ویژه شهادت حضرت امام جعفر صادق(ع)

مقام امام صادق (ع) در شهر حلّه

مقام امام صادق (ع) در شهر حلّه

دانستيم كه تاريخ ورود امام صادق (ع) به اين مقام در شهر حلّه بين سال‌هاى ١٣۶ و ١۴٨ ه يعنى در فاصله به خلافت رسيدن منصور و شهادت امام (ع) ، بوده است. اما تاريخ ساخته شدن اين مقام معلوم نيست. پيش‌تر گفته شد محلۀ «جامعين» كه امروزه بخشى از شهر حلّه است و مقام در آن واقع شده، شهرى پررونق، در مكانى سبز و خرّم و داراى مردمانى معتقد به مذهب جعفرى بوده؛

 
موقعيت مقام
مقام امام صادق (ع) در شهر حلّه،[1] در محلۀ جامعين،[2] در ميان نخلستانى مشرف بر شط فرات، نزديك مرقد عبدالله فارسى واقع شده است.

ورود امام صادق (ع) به شهر حلّه
در متون تاريخى، بر زمان ورود امام صادق (ع) به شهر حلّه تصريح نشده، اما دو نشانه وجود دارد كه شايد بتوان با توجه به آنها، ورود امام (ع) به اين شهر را ثابت كرد:

مطلب اول: ورود امام صادق (ع) به شهر حلّه هنگامى واقع شد كه ايشان براى ديدار با دومين خليفۀ عباسى، ابوجعفر منصور دوانيقى، به «هاشميه»[3] رفت؛ شهرى كه امروزه از توابع حلّه است و در آن روزگار به سبب سكونت منصور، به شهر ابوجعفر معروف بوده است؛ هر چند كه هاشميه را برادر منصور، يعنى ابوالعباس سفاح پيش از آن‌كه منصور در سال ١۴٨ هجرى بغداد را بسازد و پايتخت خويش قرار دهد، تأسيس كرد. براى پرهيز از طولانى شدن سخن تنها به نقل روايت مربوط به اين بحث مى‌پردازيم.

شيخ كلينى به اِسناد خويش از صفوان جمال نقل كرده كه گفت:

براى بار دوم امام صادق (ع) را به كوفه بردم؛ در حالى كه ابوجعفر در آن‌جا بود. چون به شهر هاشميه، يعنى شهر ابوجعفر رسيديم. . .[4]

مطلب دوم: ورود امام (ع) به حلّه، هنگام ديدار با خليفۀ دوم عباسى (ابوجعفر) در بغداد بود؛ زيرا هر كه از كوفه به بغداد مى‌رود، مجبور است از حلّه عبور كند. اميرموْمنان (ع) نيز هنگام رفتن به بغداد براى جنگ با خوارج نهروان، وارد حلّه شد و از آن‌جا عبور كرد، كه در تاريخ مشهور است.[5]

سيد بن طاووس در كتاب «مهج الدعوات»[6] آورده است كه منصور عباسى نُه بار امام صادق (ع) را نزد خويش فرا خواند كه سه بار آن به بغداد بود؛ يك بار قبل از كشته شدن محمد و ابراهيم، فرزندان عبدالله بن حسن، بار ديگر بعد از قتل آن دو، و بار سوم كه امام (ع) به درخواست خليفۀ وارد بغداد شد، منصور عباسى آن حضرت را مسموم كرد و به شهادت رساند.

تاريخ ورود امام (ع) به شهر حلّه
براى آگاهى از اين تاريخ، بايد به چند رويداد تاريخى توجه كنيم:

١. در سال ١٣٢ ه، ابوالعباس سفاح به خلافت مى‌رسد كه پيش‌تر شهر هاشميه را تاْسيس كرده است.

٢. در سال ١٣۶ ه، ابوجعفر منصور عباسى، در روز مرگ برادرش سفاح به خلافت مى‌رسد.

٣. تأسيس شهر بغداد به دست منصور، در سال ١۴۵ه.

۴. كشته شدن محمد و ابراهيم، فرزندان عبدالله بن حسن در سال ١۴۵ه.

۵. ولادت امام صادق (ع) در سال ٨٣ ه در مدينه.

۶. وفات آن حضرت (ع) در ١۴٨ ه در ۶۵ سالگى و دفن در قبرستان بقيع.[7]

ازكنار هم نهادن اين برهه‌هاى تاريخى، زمان ورود امام صادق (ع) به شهر حلّه به دست مى‌آيد. اگر امام (ع) در شهر هاشميه، منصور عباسى را ديدار كرده باشد، تاريخ ورودشان به حلّه ١٣۶ يا ١٣۵ ه خواهد بود و اگر مكان ملاقات، بغداد بوده باشد، يك بار در سال ١۴۵ ه پيش از كشته شدن محمد و ابراهيم و دو بار در سال‌هاى ١۴۵و ١۴٨ ه پس از شهادت آن دو به شهر حلّه وارد شده‌اند.

تاريخ ساخت و بازسازى مقام
دانستيم كه تاريخ ورود امام صادق (ع) به اين مقام در شهر حلّه بين سال‌هاى ١٣۶ و ١۴٨ ه يعنى در فاصله به خلافت رسيدن منصور و شهادت امام (ع) ، بوده است. اما تاريخ ساخته شدن اين مقام معلوم نيست. پيش‌تر گفته شد

محلۀ «جامعين» كه امروزه بخشى از شهر حلّه است و مقام در آن واقع شده، شهرى پررونق، در مكانى سبز و خرّم و داراى مردمانى معتقد به مذهب جعفرى بوده؛ بنابراين پذيرفته نيست كه ايشان نمازگاه امام خويش را بى‌عنايت و احترام گذاشته باشند. اما نگارنده دربارۀ بازسازى اين مقام به تاريخ‌هايى دست يافته كه دريغ است در اين‌جا ذكر نشود؛ چه بسا كه اين تواريخ همچون تاريخ ساخت مقام، از يادها برود:

مقام در دولت آل‌بويه (٣٢٢ تا ۴۴٨ ه)

نگارنده صورت نقاشى شده‌اى از مقام را ديده است كه اين عبارت در زير تصوير نوشته شده: «نقش زيبا از اثر تاريخى باشكوه مقام امام جعفر صادق (ع) در حلّه. تاريخ ساخت اين بنا به عصر آل‌بويه بازمى‌گردد. شهر حلّه از جهت آثار تاريخى، در همۀ عصرها غنى بوده است. نقاشى به قلم فاضل سعيد»[8]

البته معلوم نيست كه جملۀ «تاريخ ساخت اين بنا به عصر آل‌بويه بازمى‌گردد» از چه منبع تاريخى نقل شده يا نويسنده آن را در كدام كتاب ديده، اما به هر حال دولت آل‌بويه، دولتى شيعه بوده و به قبور و مقامات ائمه - عليهم صلوات الله - و بازسازى آنها عنايت ويژه داشته و در دوران خلافت عباسيان، از سال ٣٢٢ تا ۴۴٨ ه حكومت كرده‌اند. موْيد وجود اين عمارت و مقام در دوران آل‌بويه، تاريخى است كه پس از اين نقل خواهيم كرد.

مقام در قرن ششم هجرى
شيخ بزرگوار، محمد بن شهرآشوب در كتاب «مناقب آل ابى‌طالب» در شرح احوال و تواريخ ابوعبدالله، جعفر بن محمد صادق (ع) مى‌نويسد:

القاب آن حضرت عبارت است از: صادق، فاضل، طاهر، قائم، كافل و منجى. شيعۀ جعفرى به او منسوبند و نمازگاه آن حضرت (ع) در حلّه است.[9]

اين شيخ بزرگوار، صاحب دو كتاب «المناقب» و «معالم العلماء» از علماى قرن ششم هجرى است كه در سال ۵۵٨ هجری از دنيا رفته و در بيرون شهر حلب، در بالاى كوهى معروف به كوه «جوشن» دفن شده است. وى از بزرگان شيعه است و علماى اهل سنّت به فضل و عظمت او معترفند و او را تكريم مى‌كنند و از او در تراجم خود نام برده‌اند. به كثرت علم و عبادت و خشوع و تهجد معروف بوده و دائم‌الوضو بودنش مشهور است. گويند هنگام نوشتن كتاب «المناقب» هزار كتاب دربارۀ مناقب آل ابى‌طالب پيرامون خود گرد آورده بود و با وجود علم گسترده و بسيار، در آغاز كتاب «المناقب» مى‌نويسد: «مرا چه به كار نوشتن، با اين سرمايۀ علمى اندك و عظمت شأن اين موضوع؟ !» .

از اين عبارت ابن شهرآشوب كه فرمود: «نمازگاه او در حلّه است» چند نكته استفاده مى‌شود:

الف: مشهور بودن مقام امام صادق (ع) در آن دوران، يعنى در قرن ششم.

ب: اين مقام، پيش از قرن ششم نيز ياد و نامى داشته؛ چون گفتيم كه موْلف «المناقب» در تأليف خود از كتاب‌هاى پيشينيان نيز سود برده و به مطالب آنها اعتماد كرده است.

آل طعمه: اين مقام، مسجد امام صادق (ع) بوده و چه بسا امام (ع) براى خواندن نماز به اين مكان رفت و آمد مى‌كرده است. شايد امام (ع) فرمان ساختن مقام را صادر كرده و خود در آن نماز گزارده است؛ از اين رو، در روزگار موْلف «المناقب» به «مسجد امام صادق (ع)» مشهور بوده.

عبارت ابن شهرآشوب را چند تن از علما در كتاب‌هاى خود آورده‌اند كه نام آنها را به ترتيب تاريخى ذكر مى‌كنيم:

١. علامه مجلسى (١١١١ ق) ، در كتاب «بحار الانوار» ج ۴٧، ص ٩.

٢. شيخ عباس قمى (١٣۵٩ ق) ، در كتاب « سفينةالبحار » ج ١، ص ٢٩٩ و ٧١۶ (چاپ سنگى) .

٣. شيخ على نمازى شاهرودى در « مستدرك سفينةالبحار » ج ۶، ص ۵۶.

مقام در قرن سيزدهم هجرى
در اين تاريخ، حوادثى پيش آمد كه هرگز انتظار آن نمى‌رفت. دشمنان دين و اسلام به بهانۀ توسعۀ شط فرات، بر مقام امام صادق (ع) دست‌اندازى كردند تا آن را از بين ببرند و نيز خواستند قبر عبدالله فارسى را ويران كنند؛ اما چون دست به كار شدند، وسايل حفارى از كار افتاد و تلاش آنان بى‌نتيجه ماند. اين ماجرا بين مردم حلّه مشهور است و نگارنده، خود، آن را از مسئولان ادارۀ وقف شنيده است. گرچه بعد از آن واقعه، ساختمان مقام از بين رفت، اما پايه‌هاى آن هم‌چنان استوار باقى مانده است. مسجدى كه نام احياكنندۀ دين اسلام را بر خود داشت، از بين رفت و ما به‌جاى توجه به مرمت و بازسازى آن، آن را ويران ساختيم. انا لله و انا اليه راجعون .[10]

عده‌اى از مؤمنان اهل حلّه، به جاى آن مسجد، به فاصلۀ ١٢٠ متر در سمت شمال، يك مقام نمادين بنا كردند. تصويرى از ساختمان قبلى مقام، پيش از ويرانى در دست است كه با تلاش‌هاى بسيار به دست آمده و مى‌توان اين مقام را به شكل اول آن بازسازى كرد.[11]

تاريخ مقام در عصر حاضر
در ٢٧ ربيع‌الاول سال ١۴٢۶ قمرى موفق به زيارت مقام امام صادق (ع) در حلّه، در ميان نخلستانى شدم. مقام متشكل از اتاقى كوچك و چهارگوش بود، به ابعاد نزديك به ٧ در ٧ متر و ارتفاع ۴ متر، با يك گنبد كوچك قديمى و دربى آهنى و سبزرنگ به ارتفاع دو متر و عرض يك متر. اين مقام پس از انهدام مقام اصلى ساخته شده و داراى برق و روشنايى است و زائرانى دارد؛ به‌خصوص در روزهاى شنبه و جمعه و در روز وفات امام صادق (ع) . ساختمان مقام به‌طور كلى قديمى است و نشان از كم‌توجهى در حفظ و نگهدارى آن دارد.

 

[1] حلّه: «حلّه بني‌مزيد» ، شهرى است بزرگ، در ١٠٠ كيلومترى جنوب بغداد، ۴۵ كيلومترى جنوب كربلا و ۶٠ كيلومترى شرق نجف. در سال ۴٩۵ ه، به دست «امير صدقة بن منصور بن بهاء الدوله دبيس مزيدي» ساخته شد و به «مزيديه» شهرت يافت. رك: شيخ يوسف كركوش، تاريخ الحله ج ١.

[2] جامعين: شهري است در سمت مشرق و مقابل حلّه. سرزمينى باشكوه و داراى آب و هواى عالى كه پس از ساخته شدن حلّه، به دست سيف‌الدوله ويران شد و اثرى از آن باقى نماند. امروزه جزو محله‌هاى شهر حلّه است. بعضى از كتاب‌هاى تاريخى همچون «الكامل في التاريخ» ابن اثير، از اين شهر ياد كرده‌اند. رك: منبع پيشين.

[3] هاشميه: شهرى كه ابوالعباس سفاح آن را بنا نهاد. وى پس از به دست گرفتن خلافت، در قصر ابن هبيرة اقامت گزيد و در اطراف آن ساختمان‌هايى ساخت و شهرى به وجود آورد و نامش را «هاشميه» گذاشت، اما مردم اين شهر را به ابن هبيرة نسبت مى‌دادند. اين امر سبب شد كه ابوالعباس آن‌جا را رها كند و در همان نزديكى، شهر ديگرى به نام «هاشميه» بسازد. مدتى در آن شهر اقامت گزيد و سپس به «انبار» رفت و آن شهر معروف را بنا نهاد و پس از مرگ، در همان‌جا دفن شد. منصور چون به خلافت رسيد، در شهر انبار ماند و بناهايش را ترميم كرد و بر آن ساختمان‌هايى افزود. آن‌گاه شهر بغداد را تاْسيس كرد و نامش را «دارالسلام» گذاشت. رك: ياقوت حموي، معجم البلدان، ج ۵ ص ٣٨٩. بغداد امروزه نزديك به ٣٠ كيلومتر از حلّه فاصله دارد.

[4] اين روايت در بحارالانوار ج ۴٧، ص ٢٠٣ آمده است. نيز بنگريد به: سيد بحراني، مدينة المعاجز، ج ۶، ص ۶۴، و شيخ عباس قمي، الانوار البهيه ص ١۶٢. دربارۀ دومين احضار امام صادق توسط منصور دوانيقى، بنگريد به: سيد بن طاووس، مهج الدعوات، ص ٢٣٧ - ٢٣٩. بعيد نيست كه اين درخواست از شهر هاشميه بوده باشد؛ چرا كه اين شهر در آن روزگار از توابع كوفه بوده است.

[5] مقام «مشهد الشمس» و «مقام امير موْمنان (ع)» در شهر حلّه مشهور و معروف است.

[6] رك: مهج الدعوات، ص٢٢٠ - ٢۶۵، چاپ اعلمى - بيروت (بخش دعاهاى امام صادق (ع)

[7] اين تاريخ‌ها را از كتاب «تتمة المنتهي» شيخ عباس قمى أخذ كرده‌ام.

[8] نقاش اين اثر كه اهل حلّه بوده، در دهۀ شصت قرن بيستم ميلادي از دنيا رفته است.

[9] رك: ابن شهر آشوب، المناقب، ج ٣، ص ۴٠٠، چاپخانۀ حيدريه، ١٩۵۶ م.

[10] شيخ عباس قمى، وقائع الايام، ص ٣۶٨، چاپخانۀ بلاغ.

[11] اين مطلب را جناب حيدر سيد موسى وتوت الحسيني در كتاب خود «مزارات و مراقد العلماء في الحلة الفيحاء» ص ١٧٠ نقل كرده است؛ آن‌جا كه مى‌گويد: «بعضى از اهالى حلّه به يقين براى من نقل كرده‌اند كه مقام اصلى امام صادق (ع) بر كنارۀ شط فرات بوده، نه در محل كنونى. اين گفته، سبب شد كه شخصاً آن مكان را جست‌وجو كنم. پس به تفحص پرداختم و دريافتم كه در كنارۀ رود جايى است كه آب در آن نفوذ نكرده؛ در حالى كه زمين‌هاى پيرامونش را شسته و گود ساخته. هم‌چنين در آن‌جا آثارى از پى‌ها و كفِ سخت مقام ديده مى‌شود كه نشان مى‌داد اصل مقام امام صادق (ع) در آن‌جا بوده؛ مقامى مقدس كه مردمان در آن نماز مى‌گذارند و دعا مى‌خوانند و آن را زيارت مى‌كنند و چرا چنين نباشد؟ كه اين مقام، مقام امام ششم از ائمۀ اهل بيت (عليهم السلام) است كه خداوند ناپاكى را از آنها دور ساخته و به‌طور ويژه پاك و مطهرشان قرار داده است.

اين واقعيت را خادم مقام امام صادق (ع) ، آقاى حمزه كاظم حاج عبود اسدى، نيز با من در ميان نهاد و من به چشم خويش آن را مشاهده كردم.

منبع : مجله  فرهنگ زیارت  دیماه سال 1388 شماره چهار 

مطالب مرتبط

تگ‌ها

مطالب پربیننده

پربیننده
آخرین مطالب

عضویت در خبرنامه