ویژه ماه مبارک رمضان

اعتکاف مکتب خود سازی

اعتکاف مکتب خود سازی

انسان در گریز از هوای نفس و فرار از اشتغالات زندگی، در طریقت انس با معبود همواره نیازمند خلوتی است تا در انزوای وجود خویش در اثار صنع پروردگارش با دیده عبرت بیندیشد و با سوز دل و اشک دیده، باطن خود را از زنگار گناهان بشوید و خانه دل را مصفای حضور خالق هستی بخش سازد، و اعتکاف زمینه چنین خلوتی را فراهم می­کند

نویسنده : سید جواد حسینی


هیچ گنجی بی دد و بی دام نیست

جز به خلوتگاه حق، دل رام نیست

انسان در گریز از هوای نفس و فرار از اشتغالات زندگی، در طریقت انس با معبود همواره نیازمند خلوتی است تا در انزوای وجود خویش در اثار صنع پروردگارش با دیده عبرت بیندیشد و با سوز دل و اشک دیده، باطن خود را از زنگار گناهان بشوید و خانه دل را مصفای حضور خالق هستی بخش سازد، و اعتکاف زمینه چنین خلوتی را فراهم می­کند و فرصت و مجالی می­دهد برای پرداختن به امور نفس خویش و جلوه­گری نور محبت خدا در اعماق سرای وجود انسان، تا انسان بدون دلواپسی از کارهای انجام نشده و وابستگیهای روز­مره، خود را در سرای معبود خویش نظاره­گر باشد.

حضرت صادق ـ علیه السلام ـ فرمود: (فی التوراه مکتوب یا ابن ادم تفرغ لعبادتی املاء قلبک غنی ولا اکلک الی طلبک وعلی ان اسد فاقتک؛[1] در تورات نوشته شده است: ای فرزند ادم! برای انجام عبادت من فراغتی به وجود بیاور تا من دل تو را از بی نیازی سرشار سازم و بدون اینکه تو طلب کنی، حاجتت را براورده کنم و من خود را ملتزم می­دانم که حوایج تو را برطرف نمایم.)

و نیز ان حضرت نقل نموده که پیامبر اکرم ـ صلی الله علیه و اله ـ فرمودند: (افضل الناس من عشق العباده فعانقها واحبها بجسده وتفرغ لها[2]؛ با فضیلت­ترین مردم کسی است که عاشق عبادت باشد و با اشتیاق تمام عبادت را به اغوش بکشد و با جسمش ان را دوست بدارد و برای ان فراغتی به وجود بیاورد.)

مساجد همواره به عنوان پایگاه اعتکاف، مرکز خلوت و انس عابدان با معبود خویش محسوب می­گردند و اعتکاف روزهایی در خلوت خویش با خود بودن و به یاد خدا زیستن است. اعتکاف گشت و گذاری است در کوچه پس کوچه­های درون و گشتن در دنیای (تو در تو)ی دل و شناختن خود و مجاهده با نفس و انس با معبود. اعتکاف بریدن از غیر و پیوستن به دوست برای دوباره برگشتن به جامعه است، منتهی با ره توشه درون سازی. اعتکاف هجرتی درونی برای سیر در دنیای باطن است و مروری بر نفسانیات خویش است تا گام تهذیب برداریم و گام بندگی برگیریم. اعتکاف تمرینی است سه روزه، با (قیام) و شب زنده داری و (صیام ) و روزه داری تا یک عمر در معبد نیاز و سجده گاه راز و نیاز، معتکف حریم بندگی باشیم. اعتکاف اهل عبادت را (عید حضور) است و اهل غفلت را روزنه­ای به سوی نور. خواندن و شنیدن کجا و دیدن و چشیدن کجا.[3]

انچه پیش رو دارید نگاهی است گذرا به سه بحث از مباحث فراوان اعتکاف؛ اهمیت و فضیلت اعتکاف در قران و روایات، و اینکه معتکف شدن و بودن، نیاز همه اقشار جامعه است از رییس و مریوس، از مرجع و مقلد، استاد و شاگرد، و باسواد و بی سواد، و مرد و زن و... و همین طور نگاهی داریم به راههای توسعه اعتکاف.

 

 

اهمیت و فضیلت اعتکاف
الف. قران
 

اعتکاف در لغت به معنای حبس و توقف و رو کردن به چیزی است با تعظیم و تکریم؛ و در اصطلاح، به معنای توقف و ماندن سه روز و بیشتر از ان در مسجد جامع می­باشد.[4]

قران کریم در ایاتی به مسیله اعتکاف اشاره کرده است؛ از جمله به حضرت ابراهیم واسماعیل ـ علیهما السلام ـ فرمان می­دهد که خانه خدا را برای طواف کنندگان و معتکفان و نماز­گذاران اماده سازید، انجا که فرمود: ﴿واذ جعلنا البیت مثابه للناس وامنا واتخذوا من مقام ابراهیم مصلی وعهدنا الی ابراهیم و اسماعیل ان طهرا بیتی للطایفین والعاکفین والرکع السجود﴾؛[5] و [به خاطر بیاورید] هنگامی که خانه کعبه را محل بازگشت و مرکز امن برای مردم قرار دادیم، و ‍]برای تجدید خاطره] از مقام ابراهیم، عبادتگاهی برای خود انتخاب کنید، و ما به ابراهیم و اسماعیل امر کردیم که: خانه مرا برای طواف کنندگان و معتکفان و رکوع کنندگان و سجده کنندگان پاک و پاکیزه کنید.)

این ایه شریفه به صراحت از اعتکاف در مسجد الحرام سخن به میان اورده است، ولی از انجا که همه مساجد خانه­های خداوند در روی زمین هستند،[6] اعتکاف در هر یک از انها در صورت جامع بودن مورد توجه خداوند است و دارای پاداش فراوان؛ البته با حفظ مراتب و درجات مساجد.

در ایه­ای دیگر به یکی از احکام اعتکاف در مسجد پرداخته می­فرماید: ﴿ولا تباشروهن وانتم عاکفون فی المساجد تلک حدود الله فلا تقربوها کذلک یبین الله ایاته للناس لعلهم یتقون﴾[7]؛ (و در حالی که در مساجد به اعتکاف پرداخته­اید، با زنان امیزش نکنید. این مرزهای الهی است؛ پس به ان نزدیک نشوید! خداوند این چنین ایات خود را برای مردم روشن می­سازد، باشد که پرهیزگار گردند.)

ایه فوق علاوه بر بیان یکی از احکام اعتکاف، این مسیله را بیان می­کند که اعتکاف اختصاص به مسجد­الحرام و یا مسجد النبی ندارد؛ بلکه در مساجد دیگری نیز می­توان اعتکاف کرد.

 

ب. روایات
1. معجون شفا بخش
 

اعتکاف مجموعه­ای مرکب از مهم­ترین عبادات واجب و مستحب است؛ لذا معجونی است شفا بخش و سازنده؛ هم اثر نماز در ان است ـ که یاد خدا و باز­دارندگی از گناهان باشد[8] ـ و هم نتیجه روزه ـ که سری از اسرار الهی است ـ چنانکه حضرت رضا ـ علیه السلام ـ فرمود: (الصوم سر بینه و بین العبد؛[9] روزه سری بین خدا و بنده است.) و هم پاداش ان خدا و با خدا است که (الصوم لی و انا اجزی به؛[10] روزه برای من است و من جزا می­دهم (و یا من جزای او هستم.)

مخصوصا روزه ایام البیض در ماه رجب اثار ویژه­ای دارد، پیامبر اکرم ـ صلی الله علیه و اله ـ فرمودند: (هر کس سه روز از وسط ماه رجب (سیزدهم و چهاردهم و پانزدهم) را روزه بدارد و در شبهایش به نماز شب قیام کند، از دنیا رحلت نمی­کند مگر با توبه نصوح.)[11]

علی ـ علیه السلام ـ فرمود: ( هر کس یک روز از ماه رجب را در اول یا وسط یا اخر ان روزه بگیرد، گناهان او بخشیده می­شود.)[12]

امام صادق ـ علیه السلام ـ فرمود: (کسی که ایام البیض از ماه رجب را روزه بگیرد، خداوند به ازای هر روز، ثواب روزه داری و شب زنده داری یک سال را برای او بنویسد، و در روز قیامت، در جایگاه ایمن شدگان از اتش دوزخ خواهد ایستاد.)[13]

همچنین بعضی از تروک حج در اعتکاف وجود دارد؛ مانند ترک نگاه به اینه، و عطر زدن و مجادله و... که تمرین دوری از محرمات است و بخشش گناهان را در پی دارد.

و هم دعا در ان است که مغز و مخ عبادات به شمار می­رود. (الدعاء مخ العباده ولا یهلک مع الدعاء احد؛ دعا مغز عبادت است و کسی با ‍‍[ داشتن حالت] دعا به هلاکت نمی­رسد.)[14]

راستی اگر این مجموعه عبادات، با زمزمه نماز شب و اعتراف به گناهان همراه شود، چه اثار گرانسنگی در پی خواهد داشت.

 

 

2. بخشش گناهان
 

انسان اگر کمترین توجهی به پرونده خویش داشته باشد، می بیند کوله باری از گناهان، ان را پر کرده است. اعتکاف فرصتی است برای تخفیف بار گناهان ، و باید در اعتکاف عرضه داریم که:

ای عفو تو شامل گناهان

کوی تو پناه بی پناهان

ای مرهم قلب خسته من

ای راز دل شکسته من

بر خسته دلان شفای دردی

محروم نکرده دردمنـدی

بنگر ز گنه چه تیره روزم

چون شمع به درگهت بسوزم

و در روایت می­خوانیم که (من اعتکف ایمانا واحتسابا غفر له ما تقدم من ذنبه؛[15] هر کس از روی ایمان و حسابگری معتکف شود، گناهان گذشته او بخشیده می­شود.) و همچون انسانی که تازه از مادر تولد یافته، خواهد بود. این نشان می­دهد که اعتکاف ان قدر اهمیت دارد که می­تواند گناه گذشته انسان را پاک کند.

 

3. نجات از جهنم یا عاقبت به خیری
 

عاقبت به خیری یا رهایی از اتش جهنم، ارزوی تمام اولیاء و بزرگان بوده است. در دعای جوشن کبیر با ان عظمتش که مشتمل بر هزار اسم خداوند (وشاید اسم اعظم الهی) است، بعد از هر ده اسم مبارک خداوند، فریاد می­کشیم: منزهی تو ای کسی که معبودی جز تو نیست... (خلصنا من النار یا رب؛ ما را از اتش نجات بده­! ای پروردگارم.)[16]

و در دعای مبارک مجیر که در ایام البیض هم وارد است، بعد از هر دو اسم مبارک خداوند می­گوییم: (اجرنا من النار یا مجیر ؛[17] ما را از اتش [جهنم] پناه ده، ای پناه دهنده.)

از فضیلت و عظمت اعتکاف است که انسان می­تواند در این چند روز توقف در مسجد، اینده خود را بیمه کند و خود را از اتش جهنم برهاند، چنان که در حدیث نبوی می­خوانیم: (من اعتکف یوما ابتغاء وجه الله جعل الله بینه و بین النار ثلاثه خنادق؛ هر کسی روزی را برای خدا اعتکاف کند، خداوند بین او و اتش [جهنم] سه خندق فاصله قرار می­دهد [و او را از اتش دوزخ نجات می­دهد].)

 

 

4. پاداش بی حساب
 

خداوند برای برخی اعمال دو برابر پاداش قرار داده و برای برخی ده برابر و برای انفاق در راه خدا هفتصد برابر: ﴿سبع سنابل فی کل سنبله ماه حبه﴾ و برای جهاد در راه خدا، پاداش ﴿بغیر حساب ﴾، یعنی بی حد و مرز قرار داده است.

یکی از اعمالی که چنین پاداشی دارد، اعتکاف است. در حدیثی امده است که (المعتکف یعکف الذنوب ویجری له من الاجر کاجر عامل الحسنات کلها؛[18] معتکف گناهان را متوقف نموده ]و از بین می­برد[ و اجری بسان اجر انجام دهنده تمام نیکیها دریافت می­دارد.)

و این پاداش انگاه دو چندان خواهد شد که درکنار اعتکاف، روزه ماه رجب را هم اضافه کنیم، و انگاه معنای (این الرجبیون) روشن می­شود. حضرت صادق ـ علیه السلام ـ فرمود: (اذا کان یوم القیامه نادی مناد من بطنان العرش این الرجبیون؟ یقوم اناس یضییء وجوههم لاهل الجمع علی رووسهم تیجان الملک وذکر ثوابا جزیلا الی ان قال: هذا لمن صام من رجب شییا ولو یوما من اوله او وسطه او اخره؛ وقتی روز قیامت شد، ندا کننده­ای از درون عرش صدا می­زند کجایند (رجبیون ) (اهل ماه رجب) پس گروهی ــ که چهره انان بر جمعیت درخشان است و تاج شاهی بر سر دارند ــ به پا خیزند. ان گاه امام صادق ـ علیه السلام ـ ثوابهای زیادی نام برد. و بعد فرمود: همه اینها برای کسی است که قسمتی از ماه رجب را روزه بگیرد؛ اگر چه یک روز در اول یا وسط یا اخر ان باشد.)

البته همه این پاداشها برای کسانی است که اعتکاف جامع الشرایط داشته باشند؛ هم احکام ان را مراعات نماید و هم اداب باطنی و ظاهری ان و در واقع به اوج اعتکاف رسیده باشند.

سید بن طاووس ـ رحمه الله ـ می­گوید: (بدان که اوج و کمال اعتکاف ان است که انسان عقل و دل و دیگر اعضای بدن خویش را تنها بر اعمال صالح وقف کند و انها را بر درگاه خداوند و اراده مقدس او حبس نماید. معتکف باید فکر و جان و اعضای خود را با افسارهای مراقبت به خوبی مهار کند و از چیزهایی که روزه دار باید از ان بپرهیزد، کاملا خودداری کند، بلکه دقت و مراقبه معتکف باید به مراتب بیشتر از روزه دار باشد؛ زیرا او هم روزه دار است و هم معتکف، و هر معتکفی خود را ملزم نموده است که با تمام وجود به خداوند متعال روی اورد و رویگردانی و غفلت از حق را یکسره کنار نهد.

بنابراین هرگاه معتکف نور عقل و جانش را به غیر خدا مشغول کند، یا عضوی از اعضای بدنش را به غیر خدا مشغول کند، یا عضوی از اعضای بدنش را در کاری که طاعت پروردگار نیست به کار گیرد، به همان میزانی که غفلت نموده، یا کوتاهی کرده، از حقیقت اعتکاف خود کاسته است.)[19]

 

 

5. دو حج و دو عمره
 

انچه از ثوابها و پاداشها بیان شد، مربوط به مطلق اعتکاف بود، و اشاره شد که این پاداشها در ماه رجب افزایش می­یابد. و در ماه مبارک رمضان ـ مخصوصا دهه اخر ـ چندین برابر افزایش می­یابد؛ زیرا اعتکاف همراه با زمانی می­شود که در ان نفسهای انسان تسبیح است و خوابش عبادت، و طاعاتش پذیرفته شده، و خواندن یک ایه برابر با یک ختم قران.

انگاه اگر این ثوابها همراه با ثوابهای شبها و روزهای قدر شود، سر از کجا در می­اورد.

از اینجا می­فهمیم که چرا پیامبر اکرم ـ صلی الله علیه و اله ـ همیشه دهه اخر ماه مبارک رمضان را اعتکاف می­کرد، چنان که امام صادق ـ علیه السلام ـ می­فرمود: (اعتکف رسول الله ـ صلی الله علیه و اله ـ فی شهر رمضان فی العشر الاول ثم اعتکف فی الثانیه فی العشر الوسطی ثم اعتکف فی الثالثه فی العشر الاواخر، ثم لم یزل یعتکف فی العشر الاواخر[20]؛ پیامبر اکرم ـ صلی الله علیه و اله ـ در ماه رمضان در دهه اول معتکف شد، سپس در سال دوم، در دهه دوم معتکف شد، انگاه در سال سوم، در دهه سوم دست به اعتکاف زد، پس برای همیشه دهه اخر رمضان را اعتکاف نمود.)

و در یکی از سالها که به خاطر جنگ بدر نتوانسته بود اعتکاف کند، دو دهه اعتکاف نمود. چنانکه حضرت صادق ـ علیه السلام ـ می فرماید: (کانت بدر فی شهر رمضان ولم یعتکف رسول الله ـ صلی الله علیه و اله ـ فلما ان کان من قابل اعتکف عشرین، عشرا لعامه، و عشرا قضاه لما فاته؛[21] جنگ بدر در ماه رمضان واقع شد و پیامبر اکرم ـ صلی الله علیه و اله ـ نتوانست معتکف شود، پس در سال اینده بیست روز اعتکاف کرد، ده روز برای همان سال و ده روز بابت قضای سال گذشته. )

معلوم می­شود اعتکاف در ماه رمضان از ویژگی خاصی برخوردار است که یک نمونه از ثوابش ان است که سکونی از امام صادق ـ علیه السلام ـ و ان حضرت از پیامبر اکرم ـ صلی الله علیه و اله ـ نقل نموده که حضرتش فرمود: (اعتکاف عشر فی شهر رمضان تعدل حجتین وعمرتین؛[22] اعتکاف ده روز در ماه رمضان معادل [ثواب] دو حج و دو عمره است ).

 

 

اعتکاف نیاز همه
 

مدتی است که اعتکاف مقداری رونق یافته، بزرگان و مراجع و مسیولان گاه به اعتکاف توصیه می­کنند و در برخی موارد خود بانیان و زمینه سازان اعتکافند، ولی خود انان شخصا در اعتکاف حضور نمی­یابند، گویا اعتکاف فقط مربوط به شاگردان، رعیت و زیر دستان است و حال انکه بیش از همه حضور مراجع و بزرگان و مسیولان و مدیران در اعتکاف ضروری می­نماید؛ چرا که هم فرصتی است برای رسیدگی به پرونده گذشته و تجدید قوایی است برای حالت معنوی انان، و هم زمینه­ساز و مشوق بیشتر دیگران برای حضور در این محفل نورانی و سراسر حضور. لذا لازم است در هر منطقه، بزرگان ان قوم جهت اعتکاف در مساجد حضور یابند.

حضرت صادق ـ علیه السلام ـ به عبد الملک فرمود: (یا فضل لایاتی المسجد من کل قبیله الا وافدها ومن کل اهل بیت الا نجیبها؛ ای فضل! در مسجد از هر قبیله و طایفه­ای [در گام اول] جز سرپرست و بزرگ ان و از هر خانواده­ای جز فردی که نجیب ان خانواده است حضور پیدا نمی­کند .)

وقتی بزرگان و دانه درشتها امدند، دیگران نیز به دنبال انان خواهند امد. در طول تاریخ نیز انبیاء و اولیاء در حضور در اعتکاف پیش قدم بوده­اند، به این نمونه­ها توجه شود:

1. حضرت سلیمان: مرحوم مجلسی به نقل از مرحوم طبرسی اورده است که (ان سلیمان کان یعتکف فی مسجد بیت المقدس السنه والسنتین والشهر والشهرین واقل واکثر یدخل فیه طعامه وشرابه ویتعبد فیه؛ براستی سلیمان همیشه در مسجد بیت المقدس به مدت یک سال و دو سال، یک ماه و دو ماه، کمتر و بیشتر، اعتکاف می­کرد و غذا و اب خود را به انجا می­برد و در انجا به عبادت می­پرداخت.)[23]

در ادامه این روایت امده است که حتی مرگ حضرت سلیمان ـ علیه السلام ـ در همانجا و در حال اعتکاف اتفاق افتاد.

از ایه 125 سوره بقره استفاده می­شود که این سنت در زمان حضرت ابراهیم و اسماعیل ـ علیهما السلام ـ نیز برپا بوده است.

2. حضرت مریم علیها السلام: ان گاه که فرشته الهی به ملاقات حضرت مریم امد، او از مردم فاصله گرفت و در خلوت به سر برد تا در مکانی خالی و فارغ از هر گونه دغدغه به راز و نیاز با خدای خود بپردازد و چیزی او را از یاد محبوب غافل نکند. به همین جهت طرف شرق بیت المقدس را که شاید محلی ارام­تر و یا از نظر تابش افتاب پاک­تر و مناسب­تر بود، برگزید.[24]

مرحوم علامه طباطبایی می­گوید: (هدف حضرت مریم ـ علیها السلام ـ از دوری نمودن از مردم، بریدن از انان و روی اوردن به سنت (اعتکاف) بوده است.[25]

3. پیامبر اکرم صلی الله علیه و اله: اعتکاف، در دوران جاهلیت به عنوان یک عمل عبادی رایج بوده است[26] و حضرت محمد ـ صلی الله علیه و اله ـ که هنوز مبعوث به رسالت نشده بود، هر سال چند ماه را در غار حرا اعتکاف می­کردند،[27] ولی در اسلام با احکام و شرایط جدید، توسط شخص پیامبر اکرم ـ صلی الله علیه و اله ـ عملا ترویج شد؛ لذا حضرت در دهه اخر ماه مبارک رمضان همیشه معتکف بود.

4. امام صادق ـ علیه السلام ـ می­فرماید: (کان رسول الله ـ صلی الله علیه و اله ـ اذا کان العشر الاواخر اعتکف فی المسجد وضربت له قبه من شعر، وشمر المیزر وطوی فراشه؛[28] همیشه این گونه بود که در دهه اخر [ماه رمضان] رسول خدا در مسجد معتکف می­شد، خیمه­ای از پشم برای او بر پا می­کردند، و او پرده­ای می­اویخت و بستر خواب را جمع می­کرد.)

و علی ـ علیه السلام ـ در زمینه اعتکاف پیامبر اکرم ـ صلی الله علیه و اله ـ می­فرمود: (فلم یزل یعتکف فی العشر الاواخر من رمضان حتی توفاه الله[29]؛ پس [پیامبر اکرم ـ صلی الله علیه و اله ـ] همیشه در دهه اخر ماه رمضان در حال اعتکاف بود تا ان وقت که خداوند جان او را گرفت).

روشن است وقتی پیامبر اکرم ـ صلی الله علیه و اله ـ این همه به اعتکاف اهمیت می­دهد، و به ان احساس نیاز می­کند، ایا دیگران نیاز ندارند که به اعتکاف بیشتر اهمیت دهند، و در ان حضور عملی و عینی پیدا کنند؟ از معصومین که بگذریم، علما و مراجع گذشته، این سنت با ارزش را به خوبی پاس می­داشتند و شخصا در مراسم اعتکاف حضور می­یافتند و یا تشویق به اعتکاف می­کردند که به نمونه­هایی در این زمینه اشاره می­شود:

1. شیخ بهایی و شیخ عیسی عاملی: در عصر صفویه در سایه تلاشها و حضور عینی دو عالم بزرگ ان زمان، شیخ بهایی ـ قدس سره ـ (935 ــ 1030 هجری قمری) و شیخ لطف الله عیسی عاملی اصفهانی (متوفای 1032 ــ 1033 هجری قمری) اعتکاف رونق خاصی در شهرهای ایران به ویژه قزوین و اصفهان یافت.[30]

2. مقدس اردبیلی: یکی از سالهای قحطی، مرحوم مقدس تمام خوراکی منزل را بین فقرا تقسیم می­کند، و برای خود چون فقرا، سهمی بر می­دارد. همسرش به او تندی نموده و می­گوید: در مثل چنین سالی اولاد خود را فقیر می­گذاری؟ ان مرحوم چیزی نمی­گوید و با ان اوضاع برای اعتکاف به مسجد کوفه می­رود و در انجا معتکف می­شود. روز دوم اعتکاف او، شخصی مقداری گندم اعلا و ارد نرم به خانه ان مرحوم می­اورد، و می­گوید: صاحب منزل اینها را برای شما فرستاده و خود در مسجد کوفه معتکف است.

پس از پایان اعتکاف که مقدس به خانه می اید، همسرش به او می­گوید: اذوقه­ای که به وسیله ان عرب فرستاده بودی بسیار عالی و درجه یک بود. مرحوم مقدس متوجه می­شود که این از جانب خداوند و عنایت حضرت مهدی ـ علیه السلام ـ بوده است، پس حمد و ثنای الهی به جای می­اورد.[31]

3. مرحوم قاضی طباطبایی: او که استاد کل عرفا بود، در مسجد کوفه و مسجد سهله حجره داشت، و بعضی از شبها را به تنهایی در ان حجرات بیتوته می­کرد و شاگردان خود را توصیه می­کرد، بعضی از شبها به عبادت در مسجد کوفه و یا سهله بپردازند.[32]

4. میرزا حسین خلیلی: حاج میرزا حسین خلیلی متولد 1230 در نجف اشرف و متوفای 1326، از شاگردان مبرز شیخ انصاری ـ رحمه الله ـ بود. وی اخلاقی نیکو و نفسی کریم و دستی باز داشت. از خصوصیات او این بود که هر ساله دهه اخر ماه رمضان را در مسجد کوفه معتکف می­شد. در بین طلوعین زیارت عاشورای او ترک نمی­شد. و در اغلب زیارات مخصوصه از نجف تا کربلا پیاده می­رفت.[33]

5. شیخ حسنعلی نخودکی: عالم عامل، شیخ حسن علی نخودکی اصفهانی، بسیاری از عمر ارزشمند خود را به اعتکاف سپری نمود. او استمداد از ارواح مطهر ایمه هدی ـ علیهم السلام ـ را یکی از شرایط سلوک الی الله می­دانست، از این رو به (اعتکاف ) و زیارت مشاهد متبرکه ایمه ـ علیهم السلام ـ اهتمام می­ورزید. و همچنین در مساجد و بقاع متبرکه مانند مسجد لبنان، و مقبره علی بن سهل اصفهانی، و... و همچنین کوه صفه ـ که محل عبادت استاد ایشان بود ـ به (اعتکاف ) و عبادت مشغول می­شد.[34]

6. میرزا مهدی بروجردی: مرحوم میرزا مهدی بروجردی (1300 ـ 1389 هجری قمری) از ملازمان و کارپردازان ایت الله شیخ عبد الکریم حایری ـ رحمه الله ـ ، موسس حوزه علمیه قم بود. یکی از استادان حوزه درباره میرزا مهدی می گوید: (ایشان زمانی به تنهایی درمسجد امام حسن عسکری ـ علیه السلام ـ معتکف می­شدند و هیچ کس دیگری با وی نبود. این جانب نیز به دو دلیل به ایشان ملحق شدم. اول انکه اعتکاف را دوست می­داشتم. دیگر اینکه اعتکاف که سنت پیامبر ماست، رنگ فراموشی به خود گرفته بود، و وظیفه هر مسلمانی است که به قدر توان خود در راه احیاء و ترویج سنتهای اسلامی کوشش کند... ایت الله بروجردی ـ رحمه الله ـ علاوه بر تعطیل درسها در ایام اعتکاف، معتکفان را مورد لطف و رحمت قرار می­داد.)[35]

 

 

دو خاطره و یک گلایه
 

استاد مطهری ـ رحمه الله ـ می­گوید: (ما که بچه بودیم در منزل خود ما ــ من از هفت و هشت سالگی کاملا یادم هست ــ اصلا اینکه ماه رجب دارد می اید مشخص بود. می­گفتند: یک هفته به ماه رجب مانده، سه روز مانده، امشب احتمالا شب اول ماه رجب است... مرحوم ابوی ما و مرحوم والده ما غیر از اول و اخر ماه رجب و غیر از ایام­البیض، پنج­شنبه­ها و جمعه­ها روزه بودند و بلکه مرحوم ابوی ما در بعضی از سالها دو ماه رجب و شعبان را پیوسته روزه می­گرفتند و به ماه مبارک رمضان متصل می­کردند. اصلا این ماه، ماه استغفار و توبه و عبادت است.)[36]

درجای دیگری می­گوید: (در سال 1321 به اصفهان رفته بودیم... در مدرسه نیماورد اصفهان بودیم... یک وقت صدای مرحوم حاج میرزا علی اقا شیرازی را شنیدم... با همان اهنگی که داشت و با ان حال و روحی که داشت این تعبیر را به کار می­برد: (ان وقتی که بگویند: (این الرجبیون) و ما در پیشگاه پروردگار شرمسار باشیم، در ماه رجب هیچ چیز نداشته باشیم و اصلا جزء رجبیون شمرده نشویم، چه خواهیم کرد؟) غرض این است ]که[ این ماه، ماه استغفار و عبادت و روزه است و این سنتها در میان ما به کلی دارد فراموش می­شود، ماه رجب می­اید بزرگهایمان [متوجه نمی­شوند] تا چه رسد به بچه­ها. کم کم اگر به بچه­ها بگوییم، ماه­های قمری را از محرم تا ذی الحجه بشمار، نمی­توانند. اصلا فراموش می­شود که چنین ماه­هایی هم وجود داشته است. ولی به هر حال تکلیف هرگز از ما ساقط نمی­شود.)[37]

تمامی انچه در این بخش بیان شد، نشان می­دهد که باید علما، بزرگان، استادان، مدیران و... در این سنت نبوی پیش قدم باشند و با شرکت خویش زمینه تشویق و ترغیب دیگران را فراهم نمایند.

 

 

راهکارهای گسترش اعتکاف
1. پیش قدمی بزرگان
 

اولین عاملی که می­تواند در توسعه و همه گیر شدن اعتکاف نقش به سزایی داشته باشد، شرکت بزرگان و خواص هر جامعه و شهر و محل است. یقینا در هر شهری عالم محبوب، مدیر لایق، استاد و معلم فرزانه و... وجود دارد، اگر اینها در شرکت در اعتکاف پیشگام شوند، مردم را نیز می­توانند به دنبال خود بکشانند.

به عنوان نمونه در جشن عاطفه­ها و کمک به سیل زدگان و زلزله زدگان و... اول کمک شخصیتهای درجه اول کشور اعلام می­شود، انگاه مردم هم به دنبال انها حرکت می­کنند. همین پیش قدمی را در اعتکاف هم می­توانند اعمال کنند.

 

 

2. طرح همزمان ابعاد فردی و اجتماعی دین
 

یکی دیگر از عوامل گسترش اعتکاف و مقوله­هایی از این دست، طرح همزمان جنبه­های فردی و اجتماعی دین است. تاکید بر دو جنبه دین درکنار هم سبب می­شود تا مردم به مقوله­هایی مانند اعتکاف با عظمت بنگرند و تنها با، تاکید دایمی و یک جانبه بر جنبه­های اجتماعی دین، ویا فواید مادی و دنیوی ان، رفته رفته برنامه­های عبادی و تربیتی دین را در اذهان، بی­اهمیت و کم رنگ جلوه می­دهد. همانگونه که منحصر کردن دین در اداب و برنامه­های فردی و معنوی و جدا از مقوله­های اجتماعی، تصویری ناقص از دین محسوب می­شود.

امروزه به لطف الهی خیل عظیمی از جوانان کشور، تشنه و جویای معنویتند. انان به دنبال روزنه­ای می­گردند تا شمیم دل انگیز معنویت اسلامی را از ان استشمام کنند. بها دادن به پدیده­هایی همچون اعتکاف، پاسخی مثبت و مشروع به این نیاز حیاتی و بنیادین نسل جوان و جامعه است.[38]

 

3. تبیین سادگی و عدم دشواری اعتکاف
 

معمولا عدم اگاهی نسبت به چیزی، سبب می­شود تا انسان ان را سخت و دشوار تلقی کند. بی اطلاعی از احکام، اداب و شرایط اعتکاف، باعث می­شود تا در اذهان برخی مردم مشکل جلوه کند، حال انکه اعتکاف گرچه با برخی محدودیتها همراه است، عمل دشواری نیست. مثلا در مورد روزه _ که شرط حتمی اعتکاف است _ می توان ان را در ماه مبارک رمضان، مخصوصا در ایام و شبهای قدر قرار داد که زمان اصلی اعتکاف در سیره معصومان است. در این صورت، معتکف به جز روزه واجب و حضور در مسجد جهت ایام قدر، کار جداگانه ای انجام نداده است و تروک اعتکاف که عبارت است از بوییدن عطر و گیاهان معطر، خرید و فروش و مجادله و بحث برای اظهار فضیلت و نزدیک شدن به همسر، برای یک مسلمان کار دشواری نیست.[39]

 

 

4. تبیین تاریخ اعتکاف و همراهان این راه
 

قران کریم انجا که می­خواهد روزه یک ماه رمضان را بر مردم واجب کند، برای پذیرش جامعه می­فرماید: (روزه بر شما نوشته و واجب شده است؛ چنانکه بر امتهای قبل از شما واجب شده بود).[40] این نشان می­دهد که اگر انسان بداند در این راه تنها نیست و این راه، روندگان قبلی داشته ، راحت­تر می­تواند بپذیرد واگر احساس کند که تنها است و اولین رونده است، احساس ترس و نگرانی دارد.

اگر بیان شود که در امتهای قبل نیز اعتکاف به صورت مشکل­تری بوده است، و هم اکنون در جوامع اسلامی مخصوصا در مکه و مدینه، مردم و جوانان راحت­تر این مسیله را پذیرا شده­اند و از ان استقبال می­نمایند، تاثیر به سزایی خواهد داشت.

 

 

5. تبیین ثواب اعتکاف
 

اگر بپذیریم که اعتکاف دشواریهایی دارد، باید تبیین شود که تحمل این اندک سختی و ریاضت، نتایج گرانبهایی به ارمغان می­اورد. برخی از این اثار در بخش اول بیان شد؛ همچون بخشش گناهان، اجر بی حساب، نجات از جهنم، و همین طور تقویت اراده، تزکیه نفس، تعالی معنوی، چشیدن لذتهای معنوی و.. و امثال این اثار برای جامعه و مخصوصا جوانان به­خوبی باید بیان شود، و در سطح وسیع مطرح گردد. انگاه به خوبی مردم از اعتکاف استقبال می­نمایند.

 

 

6. زدودن ابهامهای موجود درباره اعتکاف
 

به نظر می­رسد وجود برخی سوالات و ابهامها پیرامون اعتکاف نیز در کم رنگ شدن این سنت اسلامی بی­تاثیر نبوده است. باید برای مردم روشن شود که اعتکاف با حس مسیولیت اجتماعی تنافی ندارد، و اینکه اعتکاف اتلاف بیهوده وقت نیست و در کنار ان می­توان به مطالعه، تحصیل علم و دانش و انجام کارهای مباح پرداخت.

از جمله پرسشهایی که برای مدیران و مسیولان مطرح است، این است که در موارد ضرورت برای انجام برخی کارها، ایا می­توانند از محل اعتکاف خارج شوند یا نه؟

اولا: باید گفت تا داخل روز سوم نشده اعتکاف واجب نیست و اگر مشکلی پیش امد، می­تواند اعتکاف را بهم بزند، و حتی می­تواند از اول به گونه­ای نیت کند که هر وقت خواست ـ حتی روز سوم ـ از حالت اعتکاف خارج شود.[41]

و ثانیا: مواردی برای خروج از مسجد استثنا شده است، مانند: گواهی دادن در دادگاه، تشییع جنازه، نماز جماعت. و برای انجام سایر کارهای ضروری عرفی یا شرعی، خواه واجب باشد یا مستحب، مربوط به امور دنیوی باشد یا اخروی، ولی مصلحتی در ان نهفته باشد، می­توان خارج شد.[42]

ممکن است اطلاق این فتوا شامل برخی کارهای ضروری اداری نیز بشود. مرحوم صاحب وسایل شش روایت را نقل نموده که معتکف نمی­تواند از محل اعتکاف خارج شود: (الا لحاجه لابد منها؛ مگر برای کاری که ناچار از انجام ان است).[43]

بر فقها است که تعیین فرمایند، ایا این حاجت شامل برخی کارهای مهم اداری نمی­شود و ایا برای انجام حاجات مردم می­توان از مسجد خارج شد؟

روایتی را به عنوان حسن ختام نقل می­کنیم، شاید بتواند راهگشا باشد. میمون بن مهران می­گوید: در نزد حسن بن علی ـ علیه السلام ـ [در مسجد در حال اعتکاف] نشسته بودم که مردی بر او وارد شد، عرض کرد: یابن رسول الله! فلانی از من مالی طلب دارد و می­خواهد مرا در مقابل مالش حبس کند. حضرت فرمود: به خدا قسم مالی نزدم نیست تا قرضت را بپردازم. عرض کرد: ‍‍‍‍[لااقل] با او صحبت کنید [شاید مهلت دهد]. راوی می­گوید حضرت امام حسن نعلین خود را پوشید ‍‍‍]و با او راه افتاد]. پس به او عرض کردم: ایا اعتکافت را فراموش کردی؟

حضرت فرمود: (لم انس ولکنی سمعت ابی یحدث عن جدی رسول الله ـ صلی الله علیه و اله ـ انه قال: من سعی فی حاجه اخیه المسلم فکانما عبد الله عزوجل تسعه الاف سنه صایما نهاره، قایما لیله؛ نه، فراموش نکردم، ولی از پدرم شنیدم که از جدم رسول خدا ـ صلی الله علیه و اله ـ نقل نمود که ان حضرت فرمود: کسی که در [براوردن] حاجت برادر مسلمانش تلاش کند، پس گویا خدای عزیز و جلیل را نه هزار سال، در حالی که روزها روزه دارد، و شبها در حال نماز بیدار است، پرستش کرده است.)

از روایت فوق استفاده نمی­شود که حضرت اعتکافش را باطل نمود، بلکه ظاهر (والله العالم) این است که با حفظ اعتکاف، در پی حاجت ان شخص رفت. اگر این مطلب تمام باشد، به خوبی می­توان نتیجه گرفت که می­شود برای براوردن حاجات مردم بیرون رفت و با انجام ان با سرعت دوباره برگشت. مخصوصا اگر این روایت را در کنار شش روایت قبلی _ که مورد اشاره قرار گرفت _ قرار دهیم، به خوبی می­توان گفت که یکی از موارد حاجت، قضای حاجت مومنان است، مخصوصا در مواردی که لازم و حیاتی شمرده می­شود.

[1] . محمد باقر مجلسی، بحار الانوار، بیروت، ج70، ص 252؛ اصول کافی، ج 2، ص 83.

[2] . بحار الانوار، همان؛ اصول کافی، همان.

[3] . جملات پایانی اقتباس از جواد محدثی، خیمه، ویژه نامه اعتکاف، رجب 1424، ص8.

[4] . راغب اصفهانی، المفردات، تهران، دفتر نشر الکتاب، چاپ دوم، 1404، ص 343؛ و مجمع البحرین؛ ج 7، ص 103، ماده عکف.

[5] . بقره / 125.

[6] . محمد باقر مجلسی، بحار الانوار، بیروت، ج 83، ص 383.

[7] . بقره / 187.

[8] . اشاره به ایه ﴿ان الصلوه تنهی عن الفحشاء﴾.

[9] . بحار الانوار، همان. ج 69، ص381.

[10] . همان، ج 96، ص 254.

[11] . حر عاملی، وسایل الشیعه، بیروت، دار احیاء التراث العربی، چاپ چهارم، 1391 م ، ج 7 (بیست جلدی) ص 357، ح21.

[12] . همان، ص 354، ح10.

[13] . همان، ص 357، ح22.

[14] . شیخ عباس قمی، سفینه البحار، مکتبه السنایی، ج1، ص446.

[15] . متقی هندی، کنز العمال، بیروت، موسسه الرساله، ج 8، ح 24007.

[16] . مفاتیح الجنان، ص 144، دعای جوشن کبیر.

[17] . همان، ص 132، دعای مجیر.

[18] . همان، ج8، حدیث 24012.

[19] . سید بن طاووس، الاقبال الاعمال، ص195.

[20] . وسایل الشیعه، همان، ج7، ص 397، ح 4.

[21] . همان، ص 397، ح 2.

[22] . همان، ح 3.

[23] . بحار الانوار، همان، ج 14، ص 141.

[24] . ناصر مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، تهران، دار الکتب الاسلامیه، 1370، ج13، ص33.

[25] . علامه سید محمدحسین طباطبایی، المیزان، تهران، دار الکتب ، ج 14، ص34.

[26] . ر.ک: سید مرتضی، المسایل الناصریات، ص19؛ علامه حلی، تذکره الاولیاء، ج 6، کتاب اعتکاف، ص 239.

[27] . نهج البلاغه، ترجمه محمد دشتی، خطبه 192، ص 398.

[28] . وسایل الشیعه، ج7، ص 397، ح1.

[29] . بحار الانوار، همان، ج94، ص7.

[30] . مجله خیمه، همان، ص 21.

[31] . فواید الرضویه، ص 23. به نقل از سید مهدی شمس الدین، ره توشه سالکان، انتشارات قدس، اول، 1373، ص 86 ـ 87 با تلخیص.

[32] . مهر تابان، ص 19.

[33] . زندگانی شیخ انصاری، ص 249، به نقل از ره توشه سالکان، همان، ص 88.

[34] . همان، ص 89 و ر.ک: نشان از بی نشانها، ص24.

[35] . مجله خیمه، همان، ص 23.

[36] . مرتضی مطهری، اشنایی با قران، قم ، انتشارات صدرا، ج8، ص 233.

[37] . همان، ص 234 ــ 235، با تلخیص.

[38] . رحیم نوبهار، اعتکاف سنتی محمدی ـ صلی الله علیه و اله ـ ، انتشارات موسسه عمران مساجد، چاپ سوم، 1377، ص 50 ـ 70، با اضافات.

[39] . با نگاهی به: اعتکاف تطهیر صحیفه اعمال، قم، مسجد جمکران، 1375، ص 43.

[40] . بقره / 183.

[41] . سید محمد کاظم طباطبایی یزدی، العروه الوثقی، قم، موسسه اسماعیلیان، 1412، ج2، ص 85، مسیله 40.

[42] . همان، ج2، ص83، مسیله 30.

[43] . وسایل الشیعه، همان، ج7، ص 408 ـ 409.

 

منبع : مجله  مبلغان  مرداد و شهریور 1384، شماره 69 

مطالب مرتبط

تگ‌ها

مطالب پربیننده

پربیننده
آخرین مطالب

عضویت در خبرنامه