طنین سه تار ذوالفنون بر بلندای موسیقی ایرانی

طنین سه تار ذوالفنون بر بلندای موسیقی ایرانی

جلال ذوالفنون موسیقی‌دان، ردیف‌دان و نوازنده برجسته سه‌تار است که بدون شک می‌توان وی را از تاثیرگذارترین بزرگان موسیقی ایران و به خصوص ساز سه تار نامید. او نخستین شخصی بود که کتاب آموزشی خاص برای سه تار نوشت.

جلال ذوالفنون در ۱۳۱۶ خورشیدی در آباده متولد شد. در کودکی با خانواده به تهران آمد، تار پدر و ویولن برادرش او را با موسیقی آشنا کرد و از ۱۰ سالگی به سه تار پرداخت.

برای ادامه موسیقی به هنرستان موسیقی ملی رفت در آنجا سه تار چندان مورد استفاده نبود و او به اجبار تار را برگزید، با سازهای دیگر چون ویولن نیز آشنا شد و آن را نزد برادرش  محمود ذوالفنون آموخت و در این حال سه تار را همچنان می نواخت.

در هنرستان از رهنمودهای موسی خان معروفی در زمینه تکنیک سه تار برخوردار شد و به این ترتیب ۸ سال آموزش وی در هنرستان به فراگیری سه تار، تار و ویولن گذشت.

همزمان با تاسیس رشته موسیقی دانشکده هنرهای زیبا به آنجا راه یافت و با چهره های شاخص موسیقی ایران نظیر  نورعلی خان برومند و داریوش‌ صفوت آشنا شد. این آشنایی به وی امکانی داد تا شناخت تازه‌ای از موسیقی اصیل و امکانات وسیع سه تار به دست آورد. از این زمان بود که وی تمرکز و توجه خود را بر آموختن و گسترش این ساز معطوف ساخت.

در ادامه راه از روش های اساتیدی چون ابوالحسن صبا و ارسلان خان درگاهی و همچنین راهنمایی های ارزنده داریوش صفوت بهره فراوان یافت.

رواج مجدد سازهای مهجور ایرانی از قبیل سه تار و کمانچه، از اواسط دهه ۱۳۰۴ خورشیدی بود که مقارن شد با تأسیس نخستین دپارتمان موسیقی در دانشکده هنرهای زیبا دانشگاه تهران (۱۳۴۴) و مرکز حفظ و اشاعه موسیقی (۱۳۳۷) . جلال ذوالفنون جوان جزو نخستین گروه دانشجویانی بود که به این دپارتمان وارد شد. در حالی که پیش از آن نیز به عنوان یک موسیقیدان معتبر شناخته شده بود و در برنامه های متعددی در ارکسترهای رسمی حضور داشت. جلال ذوالفنون در این مراکز با استادان بزرگی چون نورعلی برومند، یوسف فروتن و سعید هرمزی آشنا شد و از آنها درس گرفت.

پس از پایان دانشکده در همان جا و نیز مرکز حفظ و اشاعه موسیقی ملی به تدریس سه تار پرداخت. 

 

 

ذوالفنون به عنوان چهره تاثیرگذار موسیقی

پس از انقلاب ذوالفنون در چند حیطه تاثیر گذار بود، ابتدا آشنا ساختن عموم مردم با ساز در قالب همکاری هایی که با شهرام ناظری و برخی دیگر از هنرمندان داشت که اوج آن انتشار آلبوم گل صدبرگ و آتش در نیستان با شهرام ناظری و آلبومی از نگاه یاران با صدای صدیق تعریف بود.

برخی از آثار ذوالفنون همانند پرواز و پرنیان به صورت آلبوم تکنوازی سه تار نیز منتشر شده‌اند.

ذوالفنون در جشنواره بیست و هفتم موسیقی فجر به عنوان چهره برگزیده موسیقی انتخاب شد. همچنین مهم ترین  فعالیت های هنری جلال ذوالفنون عبارتند از:

۱- کنسرت موسیقی در انجمن فرهنگی ایران و شوروی تکنوازی تار ۱۹۵۸
۲- فعالیت در سازمان رادیو و تلویزیون از ۱۹۵۸ تا ۱۹۶۷
۳- تدریس موسیقی درکانون های هنری و آموزشی از مقطع کودکستان تا دانشگاه از ۱۹۵۸ 
۴- کنسرت های متعدد در ایران- ژاپن- کشورهای اروپایی- امریکا-کانادا- استرالیا از ۱۹۵۸
۵- همکاری با موریس بژاز در زمینه تلفیق موسیقی ایرانی با باله های اروپایی
۶- تحقیق روی موسیقی فولکور ایران در مرکز حفظ و اشاعه موسیقی ایرانی
۷- همکاری با ژان دورینگ در زمینه آشنا کردن ایشان با موسیقی ایرانی در سال های ۱۹۷۵ تا ۱۹۸۰
۸- شرکت در سمینار موسیقی در ژاپن بنا به دعوت سازمان هنری (A.T.P.A) به منظور معرفی موسیقی ایران به کشورهای خاور دور در ۱۹۷۶
۹- همکاری با موسسه دولامونته بروکسل به منظور معرفی موسیقی ایران به کشورهای اروپای غربی
۱۰- همکاری با موسسه WORD MUSIC INISTTUTE به منظور اجرای کنسرت در نیویورک و معرفی موسیقی ایران به ملل دنیا ۱۹۹۴
۱۱- اجرای کنسرت در محل سازمان ملل متحد در نیویورک به منظور معرفی موسیقی ایران به سایر ملل در ۱۹۹۴ میلادی 

 

ذوالفنون و تالیفات

حیطه دیگر فعالیت های وی تدوین کتابی برای آموزش سه تار به جوانان علاقه‌مند به موسیقی اصیل ایرانی و ساز سه تار بود که تالیف وی در این زمینه سهمی جدی در فراگیر ساختن این ساز ایفا کرد.
از ذوالفنون کتاب گل صدبرگ که مجموعه ای از نوشته ها و خاطراتش درباره موسیقی است به بازار کتاب راه یافته است.

از دیگر تالیفات وی می توان به  تدوین تجربیات ۳۵ ساله در زمینه آموزش موسیقی بصورت کتاب در چهار جلد، کتابی در زمینه آنالیز آثار درویش خان، تهیه مقالات گوناگون در زمینه موسیقی ایرانی در نشریات ایرانی و خارجی،  کتابی فنی در زمینه روش نوازندگی ذوالفنون در شرف انتشار با عنوان مکتب موسیقی ذوالفنون، کتاب تحقیقی در زمینه روان شناسی، جامعه شناسی، فلسفه و هنر و ارایه راهکارهایی در زمینه حرکت صحیح موسیقی ایرانی با عنوان موسیقی ایران از دیدگاهی دیگر اشاره کرد.

 بهداد بابایی نوازنده سه تار و ردیف دان درباره تالیفات ارزشمند ذوالفنون گفته است: تا قبل از استاد جلال ذوالفنون  کتاب های اول و دوم آموزش تار و سه تاری که مرحوم خالقی تالیف کرده بود، برای هر ۲ ساز به کار می رفت، اما زنده یاد ذوالفنون با تعمقی که در فضای سه تار نوازی داشت و دانش و تجربه ای که در این زمینه کسب کرده بود به این صرافت افتاد که کتاب و تمرینات و قطعات خاصی را برای ساز سه تار تدوین و به هنرآموزان ارایه کند و به همین دلیل کتاب های آموزشی سه تار او فارغ از داوری و مقایسه اش با قطعاتی که مرحوم خالقی انتخاب کرد، توانست ضمن این که فضای تخصصی سه تار نوازی را گسترش دهد، عاملی شد تا افراد بیشتری به سمت این ساز کشیده شوند چرا که او سعی کرد قطعاتی را از دل موسیقی ردیفی و ضربی ها و پیش درآمدها و حتی برخی قطعات الهام گرفته از موسیقی نواحی ایران انتخاب کند که با ذائقه یک هنرآموز مبتدی همخوانی داشت و آسانی اجرای این قطعات شوق و کشش به سمت این ساز را برای نوآموزان بیشتر کرد.

 

 سبک و سیاق موسیقی ذوالفنون

از جمله ویژگی های قابل اعتنای سه تار نوازی استاد ذوالفنون سونوریته یا صدا دهی خاصی بود که او در هنگام نواختن سه تار به آن رسیده بود که مختص خود ایشان بود و می توان گفت که نوع سه تاری که او می نواخت و صدادهی و زخمه زنی اش منحصر به او بود و در شاگردانش گسترش یافت.

جلال ذوالفنون، تنها یک استاد موسیقی نبود. مجموعه ای بود از دانش، تسلط به فن اجرا و جهان بینی خاص که تنها هنرمندانی چون او دارند. واقع بینی آمیخته به تخیلی کنترل شده، خیالی آزاد و درعین حال مقید به انگاره های فرهنگ اصیلی که در آن رشد کرده، قلندری و شوریدگی وسلوکی که انگار پایانی ندارد. صدای سه تار او، هنگامی هم که دیگر سه تار نمی نوازد، در گوش و هوش مخاطب هایش طنین انداز است
طرفداران پرشور ساز او، معتقدند که ذوالفنون در ساحت ناخودآگاه آنها موسیقی می نواخت. واقعیت این است که به تعبیر استاد زنده یاد امیرحسن یزد گردیساز عرفانی ذوالفنون، برای آنها که دوستدار این نوع برخورد با سه تار و با موسیقی ایرانی هستند، جذبه ای هوش ربا داشت. تمام اینها در هاله ای ظریف از طنز و ایهام و بداهه گویی های آنی که مشخصه هنرمندان خلاق و رندان خلوت نشینی چون اوست، دیده می شد.

 

درگذشت و فرجام ذوالفنون

ذوالفنون که جراحی قلب باز کرده بود در عصر ۲۸ اسفند ۱۳۹۰ خورشیدی به دلیل خونریزی داخلی در بیمارستان البرز کرج دار فانی را وداع گفت. پیکر او دوم فروردین ۱۳۹۱ خورشیدی از مقابل تالار وحدت تهران تشییع شد و به وصیت خودش و با حضور دوستداران و خویشاوندانش در گورستان امامزاده طاهر کرج به خاک سپرده شد.

مطالب مرتبط

تگ‌ها

مطالب پربیننده

پربیننده
آخرین مطالب

عضویت در خبرنامه