«استقلال» موفقترین شعار انقلاب اسلامی بود
عباس ملکی گفت: رویکرد استقلال در سیاست خارجی ایران، یکی از موفقترین عملکردهای همه دولتهای بعد از انقلاب بوده است.
روزنامه اعتماد در گفت و گو با عباس ملکی، آورده است: در آستانه ۴۱ سالگی انقلاب اسلامی، سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران و تعامل ایران با غرب، یکی از اصلیترین مسائل پیش روی کشور است. عدم توفیق برجام در شکستن ساختار تحریمهای یکجانبه امریکا علیه ایران و رویکرد مردد کشورهای اروپایی در قبال اجرای تعهداتشان در این توافق، در کنار کارشکنی گروهی از کشورهای منطقه در روابط تهران با جهان باعث شده است تا تردیدهایی در مورد جهتگیری سیاست خارجی ایران بعد از انقلاب مطرح شود. عباس ملکی که از جمله دیپلماتهای پیشین ایران است، در دوران سخت مذاکرات قطعنامه ۵۹۸ و پایان جنگ میان ایران و عراق، از جانب ایران گفتوگو کرده است. این استاد دانشگاه صنعتیشریف معتقد است که نارضایتی از نفوذ یک کشور خارجی در ریزترین مسائل مدیریتی کشور، یکی از مهمترین عوامل انقلاب اسلامی در ایران بود. او معتقد است که ایران، ظرفیت و توانایی برای فائق آمدن بر چالشهای کنونی را دارد، اما باید پشتکار و تلاش بیشتری مصروف این هدف کند.
به اعتقاد شما، رویکرد سیاست خارجی و عملکرد دستگاه دیپلماسی رژیم گذشته تا چه اندازه در شکلگیری انقلاب اسلامی در ایران نقش داشت؟
به نظر میرسد که انقلاب اسلامی ایران ارتباط مستقیم با روابط ایران و ایالات متحده امریکا داشت. روابط سیاسی میان تهران و واشنگتن را میتوان به سه دوره تقسیم کرد، یک دوره از ابتدای ایجاد روابط میان دو کشور از قرن نوزدهم تا نیمه قرن بیستم، روابط دو کشور بعد از کودتای ۲۸ مرداد و روابط دو کشور از زمان انقلاب به بعد. روابط ایران و امریکا از ۱۸۵۰ آغاز شد. دوره اول روابط از این سال آغاز میشود و بیش از یک قرن تا سال ۱۹۵۳ ادامه پیدا میکند. در این دوران، امریکا به عنوان نیروی سوم و کشوری که بهرغم روابط دیپلماتیک با تهران و همکاری اقتصادی، سیاسی و نظامی، بر خلاف دو ابرقدرت وقت، روسیه و بریتانیا، مطامع و سوءنیتهای استعماری این دو کشور را نداشت. در واقع در این دوران امریکا با وجود توان نظامی و سیاسی رو به رشد و به ویژه بعد از جنگ جهانی دوم با تبدیل شدن به یک ابرقدرت جهانی، واشنگتن همچنان به تهران به عنوان یک شریک تجاری همتراز نگاه میکرد. در این دوران ایران توانست کمکهای زیادی از امریکا دریافت کند.
اما در دوره دوم که از سال ۱۹۵۳ با کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ آغاز میشود، امریکا احساس کرد که به تنهایی میتواند جایگزین بریتانیا و اتحاد جماهیر شوروی شود. در این دوران، نگاه واشنگتن به حکومت ایران به عنوان یک دولت تحصیلدار یا رانتیر (Rentier) امریکا تبدیل شد. در این دوران، امریکا حکومت ایران را به عنوان یک ابزار برای اجرای فرمانها و خواستههای خودش در یک منطقه استراتژیک و در همسایگی بلافصل با اتحاد جماهیر شوروی تلقی میکرد. این موضوع ادامه یافت و دخالتهای امریکا آنقدر زیاد شد که به نوعی ریزمدیریت کلیه جوانب حکومت ایران تبدیل شد. این کنترل و نفوذ تقریبا به تمامی جوانب حکومت ایران وارد شد و عملکردهایی را که معمولا حکومتهای ملی به صورت مستقل در مورد آن تصمیمگیری میکنند را نیز تحتتاثیر قرار داد. این نوع اعمال نظرات، حتی در جزییترین رفتارهای سیاسی، به تدریج باعث نارضایتی افکار عمومی شد، کار به جایی رسید که حتی تشریفات ملاقاتهای دیپلماتیک مقامهای رژیم هم به یک دغدغه افکار عمومی تبدیل شد. بلند کردن لیوان مشروب الکلی در برابر دوربینهای تلویزیونی توسط شاه و نوشیدن الکل در برابر انظار عمومی به سلامتی رییسجمهور امریکا، ممکن است موضوع مهمی در سیاست خارجی به نظر نرسد، اما از نظر افکارعمومی کشور، به عنوان نشانهای از وابستگی کامل و سرسپردگی سیستم حکومت به نظام امریکا تلقی میشد.
انقلاب اسلامی ایران، واکنشی طبیعی به زیادهخواهیهای روزافزون واشنگتن و استفاده ابزاری از حکومت در ایران برای اجرای اهدافش بود. رژیم شاه به صورت روزافزون در منطقه و حتی فراتر از منطقه به عنوان کارگزار امریکا وارد مناقشهها و درگیریها میشد، از حضور در جنگ ظفار عمان گرفته، تا دخالت در کردستان عراق، سومالی، جنگ ویتنام و مناقشه اعراب اسراییل، همگی اجرای دستورهای دیکتهشده از سوی واشنگتن به نظر میرسید. در چنین شرایطی است که انقلاب اسلامی ایران اتفاق میافتد و دوره سوم روابط میان تهران و واشنگتن آغاز میشود.
به نظر میرسد به دو شعار محوری «استقلال» و «نه شرقی، نه غربی» در آستانه تشکیل نظام جمهوری اسلامی، به صورت مشخص به سیاست خارجی اشاره داشتند. فکر میکنید در طول ۴۱ سال گذشته نظام حاصل از انقلاب، تا چه اندازه در اجرای این مطالبات موفق بوده است؟
به گمان من نسبت به بقیه دستاوردهای انقلاب و میزان موفقیت در بقیه شعارها، نظام در اجرای این شعارها موفقتر بوده است و کارنامه خوبی دارد. این توفیق نه تنها در مبارزه با دخالتهای امریکا، بلکه در جلوگیری از دخالتهای شوروی هم وجود داشت. بعد از انقلاب اسلامی، دستگاه سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران، با دخالتها و پیشنهادهای مختلفی از سوی اتحاد جماهیر شوروی مواجه شد که به همگی آنها جواب منفی داد و حتی فعالانه با نفوذ بلوک شرق مبارزه کرد. در سالهای اول انقلاب اسلامی، چندین شبکه نفوذ و جاسوسی اتحاد جماهیر شوروی، چه در قالب حزب توده و چه در قالبهای دیگر، از سوی نظام متلاشی شدند. جمهوری اسلامی در دوران جنگ سرد نشان داد که حاضر نیست هیچ توصیهای نه از واشنگتن و نه از مسکو را بپذیرد. حتی شوروی در دوران دفاع مقدس و اشغال افغانستان، پیشنهاد امتیازهایی به ایران در مورد قطع کمک به صدام حسین و مسائل افغانستان، به ازای نزدیکتر شدن ایران به بلوک شرق را مطرح کرده بودند که تهران حاضر نشد زیر بار برود.
شاید اگر حتی انتقادی به عملکرد سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران وارد باشد، در خصوص عدم اجرای سیاست استقلال و «نه شرقی، نه غربی» نیست، بلکه ممکن است گروهی از افراد اجرای سرسختانه آن را مورد انتقاد قرار دهند. به هر حال گهگاه از سوی کارشناسان مطرح میشود که جمهوری اسلامی ایران به صرف اینکه منبع پیشنهاد یا راهکار، اجماع دولتهای غربی بوده است، آن را رد کرده است.
به هر تقدیر، این شعار استقلال، باعث شده است که تعریف سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران به جای سرسپردگی به توصیهها و راهکارهای ابرقدرتها، به منافع ملی وابسته شود و من تصور میکنم که جمهوری اسلامی ایران تاکنون عملکرد خوبی در این زمینه داشته است.
به گفته شما بخشی از انتقادها مربوط به اجرای سرسختانه شعار «نه شرقی، نه غربی» است. آیا بعد از فروپاشی بلوک شرق و تکقطبی شدن جهان، باعث نشد سیاست خارجی ایران به «نه غربی، نه غربی» تبدیل شود و توازن خود را از دست بدهد؟
کسانی که در جریان سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران قرار دارند و عملا دستاندرکار هستند، میدانند که همواره از سوی ایران درهای بازنگری روابط و راپروچمان (Rapprochement)، مذاکره و تقریب عقاید با غربیهای همیشه باز بوده است. به اعتقاد من، غربیها یک تصور و تاریخچهای از ایران در ذهن دارند که فکر میکنند میتوانند با اعمال فشار بر ایران، مواضع ایران را تغییر دهند. درست است که مردم ایران، همان مردمی هستند که قبل از انقلاب هم در این کشور زندگی میکردند، تسلسل، توالی و استمرار فرهنگی و ملی مردم قطع نشده است اما روشن است که رویکرد سیاست خارجی این ملت بعد از انقلاب تغییر بنیادین پیدا کرد.میزان فشار و اهرمهایی که غرب برای تغییر رویکرد سیاسی کشورها استفاده میکند، به شدت قدرتمند هستند، بهویژه بعد از فروپاشی بلوک شرق، عملا در دورانی جهان کاملا تکقطبی شد. در آستانه فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی و بعد از آن، در دهه ۱۹۹۰، دولت جورج بوش پدر، چنان فشاری به ابرقدرت شرق وارد کرده بود که در جنگ اول خلیجفارس، شوروی حتی امکان واکنش سیاسی پیدا نکرد، چه برسد به دفاع از عراق. در آن دوران غربیها به حدی قدرتمند شده بودند که تکقطبی شدن جهان را مطرح میکردند و اینگونه وانمود میکردند که منبعد چیزی جز غرب در جهان وجود نخواهد داشت. تا جایی که فرانسیس فوکویاما، مفهوم جدیدی را در فلسفه سیاسی بنیاد نهاد که پایان تاریخ را اعلام و تاکید میکرد فقط سرمایهداری است که میتواند در دنیای تنش به حیات ادامه دهد. حتی در این دوران هم ایران حاضر به پذیرش تسلط یک قطب نشد و با گذشت زمان خیلی زود مشخص شد که گرچه بلوک شرق فروریخته اما قرار نیست سرمایهداری و مدرنیسم به سبک غربی، سراسر جهان را فرابگیرد و بدون معارض باقی بماند.
واکنش جمهوری اسلامی ایران به پایان جنگ سرد و تغییر توازن قوا در جهان چه بود؟
سیاست خارجی ایران، در مسیر تطابق با شرایط جدید، به تدریج با نزدیک شدن به روسیه، چین و هند، کمکم به این قدرتهای بزرگ شخصیت و فرصتی داد تا در برخی موارد بتوانند با یکجانبهگرایی غربی به رهبری امریکا تا حدی مقاومت کنند.
پافشاری بر سیاست «نه غربی» آیا باعث نشده است که هر گاه دولتها در ایران، چه در دو دهه گذشته و چه حتی در دوران جنگ، زمانی که سعی میکنند به سمت راهکاری برای مسائل موجود با غرب بروند، به غربگرایی یا مخالفت با آرمانهای انقلاب متهم شوند. آیا فکر میکنید اجماع کافی در سیاست داخلی برای توازن در سیاست خارجی، در طول این چهار دهه از دست رفته است؟
سیاست خارجی بدون اجماع در سیاست داخلی در هیچ کجای جهان موفق نمیشود. در دورههای مختلف در ایران، اجماع کافی برای بازنگری در روابط با غرب وجود داشته است و در اکثر مواقع، نیروهای سیاسی از رویکرد دولت در مذاکره و گفتوگو حمایت کردهاند اما به عنوان فردی که دورهای در سیاست خارجی کشور تا اندازهای نقش داشتهام، بهطور جدی عرض میکنم که در اکثریت قریب به اتفاق مواقع، این سیاست داخلی ایران نبوده است که باعث به هم خوردن ترتیبات و برنامههای سیاست خارجی شدند، بلکه این غربیها بودند که بازی را به هم میزدند. جدیدترین نمونهاش همین برجام است. مذاکرات برجام و توافقات آن، با حمایت کامل نظام و افکار عمومی انجام شد، فارغ از همه حواشی که در مورد این پرونده وجود دارد، برجام یک برنامه بود که تا حدی منافع ملی ایران را تامین میکرد و در عین حال تقریبا در بین مقامهای ارشد مسوول کشور هم مخالفتی با آن وجود نداشت. اما کسی تصور نمیکرد که در میان ۶ کشور مقابل، یک طرف قدرتمند نه تنها از این توافق خارج شد، بلکه تمام توان و تلاش روزمره خود را برای از بین بردن آن قرار داد. واقعا بسیار سخت بود کسی پیشبینی کند که دولت بعدی ایالات متحده امریکا، به این انگیزه که برجام توسط دولت قبلی مذاکره شده است، برای ریشهکن کردن آن تلاش کند. این فقط یک نمونه از تلاشهایی است که ایران برای مذاکره و نزدیککردن مواضع انجام داده است و با کارشکنی طرف غربی با شکست مواجه شده است. نمونههای زیاد دیگری هم وجود دارد.
در پاسخ به سوالات قبلی توضیح دادید که رژیم شاه در حال تبدیل به یک رژیم تحصیلدار و رانتیر غرب بود. امریکا تجربه شکستخورده در ایران را بعد از انقلاب به کشورهای حاشیه جنوبی خلیجفارس انتقال داد و ۴۱ سال است که بهشدت در حال گسترش نفوذ خود در این منطقه است. فکر میکنید سرنوشت نهایی این تجربه در کشورهای جنوب خلیجفارس هم تجربهای مشابه انقلاب ایران را برای آنها ایجاد میکند، یا اینکه ایده امریکا در ایجاد حکومتهای وابسته در منطقه استمرار پیدا میکند؟
اگر به نمونههای منطقه بخواهیم نگاه کنیم، باید براساس شواهد و اخبار بررسی کنیم. در عراق که کشوری بازتر است و اخبار و اطلاعات از آن به بیرون مخابره میشود، میبینیم که مخالفت با نفوذ و کارنامه امریکا در این کشور در خیابانها مشهود است. اما در دیگر کشورهای عربی خلیجفارس، چندان اطلاعات و اخباری از افکار عمومی و مخالفتها و انتقادها نسبت به مسائل حاکم بر سیاست خارجی این کشورها به صورت مستند وجود ندارد. به هر حال در تمامی این کشورها یکسری خاندانهای شیوخ و سلاطین، به صورت انحصاری قدرت را در اختیار دارند و با استفاده از درآمدهای کلان نفتی، به نوعی در برابر جهان خارج صحنهسازی میکنند. برای مثال، در امارات متحده عربی، اگر کمی از ساختار شهری مدرن و ثروتمند دوبی دورتر شوید و به عمق صحرا بروید، با صحنههایی عجیب از فقر و فلاکت کارگرانی مواجه میشوید که از خارج از این کشور برای کار به آنجا آمدهاند. اما به هر حال اعتراض و انتقاد به رویکردهای سیاست خارجی این حکومتها، در سطح روشنفکری، از سوی اندیشمندان و متفکران مستقل جهان عرب، به صورت مستمر ابراز میشود.
به گمان من، هر چند به دلیل فقدان شواهد مستند، نمیتوان به صورت قاطع پیشبینی کرد اما زمانی که یک حکومت به سمت استقلال و متنوعسازی نقاط اتکای سیاست خارجی خود حرکت نکند، قاعدتا به شهادت تاریخ چنین حکومتی در مقابل ناملایمتها و حوادث، آسیبپذیرتر است اما اینکه تجربهای مشابه انقلاب ایران در این کشورها رخ دهد، یا اتفاقات دیگری رخ دهد، نمیتوان پیشبینی کرد.
در همین کشورها، بهویژه در عربستان سعودی شاهد رویکردی هستیم که ایران و انقلاب اسلامی در ایران را به عنوان منشا تنشها و ناامنیهای منطقه معرفی میکند. این نگرانیها از کجا ریشه میگیرد و آیا راهحلی برای فائق آمدن بر بنبستی که در روابط خارجی ایران با کشورهای عربی منطقه بر اساس این تفکر ایجاد شده است، وجود دارد یا نه؟
عربستان سعودی، از سال ۱۹۷۹ به بعد، جریان افراطی و بنیادگرایی وهابی خود را زیر چتری از ادعای تهدیدات ایران مخفی کرده بود. سعودیها به شکل بسیار ظریفی با تقسیمبندی جهان اسلام به جبهه تهران و جبهه ریاض، در مقابل کشورهای خارجی ادعا میکردند که جریانهای افراطی و تندرو از تهران نشات میگیرد و جریانهای ارشادی و مبتنی بر فرهنگ، تمدن و قدرت نرم اسلامی از ریاض سرچشمه میگیرند. در قالب این استراتژی سعودیها و جریان وهابیت افراطی، مبلغان و مدرسههای خود را در سراسر جهان ایجاد کرده و باعث شده بودند که تردیدها و بدبینیها نسبت به سیاست خارجی ایران بین بسیاری از کشورهای جهان گسترش پیدا کند. این سیاست سعودی تا مدتی بسیار موفق بود. بسیاری از کشورهای جهان درهای خود را به روی دلارهای نفتی سعودی در کنار ائمه جماعت، مفتیها و معلمان مدارس مذهبی عربستان باز گذاشته بودند و با تردید و بدبینی، ایران را تحتنظر داشتند. تا ۲۲ سال بعد از انقلاب اسلامی در ایران هم چندان نفس کاذب این استراتژی عربستان برای کشورهای جهان مشخص نشده بود. اما بعد از وقایع تروریستی ۱۱ سپتامبر ۲۰۰۱ بود که مشخص شد تا آن روز چقدر بر نقش مخرب تفکرات افراطی صادراتی از سوی عربستان در اقصینقاط جهان سرپوش گذاشته شده است و تا چه اندازه تهدید تفکرات وهابی نادیده گرفته شده بود. اما فروریختن برجهای دوقلوی تجارت جهانی نیویورک که از میان ۱۹ تروریست مجری آن، ۱۵ نفر تبعه عربستان سعودی بودند، باعث شد کل جهان ناگهان در مقابل این واقعیت قرار گیرد که ریاض منبع تفکرات افراطی و تروریستی در جهان است.
از سال ۲۰۰۱ تاکنون، عربستان سعودی و متحدانش به دنبال مدیریت خسارات ناشی از این واکنش جهانی هستند. تلاش و سرمایهگذاری بسیاری از سوی ریاض انجام میشود تا تقسیمبندی قبل از ۱۱ سپتامبر و این تصور خلاف واقع که تهران منشا صدور اسلامگرایی افراطی است، احیا شود و ریاض به عنوان نماینده اسلام صلحطلب و علاقهمند به همزیستی با جهان غرب معرفی شود. تصور من این است که کسی دیگر این تبلیغات سعودیها را باور نخواهد کرد. ترور فجیع جمال خاشقجی، روزنامهنگار منتقد سعودی مقیم امریکا درون کنسولگری عربستان در استانبول، نشان داد که اصولا این شیوه از رفتار وحشیانه در حاکمیت عربستان نهادینه شده است و خشونت و افراطیگری، مختص گروههایی مانند القاعده و داعش نیست، بلکه مقامهای رسمی عربستان هم اصولا به چنین رفتارهایی عادت دارند.
گروهی از کارشناسان، برجام را به عنوان بلوغ سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران توصیف میکردند و نشان از یک نقطهعطف در دیپلماسی تهران میدانستند. تصور میکنید آیا مشکلاتی که در اجرای این توافق ایجاد شده است و شکست احتمالی آن ممکن است سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران را به سمت انزواگرایی و عدم تمایل به تعامل با کشورهای خارجی به ویژه غرب هدایت کند؟
نخست اینکه به اعتقاد من نمیتوان گفت برجام تنها قله یا بزرگترین دستاورد سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران است. برای مثال مذاکراتی که برای پذیرش قطعنامه ۵۹۸ انجام شد، بسیار وسیعتر و گستردهتر از مذاکرات برجام بود و از حمایت بسیار وسیع افکار عمومی برخوردار شد. برای تکتک کشورهایی که جمهوری اسلامی ایران از زمان انقلاب تاکنون با آنها رابطه برقرار کرده است، خون دلها خورده شده است. سالها و سالها برای روابط با تکتک کشورهایی که رابطه خوبی با ایران دارند تلاش شده است. مرحوم کیومرث صابری فومنی، سالها پیش در مجله گلآقا به شوخی از تلاش وزیر خارجه برای گشتن با ذرهبین در نقشه و با تلسکوپ از هواپیما برای یافتن کشورهای جدیدی برای دیپلماسی و روابط خارجی یاد کرده بود. این واقعا یک استراتژی موفق از سوی جمهوری اسلامی ایران بود که در بسیاری از نهادهای جهانی و سازمانهای بینالمللی به کمک منافع ملی و سیاست خارجی ایران آمده است. شاید بتوان گفت که به بخشی از این روابطی که با سختکوشی به دست آمده بود در دولت کنونی کمتوجهی شده است. باید بدانیم که در بسیاری از نهادهای بینالمللی، آرای کشورهای جهان برابر است و تناسبی با قدرت نظامی یا توان اقتصادی و سیاسی آنها در جهان ندارد و گهگاه رای یک کشور فقیر آفریقایی به همان اندازه ارزشمند است که رای امریکا یا روسیه تاثیرگذار است. گاهی همین یک رایهای قاره آفریقا و امریکای لاتین میتواند یک پرونده یا یک قطعنامه را به نفع ایران تغییر دهد.
برجام، ظرفیت محدودی داشت. این توافق یک عهدنامه یا پیمان بینالمللی نبود و تمامیت سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران را هم نباید به سرنوشت آن گره زد. برجام، یک برنامه با اهداف مشخص بود که البته زحمت بسیار زیادی برای به نتیجه رسیدن آن کشیده شد. ما از بخشی از منافع و ظرفیتهای توافق این برنامه استفاده کردهایم و شاید در آینده هم بتوانیم از آن بهره ببریم. به گمان من، جمهوری اسلامی ایران نه براساس سابقه و نه براساس راهبرد، هیچگاه طرفی نبوده است که از یک برنامه بینالمللی یا توافق چندجانبه، به صورت یکجانبه بیرون بیاید. یکی از ویژگیهای سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران این است که به خوشعهدی مشهور است و به تعهداتش پایبند است.
به گمان من، اعتماد به سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران، چه در داخل و چه در خارج از کشور باید ترمیم و نشان داده شود که رویکرد اخلاقی، مستقل و متعهد ایران حفظ میشود.
امروز بعد از چهار دهه، سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران با موانع و چالشهای بسیاری مواجه شده است و حجم فشارهای امریکا باعث دردسرهای زیادی برای ایران شده است. به اعتقاد شما آیا ظرفیت کافی در ساختار سیاست خارجی کشور برای پویایی بیشتر و گسترش روابط بینالمللی جمهوری اسلامی ایران با وجود این چالشها وجود دارد؟
به نظر من، اگر تلاش و به اندازه کافی کار کنیم، جای گسترش و توسعه ظرفیتهای سیاست خارجی وجود دارد. به گمان من دستگاه سیاست خارجی باید عملکرد سفرا را تقویت کند. سفرا و نمایندگیهای جمهوری اسلامی ایران در سراسر جهان باید فعالیتها و تلاشهای خود را گسترش دهند، مصاحبهها، رایزنیها و حضور در مجامع و اماکن کشورهای محل نمایندگی باید گسترش پیدا کند. به اعتقاد من، برخی سفرای ما تصور میکنند که با یک یا چند توییت و پیام در شبکههای اجتماعی، مسوولیت خود را انجام دادهاند. اما واقعیت این است که سفرای ایران باید در خیابانهای محل ماموریت حضور داشته باشند، در وزارتخانهها، پارلمانها، موسسات، شرکتها، دانشگاهها و حتی مدارس محل ماموریت خود به معرفی ایران و ظرفیتها و تواناییهای ایران بپردازند. مسیر موفقیت سیاست خارجی از تلاش بیشتر و پشتکار بیشتر میگذرد.
مطالب مرتبط
- سیری در مبارزات سیاسی علامه محمدتقی جعفری
- درباره حشد الشعبی
- انقلاب سفید؛ تلاشی برای مدرنسازی یا تمرکز قدرت
- احزاب، حاکمیت و خواستههای مدنی
- چرا احزاب ما محفلی است؟
- مشارکت سیاسی؛ چرا و چگونه؟
- نقش احزاب در ارتقای مشارکت سیاسی
- کودکتان لوس و ننر بار خواهد آمد اگر اینگونه رفتار کنید
تگها
مطالب پربیننده
- چه کسانی می توانند نامخانوادگیشان را تغییر دهند
- روزانه چقدر پروتئین مصرف کنیم؟
- خواص شگفتانگیز کیوی را بشناسید
- فراخوان دومين كنگره بين المللی راهكارهای گسترش فرهنگ غدير و ترويج نهج البلاغه
- ۳ نوشیدنی مفید برای سالمندان
- نکاتی مهم درباره جوشهای صورت
- علائم بیش فعالی در دخترها و پسرها را بشناسید
- میوه ای برای تقویت سیستم ایمنی بدن
- گیاهی برای دفع سنگ کلیه
- اربعین؛ پلی به سوی وحدت جهانی
- چالشهای ازدواج در دوران پیری
- اذن پدر برای ازدواج دختر لازم است یا خیر؟
- معرفی سوغات و صنایع دستی مازندران
- چگونه عطر مناسب بخریم؟
- زندگی نامه مسعود پزشکیان
- رابطه زناشویی برنده و بازنده ندارد
- درباره دوران بحرانی نوجوانی
- بازار کرمان با قدمت ۶۰۰ سال
- معرفی موزه هنرهای معاصر تهران؛ بازتابی از هنر ایران و جهان
- مصرفگرایی و ویرانی زندگی
- پاسخ به سوالات رایج درباره مصرف شیر
- معرفی جنگل فندقلو؛ بهشتی مینیاتوری در اردبیل
- درباره سن پیری بیشتر بدانیم
- اهمیت خواب را جدی بگیرید
- معرفی مسجد شیخ لطف الله، اثری شگفت انگیز از دوران صفویه
- پناهگاه سکوت
- نحوه خوابیدن به خواستههای درونی
- مضرات سیگار از آسیبهای پوستی تا تهدید سلامتی
- در مورد کف پای صاف و باورهای قدیمی
- چگونه با کودکان چاق تعامل داشته باشیم
- قوانین کلاس و مدرسه
- قالب آماده و زیبای پاورپوینت(15)
- ۵ فیلم که همه زنان ایرانی باید تماشا کنند
- شعار سال ۱۴۰۱ «سال تولید، دانشبنیان و اشتغالآفرین»
- قالب زیبای پاورپوینت برای ارائه پروپوزال و دفاع رساله دکترا
- قالب پاورپوینت کادر دار زیبا
- پورنوگرافی چیست و چه اثری بر مغز و رابطه جنسی دارد؟
- قالب پاورپوینت گرافیکی و طرح دار زیبا
- قالب پاورپوینت گرافیکی زیبا
- رنگ چشم هایتان درباره شما و اجدادتان چه می گوید؟
- نمونه تدریس درس اول هدیه آسمان پنجم
- قالب پاورپوینت گرافیکی جالب
- اندکی درباره درسپژوهی
- کتاب پسری که جادویی شد
- همه زائران سلطان
- قالب پاورپوینت
- معرفی کتاب
- دوستی با کتاب
- قالب پاورپوینت گرافیکی
- درباره محسن رضایی
- معرفی کتاب
- قیافه و ظاهر واسه متولدین کدوم ماه، خیلی مهمه؟
- درباره امیر کبیر
- کتاب راهنمای کامل Interaction access
- متن کامل دعای جوشن کبیر با ترجمه
- کتاب پیوند زخم خورده
- درباره فخرالدین عراقی
- درباره محسن مهر علیزاده
- کتاب آموزش علیه آموزش
- خلاصه کتاب سواد بصری