ویژه ولادت حضرت امام حسن مجتبی(ع)

تاکتیک های عملیات روانی موثر در شکل گیری صلح امام حسن (ع)

تاکتیک های عملیات روانی موثر در شکل گیری صلح امام حسن (ع)

ابعاد روانی و جسمی وجود انسان ضرورت کاربرد دو قدرت شمشیر و فکر، اقدام مستقیم نظامی و عملیات روانی را در جنگ ها برای کسب پیروزی بر دشمن مطرح ساخته است. عملیات روانی به مثابه اقدامی در جهت تاثیر بر ذهن و عواطف آدمی برای ایجاد تغییر در رفتار او پا به پای رزم نظامی بلکه مقدم بر آن با حوزۀ نظامی گسترده و حوزۀ مکانی فراگیر و همه جانبه صورت میگیرد.


عملیات روانی از کارآمدترین، پیچیده ترین، پویاترین و در عین حال خطرناکترین جنگ ها به شمار می رود که در طول تاریخ همواره جبهه کفر و شرک و نفاق برای خاموش کردن نور هدایت الهی و هدایت و رهبری مردم به سوی گمراهی و ضلالت از آن استفاده نموده است ؛ در این خصوص قرآن کریم میفرماید: «وَ الذِین کفَرُواْ أَوْلیآؤُهُمُ الطَّاغُوتُ یخْرِجُوَنهُم مِّنَ النُّورِ إِلی الظُّلُمَاتِ أُوْلئِکَ أَصْحَابُ النَّارِ هُمْ فیهَا خَاِلدُون .» کسانی که کافر شدند و رهبری آنها طاغوت ها شد (با شعارهای فریبنده) آنها را از نور به سوی تاریکی ها (کفر و جهل) میکشاند و آنها اهل آتشند و در آتش همیشه میمانند (بقره /٢٥٧).

این جنگ به عنوان بهترین شیوه تحقق اهداف سران جبهه کفر از ابتدای شکل گیری دو جبهه حق و باطل توسط کارگزاران جبهه کفر با توجه به شرایط روحی و روانی جامعه مورد نظر طراحی و اجراء میشود. قرآن کریم به نمونه هایی از اجرای این جنگ و تاکتیک های مورد استفاده آن توسط طاغوت ها علیه پیامبران الهی اشاره میکند که در پیشینه تحقیق به بخشی از آنها اشاره میشود. با ظهور اسلام در جزیره العرب و تهدید گسترده منافع جبهه استکبار، رهبران آن جبهه از این شیوه جنگ و تاکتیک های آن به صورت وسیع و به شکلی پیچیده تر استفاده کردند. با رحلت پیامبر اکرم (ص) و تغییره عمده در مسیر حرکت جهان اسلام ، بنی امیه با کینه ای که از پیامبر اکرم (ص) و اهل بیت آن حضرت داشت، از این جنگ و تاکتیک های آن علیه ائمه معصومین (ع) استفاده کرد که تاریخ کمتر نمونه آن را ثبت نموده است؛ اوج استفاده از این جنگ و تاکتیک های آن در دوران امام حسن (ع) به ظهور رسید. شاید به جرئت بتوان گفت در دوران امامت امام حسن مجتبی(ع) معاویه تمام تاکتیک هایی که نمرود، فرعون، ابوسفیان و سایر سران کفر بر علیه جبهه حق به کار گرفتند به صورت یکجا به کار گرفت که در ادامه به آنها اشاره میشود.

بیان مسئله
صلح امام حسن (ع) از حوادث تلخ تاریخ تشیع است. شکل گیری این حادثه متأثر از دو عامل مهم و اساسی است: یکی وضعیت روحی و روانی مردم مناطقی همچون کوفه ، مدینه ، مدائن، بصره و سایر شهرهایی که مکلف به یاری امام و اطاعت از فرامین ایشان بودند و دیگری قدرت و توان اجرای عملیات روانی خاندان بنی امیه که در اجرای چنین اقداماتی تجربه و توانایی بالائی داشتند. مقالۀ حاضر در نظر دارد با بررسی وضعیت روحی روانی مردم تحت حکومت امام حسن (ع) و ویژگیهای شخصیتی (سربازان، مدیران میانی و خواص) جامعه آن مقطع میزان تأثیرگذاری تاکتیک های این جنگ را بر مردم مورد بررسی قرار دهد. همچنین با بررسی ویژگی شخصیتی خواص دو جبهه حق و باطل در آن دوران با بهره گیری از روش مطالعه کتابخانه ای نقش تاکتیک های جنگ روانی در شکل گیری این حادثه تلخ را مورد مطالعه قرار دهد.

پیشینه موضوع
عملیات روانی در زندگی اجتماعی انسان قدمتی به بلندای حیات او دارد؛ زیرا از همان زمان شکل گیری زندگی اجتماعی، انسان همواره برای حذف رقبای خود در تعاملات اجتماعی از تاکتیک های این عملیات به صورت گسترده استفاده کرده است. اما در بعضی از زمان ها شدت و میزان استفاده از این تاکتیک ها به لحاظ فراهم بودن شرایط روحی و روانی مردم جامعه کاربرد بیشتر و بهتری داشته است. نمونه هایی از کاربرد این جنگ و تاکتیک های آن را قرآن کریم چنین تبیین میکند: تاکتیک تهدید: «قاُلواَ لئِن لم تنتَهِ یاُ نوحُ لتَکُوَننَّ مِنَ اْلمَرْجُومِین» ای نوح اگر به تبلیغ خود پایان ندهی بیتردید سنگسار خواهی شد (شعرا/١١٦). در جای دیگر در خصوص استفاده سران جبهه کفر در استفاده از تاکتیک تهمت چنین میفرماید: «إِنْ هُوَ إلّا رَجُلٌ بهِ جِنَّۀٌ فَتَربصُواِ بهِ حَتَّی حِین» مردی است که دیوانگی به او سرایت کرده؛ مدتی با او بردباری کنید شاید عاقل شود (مؤمنون /٢٥). در جای دیگر در استفاده نمرود از تاکتیک تردید علیه حضرت ابراهیم (ع) چنین میفرماید: «قَاُلوا أَ جِئْتَنَاِ باْلحَقِّ أَمْ أَنتَ مِنَ الَّلاعِبِین» به راستی برای ما از حق میگویی یا ما را به بازی گرفته ای (انبیاء/ ٥٥).

پیشینه تحقیق
با بررسیهایی که به عمل آمد مشخص شد تاکنون موضوعی تحت عنوان تاکتیک های عملیات روانی مؤثر در شکل گیری صلح امام حسن (ع) به عنوان کار پژوهشی صورت نگرفته است و این کار یک فعالیت پژوهشی جدید به شمار میرود. اما با مطالعاتی که صورت گرفته کتاب های فراوانی درباره صلح امام حسن (ع) به رشته تحریر در آمده که بعضی از منابع به بررسی عوامل (اما نه تحت عنوان تاکتیک های عملیات روانی در شکل گیری صلح) پرداخته اند. برخی از کتاب ها عبارتند از:

١- احمد بن محمد بن سعید بن عبدالرحمن السبیعی الهمدانی؛ صلح الحسن و معاویه؛ ٣٣٣هجری.

٢- عبدالرحمن بن کثیر الهاشمی؛ صلح الحسن (ع).

٣- ابراهیم بن محمد بن سعید بن هلال بن عاصم بن سعد بن مسعود الثقفی؛ قیام الحسن (ع)؛ متوفی سال ٢٨٣هجری.

٤ - هشام بن محمد بن السائب؛ قیام الحسن (ع).

٥- عبدالعزیز بن یحیی الجلودی البصری؛ ماجرای حسن (ع).

٦- هیثم بن عدی الثعلبی؛ اخبار الحسن (ع) و وفاته، ٢٠٧ هجری.

٧- تألیف: ابی اسحاق ابراهیم بن محمد الاصفهانی الثقفی؛ اخبار الحسن بن علی(ع).

٨- شیخ راضی آل یاسین؛ صلح امام حسن (ع)؛ مترجم آیت الله العظمی نائب الامام خامنه ای، چاپ یازدهم 1365-

سؤالات تحقیق:
در راستای جمع آوری اطلاعات پیرامون موضوع مورد مطالعه دو سؤال زیر قابل طرح است:

سوال یکم: شرایط روحی و روانی مردم کوفه و مدینه و... چه وضعیتی داشت که شامیان نسبت به آن طمع ورزیدند و تاکتیک های عملیات روانی را در آن مناطق کارآمد یافتند؟؛ سؤال دوم: شامیان (بنی امیه) چه تاکتیک های عملیات روانی را به کار بردند که موفق به تحمیل چنین صلحی شدند ؟
بحث : در این نوشتار سعی میشود با بهره گیری از روش کتابخانه ای از اسناد و مدارک موجود در منابع اسلامی به دو سوال یاد شده به عنوان یک طرح پژوهشی پاسخی مستدل و منطقی عرضه شود.

سوال یکم: شرایط روحی و روانی مردم کوفه، بصره، مدینه، مدائن و... چه وضعیتی داشت که شامیان نسبت به آن طمع ورزیدند و تاکتیک های عملیات روانی را در آن مناطق کارآمد یافتند؟

در دوران امامت و خلافت امام حسن (ع) بنی امیه با بهره گیری از عملیات روانی تلاش کرد در بافت فکری و ذهنی، علایق ، انگیزه، رفتار و گفتار مردم عراق، حجاز و شامات تأثیر گذاشته و آنها را به سوی اهداف مورد نظر هدایت کند. آنها با اجرای عملیات روانی کوشیدند اوضاع را نابه سامان جلوه داده ، شرایط را برای ضربه زدن به حکومت امام حسن (ع) به وجود آورند تا مقدمات جولان و تاخت و تاز حال و آینده این قوم (بنی امیه) فراهم شود. با توجه به این هدف شیطانی بنی امیه، برای تعیین تأثیرات عملیات روانی در شکل گیری این حادثه تلخ و ناگوار، بررسی وضعیت بلاد تحت حکومت امام مجتبی(ع) به صورت مختصر ضرورت دارد. اما پیش از بررسی وضعیت [1] مناطق یاد شده، تبیین و توصیف جایگاه نیروهای مسلح ضرورت دارد تا از این منظر علاوه بر تبیین نقش تاکتیک های عملیات روانی در این حادثه، توصیف وضعیت روحی و روانی مناطق یاد شده و تأثیر آن بر شکل گیری آن حادثه بهتر امکان پذیر باشد. حضرت علی (ع) در نامه ٥٣ نهج البلاغه در خصوص جایگاه نیروهای مسلح در نظام سیاسی اسلام چنین میفرمایند: «فَاْلجُنُود بإِذْنِ الَّلهِ حُصُونُ الرَّعِیهِ وَ زینُ اْلوُلاَهِ وَ عزُّ الدِّین وَ سُبُلُ اْلاءَمْنِ وَ لیسَ تقُومُ الرَّعِیهُ إِلاِ بهِم .» اما لشکرها، به فرمان خدا دژهای استوار رعیت اند و زینت والیان. دین به آنها عزّت یابد و راه ها به آنها امن گردد و کار رعیت جز به آنها استقامت نپذیرد (دشتی ١٣٧٩: نامه ٥٣).

این سخن حضرت علی (ع) به بهترین وجه دلیل شکل گیری این حادثه را تبیین میکند؛ زیرا در دوران خلافت امام حسن (ع) این زینت والیان و عزت دین و دژهای مستحکم مردم به صورت واقعی وجود نداشت.

الف) وضعیت کوفه :
کوفه شهری بود با طبقات اجتماعی و انگیزه های سیاسی متفاوت که این وضعیت منجر به بروز عکس العمل های متضاد از طرف مردم آن بلاد شد. حضرت علی(ع) که در مناسبت های مختلف برای انجام اقدامات سرنوشت ساز این مردم را به یاری طلبید. کوفه را چنین توصیف مینمایند: «أیهَا النَّاسُ اْلمُجْتَمِعَۀُ أبدَاُنهُمْ اْلمُخْتِلفَۀُ أهوَاؤُهُمْ کلاَمُکُمْ یوهی الصُّمَّ الصِّلاَبَ وَ فعْلُکُمْ یطْمِعُ فیکُمُ اْلأعْدَاءَ! تقُوُلونَ فی اْلمَجَاِلسِ کَیتَ وَ کَیتَ فَإِذَا جَاءَ اْلقتَالُ قلتُمْ حِیدِی حَیادِ مَا عَزَّتْ دَعْوَة مَنْ دَعَاکُمْ وَ لاَ اسْتَرَاحَ قْلبُ مَنْ قَاسَاکُمْ أعَاِلیلِ بأضَاِلیلَ وَ سألتُمُوِني التطْوِیلَ دِفَاعَ ذِی الدینِ اْلمَطُولِ لاَ یمْنَعُ الضَّیمَ الذلیلُ وَ لا یدْرَکُ اْلحَقُّ إِلا باْلجِدِّ أی دَار بعْدَ دَارِکُمْ تمْنَعُونَ وَ مَعَ أی إِمَام بعْدِی تقَاِتلُونَ اْلمَغْرُورُ وَ اللَّهِ مَنْ غَرَرتمُوهُ وَ مَنْ فَاز بکُمْ فَازَ بالسَّهْمِ اْلأخْیبِ وَ مَنْ رَمیبکُمْ فقَدْ رَمیباءَ فوق ناصِلٍ أصْبَحْتُ وَ اللَّهِ لاَ أُصَدِّقُ قَوْلکُمْ وَ لاَ أطْمَعُ في نصْرِکُمْ وَ لاَ أُوعِدُ اْلعَدُوَّ بکُمْ مَاَ باُلکُم؟ مَا دَوَاؤُکُم؟ ما طبُّکُم؟ اْلقَوْمُ رِجَالٌ أمْثَاُلکُمْ أ قَوْلاً بغَیرِ علم ! وَ غَفْلۀً مِنْ غَیرِ وَرَع ! وَ طَمَعا فی غیرِ حق ؟!؛ ای مردمیکه به تن ها مجتمعید و به آراء پراکنده. سخنتان - هنگامیکه لاف دلیری میزنید – صخره های سخت را نرم میکند، در حالی که کردارتان دشمنانتان را در شما به طمع می اندازد. چون در بزم نشینید، دعوی رزم آوری کنید و چون جنگ چهره نماید، از آن می گریزید. دعوت آن کس که شما را فراخواند، روی پیروزی نبیند و آنکه برای راحت شما خویشتن را به تعب افکند، هرگز به راحت و آرامش نرسد. مشتی اباطیل را بهانه می کنید تا در کار تعلل ورزید. همانند وامداری که پیوسته ادای دین خویش به تأخیر اندازد. ذلیل سرکوفته، از خود دفع ستم نتواند کرد که حق جز در سایه کوشش فراچنگ نیاید اگر خانه شما را بستانند، کدام خانه را از دشمن حمایت خواهید کرد؟ و بعد از من با کدام امام با دشمن پیکار میکنید به خدا سوگند، فریب خورده[2] کسی است که شما او را به وعدۀ دروغ بفریبید. هر که پندارد که به نیروی شما پیروز می شود، همانند کسی است که آن تیر از تیرهای قمار نصیب او شود که سودش از همه کمتر است و هر که شما را چون تیر به سوی دشمن افکند، تیر شکستۀ بی پیکان را در کمان رانده. به خدا سوگند، به جایی رسیده ام که دیگر سخن شما را باور نمیکنم و به یاری شما امید نمی بندم و دشمن را به شما بیم نمی دهم. شما را چه می شود داروی درد شما کدام است؟ علاج شما چگونه است. دشمنان شما نیز مردمی همانند شمایند. آیا هرچه گفتید، همه از روی نادانی بود؟ یا از سر غفلت و ناپرهیزگاری؟ یا در چیزی که حق شما نبود طمع ورزیده بودید؟» (خطبه ٢٩: فراز ٣-٥).

ب) وضعیت مدینه:
مردم این منطقه پس از رحلت پیامبر اکرم (ص) با توجه به سفارشات پیامبر اکرم در خصوص جایگاه اهل بیت، بیعت [3] خود را شکستند و این بیعت شکنی تا واقعه عاشورا ادامه داشت حضرت علی(ع) در نامه ٧٠ خطاب به والی مدینه مردم این منطقه را چنین معرفی می نمایند: «أَمَّاَ بعْدُ، فَقَد بَلغَنِي أنَّ رِجَالاً ممَّنْ قبلکَ یتسللُونَ إِلی مُعَاوِیة، فَلاَ تأْسَفْ عَلی مَاَ یفُوُتکَ منْ عدَدِهِم ، وَ یذْهبُ عنْکَ منْ مدَدِهِم ، فَکَفَی لهُمْ غَیا وَ لکَ مِنْهُمْ شَاِفیاِ فرَارُهُمْ مِنَ اْلهُدَی وَ اْلحَق ، وَ إِیضَاعُهُمْ إِلی اْلعَمی وَ اْلجَهْل ، وَ إنمَا هُمْ أهْلُ دْنیا مُقْبِلُونَ عَلیهَا، وَ مُهْطِعُونَ إِلیهَا، وَ قَدْ عَرَفُوا اْلعَدْلَ وَ رَاءَوْهُ وَ سَمِعُوهُ وَ وَعَوْهُ وَ علمُوا أنَّ النَّاسَ عِنْدَنا فی اْلحَقِّ أُسْوَة، فَهَربوا إِلی اْلأثرَة، فَبُعْداَ لهُمْ وَ سُحْقا؛ اما بعد، به من خبر رسید که برخی از مردانی که در فرمان تواند، پنهانی، به نزد معاویه میگریزند. غمگین مباش اگر از شمار سپاهیانت کاسته میشود یا یاری شماری از ایشان را از دست میدهی. کیفر ایشان همین بس که به گمراهی افتاده اند و تو از زحمتشان رهایی یافته ای. آنان از هدایت و حق گریخته اند و به نابینایی و نادانی افتاده اند. اینان، یاران دنیا بودند و به دنیا روی آوردند و به سوی آن شتافتند. حکومت عدل ما را دیدند و شناختند و آوازه آن را شنیدند و به گوش سپردند. دریافته بودند که در اینجا مردم در برابر حق و عدالت برابرند. پس گریختند تا مگر خود به سودی برسند. خداوند ایشان را از رحمت خود دور گرداند» (نامه ٧٠: فراز ١).

ج)وضعیت بصره:
این شهر هم وضعیتی همانند مدینه و کوفه حتی به مراتب بدتر داشت حضرت علی(ع) با توجه به عکس العمل های زشت و ننگینی که مردم این دیار در مقابل امام خود نشان دادند به مناسبت های مختلف در خطبه ها مردم این دیار را چنین معرفی مینمایند: «أَخْلاَقُکُمْ دِقَاق ، وَ عَهْدُکُمْ شِقَاق ، وَ دِینُکُمْ نفَاق ، وَ ماؤُکُمْ زُعاق ، وَ اْلمُقِیمُ بینَ أَظْهُرِکُمْ مُرْتهَنِ بذنبِه ، وَ الشَّاخِصُ عَنْکُمْ مُتَدَارَکٌ برَحْمَةٍ مِنْ ربه؛ خلق و خویتان همه فرومایگی است . پیمان هایتان گسستنی است و دینتان دورویی است و آبتان شور است. آن کس که در میان شما زیست کند، گرفتار کیفر گناه خویش است و آنکه از میان شما رخت بربندد، به رحمت پروردگارش رسیده است.»

در قسمت های دیگر از این خطبه می فرمایند: «ِفی رِوَایةٍ وَ اْیمُ الَّله لتَغْرَقَنَّ بْلدتکُمْ حَتَّی کَأّني أنظُرُ إِلی مَسْجِدِها کجُؤْجُؤِ سفِینَۀٍ أوْ نعَامَةٍ جَاِثمَةٍ، وِ في رِوَایةٍ کَجُؤْجُؤِ طَیرِ فی لجَّةِ بحْرٍ؛ خاک شهر شما بدبوترین خاکها، نه دَهُم شر و فساد در شهر شما نهفته است کسی که در شهر شما باشد، گرفتار گناه و آن کس که بیرون رود در پناه عفو خداست» (همان، خطبه ١٣). در جای دیگر در خصوص این شهر چنین میفرمایند: «خَفَّتْ عُقُوُلکُم ، وَ سَفِهَتْ حُلُومُکُمْ فأنتُمْ غَرَضِ لنَاِبل ، وَ أُکْلَۀ لآکِل ، وَ فَرِیسَةٌ لصَاِئل؛ مردمی سبک عقل هستید و بردباریتان سفیهانه. آماج هر تیر بلایید و طعمه هر خورنده و شکار هر کس که بر شما تاخت آورد» (خطبه ١٤).

د)وضعیت مدائن:
وضعیت مدائن طبق اسناد و مدارک از سایر مناطق تحت حکومت امام مجتبی(ع) بسیار بدتر بود شیخ آل یاسین این منطقه را چنین توصیف میکند: واحدهایی که آن حضرت در مدائن اردوی خود را از آنها تشکیل داد، از لحاظ روحیه و ایمان از همه سپاهیان او ضعیف تر و از جنبه های تشتت و تفرقه و دودستگی از همه غیر قابل اطمینان تر بودند (امام خامنه ای، ١٣٦٥، ص ٣٠١).

ه) وضعیت طوایف و خواص قلمرو حکومت امام حسن (ع):
گروه های هدف در عملیات روانی قوم بنی امیه در سناریوی تحمیل صلح به امام حسن (ع) چند گروه بودند؛ اما در بین این گروه ها چند گروه حائز اهمیت می باشند که طبق اسناد موجود این گروه ها با تأثیرپذیری از عملیات روانی بنی امیه چهار عکس العمل زیر را در خصوص وقایع آن دوران نشان دادند: گروهی کناره گیری کردند؛ گروهی به شامیان ملحق شدند؛ گروهی از این آب گل آلود قصد صید ماهی داشتند؛ و گروه اقلیت در رکاب امام  (ع) باقی ماندند. با توجه به نقشی که این گروه هدف [4] در شکل گیری آن حادثه دلخراش داشتند بررسی وضعیت بعضی از آن گروه ها و شخصیت ها ضرورت دارد که به صورت مختصر این گروه ها مورد مطالعه قرار می گیرند تا توصیف و تشریح نقش عملیات روانی بنی امیه در شکل گیری آن واقعه بهتر فراهم شود.

١- باند اموی:
بزرگ ترین وابستگان این باند عبارت بودند از: عمرو بن حُریث ، عمارة بن الولید، حجر بن عمرو، عمر بن سعد، ابوبرده پسر ابوموسی اشعری، اسمعیل و اسحاق دو پسر طلحة بن عبیدالله و کسانی دیگر از این ردیف. در این باند، عناصر نیرومند و با نفوذ و دارای پیرو نیز وجود داشتند که در به وجود آوردن موجبات شکست امام حسن (ع) نقش داشتند و در ارتکاب اعمالی مانند شایعه افکنی ها و توطئه ها و ایجاد نفاق و دوئیت، تأثیری به سزا داشتند. «اینان در خفا، مراتب فرمانبری و همراهی خود را به معاویه نوشتند و او را به حرکت به سوی کوفه تحریک و تشویق نمودند و ضمانت کردند که هر گاه سپاه او به اردوگاه حسن بن علی (ع) نزدیک شود، حسن (ع) را دست بسته تسلیم او کنند یا ناگهان او را بکشند (مفید، ١٧٠). مسعودی در خصوص این گروه می گوید: «اکثر آنان نهانی با معاویه مکاتبه کردند؛ به او وعده ها دادند و به این وسیله خود را به او مقرب ساختند (ابن اثیر، ج ٢، ص ٤٢). این گروه زشت ترین جنایتی را که یک خائن فرصت طلب انجام میدهد، مرتکب میشدند فعالیت های پلید آنان دیری در زیر پوششی از دروغ و نفاق باقی نمیماند و درست به هنگام ندای وظیفه، خباثت آنان آشکار می گشت. در تمام این مدت، گروه یاد شده پیشروان هر ناخشنودی و کم کاران هر بلوا و آشوب و انگشتان خیانتکار دشمن در قلمرو حکومت هاشمی امام حسن (ع) بودند.

٢– خوارج:
گروهی بودند که پس از حادثۀ حکمیت کمر به دشمنی علی(ع) و معاویه بسته بودند. رؤسای این گروه در کوفه عبارت بودند از: عبدالله بن وهب الراسبی، شبث بن ربعی، عبدالله بن الکواء، اشعث بن قیس، شمر بن ذی الجوشن. خوارج از اولین روزهای بیعت، از همۀ مردم کوفه نسبت به جنگ با معاویه بیشتر اصرار میورزیدند و آنها کسانی بودند که هنگام بیعت با حسن بن علی(ع) شرط کردند که با متجاوزان و گمراهان (شام) بجنگند؛ اما آن حضرت دست از بیعت آنان کشید و گفت باید به شرط (اطاعت کامل و پیروی بی قید و شرط در جنگ و صلح) بیعت کنند آنگاه آنان نزد برادرش امام حسین (ع) آمدند و گفتند: دست بگشا تا با تو بیعت کنیم همانطور که با پدرت بیعت کردیم و به این شرط که با متجاوزان و گمراهان شامی جنگ کنی آن حضرت در پاسخ آنان گفت: (معاذالله که تا حسن زنده است بیعت شما را بپذیرم) و آنها چون چنین دیدند ناچار نزد امام حسن (ع) آمده و همانگونه که امام (ع) فرمودند با ایشان بیعت کردند (الدینوری، ١٣٨٣، ص ١٥٠). هر چند تاریخ بخشی از اینها را از دشمنی با امام حسن (ع) تبرئه می کند اما با مطالعۀ بخش هایی از حوادث آن دوران روشن می شود که در بحرانی ترین و وخیم ترین لحظات، همین عده عامل و ابزار بروز حوادث ناگوار بودند و چنانکه برخی از مورخین نقل کرده اند، دو تن از سران و بزرگان آنها در پلیدترین و زشت ترین توطئۀ اموی در کوفه، شرکت داشتند. اینها برای تشویق مردم به اخلالگری و ایجاد فتنه و آشوب، از مؤثرترین و مخوف ترین روش ها استفاده کردند و به وسایل گوناگون، ایمان بسیاری از مردم را متزلزل ساختند. زیاد بن ابیه تبلیغات خوارج را اینگونه توصیف میکرد: «سخن ایشان در دل، گیرنده تر از آتش درونی است» و مغیرة بن شعبه دربارۀ آنان می گفت : «اگر دو روز در شهری بمانند هر کس را که با آنان معاشرت کند، فاسد می سازند» (طبری، ج ٦، ص ١٠٩). این گروه (خوارج) سخن باطل میگفت و آن را حق میپنداشت، کار زشت میکرد و آن را خوب میدانست و به خدا اتکا داشت اما هیچگونه ارتباطی از راه های مشروع و دین پسند با خدا نداشت.

٣-شکاک‏ها:
از دیگر گروه های تشکیل دهنده سپاه [5] امام حسن (ع)، شکاکها بودند. گمان قوی آن است که نامگذاری آنان به (شکاکها) بدین جهت است که اینها تحت تأثیر تبلیغات خوارج قرار گرفته بودند بی آنکه جزء آنان شده باشند و پیوسته در حال تردید و دودلی به سر میبردند؛ سیدمرتضی نیز در کتاب امالی به تقریبی از شکاکان نام برده و به اشاره، آنان را کافر شمرده است. گویا به نظر وی، این عده در اصل دین، تردید و تزلزل داشته اند (امالی، ج ٣، ص ٩٣). به هر حال، اینها جمعی از ساکنان کوفه و فرومایگان آن اجتماع بودند که خود به خود نه قصد نیکی داشتند و نه توانایی بدی با این وصف، وجود آنان خود مایۀ شر و وسیلۀ فساد و آلت بی ارادگی در دست اخلالگران و فتنه جویان بود.

٤ - الحمراء:
این گروه به گفتۀ طبری در تاریخ بیست هزار مرد مسلح کوفی بودند که در هنگام تقسیم بندی کوفه، در قسمتی قرار گرفتند که هم پیمانان آنها از طایفۀ (بنی عبدالقیس) در آنجا واقع شده بودند این عده در اصل، نه از (بنی القیس) بودند و نه حتی از عرب بلکه دارای نژادی مخلوط و اولاد بردگان و موالی بودند و شاید بیشتر آنان اولاد کنیزکان پارسی ای بودند که در سال های ١٢ تا ١٧ در (عین التمر) و (جلولاء) اسیر شده بودند؛ همین ها در سال ٤١ و هم در سال ٦١ یعنی در دو بحران مربوط به امام حسن (ع) و امام حسین (ع) مردمی صاحب سلاح و جنگجو به شمار میرفتند؛ همین گروه پاسبانان (زیاد بن ابیه) بودند که در حدود سال ٥١ هجری آن فجایع را نسبت به شیعه مرتکب شدند و خلاصه ، اینها از افرادی به شمار میرفتند که در برابر مزد، به هر جنایتی تن در میدادند و اغلب اتباع و اطرافیان مردم صاحب قدرت و شمشیر برنده ای در دست جباران مقتدر به شمار میرفتند. بر اثر استقبالی که این عده از فتنه ها[6] و حوادث مختلف کوفه در قرن اول هجری کرده بودند، به تدریج بر قدرت و شوکت آنان افزوده شده و کارشان چنان بالا گرفته بود که شهر کوفه را به آنان نسبت میدادند و میگفتند: (کوفه الحمراء) (امام خامنه ای، ١٣٦٣، ص ١٠٥).

٥- شیعیان امام حسن (ع)
در کنار این عناصر مخالف، شیعیان امام حسن (ع) قرار داشتند که از لحاظ تعداد، در مرکز حکومت علی(ع) از دیگر گروه ها بیشتر بودند. در میان این عده، جمعی از بقایای مهاجرین و انصار نیز وجود داشتند که به تبع علی(ع) در کوفه مسکن گزیده بودند و مصاحبت آنان با رسول خدا (ص) به آنان مکانت و منزلت شامخی در میان مردم داده بود. این گروه بخشی از وظیفه خود را نسبت به اهل بیت (ع)، چه در آغاز خلافت حسن بن علی(ع) و چه در هنگامی که آن حضرت پس از بیعت، فرمان جهاد داد و چه در مراحل دیگری که بعدها پیش آمد در حد توان و بضاعت انجام دادند، بیگمان اگر این شیعیان از بصیرت لازم برخوردار بودند و از دسیسه های سایر همشهریان خود مصون می ماندند، با اخلاصی که در آن روز داشتند؛ برای مقابله با خطرهایی که از شام به سوی کوفه سرازیر بود، عده ای کافی و شایسته بودند. این جمع از چنان آمادگی و شور و نشاطی برخوردار بودند که برای هیچکس انکارپذیر نبود به گونه ای که هر مشکلی را برایشان قابل هضم میساخت؛ اما معرفت و بصیرتی که توانایی ورود به مشکلات را به آنان می بخشید طبق قرائن و شواهد کمتر وجود داشت. به راستی دربارۀ کسانی همچون: قیس بن سعد بن عباده، حجر بن عدی، عمرو بن الحَمِق خزاعی، سعید بن قیس همدانی، حبیب مظاهر اسدی، عدی بن حاتم، مسیب بن نجیبه ، زیاد بن صعصعه و دیگرانی از این قبیل ، چگونه میتوان اندیشید؟ در آن مقطع جریان های تند و مخالف و دست های مزدور و خائنینی نیز برای دگرگون ساختن این زمینه های مساعد و تغییر سرنوشت، پیوسته مشغول فعالیت بودند که زمینه فعالیت آن جریان ها را همین بی بصیرتیها فراهم کرده بودند.

نتیجه
در روایات مختلف مورخین عدد سپاهیان امام حسن (ع) در هنگام بسیج، فراخوانی، سازماندهی و تجهیز از هفتاد هزار نفر تا دوازده هزار نفر ذکر شده است. اما طبق الخرایج و الجرایح راوندی «عدد سپاهیان امام حسن (ع) دوازده هزار نفر از چهل هزار نفر سپاهی بودند که حضرت علی(ع) پیش از شهادت خود برای نبرد با شامیان بسیج کرده بودند» (راوندی، ص ٢٢٨). از نامه حضرت علی(ع) به مالک اشتر درباره جایگاه نیروهای مسلح در ساختار نظام سیاسی اسلام و همچنین وضعیت سیاسی، اجتماعی، روحی روانی مردم بصره ، کوفه، مدائن و مدینه (عموم مردم، خواص، گروه ها) برمیآید که از لحاظ روحی و روانی مردمانی مأیوس، وحشت زده ، هراسان از مرگ، بیعت شکن، مردمی دنیاطلب، طماع و امیدوار به منجی خارج از مدینه بودند و به هر حرکتی از طرف شامیان پاسخ مثبت میدادند. به عبارت دیگر مردنماهایی با روش های ناپسند فتنه جویی، اخلالگری، [7] تفرقه افکنی بودند. به هرحال ، از سپاهی با چنین استعداد ضعیف و عملکرد نامناسب انتظاری جزء بیعت با دشمن نمیرفت، زیرا مردم این مناطق از یک سو بدترین وضعیت روحی روانی و از سوی دیگر بهترین ظرفیت را برای اجرای تاکتیک های عملیات روانی شامیان داشتند؛ بنابراین معاویه از این وضعیت به بهترین شکل بهره برداری کرد و پیوسته به منظور تخریب روحیۀ جبهه حق مکاتبات مردم آن مناطق با شامیان را مبنی بر هر نوع همکاری با معاویه، برای امام مجتبی(ع) میفرستاد. [8]

سؤال دوم: بنی امیه (معاویه) به چه صورت و کدامیک از تاکتیک های عملیات روانی را مورد استفاده قرارداد که موفق به تحمیل چنین صلحی گردیدند؟
معاویه با خباثت و زیرکی که داشت در راستای تحمیل صلح به امام حسن (ع) در نظر داشت با بهره گیری از عملیات روانی که در آن دوران از آن با عنوان خدعه و نیرنگ یاد میشد بر نگرش، انگیزه، علایق، رفتار و گفتار جامعه تحت حکومت امام حسن (ع) تأثیر بگذارد و آنها را در راستای اهداف شیطانی خود هدایت کند. در این خصوص با مشورت افراد مکار و حقه بازی همچون شعبه و عمروعاص و تعدادی افراد با چنین ویژگیهایی راه کارهای مناسب را برای تحقق اهداف شیطانی خود به کار گرفت؛ این نوشتار در نظر دارد با بهره گیری از اسناد موجود، تأثیر تاکتیک های عملیات روانی دشمنان اسلام (معاویه) در شکل گیری صلح امام حسن (ع) را مورد بررسی قرار دهد. همچنین شیوه هایی را که آنها برای نفی دعوت پیامبر اسلام و خاموش کردن ندای حق به کار گرفتند را مورد مطالعه قرار دهد. زیرا خداوند متعال در قرآن کریم در این خصوص میفرماید: «ُیرِیدُونَ أَن یطفِؤُواْ نورَ اللّهِ بأَفْوَاهِهِمْ» یهودان و ترسایان میخواهند که فرو نشانند نور خدا (نبوت یا قرآن) را با دهن های خود... (توبه /٣٢). برای ارائه جوابی مستدل و منطقی به سؤال یاد شده توجه به ابعاد گوناگون عملیات روانی مشرکان (بنی امیه)، ضروری است. در این بخش از نوشتار ابتدا مبحث چیستی عملیات روانی سپس ویژگیهای آن مورد بررسی قرار میگیرد و سرانجام تاکتیک های مورد استفاده معاویه در تحمیل صلح به امام حسن (ع) بررسی میشود.

الف) تعریف و مفاهیم عملیات روانی:
با توجه به تأثیری که تاکتیک های این جنگ بر شکل گیری آن حادثه ناگوار داشت؛ پیش از پرداختن به تاکتیک های این جنگ و نقش آنها در شکل گیری این واقعه ارائه تعاریفی از این پدیده ضرورت دارد. عملیات روانی عبارت از تأثیرگذاری برنامه ریزی شده بر روح، اراده و رفتار تک تک افراد، گروهی از انسان ها یا یک ملت با روش های بدون خونریزی است (B mlv، ١٩٦٥) جان کالینز معتقد است عملیات روانی عبارت است از: استفاده طراحی شده از تبلیغات و ابزارهای مربوط به آن برای نفوذ در خصوصیات فکری دشمن با توسل به شیوه هایی که موجب پیشرفت مقاصد امنیت ملی مجری شود (جان کالینز، ١٣٧٠، ص ٤٨٧). ارتش امریکا در آیین نامه رزمی خود تعریفی دیگر از عملیات روانی ارائه میدهد که عبارت است از: استفاده دقیق و طراحی شده از تبلیغات و دیگر اعمالی که منظور اصلی آن تأثیرگذاری بر عقاید، احساسات، تمایلات و رفتار دشمن، گروه بیطرف یا گروه های دوست است به نحوی که پشتیبانی برای برآورد اهداف ملی باشند (سیمای جمهوری اسلامی، ١٣٧٠، ص ٧٩). عملیات روانی نوعی تلاش برای متقاعدسازی با هدف تسلیم یا مغلوب کردن طرف مقابل همراه با تأثیرات جانبی آن است و به زمان جنگ اختصاص ندارد بلکه در زمان صلح و در دوران بحران نیز به کار میرود (جمشیدی، ١٣٨٣، ص ٩). عملیات روانی حملات تبلیغاتی شدیدی است بین دو دولت یا دو گروه از دولت ها (علیبابایی، ١٣٦٩: ٣٦٤). عملیات روانی استفاده دقیق و طراحی شده از تبلیغات و ابزارهای مربوط به آن است که هدف اصلی آن تأثیرگذاری بر عقاید، احساسات، تمایلات و رفتار دشمن، گروه بیطرف یا گروه های دوست است، تا موجب پیشرفت مقاصد امنیت ملی مجری شود (محمدنژاد، ١٣٨٧: ١١٢).

عملیات روانی، سلسله فعالیت های روان شناسانه ای را در برمیگیرد که در زمان صلح، جنگ و بحران، برای تأثیر گذاشتن بر نگرش و رفتار مخاطبان بیطرف، خودی و دشمن، طرح ریزی شده و در روند دستیابی به اهداف سیاسی و نظامی مؤثر است ( AJD، Nato، ٣٠٧ ٢٠٠٢). عملیات روانی، عملیاتی است که برای انتقال اطلاعات و نشانه های برگزیده شده با هدف تأثیرگذاری بر هیجان ها، انگیزه ها، استدلال عینی مخاطبان خارجی، رفتار دولت های بیگانه، سازمان ها، گروه ها و یکایک افراد طرح ریزی میشود ( Joint Chiefs of staff l). پیمان آتلانتیک شمالی (ناتو) تعریف زیر را از عملیات روانی ارائه میدهد: عملیات روانی، انتشار اخبار از پیش تعیین شده است که تمایل دشمن به مقاومت را سست نموده و ضمن برجا گذاشتن آثار تخریبی در روحیه نفرات دشمن، باعث تقویت روحیه پشتیبانان میشود (شهلائی، ١٣٨٥، ص ١٩١). در تعریفی دیگر عملیات روانی آمده است: عملیات روانی فعالیت های سیاسی، نظامی، اقتصادی، اجتماعی معمول در دوره جنگ سرد، با هدف نفوذ و سلطه بر افکار و رفتار است (چگینی، ١٣٧٤: ٢٤٨). نظر به اینکه شامیان در این حرکت به شکل ویژه، خاص و پیچیده ای این جنگ را طرح ریزی و اجرا نمودند تعاریف متعددی از این جنگ از دیدگاه صاحب نظران مختلف ارائه شد؛ زیرا هر قسمت از حرکت شامیان در اجرای سناریوی عملیات روانی علیه امام حسن (ع) با یکی از تعاریف ارائه شده مطابقت دارد.

ب) ویژگیهای عملیات روانی:
با توجه به تعاریفی که از عملیات روانی ارائه شد در مجموع می توان ویژگیهای زیر را برای آن برشمرد:

١- هدف نهایی: تأمین اهداف یا مقاصد امنیت ملی یا سایر اهداف سیاسی و نظامی؛

٢- هدف کلی: تأمین اهداف جنگ (پیروزی و تسلیم شدن)؛

٣- هدف رفتاری: تأثیر بر ذهن، عواطف، تمایلات و روان نیروهای دشمن و تغییر آن رفتارها؛

٤- ابزار: تبلیغات، فعالیت های روان شناسانه، رسانه ها، اطلاعات و سایر ابزارها؛

٥- مورد حمله: عقاید، نگرش ها، برداشت ها، احساسات، تمایلات و رفتار؛

٦- مخاطب: دشمن، گروه های بیطرف، دوستان و خودی ها؛

٧- میدان نبرد: گسترده و فراگیر و در برگیرنده جوامع رودرو و بیطرف ؛

٨- زمان حمله: جنگ، صلح و بحران؛

٩- شیوه: گوناگون (گفتاری، شنیداری، دیداری و...).

١- شخصیت معاویه:
 نظر به نقش و تأثیری که معاویه در فریب افکار عمومی جامعه اسلامی پس از رحلت پیامبر اکرم (ص) داشت و قدرتی که در شیطنت و طراحی چنین جنگ هایی داشت در این بخش از نوشتار ویژگی های شخصیتی او از منظر حضرت علی(ع) و بعضی دیگر از شخصیت های صاحب نفوذ آن دوران مورد بررسی قرار میگیرد تا عمق فاجعه و شدت سرعت عملیات روانی بنی امیه بر علیه امام حسن (ع) بهتر آشکار شود. در میدان های فتح و پیروزی پس از رحلت پیامبر (ص) امویان تنها به این شناخته شدند که از خاندان پیامبر و صحابۀ اویند. بعدها که برای مردمی از غیر خاندان پیامبر، این فرصت پیش آمد که مسندنشین و جانشین او شوند، معاویه توانست در سایۀ ایشان، به چهرۀ یکی از بزرگ ترین استانداران اسلام تغییر شکل یابد و همچون یکی از شایسته ترین امرای مسلمان از حیث گفتار و عمل، معروف شود. معاویه با هوش و شیطنت فراوان خود توانست از اسلام، همچون راهی به سوی (سلطنت) استفاده کند و همانطور که رسول اکرم (ص) خبر داده بود: دین خدا را مایۀ فریب کاری و بندگان خدا را بردگانی حلقه به گوش و مال خدا را ملک اختصاصی خویش سازد. معاویه در پناه حکومت بیست ساله اش بر شام در دوران خلیفۀ دوم و سوم با فعالیتی مجدانه توانست پایگاهی مستقر برای خویش فراهم آورد و مردم آن سامان را با خود همراه و به عطای خود امیدوار سازد از این رو مردم شام همه طرفدار و کمک کار او بودند و بدین ترتیب، موقعیت او در جهان اسلام بسی بالا رفت و در دیگر اقطار قلمرو اسلام به اینکه از قریش - یعنی خاندان رسول اکرم (ص) و از صحابۀ او است شناخته شد تا آنجا که در این خصوص، از بسیاری از مسلمانان با سابقه و پیشاهنگ همچون ابوذر و عمار و مقداد و... مشهورتر گشت. بدین ترتیب، بار دیگر (باند اموی) رشد کرد و به نام (بنی هاشم) آشکارا با دودمان بنی هاشم پنجه در افکند و در نهان نیز همان دسیسه ها و دشمنی های دیرین را تعقیب نمود و به تدریج با گذشت زمان توانست تودۀ مردم را با روش های شیطنت آمیز بفریبد و خواص را با بذل و بخشش های بی حساب از اموال بیت المال و با سپردن پست هایی که از حرام ساخته به خود جلب کند و برای موفقیت در این روش ها، از پیروزیهایی که برای مسلمانان در آن حدود پیش میآمد و هم از جلب رضایت خلفاء، بهره برداری کند. هنگامی که باهوش شیطنت آمیز (معاویه) کار امویان سامان یافت ، اهریمن وار، دست به سوی احکام دین دراز کردند و آن را دستخوش تحریف و تباهی قرار دادند و کاروان زندگی مردم را به سوی جاهلیت و لاابالیگری و دین ناباوری منحرف ساختند و به تعقیب منظور اصلی خود یعنی جلب سود مادی و حفظ امتیازات طبقاتی پرداختند. معاویه به عنوان محور حرکت شامیان و تحریک کننده مردم بلاد (کوفه، بصره، مدائن و مدینه) تحت حاکمیت امام حسن (ع) در تحمیل صلح به امام مجتبی از ویژگیهای شخصیتی خاصی برخوردار بود که بدون تجزیه و تحلیل شخصیت این فرد بررسی صلح امام حسن (ع) امکان پذیر نیست. از این رو، با بهره گیری از سخنان حضرت علی(ع) شخصیت این انسان پلید مورد بررسی قرار میگیرد تا ابعاد و شیوه های عملیات روانی به کار گرفته شده در این حادثه تلخ و ناگوار بهتر آشکار شود. حضرت علی (ع) در خطبه ها و نامه های متعدد وضعیت روحی روانی و ویژگیهای شخصیتی معاویه را معرفی میکنند که به دلیل محدودیت به بعضی از آنها به شرح زیر اشاره میشود:

١-١) گمراهی معاویه:
«َلکَأني أنظُرُ إلی ضلیلٍ قد نعَق بالشّام ، وَ فَحَصَ برایاِته فی ضَواحِی کوفان ، فإذا فَغَرَتْ فَاغِرته ، وَ اشْتَدَّتْ شَکِیمَتُه ، وَ ثقلت في اْلأرْضِ وَطْأته ، عَضَّتِ اْلفتْنَۀُ أبنَاءَهاِ بأنیاِبها، وَ ماجَتِ اْلحَرْبِ بأمْواجِها وَ بدا منَ اْلأیامِ کُلُوحُها، وَ مِنَ الَّلیاِلي کُدُوحُهَاَ فإِذا أینَعَ زَرْعُهُ وَ قامَ عَلی ینْعِه ، وَ هَدَرَتْ شَقَاشِقُه ، وَ برَقَت بوَارِقُه ، عُقِدَتْ رایاتُ اْلفِتَنِ اْلمُعْضِلَۀِ، وَ أقبلنَ کالَّلیلِ اْلمظلم ، وَ اْلبَحْرِ اْلمْلتَطِم؛ گویی میبینم مردی (معاویه) را، در گمراهی سرآمد همه گمراهان که در شام چون زاغ بانگ میکند. پرچم هایش را در اطراف کوفه برافراشته چون دهان گشاید، چونان توسنی که لجامش را میکشند، سرکشی آغاز کند و در زمین جای پای محکم سازد، دیو فتنه، فرزندان خود را در زیر دندان خرد بساید و دریای دمان جنگ موج ها برانگیزد، روزها تیره و تار گردد و شب ها با رنج و خستگی همراه، چون کِشته اش بارور شود و ثمره اش برسد، همانند اشتر مست از خشم، پاره گوشت را از کنار دهان بیرون افکند و بسی چون صاعقه بسوزاند و برای لشکرهای فتنه علم بربندد و به راهشان اندازد و آنان چونان شب تاریک و دریای متلاطم پیش آیند (خطبه ١٠١).

٢-١) انحرافات اخلاقی:
«فإنکَ قدْ جعلتَ دِینکَ تبْعاِ لدنیا امْرِئٍ ظَاهِرٍ غَیه ، مَهْتُوکٍ سِتْرُه ، یشِینُ اْلکَرِیمَ بمَجلسِهِ وَ یسَفِّهُ اْلحلیم بخِلْطَتِه ، فَاَّتبَعْتَ أثرَهُ وَ طَلبْتَ فَضْلهُ» تو دین خود را تابع مردی (معاویه) ساختی که گمراهیش آشکار است و پرده اش دریده است. کریمان را در مجلس خود ناسزا گوید و به هنگام معاشرت، بردبار را سفیه خواند (دشتی، ١٣٨٢، نامه ٣٩).

٣-١) بدعت و پیمان شکنی:
«فَسُبْحَانَ الَّلهِ مَا أشَدُّ لزُومَکِ لْلأهْوَاء اْلمُبْتَدَعَۀِ وَ اْلحَیرَۀ اْلمُتَّبَعَۀِ مَعَ تضْییعِ اْلحَقَاِئقِ وَ اطِّرَاحِ اْلوَثاِئق ، اَّلتي هي للَّهِ طلبَةٌ وَ عَلی عِبَادِهِ حُجَّةٌ! سبحان الله!» چه بسیار است پیروی تو (معاویه) از هواهای بدعت آمیز و چه سخت است گرفتار آمدنت به چنگ حیرت و سرگردانی. حقایق را ضایع میگذاری و پیمان ها را به دور میافکنی. حقایق و پیمان هایی که خواسته خداوند است و حجت است بر بندگان او (همان، نامه ٣٧، فراز ١).

٤-١) شیطان صفتی:
«وَ قَدْ عَرَفْتُ أنَّ مُعَاوِیۀَ کَتَبَ إِلیکَ یستَزِلُّ لبکَ وَ یسْتَفِلُّ غَرْبک ، فَاحْذَرْه ، فَإنمَا هوَ الشیطَانُ یأْتي اْلمَرْءَ مِنْ بینِ یدیهِ وَ مِنْ خلفِهِ وَ عَنْ یمِینِهِ وَ عَنْ شِمَاِله ، لیقْتَحِمَ غَفْلتَهُ وَ یسْتِلبَ غِرَّتهُ» دانستم که معاویه نامه ای به تو نوشته و می خواهد پای عقلت را بلغزاند و عزمت را سست گرداند. از معاویه بر حذر باش که او شیطان است و او از رو به رو و پشت سر و راست و چپ نزد آدمی می آید تا به هنگام غفلت فرصت یافته مقهورش سازد و عقلش را برباید (نامه ٤٤، فراز ١و٢).

١-٥) معاویه در نگاه زیاد بن ابیه:
هنگامی که معاویه به زیاد نامه مینویسد؛ و او را تطمیع میکند زیاد او را اینگونه معرفی میکند: فرزند زن جگرخوار، کانون نفاق و بازماندۀ احزاب به من نامه می نویسد و مرا وعده و وعید میدهد (یعقوبی، ج ٢، ص ١٩٤).

 نتیجه :
از سخنان حضرت علی(ع) و سایر مکتوبات اینگونه استنتاج میشود که معاویه فردی تیزهوش، باتدبیر، سیاستمداری شیطان صفت، هنرمندی در کمین فرصت ها، انسانی آینده نگر، فتنه انگیزی حیله گر فردی توانمند به بهره گیری از شیاطینی همچون مغیرة بن شعبه، عمرو بن العاص و زیاد بن عبید رومی است . خود او در خصوص جنگ اش با امام حسن میگوید جنگ من با حسن جنگ حیله گرانه و فتنه آمیز است.

ج) تاکتیک های عملیات روانی را که بنی امیه (معاویه) در شکل گیری این حادثه به کار بردند طبق اسناد موجود در منابع اسلامی میتوان به شرح زیر برشمرد:
١-٢) برچسب زدن:
از دیگر تاکتیک هایی که در این واقعه توسط شامیان طرح ریزی و اجراء شد برچسب زدن بود. معاویه از این تاکتیک در مقاطع مختلف در دوران خلافت و امامت علی(ع) و در این واقعه استفاده نمود. او با طرح انتقام خون عثمان در هر دو مقطع زمینه دو دستاورد بزرگ را برای خود فراهم کرد دستاورد اول آن تحریک شامیان برای سازماندهی در سپاهش برای انتقام خون خلیفه مظلوم از کوفیان و دستاورد دوم ایجاد تفرقه و اختلال و تزلزل در سپاه اسلام که در هر دو مورد موفق شد.

٢-٢) تبلیغات[9]:
 یکی از تاکتیک هایی که شامیان برای تحقق اهداف شیطانی خود در آن مقطع مورد استفاده قرار دادند تبلیغات بود. از این تاکتیک تعاریف متعددی ارائه شده که به چند تعریف اشاره میشود که عبارت است از: تلاش نظام مند و هدف دار که قصد نهایی آن شکل دادن به عقاید، ارزش ها، افکار و رفتار مردم در جهت خاص سیاسی است (آشتیانی، ١٣٨٢). کوشش کم و بیش عمدی و سنجیده ای است که هدف نهایی آن نفوذ بر عقاید یا رفتار افراد برای تأمین مقاصد از پیش تعیین شده است (کویل، ١٩٧٢، ص ٤٢). در جای دیگر آمده است: نشر افکار یا عقایدی است که بر رفتار یا افکار و یا هر دو اثر میگذارد (مارتین ، ١٩٨٥، ص ١٦). در جای دیگر آمده است که تبلیغات عبارت است از: تلاش سازمان دهی شده و جهت داری که به منظور تأثیر بر افکار و رفتار مخاطبین و تغییر نگرش آنان نسبت به اهداف مورد نظر طراحی و اجراء میشود (شیرازی، ١٣٨٣، ص ١٣٨).

همچنین تبلیغات عبارت است از: هر نوع تبلیغی که برای نفوذ در اعتقادات، احساسات، دیدگاه ها یا طرز رفتار یک گروه طراحی میشود و از این طریق به مقاصد امنیت ملی مجری طرح کمک میکند (کالینز، ١٣٨٣، ص ٤٨٧).

با توجه به تعاریف ارائه شده و عملکرد عام و خاص سپاه امام حسن (ع) در آن مقطع حساس و سرنوشت ساز تأثیر این تاکتیک در تحقق اهداف شیطانی شامیان مشخص میشود طبق اسناد موجود منادی در کوفه ندا سر داد، «الصلواة جامعة»[10] خلایق در مسجد جمع شدند؛ « امام حسن (ع) بر منبر قرار گرفتند و خدا را ستایش کردند و سپس گفتند... ... معاویه پس از اطلاع از تصمیم ما بر جنگ، بدین سوی راه افتاده است پس شما نیز بهار در اردوگاه در«نخیله»[11] درآیید رحمت خدا برشما باد – تا با کمک فکر و رأی همگان تصمیم بگیریم – مورخان نوشته اند: «مردم همگی سکوت کردند و هیچکس زبان به سخن نگشود و امام حسن (ع) را به یک کلمه پاسخ نگفت» (امام خامنه ای، ١٣٦٣، ص ١٤٠). آن قدر این حرکت زشت و ناپسند بود که عدی ابن حاتم در حالی که از بروز چنین وضعیتی به شدت بدنش میلرزید در حالی که صدایش مرتعش بود، گفت: «منم عدی پسرحاتم ... . .

وه چه زشت است این رفتار! چرا به پیشوا و فرزند پیغمبرتان جواب نمیدهید کجا رفتند خطیبان شهر که در دوران راحت زبانشان همچون تازیانه بود و اکنون که کار جدی شده است همچون روباه به سوراخ خزیده اند». طبق اسناد موجود پس از ده روز که حضرت (ع) در نخیله مکث کردند تنها چهار هزار نفر جمع شدند و حضرت به کوفه برگشتند که تا مردم را کوچ دهند و خطبه ای ایراد کردند و در آن خطبه با توجه به رفتار مردم که تحت تأثیر تبلیغات شامیان شکل گرفته بود، فرمودند: «مرا فریفتند همچنانکه خلیفه پیشین را فریفته بودند» (الحرایج الجرایح: ٢٢٨). تبلیغات مردم را تحت تأثیر قرار داد[12] به طوری که علاوه بر عدم همراهی حضرت در آن مقطع سرنوشت ساز، همواره وسیله ای بر تحریک شامیان برای ضربه زدن به خلافت امام حسن (ع) بودند. این تاکتیک (تبلیغات) چنان تأثیرگذار شد که به معاویه نامه نوشتند که امام را کت بسته تحویل تو میدهیم یا او را می کشیم.

٣-٢) ترور: [13]
یکی دیگر از تاکتیک های عملیات روانی ترور میباشد که عبارت است از: تلاش در برانگیختن ترس و هراس در مخاطب برای تحت فشار قرار دادن وی برای اطاعت و تسلیم شدن و یکی از مؤثرترین شیوه های جنگ روانی به شمار میرود (متفکر) پس از آنکه امام حسن (ع) از تطمیع بعضی افراد برای ترور خویش خبر یافت همیشه در زیر لباسش زره بر تن میکرد و با پرهیز و احتیاط رفتار مینمود و حتی به نماز نیز با این حال حاضر میشد. یک نفر به نام «ابن سنان اسدی» که از خوارج بود و روح تروریستی داشت در نماز تیری به سوی او افکند ولی چون زره داشت به او آسیب نرسانید (علل الشرایع ٨٤) (امام خامنه ای، ١٣٥٦، ص ١٠١).

٤-٢) تطمیع: [14]
صاحب نظران عملیات روانی معتقدند، تطمیع یک محرک نیرومند است که پاداش را به دنبال دارد و سعی میکند آنها را طرف دار یا بیطرف کند. معاویه با عمرو بن حریث و اشعث بن قیس و حجاربن ابجر و شبث بن ربعی در خفا قرارداد بست و به وسیلۀ جاسوسانش برای هر یک از ایشان چنین پیغامی فرستاد: «اگر حسن را بکشی پاداش تو صد هزار درهم است با فرماندهی یکی از لشکرهای شام و زناشویی با یکی از دخترانم.» معاویه که فردی کیاس و زیرک بود در راستای دستیابی به اهداف شیطانی خود از هیچ حرکتی فروگذار نبود. او در استفاده از این تاکتیک علاوه بر خرید یاران امام پا از این فراتر گذاشت و در نامه ای به حضرت چنین نوشت: «... وانگهی پس از من خلافت از آن تو است چه، تو از همه کس بدان سزاوارتری... .» (شرح نهج البلاغه، ج ١٠، ص ٤). او در نظر داشت با این دام امام را از انجام تکلیف الهی اش منصرف کند و این مانع بزرگ را بدون جنگ از سر راه خود بردارد. یکی از لشکرهای امام مجتبی(ع) به فرماندهی یکی از مردان قبیله «کِندی» در شهر انبار جهت جنگ با شامیان مستقر شد؛ چون معاویه از استقرار این یگان اطلاع یافت و پس از شناخت نسبت به شخصیت این فرمانده قاصدی را به سوی او فرستاد و برای او نوشت: «اگر به من بپیوندی، بی درنگ تو را به حکومت چند آبادی از آبادی های شام و جرایره (عراق) منصوب خواهم کرد و پانصد هزار درهم نیز برای او فرستاد. مرد کندی آن نقد را گرفت و با دویست نفر از یارانش به معاویه پیوست (بحارالانوار، ج ١٠، ص ١١٠). این حرکت زشت را دیگر فرماندهانی که به این منطقه اعزام میگشتند مرتکب میشدند. معاویه متناسب با شخصیت و جایگاه افراد برای جذب آنان به شامیان هزینه میکرد در تاریخ آورده است که برای جذب عبیدالله از تاکتیک های متفاوت بهره میگرفت چون معتقد بود اگر او را از سپاه حضرت جدا کنند ساختار و سازمان سپاه متلاشی میشود؛ لذا علاوه بر تخدیر که بعدًا مورد بررسی قرار میگیرد از تاکتیک تطمیع هم برای جذب ابن عباس هم استفاده کرد و بیشترین مبلغ را برای او تعیین کرد «یک میلیون درهم پاداش برای او قرار داد که نیمی از آن را نقد و نیم دیگر را در هنگام ورود به کوفه به او بپردازد» (مفید، ١٧٠). در جای دیگر آورده اند مختار به سعد ابن مسعود گفت: «آیا ثروت و شرف میخواهی؟ گفت: چگونه؟ گفت : حسن را دست و پا میبندیم و تحویل معاویه میدهیم» (تاریخ طبری).

٥-٢) تخدیر: [15]
تاکتیکی است برای کُند و متوقف کردن رفتار مخاطبان و پشتوانه احساسی – عاطفی آنان را نشانه میرود و شور و احساس حاکم بر رفتار آنها را به تدریج کمرنگ و ذایل میکند (شیرازی، ١٣٨٣، ص ٤١).

معاویه در بهره گیری از این تاکتیک تبحر و تجربه خاص داشت ؛ او این تاکتیک را در یک برنامه ریزی بلندمدت مورد استفاده قرار داد و نتایج مثبت آن را در ساختار سپاه امام حسن (ع) به عینه مشاهده کرد. تاریخ اسلام نام افرادی همچون: عبدالله ابن عمر، سعد ابن ابی وقاص، اسامه ابن زید، محمدبن مسلمه ، قدامۀ مطنون، عبدالله سلام، حسان بن ثابت، اباسعد خدری، زیدبن ثابت، نعمان بن بشیر و... (امام خامنه ای، ١٣٦٥، ص ٦٢) و نشستگانی که از مدت ها قبل بیطرفی اختیار کرده و از بیعت با امام حسن (ع) سر باز زدند را به ثبت رسانده است چنین اقدامی توسط چنین افرادی شاخص و تأثیرگذاری جزء با موفقیت تاکتیک تخدیر امکان پذیر نمی گشت.

این تاکتیک علاوه بر اینکه موفق شد آن افراد نام آور و سلحشور را از همراهی امام باز دارد توانست در انگیزه، باور، اعتقاد و ایمان وفاداری همچون عبیدالله ابن عباس هم تأثیر گذارد؛ در تاریخ ثبت شده پس از آنکه شایعه صلح امام حسن (ع) با معاویعه در لشکر تحت فرمان عبیدالله تأثیرات لازم را گذاشت معاویه از این شرایط استفاده نمود و با هدف قرار دادن نقطه ضعف اساسی عبیدالله اندک روحیه این فرمانده عالی را منهدم کرد؛ او در نامه ای به عبیدالله نوشت: «همانا حسن به زودی ناگزیر به صلح خواهد شد برای تو بهتر است که پیش قدم باشی نه تابع» (ابن ابی الحدیدی، ج ٤، ص ٢٠). این تاکتیک باعث شد که این فرمانده عالی احساس شکست و تسلیم شدن نماید و شبانه همچون فراری ذلیل که خودش میداند چه گناه بزرگی مرتکب شده است وارد اردوگاه معاویه شد و یکی از زشت ترین صحنه های خیانت و ضعف و زبونی را در تاریخ زندگی اش به ثبت رساند. در تاریخ آورده است که تاکتیک تخدیر چنان تأثیرگذار بود که: در مدت کوتاهی عدد فراریان میدان جنگ و جنایتکاران به هشت هزار نفر بالغ شدند (احمد ابن یعقوب، جلد٢: ١٩١) (روضۀ الشهداء: ١١٥) در تاریخ آمده است که سپاهیان حضرت چنان تحت تأثیر این تاکتیک عملیات روانی معاویه قرار گرفتند که غارت و چپاول بیشرمانه ای شکل گرفت که حتی ردا و مصلای امام را غارت کردند.

٦-٢) تهمت: [16]
یکی دیگر از تاکتیک هایی که معاویه پس از کشته شدن خلیفه سوم از آن استفاده میکرد، انتقام خون عثمان بود. معاویه با متهم کردن بنی هاشم به این اقدام در دوران امامت حضرت علی(ع) در وحدت جامعه اسلامی آن دوران اختلاف شدید ایجاد کرد. در دوران امامت و خلافت امام حسن (ع) همواره از این حربه استفاده میکرد. علاوه بر این موضوع معاویه بارها بنی هاشم را به بیعت شکنی با خلفاء متهم میکرد که این دو عامل در تشدد و اختلال در سپاه امام نقش اساسی داشت ؛ معاویه در نامه اش به امام از ابوبکر، عمر و ابو عبیده یاد میکند و مخالفت اهل بیت با بیعت ابوبکر را به رخ امام میکشید (امام خامنه ای، ١٣٦٣، ص ١٢٠).

٧-٢) تشجیع: [17]
در این تاکتیک متخصصان عملیات روانی باید با شور و هیجان و شوقِ تلاش، حرکت به سوی هدف مورد نظر را در مخاطبان برانگیزند و عواطف و احساسات و رفتار آنان را تقویت کنند (شیرازی، ١٣٨٣، ص ٤٣). یکی از تاکتیک های دیگر عملیات روانی که معاویه در آن مقطع طرح ریزی و اجرا کرد تاکتیک تشجیع بود. این تاکتیک چنان دقیق و ظریف طراحی و اجرا شد که مردمانی را که برای جهاد و دفاع از حریم ولایت و امامت به اردوگاه «مسکن» گرد آمده بودند در مدتی کوتاه به دشمنان سرسخت امام مبدل ساخت. مورخین در این خصوص نوشته اند: «هنگامی که امام در ساباط مدائن وارد شد ضربتی بر امام وارد نمودند و آنجا را بر امام ناأمن کردند به صورتی که گروهی از شیعیان و نزدیکانش او را در میان گرفته بودند و کسی را به او راه نمیدادند» (امام خامنه ای، ١٣٦٥، ص ٣٢٠). در جای دیگر آورده اند: گرد او به حرکت آمده و مردم را از وی دور میکردند... . زیرا امام (ع) بر جان خود در مقر فرماندهی تأمین نداشت و مردمی که به نام جهاد و برای دفاع از او از کوفه بیرون آمده بودند پس از مدتی کوتاه در چهره دشمنان خونین او ظاهر شده بودند (همان ، ص ٣٢١). شکل گیری چنین اقدامی توسط سربازان و لشکریان حضرت اعم از خواص و عوام آنها جزء با تأثیر تاکتیک مهم و اساسی تشجیع امکان پذیر نمیگشت.

٨-٢) تحریک: [18]
منظور از تحریک انجام اقداماتی است که بر روی حالات و رفتار مخاطبان تأثیر میگذارد (شیرازی، ١٣٨٣، ص ٥٤). در این روش متخصصان عملیات روانی با ارائه پیام ها و اطلاعات آگاهی دهنده به تحریک احساسات مخاطبان میپردازند؛ در شکل گیری صلح امام حسن (ع) معاویه با توجه به زیرکی و کیاستی که داشت و تیم مشاورانی همچون عمرو عاص و شعبه به شکلی پیچیده از این تاکتیک استفاده کرد. در تاریخ طبری آمده است هنگامی که امام حسن (ع) در مدائن بود منادی ندا سر داد قیس ابن سعد کشته شده است بگریزید، مردم با این سخن پا به فرار گذاشتند و خیمه گاه امام را غارت کردند (تاریخ طبری). این تاکتیک چنان تأثیرگذار بود که مردم در اندک زمان بدون در نظر گرفتن جایگاه امام در عالم هستی و با آگاهی از زشتی ماهیت حرکتشان خیمه امام را غارت کردند.

٩-٢) تهدید: [19]
یکی از شیوه ها و تاکتیک های عملیات روانی ایجاد ارعاب و ارعاد در میان صفوف لشکر مقابل می باشد که عبارت است از ترساندن طرف مقابل از اقدام فیزیکی و ارعاب نسبت به عدم سر سپردن به خواسته های طرف مهاجم (طائب، ١٣٨٨، ص ٩). در جای دیگر آمده است تهدید یعنی ترساندن از اقدام عملی در صورت عدم تمکین در قبال خواسته های اعمال کنندۀ عملیات روانی (متفکر، ١٣٨١، ص ٢٤٢). در جای دیگر معاویه به منظور اختلال در انگیزه امام حسن (ع) و همراه نمودن ایشان با اهداف خود و به عبارت دیگر مجبور نمودن امام به پذیرش خلافت خود در نامه ای به امام حسن (ع) چنین مینویسد: «... بپرهیز از آنکه مرگ تو به دست مردم پست و فرومایه باشد و نوامید باش از اینکه بتوانی در ما فتوری پدیدآوری...» (شرح نهج البلاغه، ج ٤، ص ١٣).

١٠-٢) تصدیق: [20]
یکی از تاکتیک های عملیات روانی تصدیق است بدین معنی که شخص یا اشخاصی که مورد احترام و اعتماد مردم هستند بگویند برنامه یا فردی مورد تأیید یا خوب است. معاویه برای فریب افکار عمومی از این تاکتیک به طرز شیطنت آمیزی بهره جست. در شرح نهج البلاغه چنین آمده است: «معاویه روزی بر سر خلافت اسلامی با دیگران منازعه کرد و خود را به دلیل مسن تر بودن برای حکومت شایسته تر دانست؛ سپس جمعی از بزرگان و پیروان که در اطراف او جمع شده بودند همچون عمرو عاص، مغیرة بن شعبه و ابوهریره دوسی نظرات او را تأیید کردند» (شرح نهج البلاغه، ج ٤، ص ١٣). کارآمدی این تاکتیک را معاویه از حادثه ننگین سقیفه بنی ساعده تجربه کرده بود.

١١-٢) ترور شخصیت: [21]
یکی از تاکتیک هایی که در شام طراحی و با ظرافت اجراء شد ترور شخصیت بود. ترور شخصیت یکی از مؤثرترین شیوه های عملیات روانی و دارای قدمت دیرینه است؛ در این تاکتیک از همۀ هنرها استفاده میشود تا شخصیت فرد را تخریب کنند. در ترور شخصیت از روش هایی همچون بزرگ نمایی، ایمن سازی و انسان زدایی استفاده کنند و در چارچوب طنز، شعر و کاریکاتور... بهره میگیرند تا افراد را از ذهن جامعه حذف یا ناشایست جلوه دهند. معاویه از این تاکتیک در راستای تخریب شخصیت حضرت علی(ع) استفاده کرد و مدت ها خطبا و وعاظ را موظف نمود که در منبر سبّ امام را کنند در این واقعه افرادی را مأمور کرد که این حرکت را انجام دهند. در تاریخ آمده است: «سلیمان بن صرد که بزرگ و رئیس اهل عراق بود و در جریان صلح در کوفه حضور نداشت، نزد امام حسن (ع) آمد، چون بر حسن وارد شد گفت: سلام بر تو ای خوارکننده مؤمنین» (الدینوری، ١٣٨٨، ص ١٥١).

١٢-٢) تحریف: [22]
یکی از تاکتیک هایی که همواره در طول تاریخ توسط جبهه کفر، شرک و نفاق برای شکست جبهه حق به کار گرفته شده است تاکتیک تحریف میباشد. صاحب نظران این مکتب از این تاکتیک تعاریف متعددی ارائه نموده اند که به یک تعریف اشاره و سپس به شیوۀ به کارگیری معاویه از این تاکتیک اشاره میشود.

تحریف عبارت است: از قلب واقعیات و انحراف اذهان عمومی از حق به باطل و بازی با حقایق مسلم و دگرگون جلوه دادن مسائل (سپاه، ١٣٧٣، ص ٥٠) سپاه شام برای همراهی مردم از اهداف شیطانی خود از تحریف به بهترین شکل استفاده کرد. معاویه از همان ابتدای حکومت بر شام، افرادی را استخدام کرده بود که با نقل احادیث جعلی از پیامبر افکار مردم را به سوی اهداف موردنظر سوق دهند. ابن ابی الحدید مینویسد: «شیخ ما ابوجعفر اسکافی گفت: معاویه عده ای از صحابه و عده ای از تابعین را بر نقل خبرهای ناپسند که موجب لعن و بیزاری بود در باره علی(ع) وادار ساخت و برای آنان پاداشی قابل ملاحظه قرار داد و آنان آنچه مایه خشنودی او میشد می ساختند از جمله این افراد ابوهریره، عمرو عاص و مغیرة بن شُعبه و از تابعین عروة بن زبیر بودند (ابن ابی الحدید، ج ١، ص ٣٥٨). استفاده معاویه از این تاکتیک پس از انعقاد قرارداد صلح افزایش چشم گیری یافت.

١٣-٣ تفرقه: [23]
یکی از تاکتیک های مهم دیگر که سپاه شام در تحمیل صلح به امام حسن (ع) از آن استفاده کرد، تفرقه بود. شامیان در طراحی و به کارگیری این تاکتیک تجربه و تبحر زیادی داشتند. تفرقه عبارت است از گسستگی در میان آحاد یک ملت برای ایجاد شرایط بحرانی به خاطر پراکنده نمودن تفکر ملت و به هدر دادن انرژِی مثبت و سازنده (سپاه، ١٣٧٣، ص ٥١). معاویه چند ظرفیت مناسب در به کارگیری این تاکتیک داشت از جمله قبایل مختلفی که سپاه امام را شکل داده بودند، بیت المال زیادی که برای خرید افراد در اختیار داشت، قدرت و سرعتی که در فتنه انگیزی داشت و سرانجام افراد شیطان صفتی همچون مغیره، عمرو عاص و زیاد بن عبید رومی که در طراحی چنین تاکتیک هایی بی نظیر بودند به معاویه این فرصت را داد که در کم ترین زمان سپاه امام حسن (ع) را به لشکری متواری، وحشت زده، متزلزل و مأیوس تبدیل کند. البته از این تاکتیک در جریان سقیفه بنی ساعده به شکل پیچیده و ظریف استفاده شده بود.

١٤-٢) شایعات: [24]
شایعه عبارت است از: انتقال پیام به نسبت غیر واقعی از طریق شفاهی در زمانی اندک که با هدف تأثیر بر افکار عمومی در راستای مقاصد سیاسی مطرح میشود (آشتیانی، ١٣٨٢). به عبارت دیگر شایعه عبارت است از ادعایی مشخص که برای برانگیختن باور مخاطبین به کار میرود و دهان به دهان به افراد منتقل میگردد و فاقد پشتوانۀ مطمئن برای ارائه کردن است (سپاه پاسداران، ١٣٧٣، ص ٤٥). در جای دیگر آمده است که شایعه یک گزاره – موضوع خاص گمانی بدون وجود ملاکهای اطمینان بخش رسیدگی است که به طور معمول به صورت شفاهی از فردی به فرد دیگر انتقال مییابد (هرمز، ١٣٦٢، ص ٩). در زمان جنگ های نظامی شایعات سه دسته هستند و دارای سه کاربرد میباشند:

الف) شایعات تفرقه افکن:
در این نوع شایعه تلاش بر این است که در مواضع دشمن شکاف ایجاد شود و با اظهار تشنجات و چالش های بین افراد دشمن، آنها ضعیف شوند. این نوع شایعه در بازیهای سیاسی کاربردی وسیع دارد.

ب) شایعات هراس آور:
 در این نوع شایعه با اعلام کشته های وسیع و پخش آن در بین نیروهای دشمن میتوان ناامیدی را در بین آنها افزایش داده و آنها را ضعیف کرد.

ج) شایعات امیدبخش:
این نوع شایعات باعث ایجاد روحیه و انسجام در بین نیروهای خودی شده و کاربردی وسیع دارد. شامیان برای دستیابی به اهداف شوم خود در یک حرکت مستمر و مداوم و طبق یک برنامه هماهنگ و منسجم در مقاطع مختلف ، از روش اول و دوم این تاکتیک برای اختلال در صفوف لشکر امام حسن (ع) و از روش دوم برای ارتقای روحیه سپاه خود استفاده کردند. معاویه دستاورد و نتیجه این تاکتیک را در جنگ احد به دست آورده بود؛ هنگامی که شایعه شهادت پیامبر(ص) در سپاه اسلام منتشر شد و ساختار و نظم سپاه اسلام متلاشی و منجر به پیروزی بنی امیه در آن جنگ شد بنابراین همواره در نظر داشت تا با اجرای این تاکتیک برنده میدانی نبرد، بدون خونریزی باشد؛ بر این اساس با شناختی که نسبت به روحیات متزلزل سپاه امام حسن (ع) داشت همواره افراد خبره و کیاسی را مأمور به اجرای این تاکتیک میکرد. معاویه در استفاده از این تاکتیک سه هدف اساسی تقویت روحیه نیروهای خودی، حذف سربازان لشکر امام حسن (ع) و القای شک و تردید در روحیه فرماندهان و خواص امام را دنبال مینمود. در ادامه، هم زمان با استقرار سپاه تحت فرماندهی عبیدالله عباس در اردوگاه مسکن [25] شایعه شروع مذاکرات صلح امام حسن (ع) و معاویه به سرعت تمام اردوگاه را فرا گرفت به صورتی که در مدتی کوتاه در سراسر اردوگاه بلوا و آشوب شکل گرفت و به سرعت روحیه سپاهیان حضرت را متزلزل نمود. این شایعه چنان تأثیرگذار بود که در تاریخ آورده اند«عبیدالله ساعتی تنها مانده و در زیر خیمه خود که از غوغای جمعیت دور بود به فکر فرو رفت... . ناگهان واقعیتی تلخ در برابرش نمایان شد... .» (شرح نهج البلاغه، ج ٤، ص ١٥). در تاریخ آمده است معاویه مغیره بن شعبه ، عبدالله بن کریز و عبدالرحمان بن ام الحکم را نزد امام حسن (ع) فرستاد – و چون از نزد امام خارج میشدند چنانکه مردم بشنوند با خود می گفتند: خدا به دست پسر پیامبر خون ها را حفظ کرد و فتنه را فرو ریخت... و صلح را پذیرا شد. با سخنان فتنه انگیز این سه فرد شیطان صفت، لشکر متشنج شد. این شایعه به صورتی دقیق و ظریف طراحی و اجراء شد که کسی در راستگویی آنان شک نکرد و سپاه بر امام حسن (ع) شوریدند (یعقوبی، ١٣٦٢). در جای دیگر آمده است معاویه کسانی را به لشکر امام (ع) فرستاد و شایعه کردند که قیس با معاویه صلح کرده است (امام خامنه ای، ١٣٦٥، ص ٢٨٦). در جای دیگر آورده اند کسانی را در بین لشکریان قیس فرستاد تا شایعه کنند که امام حسن (ع) صلح را پذیرفت (همان، ٢٨٧).

١٥ -٢) دروغ بزرگ :
دروغ بزرگ عبارت است از: بیان کرد پیامی که به هیچ وجه واقعیت ندارد و مدام بر طبل تکرار میکوبند تا ذهن مخاطب آن را جذب کند (آزادیخواه ، ١٣٨٨، ص ١٣٢). در تعریفی دیگر آمده است: دروع بزرگ کوشش میکند مخاطب و سوژۀ مورد نظر را در یک فضای روانی مخالف با آنچه هست (واقعیت) سوق دهد. این فضای روانی باید به گونه ای ساخته شود تا مفاهیم و علایم انتقالی بدون مقاومت مورد پذیرش قرار گیرد. بنابراین طراحان این تاکتیک باید از تلاش مضاعف و زیرکی خاص برخوردار باشند تا موفق به اجرای این تاکتیک شوند و روان مخاطب یا مخاطبین هدف را مورد تهاجم قرار داده و به نتیجه دلخواه سوق دهند. این تاکتیک از «روش ها و شیوه هایی چون برچسب زدن، تغییر جبهه، استفاده از آرایۀ ابهام و انتقال بهره میگیرد» (متفکر، ٢٢١).

١٦ -٢) مبالغه: [26]
از دیگر تاکتیک های مورد استفاده شامیان در این واقعه، تاکتیک مبالغه بود و این تاکتیکی بود که خلیفه اول در واقعه سقیفه از آن بهره گرفت؛ وقتی یکی از نزدیکان خلیفه از او علت پذیرش این مسئولیت را جویا میشود در جواب گفت من از همه مسن تر بودم. معاویه نیز در نامه ای به امام مجتبی(ع) از همان تاکتیک مبالغه استفاده میکرد و نوشت: «من در حکومت از تو با سابقه تر و در این امر آزموده تر و به سال از تو بزرگ ترم همین و دیگر هیچ... .» (شرح نهج البلاغه، ١٣و٤). نظر به اینکه معاویه مردی دنیاطلب و از جنگ و خون ریزی و مرگ به شدت بیزار بود و همواره در نظر داشت که برندۀ بدون جنگ میدان کارزار باشد، اما با شناختی که به تأثیر تاکتیک های عملیات روانی به خصوص مبالغه داشت در جواب به فرستادگان امام حسن (ع)، جندب بن عبدالله ازدی و حرث بن سوید تیمی، گفت : «برگردید! میان ما و شما به جزء شمشیر نیست» (شرح نهج البلاغه، ج ٤، ص ١٢).

١٧-٢) فریب: [27]
یکی دیگر از تاکتیک های عملیات روانی فریب است "هلت " و "دی وندی" معتقدند این تاکتیک تلاشی است تا شنونده را به ساختن محیط روانی خاصی وادار کند که با محیط مادی و واقعی فرق دارد. در روان شناسی نیز تاکتیک فریب تلاش در برانگیختن درک نادرست را دارد ( هلت و وندی، ١٩٦٠، ص ٣٣). تاکتیک فریب چنان در میان جامعه تحت حکومت امام حسن (ع) مؤثر افتاد که نوشته اند: «خیانت، فتنه انگیزی و آشوب رواج برق آسایی داشت حتی کسانی که با امام (ع) بیعت جنگ بسته بودند (خوارج) امام را متهم به کفر کردند تا زمینه کشتن امام را فراهم کنند» ( امام خامنه ای، ١٣٦٥، صص ٣٠٠ -٣٠٥).

نتیجه گیری
پس از رحلت پیامبر اکرم (ص) مشرکین، کفار و منافقینی که از ناحیه رسالت آن پیامبر الهی آسیب جدی دیده بودند؛ نقاب از چهره کنار زدند و با تمام قدرت و توان برای جبران خسارات و بازگرداندن جامعه به مسیر جهالت و گمراهی از تمام ظرفیت های خود استفاده کردند. در این فرایند نظر به وضعیت روحی و روانی جامعه آن دوران از ابزارها و روش های متفاوتی بهره جستند. یکی از راهبردهای مورد استفاده در این حرکت برای دستیابی به اهداف پلید مورد نظرشان بهره گیری از تاکتیک های عملیات روانی بود؛ طراحان و مجریان این حرکت با بهره گیری از تجارب سیاستمدارانی همچون عمرو العاص و شُعبه ، ... و دیگر افرادی که در تدوین و اجرای این اقدامات سرآمد مردم روزگار خود بودند؛ در یک اقدام ظریف، پیچیده و کارشناسی شده، چنان مسیر سعادت و رستگاری جامعه را تغییر دادند که انسان هایی همچون عبدالله ابن عمر، سعد ابن ابی وقاص، اسامه ابن زید، محمدبن مسلمه، قدامه مطنون، عبدالله سلام، حسان بن ثابت، اباسعد خدری، زیدبن ثابت، نعمان بن بشیر و دیگر افراد شاخصی که تاریخ اسمشان را در دفتر خود به ثبت رسانده است چنان دچار شک و تردید شدند که از تمام صحنه های سیاسی جهان اسلام در آن مقطع کناره گیری کردند. جبهه کفر، شرک و نفاق از تاکتیک های عملیات روانی بر علیه خط ولایت و امامت چنان دقیق و حساب شده استفاده کردند که علاوه بر انزوای خواص از صحنه سیاسی، عوام جامعه اهل بیت پیامبر اسلام را پس از رحلت ایشان خانه نشین کردند و کار را به جایی رساندند که چهاردهه پس از رحلت پیامبر اسلام (ص)، جانشین بر حق آن حضرت را که خودشان در حجه الوداع بخن بخن گفته بودند بر منبرها سب نمودند. این جبهه با کیاست، خباثت و شیطنتی که داشت با به کارگیری بعضی از تاکتیک های عملیات روانی همچون تطمیع، تهدید، تشجیع ، تحریک ، تصدیق، تخدیر، ترور شخصیت، دروغ بزرگ، برچسب زدن ، شایعه و... توانست ارزش های الهی را که پیامبر اکرم (ص) با مشقت زیاد در جامعه نهادینه کرده بود حذف کند و مردم را دوباره در جهالت و گمراهی قرار دهد؛ احکام الهی را که ضامن سعادت بشریت بود به ترفندهای خاص از جامعه محو کند؛ مردم را سرگرم عبادات بیمحتوا کند؛ محور سعادت ، کمال و رستگاری جامعه اسلامی یعنی امامت و ولایت را با زیرکی و شگردی خاص از جامعه اسلامی حذف کند و مسیر سعادت بشریت را که پیامبر(ص) در عید سعید غدیر خم به بشریت اعطا نمود مسدود کند؛ با رفتارهای شیطانی خود در احکام اسلام تحریفات و بدعت ها ایجاد کند و هزاران اقدام شیطانی دیگر. با بررسی اجمالی وقایع و حوادث آن دوران به خصوص، حوادث دوران امام حسن (ع) این واقعیت استنباط میشود که زمینه ساز همه این حرکات و اقدامات ناپسند و ناگوار و حوادث تلخ، ایمان سطحی، بی بصیرتی، عدم شناخت و معرفت، دنیازدگی، ترس از مرگ و... خواص و عوامِ آن دوران بود. بر اساس این رفتار زشت و ناپسند و جاهلانۀ مقدسانِ متحجرِ امت اسلامی بود که حضرت علی(ع) میفرمایند: «وَ ناظِرُ قلبِ الَّلبِیب به یبصِرُ أَمدَه ، وَ یعْرِفُ غَوْرَهُ وَ نجْدَه ، داعٍ دَعا» عاقل با چشم دل سرانجام کار را مینگرد و پستی و بلندی آن را تشخیص میدهد» (نهج البلاغه، خطبه ١٥٣، فراز اول). در جای دیگر میفرمایند: «فَالنَّاظِرِ باْلقلبِ اْلعامِلُ باْلبَصَرِ یکُونُ مُبْتَدَأ عملهِ أَن یعْلم ، أَ عَمَلُهُ عَلیهِ أَمْ له ؟ فَإِنْ کانَ لهُ مَضی فیه ، وَ إِنْ کانَ عَلیهِ وَقفَ عنْه؛ خردمندی که به دیده دل می نگرد و از روی بصیرت کار می کند، در آغاز، باید بداند که آنچه می کند به زیان اوست یا به سود او. اگر به سود او بود، همچنانش پی گیرد و اگر به زیان او بود از انجام آن باز ایستد» (همان، فراز چهارم). همچنین در جای دیگر می فرمایند: «سَبِیلٌ أْبلجُ اْلمنْهاج ، أْنوَرُ السِّراج ، فَبِاْلإِیمانِ یسْتَدَلُّ عَلی الصاِلحات  وِ بالصّاِلحاتِ یسْتَدَلُّ عَلی اْلإِیمان  وَ باْلإِیمَانِ یعْمَرُ اْلعِلْم» ایمان راهی است روشن و واضح، با چراغی پرتوافکن. به ایمان است که به کارهای نیکو راه توان برد و به کارهای نیکوست که ایمان را توان دانست. ایمان، سبب آبادانی علم است (همان، خطبه ١٥٥، فراز اول). براساس همین عملکرد جاهلانه بود که امام سجاد (ع) در دعای بیست و هفتم صحیفه سجادیه فرمودند: «اللّهُمّ صلّ علَی محَمّدٍ وَ آِله ، وَ عَرّفْهُمْ مَا یجْهَلُون ، وَ عَلّمْهُمْ ماَ لاَ یعْلَمُون ، وَ بصّرْهُمْ مَاَ لاُ یبْصِرُونَ» خدایا بر محمد وآل او درود فرست و رزمندگان اسلام را به آنچه مطلع نیستند مطلعشان گردان و به آنها آنچه را که نمی دانند بیاموز و به آنچه بصیرت ندارند بصیرت عطا کن» (صحیفه، دعای ٢٧، فراز ٥). نظر به نقشی که تاکتیک های عملیات روانی در طول تاریخ در انحراف مسیر بشریت داشته، نظام سیاسی جمهوری اسلامی به منظور خنثی نمودن این تاکتیک ها باید از تمام ظرفیت های خود برای اجرای این فرمان امام سجاد (ع) بهره ببرد. تا از شکل گیری آن حوادث ناگوار جلوگیری نموده و دشمنان اسلام و انقلاب را در دستیابی به اهداف پلیدشان ناکام گذارد.

منابع
در نسخه چاپی فصلنامه موجود است.

پی نوشت

[1] Situation

[2] Deceit

[3] Allegiance

[4] Group of goal

[5] Grops

[6] Sedition

[7] Seditious quarrelsome

[8] Saboterur heckly

[9] publicity

[10] جمله اي که براي دعوت مردم به اجتماع گـفته مـيشد.

[11] نخيله جايی در‌ نزديکی کوفه از طرف شام کـه فـاصله آنـ‌ تا‌ کوفه‌ ١٢مايل‌ است‌ .

[12] their propaganda influenced the people.

[13] Terror.

[14] alluring

[15] Stupefation

[16] accusation

[17] Emboldening

[18] instigation

[19] Threat

[20] Confirmation

[21] Terror of personality

[22] Distortion

[23] Disunion

[24] Rumor

[25] مسکن‌ نام‌ بخشي است که قريه سرسبز و پربـاغ و درخـت و در بر ساحل نهر "دجيل " است‌ .

[26] Exaggeration

[27] Deceit

 

منبع : مجله «مطالعات عملیات روانی» زمستان 1389 و بهار 1390 - شماره 28 , حمید رضا حاتمی - اسماعیل خان احمدی/  مشخصات نویسنده : استادیار دانشگاه امام حسین (ع) – دانشجوی دکتری «دفاع ملی»

مطالب مرتبط

تگ‌ها

مطالب پربیننده

پربیننده
آخرین مطالب

عضویت در خبرنامه