معرفی نویسنده و از مشروطه‌خواهان دوره قاجاریه

یحیی دولت‌آبادی و مبارزه برای مشروطه خواهی

یحیی دولت‌آبادی و مبارزه برای مشروطه خواهی

یحیی دولت‌آبادی روحانی، نویسنده و از مشروطه‌خواهان دوره قاجاریه محسوب می‌شد که در ترویج عقاید آزادی خواهانه نقش مهمی داشت و تلاش‌های بی‌وقفه ای برای استقرار مشروطیت در ایران کرد.

یحیی دولت‌آبادی روحانی، نویسنده و از مشروطه‌خواهان دوره قاجاریه محسوب می‌شد که در ترویج عقاید آزادی خواهانه نقش مهمی داشت و تلاش‌های بی‌وقفه ای برای استقرار مشروطیت در ایران کرد.

یحیی دولت آبادی در ۱۲۴۱ خورشیدی در دولت آباد اصفهان به دنیا آمد. پدرش، میرزا هادی از روحانیان روشنفکر و برجسته اصفهان بود که یحیی، وی را از نوادگان قاضی نورالله شوشتری به شمار آورده است که از شوشتر به دولت آباد مهاجرت کرد. پدر و اجداد یحیی در ردیف مالکان بزرگ اصفهان بودند. یحیی از پنج سالگی آموختن را با قرائت قرآن توسط ملاباجی ها آغاز کرد؛ در هفت سالگی به معلم خصوصی سپرده شد و سپس جهت تحصیل علوم دینی به مدرسه صدر اصفهان رفت. دولت آبادی در ۱۲۸۹ همراه پدرش به عتبات رفت و در سیزده سالگی به اصفهان بازگشت و به تکمیل معلومات خود در رشته علم کلام و ادبیات پرداخت و در همان زمان خط را نزد میرزا غلامرضای خوشنویس فرا گرفت.

او بار دیگر در ۲۴ سالگی همراه پدر به قصد حج اصفهان را ترک کرد؛ اما در طول مسیر به علت بیماری در عتبات اطراق کرد و به توصیه پدر به شاگردان میرزای شیرازی پیوست. اما پس از یک ماه اقامت در سامرا و در پی مشورت با میرزای شیرازی، رهسپار نجف شد و به مدت ۲ سال نزد علمای معروف آنجا به تحصیل علوم معقول و منقول و تکمیل معمولات و مطالعات خود پرداخت و در حوزه درس آخوند ملا کاظم خراسانی و میرزا حبیب الله رشتی به تحصیل فقه و اصول پرداخت و یک سال و نیم بعد به واسطه گرفتاری پدر و رهایی از غم غربت پس از ادای حج به اصفهان بازگشت.

تا اینکه در ۱۲۶۷ خورشیدی به تهران بازگشت و از ۲۴ سالگی تا ۳۲ سالگی از محضر درس استادان بزرگ مانند حاجی میرزا ابوالحسن جلوه حکیم معروف و آقا میرزا حسن آشتیانی استفاده کرد و در مدت ۶ سال به تحصیل علوم حکمت و الهیات پرداخت. چنانکه خود می‌گوید: خوانده‌ام درس‌ها و در حکمت/ حضرت جلوه بوده استادم ... میرخط میرزا غلامرضا/ داده در خط و ربط امدادم.

به نوشته دولت‌آبادی، در پیش گرفتن پیشه پدر یا زندگی در کسوت روحانیت اصیل، بی نهایت دشوار بود: «بی خبری و ناآگاهی عوام و رفتار ریاکارانه روحانی نمایان در نظرم بسیار نامساعد جلوه می کرد. لذا در این خیال بودم که از روحانیت در گذرم، زیرا زندگی در چهارچوب روحانیت واقعی مستلزم دوری گزیدن از خلق و عزلت نشینی بود که در آغاز جوانی با حرارت وجودم سازگار نبود.»

به همین خاطر، به این خیال افتادم که همه متعلقات شخصی را به فقرا بخشیده و با آزادی از تعلقات دنیوی به سیاحت بپردازم که دوستانم مرا از اجرای آن باز داشتند. به هر صورت خیال های گوناگون را از سر گذراندم و درباره امور عام‌المنفعه اندیشیدم تا آن که توسعه دانش عمومی در ایران به یکی از دغدغه های اصلی من تبدیل شد.

 

تحول فکری دولت آبادی بسیار زود اتفاق افتاد. او در ۱۸ سالگی در پی بروز اختلاف بین پدرش و ظل السلطان، به تهران رفت و به اقتضای فضای فکری و سیاسی پایتخت با بسیاری از ادیبان و دانشمندان آشنا شد و در کانون افکار تازه و ترقیات عصر جدید قرار گرفت. با روزنامه ها، کتاب‌های تازه، معلمان اروپایی و روشنفکران ایرانی آشنا شد و با بسیاری از آنها ارتباط برقرار کرد. در همین ارتباطات تحت تاثیر میرزا ملکم خان، از اصلاح خط دفاع کرد.

 در اصفهان نیز شیخ محمد منشادی یزدی بر تحول فکری دولت‌آبادی تاثیر مستقیم گذاشت. به گفته دولت آبادی، وی در افکار عمومی اصفهان بذر اندیشه های جدید و خلق اوهام را پاشید. حضور او در کنار میرزا آقاخان کرمانی و شیخ احمد روحی حلقه ای از نوگرایان اصفهان را شکل داد که دولت آبادی زیر نفوذ آنها قرار داشت. اما، در اوایل سال ۱۳۰۳ هجری در پی سفر میرزاآقاخان و احمد روحی به تهران و سپس استانبول باعث دلتنگی او شد.

شاید در این میان، مهم تر از همه سید جمالدین اسدابادی هست که در یکی از سفرهای خود به ایران، مدت سه شب در خانه میرزا یحیی دولت آبادی پنهان شد. همچنین دولت آبادی از نقش روزنامه‌های نوگرا در خارج از ایران و روشنفکرانی چون مستشارالدوله، ملکم‌خان، زین‌العابدین مراغه‌ای و... در بیداری خود و هم وطنانش نوشته است.

 

بیداری و همکاری با مشروطه‌خواهان: روایت انقلاب مشروطه

دولت‌آبادی پیش از صدور فرمان مشروطیت و هنگام بمباران مجلس شورای ملی جزو آزادیخواهان و ملیون بود و نطق های مهیجی علیه مستبدان و مخالفان مشروطه و آزادی در مجامع مختلف ایراد می‌کرد و با طرفداران مشروطه همه‌جا همکاری و هماهنگی داشت و برای استقرار حکومت ملی و مبارزه با اعمال استبداد مانند سایر آزادی‌خواهان و مشروطه طلبان مجاهدات و فداکاری‌های زیادی کرد.

در پی آشنایی با افکار آزادی خواهانه بویژه در پیوند با حوزه های مبارزاتی استانبول به ریاست سید جمال و نیز میرزا آقاخان کرمانی بود که دولت آبادی عملا به عرصه مبارزات سیاسی پا گذاشت.

فعالیت های سیاسی دولت آبادی از ۱۳۲۲ هجری به طور جدی با عضویت در انجمن ملی و کمیته انقلاب و در کنار ۲ همشهری دیگرش یعنی ملک المتکلمین و سیدجمال واعظ اصفهانی آغاز شد؛ چنانکه مجلس سرّی آزادیخواهان با حضور عده‌ای از رهبران مشروطه شب های چهارشنبه در خانه وی تشکیل می‌شد.

دولت آبادی همچنین اطلاعات محرمانه پایتخت و نیز مخاطرات آن را به مشروطه خواهان اصفهان گوشزد می کرد. علاوه بر این در معرفی و گسترش دایره مخاطبان مطبوعات آزادی بخش از جمله مجله گنجینه فنون تبریز نقش داشت، چنانکه از همین طریق ارتباطی میان تقی‌زاده و دولت آبادی پدید آمد.

نقش منحصر به فرد دولت آبادی در روند مشروطیت با گنجاندن تقاضای انعقاد قراردادی بین دولت و ملت که بعدها به عدالتخانه و مجلس ملی تعبیر شد و آشکارا فهرست درخواست‌های صنفی مشروطه خواهان را به سطح یک مطالبه ملی ارتقا داد، مشهور است. در قضیه به توپ بستن مجلس دولت آبادی مجبور شد به سفارت انگلیس در قلهک پناهنده شود.

پس از قلع و قمع آزادیخواهان و پناه گرفتن انبوهی از آنها در باغ‌های اطراف قلهک، محمدعلی شاه قاجار امر کرد که دولت آبادی هرچه سریعتر خاک ایران را ترک کند. او نیز در استانبول اقامت کرد و به همکاری با انجمن سعادت و کمیته اتحاد و ترقی پرداخت و در مجامع ملی مشروطه‌خواهان که در آنجا علیه مستبدین تشکیل می‌شد، شرکت می‌کرد و مبارزات خود را همچنان ادامه می داد تا اینکه پس از خلع محمد علی شاه از سلطنت دوباره به ایران بازگشت و به نمایندگی دوره دوم مجلس شورای ملی انتخاب شد اما به واسطه بعضی علل از وکالت شورای ملی استفا کرد. در سال ۱۲۸۹خورشیدی به عنوان نماینده ایران در کنگره بین المللی نژادی به لندن رفت و در آن کنگره شرکت کرد و رساله ای نیز به مناسبت تشکیل این کنگره نوشت و در کنفرانس هایی سخنرانی کرد.

دولت آبادی در این موقع با خاورشناس مشهور پروفسور ادوارد برون آشنایی شد و از آنجا به سوییس رفت و مدت سه سال در آن کشور و بعضی شهرهای دیگر اروپا توقف کرد و زبان فرانسه را نیز در مدت اقامت در سوییس به خوبی فرا گرفت و همچنین هنگام فراغت به تدریس ادبیات زبان فارسی و مطالعه پرداخت. وی در سال ۱۲۹۲خورشیدی به تهران بازگشت و دوباره به کارهای فرهنگی و امور تعلیم و تربیتی پرداخت و در مدت اقامت در تهران اقدام به تأسیس آکادمی ادبی کرد و چون در کار خود موفق نشد، انجمن ادبی ایران را با همفکری جمعی از سخنوران تاسیس کرد.

دولت آبادی در مجلس سوم، به صف جنبش مهاجرت پیوست؛ پس از جنگ جهانی اول به مخالفت با قرارداد ۱۹۱۹ پرداخت؛ وی در محافلی که علیه این قرارداد تشکیل می شد، شرکت می کرد و مخالفت خود را با ایراد سخنرانی های مهیج ابراز می داشت. در همان حال، به عضویت کمیته آهن اصفهان درآمد و سرانجام، شعبه این کمیته را در تهران تشکیل داد.

 

فعالیت در عرصه معارف

در عرصه معارف، دولت آبادی پیشگام بود. در پی قتل ناصرالدین شاه و تغییر فضای سیاسی کشور با آزادی‌خواهان هم‌قسم شد و قوای فکری خود را در مسیر معارف عمومی و تربیت پسران و دختران ایران به کار گرفت و در این مسیر با امین الدوله و احتشام السلطنه همکاری کرد. اندکی بعد به کمک آنها و چند تن دیگر انجمن معارف را به عنوان نخستین تلاش سازمان یافته غیردولتی برای ترویج اصلاحات آموزشی در ایران پی‌ریزی کرد.

انجمن معارف علاوه بر ساخت و راه اندازی چندین مدرسه، به آموزش بزرگسالان، پی‌ریزی کتابخانه ملی ایران، چاپ و نشر کتاب، انتشار روزنامه و... اقدام کرد. البته، انجمن در ترسیم اهداف بلندپروازانه، آرمان های غیر قابل دسترسی را چون ریشه کنی بی سوادی عمومی مطرح کرده بود. نگارش کتاب‌های درسی برای مدارس جدید، عضویت هیات امنای مدرسه رشدیه و تاسیس مدرسه سادات از دیگر فعالیت‌های او در این دوران بود.

دولت آبادی با تأسیس این مدارس ملی کمک موثری به بالا رفتن سطح معلومات عمومی و بیداری و رشد افکار مردم کرد، به گونه ای که می‌توان آن را پس از رشدیه یکی از پایه گذاران بزرگ معارف جدید دانست. وی در کار تأسیس مدارس و پیشرفت مقامات عالی فرهنگی و اجتماعی خود از هیچ کاری فروگذار نکرد و با وجود مشکلات فراوان، تلاش زیادی کرد. در مجلس پنجم، او به عضویت کمیسیون فرهنگ مجلس پنجم درآمد و در نطق های خود بر تسریع اجرای اصلاحات فرهنگی و آموزشی تاکید کرد و همچنین از مدافعان اصلاح خط فارسی بود.

 

آثار و نوشتار

یحیی دولت آبادی علاوه بر فعالیت های سیاسی در حوزه پژوهش و نگارش نیز فعال بود. از جمله تالیفات او می توان به «خاطرات حیات یحیی؛ رمان شهناز دولت آبادی؛ ارمغان یحیی؛ نهال ادب؛ اردیبهشت دولت آبادی و انتخاب دولت آبادی» اشاره کرد.

 

 

 

تلاش برای انطباق اسلام و دموکراسی

در عرصه مشروطه خواهی، در راه سازگاری اسلام و دموکراسی تلاش کرد. به باور او، همه آرمان های متعالی و پیشرفته دنیای مدرن از اسلام نشات گرفته، اما رفتار عده ای باعث شده بود تا ایرانیان به نقطه سعادت حیات بین الملل دست پیدا نکنند. از نگاه دولت آبادی، آیه "و امر شوری بینَهم" یا "شاورهُم فِی الاَمر" بر دموکراسی و حکومت شورایی دلالت دارد؛ توحید نیز به معنای احترام به اقوام و ملل و فرهنگ‌های دیگر و نیز آزادی مذهب است که دموکراسی را می پروراند و شرافت موروثی را لغو می‌کند. افزون بر این، اسلام همواره مسوولیت مدنی را تشویق کرده است.

 

نگاه دولت آبادی به عدلیه

عدلیه نیز از دیگر عرصه هایی بود که دولت آبادی با آن رویارو بود. به رغم پیروزی مشروطه خواهان، اوضاع عدلیه ایران همچنان وخامت بار، ناعادلانه و تبعیض آمیز باقی‌ ماند. از نگاه دولت آبادی نهاد عدلیه به واسطه کاغذ بازی ها و احکام ناسخ و منسوخ شرعی قضات و تقلبات وکلای عدلیه در آستانه ویرانی بود. در نتیجه وی مدعی بود که برای حل مشکلات عدلیه باید جلسه‌ای با حضور علما، وزرا و نمایندگان اصناف تشکیل داد. اما قضات با اسباب چینی و تهدید مانع از آن می شدند.

 

درگذشت

یحیی دولت آبادی پس از سال ها اقامت در اروپا به ایران بازگشت و تا پایان زندگی در قلهک تهران به سر برد. وی همواره می گفت که آرزو دارم که روزهای آخر عمر را در وطن عزیز خود ایران به سر برم و سرانجام در چهارم آبان ۱۳۱۸ خورشیدی به علت سکته قلبی در چشم از جهان فروبست.

 

منابع

آدمیت، فریدون (بیتا). ایدئولوژی نهضت مشروطیت ایران، جلد ۲، مجلس اول و بحران آزادی، تهران: روشنگران.

برزآبادی، مجتبی (۱۳۸۷). مقدمه حیات یحیی، تصحیح و تعلقات مجتبی برزآبادی فراهانی، جلد، ۱ تهران: فردوس.

 دانشور علوی، نورالله (۱۳۳۵). تاریخ مشروطه ایران و جنبش وطن پرستان اصفهان و بختیاری. تهران: کتابخانه دانش.

رشدیه، فخرالدین(۱۳۷۰). زندگینامه پیر معارف رشدیه بنیانگذار فرهنگ ایران نوین ایران، تهران: هیرمند.

رینگر، مونیکا، ام (۱۳۸۱). آموزش، دین و گفتمان اصلاح فرهنگی در دوران قاجار، ترجمه مهدی حقیقت خواه، تهران: ققنوس.

کسری، احمد (۱۳۶۹). تاریخ مشروطه ایران، چاپ۱۵ تهران: امیرکبیر.

ملک زاده، مهدی (۱۳۸۳). تاریخ انقلاب مشروطیت ایران، ج ۱، تهران: سخن.

کریمی، صغری، (۱۳۸۴). "زندگی سیاسی- فرهنگی حاج میرزا یحیی دولت آبادی"، پایان نامه کارشناسی ارشد رشته تاریخ. دانشگاه تهران. دانشکده ادبیات

مطالب مرتبط

تگ‌ها

مطالب پربیننده

پربیننده
آخرین مطالب

عضویت در خبرنامه