کارمندان؛ بازوی پرتوان دولتمردان در توسعه کشور

کارمندان؛ بازوی پرتوان دولتمردان در توسعه کشور

کارمند به‌عنوان قشر فرهیخته و آگاه جامعه، بازوی پرتوان دولت‌ها هستند که نقش اساسی در پیشبرد برنامه‌های دولتمردان برای توسعه کشور دارند. این قشر با تلاش و کوشش فراوان در راه خدمت‌رسانی گام برمی‌دارند. بنابراین وجود آنان، برای داشتن اجتماعی مناسب و سالم ضروری است.

باید مغزهای خود را از اینکه تنها مستخدم دولت باشیم و پشت میز بنشینیم، خالی کنیم و برگردیم به اینکه، انسانیت و کمال انسان در ارتباط با کار به وجود می‌آید. انسان می‌تواند به وسیله کاری که انتخاب می‌کند، خالق خود باشد؛ اینها بخشی از سخنان یکی از چهره های مهم و تاثیرگذار معاصر یعنی محمدعلی رجایی است که با وجود اینکه فرصت کوتاهی داشت تا به نظام اسلامی خدمت کند اما به‌عنوان یک خدمتگزار نقش بی‌بدیلی ایفا کرد که به عنوان الگویی برای کارکنان نظام معرفی می‌شود.  

اهمیت نقش کارکنان دولت در نظام اسلامی سبب شد تا چهارم شهریور «روز کارمند» نامگذاری شود و بهانه ای باشد، برای توجه بیش از پیش به این قشر فعال که با الگو گرفتن از شهیدان «محمدعلی رجایی و محمد جواد باهنر» در ارایه هرچه بهتر و بیشتر خدمت به جامعه، ایفای نقش می کنند.

دولت مدرن و شکل‌گیری طبقه کارمند

تشکیل دولت مدرن و به‌دنبال آن تغییرات اجتماعی اداراتی با عنوان ادارات دولتی شکل گرفتند که این اتفاق باعث حاکم‌شدن سیستم گسترده، عریض و طویل بوروکراسی با شکل‌گیری طبقه جدیدی به نام کارمند شد که در ادارات مسوولیت پیشبرد بوروکراسی و پاسخگویی به ارباب رجوع را داشتند.

بنابراین با شکل گیری دولت مدرن در ایران، قشر کارمند به عنوان ماموران دولت محسوب می شدند که از حقوق و مقرری ثابت برخوردار بودند. فارغ از این مزایا این قشر در جامعه نیز به تدریج جایگاه و اعتبار خوبی در میان مردم به دست آوردند و به نوعی رابط میان دولت و مردم به شمار آمدند که علاوه بر آن نقش اساسی در پیشبرد برنامه های دولت ها دارند.

ارتباط کارمندان، دولتمردان و سازمان‌ها

کارمندان قشر فرهیخته و آگاه جامعه محسوب می شوند که یاری رسان دولتمردان در مسیر توسعه کشور هستند؛ افرادی که با حس مسوولیت پذیری بالایی که دارند به عنوان بازوان پرتوان دولت ها نقش آفرینی می کنند. به همین دلیل یکی از مهمترین وظیفه های دولتمردان در قبال آنها این است که می بایست سیاستگذاری خود را در قبال این قشر به گونه ای تنظیم کنند که نیازهای آنان برای انجام مسوولیت هایشان برطرف شود تا بتوانند به خوبی وظایف خود را جامه عمل بپوشانند و در نهایت هنگامی که یک کارمند از تمامی ظرفیت های خویش استفاده می کند، سازمان ها و نهادهای گوناگون می توانند به اهدافشان برسند.

از طرفی نیز سازمان ها و نهادها باید توجه ویژه ای نسبت به برآوردن نیازهای کارمندان خود داشته باشند و با طراحی برنامه های درست و استفاده بهینه از نیروهای صادق و خدمتگزار به اهداف مربوطه دست پیدا کنند. این قشر علاوه بر مسایل مادی از جمله دستمزد کافی و ارتقای مقام در صورت لیاقت، نیازمند مسایل معنوی همچون نیاز به قدردانی، برخورد عادلانه، امنیت شغلی و ... نیز هستند. چه بسا برطرف کردن این نیازها اولویت بیشتری نسبت به امور مادی داشته باشد. شناسایی استعدادهای بالقوه کارمندان و فراهم کردن زمینه های رشد و شکوفایی آنها در راستای ارتقای بهره وری سازمان، کمک شایانی به این موضوع می کند.

همچنین شناخت از مسایل انگیزشی کارکنان در جهت بهبود عملکرد و افزایش کارآیی نهادها و سازمان ها اهمیت دارد و کسب چنین شناختی می تواند در بهبود کاربرد منابع انسانی تاثیرگذار باشد و در جلوگیری از مقاومت کارکنان در برابر تغییر و کاهش محدودیت در بازدهی یاری رساند.

ارتقا شغلی کارمندان

یکی از مهمترین مسایلی که کارمندان با آن مواجه هستند، مربوط به ارتقا شغلی آنها است؛ یعنی کارمند توقع دارد که در طول روند کاری خود علاوه بر محول شدن وظایف جدید و بالاتر به او، حقوق و مزایای بیشتری نیز دریافت کند که این امر مزایایی برای او به دنبال دارد و همچنین باعث روند پیشرفت کار کارفرما نیز می شود، زیرا ارتقاء شغلی موجب افزایش روحیه‌ کارمندان می‌شود و میزان خلاقیت کاری آنها را بالا می‌برد که این مساله در بلندمدت مزایایی برای سازمان به دنبال دارد.  

البته ارتقاء شغلی مرحله‌ای است که امکان دارد برای همه‌ کارمندان یک سازمان، اتفاق بیفتد. هر سازمان یا اداره‌ای دارای سلسله‌ مراتب مشخصی در ساختار اداری خود است که میزان رشد کارمندان بر اساس آن تعریف و مشخص می‌شود. ارتقاء شغلی تنها یک پاداش در برابر عملکرد مثبت کارمندان نیست، بلکه به کارمندان فرصت قبول مسوولیت‌های جدید را نیز می دهد.

از این رو می توان گفت که ارتقاء شغلی یا تشویق کارکنان روشی برای قضاوت و ارزیابی عملکرد افراد محسوب می شود که این ارزیابی‌ها به طور منظم میزان پیشرفت کارکنان را مورد بررسی قرار می‌دهد و بخشی از حوزه‌ کاری هر سازمان و اداره‌ای است. اگرچه نتایج ارزیابی‌ها ممکن است، مثبت یا منفی باشد. در مدل مثبت، ارزیابی کلی نتایجی را نشان می‌دهد که در نهایت ممکن است به افزایش حقوق منجر شود. در حالیکه کسب نتایج منفی در ارزیابی‌ها حاکی از عملکرد نامناسب کارمندان و عدم برآورده شدن انتظارات کاری است که معمولاً باید تصمیماتی برای ایجاد انگیزه در شخص گرفته شود.

بنابراین ترفیع شغلی کارمندان مزایایی به دنبال دارد که یکی از مهمترین آنها انتقال یک حس خوب به فرد است. در واقع شخص احساس می‌کند، تلاش‌هایش در محیط کاری دیده می شود و وقتی تلاش و پشتکار یک فرد مورد توجه قرار گیرد، انگیزه‌اش برای بالابردن بهره‌وری نیز افزایش پیدا می یابد. از این رو ارتقاء شغلی این انگیزه را در فرد ایجاد می‌کند تا برای رسیدن به اهداف تعریف شده در سازمان تلاش بیشتری کند. این در حالی است که کارمندی که ترفیع می‌گیرد، انگیزه‌ بیشتری برای انجام کار دارد. بالا رفتن انگیزه‌ به افزایش خلاقیت، رشد و بهبود شرایط کاری در سازمان منجر می‌شود. به علاوه، ارتقاء شغلی میزان وفاداری و حس تعلق به محیط کاری را بالا می‌برد و شخص تمام تلاش خود را برای رشد بیشتر سازمان بکار می بندد.

مشکلات کارمندان

از آنجا که کارمندان نقش مهم و تاثیرگذاری در دستگاه بورکراسی کشور ایفا می کنند، نیازمند آن هستند که به آنها توجه ویژه ای شود و تا حد امکان مشکلاتی که برای آنها پیش می آید، مرتفع شود و برای کم کردن از بار این مسایل در زمینه‌های مختلف تلاش جدی و کافی صورت گیرد و رضایت کامل آنها جلب شود تا در طول زندگی با آسیب های پیش بینی نشده روبرو نشوند اما این قشر در زندگی خود علاوه بر مشکلات اقتصادی، با مشکلاتی از جنس دیگر نیز روبرو هستند؛ چالش هایی که به ظاهر قابل دیدن نیست اما در باطن، آینده شغلی و فردی آنها را تهدید می‌کنند که اینها در حوزه جسمی و روحی کارمندان اتفاق می افتد.

مشکلات جسمی که کارمندان با آنها مواجه هستند به این صورت است که از نوع فعالیت روزانه آنها ناشی می شود تا آنجایی که به گفته کارشناسان حوزه پزشکی و فیزیوتراپیست‌ها، شیوه فعالیت روزانه کارمندان که به همان اصطلاح «پشت‌میزی» معروف است، باعث شیوع بیماری‌های اسکلتی و عضلانی در آنها شده تا جایی که عموماً این بخش گسترده از جامعه، از درد گردن، آرتروز، واریس و… رنج می‌برند.

مشکل دیگری که کارمندان در زندگی خود با آن دست و پنجه نرم می شکنند، استرس است. چنانکه در تحقیقی که روی فعالیت روزمره کارمندان ایرانی صورت گرفته، سه عامل استرس‌زا معلوم شده‌اند که می‌شود آن را به شاغلان غیردولتی نیز تعمیم داد: «ویژگی‌های نقش کارمند در اداره»، «روابط کاری»، «ساختار و جو سازمانی»؛ اینها مشکلات استرسی هستند که می‌توانند کارمند را در معرض حمله‌های عصبی، قلبی و دیگر مشکلات روحی قرار دهند که عارضه‌ای جسمانی به دنبال خواهد داشت.
فارغ از اینها، غرق‌شدن در زندگی روزمره کارمندی، نگرانی‌های دیگری را هم از طرف روان‌شناسان و جامعه‌شناسان برای آینده جامعه به وجود آورده است؛ نگرانی از جامعه‌ای که در آن خلاقیت به‌خاطر روشن‌نبودن بهای آن در سیستم کاری از میان برود، نگرانی از جامعه‌ای که در آن امنیت شغلی، راه را برای توسعه ویژگی‌های فردی و تلاش گروهی مسدود کند و از طرفی دیگر گسترش مصرف‌گرایی در جامعه‌ای که تولیدکنندگان، خانواده‌های کارمندان را به‌عنوان اصلی‌ترین و مطمئن‌ترین جامعه مشتریان خود می‌شناسند.

مطالب مرتبط

تگ‌ها

مطالب پربیننده

پربیننده
آخرین مطالب

عضویت در خبرنامه