معرفی نویسنده و مترجم مشهور ایرانی

درباره ‌سدیدالدین محمد عوفی

درباره ‌سدیدالدین محمد عوفی

محمد عوفی از جمله نویسندگان و مترجمان مشهور ایران در اواخر سده ششم و اوایل سده هفتم هجری به شمار می‌رفت که با نگارش نخستین تذکره درباره شاعران پارسی‌گو به نام لباب‌الالباب و خلق اثر ماندگار و تاثیرگذار دیگری در ادب پارسی به نام جوامع الحکایات و لوامع الروایات به شهرت رسید.

محمد عوفی از جمله نویسندگان و مترجمان مشهور ایران در اواخر سده ششم و اوایل سده هفتم هجری به شمار می‌رفت که با نگارش نخستین تذکره درباره شاعران پارسی‌گو به نام لباب‌الالباب و خلق اثر ماندگار و تاثیرگذار دیگری در ادب پارسی به نام جوامع الحکایات و لوامع الروایات به شهرت رسید.

محمد عوفی در بخارا دیده به جهان گشود. بسیاری از مورخان بر این باور هستند که عوفی از اعقاب عبدالرحمان بن عوف از صحابه پیامبر اسلام بود و به همین سبب خاندان او به عوفی شهرت دارند. عوفی در زادگاه خود به تحصیل علوم ادبی، عربی و حدیث پرداخت. پس از آن به سمرقند رفت و دیوان انشای قلج ارسلان ابن قلج طمغاج خان را به عهده گرفت، سپس به شهرهای خوارزم، مرو، نیشابور، ‌هرات، ‌اسفزار، اسفراین و شهر نو در خراسان و به سیستان، ‌فره و غزنین سفر کرد. (۱) و در ضمن دیدار با رجال به جمع‌آوری اطلاعات باارزش خود که در کتاب‌های خویش ثبت کرده است، مشغول بود.

عوفی تا اواخر دوره قدرت سلطنت محمد خوارزمشاه در خراسان و ماوراءالنهر به‌سر می‌برد و ضمن ملاقات با رجال به جمع‌آوری اطلاعات گرانسنگی برای نگارش کتاب خود مشغول بود و در ابتدای حمله مغول از ماوراءالنهر و خراسان گریخته به بلاد سند رفت. عوفی در مدت توقف یا سیاحت در بلاد ماوراءالنهر و خراسان بیشتر به وعظ اشتغال داشت و از این راه به خدمت امیران و عالمان و حتی آخرین امیران خانیه یا آل افراسیاب تقرب حاصل می‌کرد و بعد از فرار به سرزمین سند، خدمت ناصرالدین قباچه از ممالیک غوریه را اختیار کرد. باید اذعان داشت که عوفی در مدت توقف در بیشتر این شهرها به‌خدمت امرا و علما تقرب حاصل کرد و مدتی از ملازمان دربار آنها بود. (۲)

 

خدمات فرهنگی و ادبی عوفی

یکی از آثار مهم این نویسنده نامدار تذکره به نام لباب الالباب است که به نام وزیر ممالک غوریه به نام عین‌الملک فخرالدین تصنیف کرد. این کتاب که نخستین تذکره درباره شاعران پارسی‌گو است، موجب شهرت وی شد. عوفی در این کتاب زندگی‌نامه سخنوران ایرانی را مورد تفحص قرار داده و آثار آنها را نقد کرده به همین دلیل از این جهت پیشرو این سبک در ادبیات فارسی بوده است. البته نقدهای این کتاب اغلب مبهم است و همه نویسندگان و شاعران ایرانی را تحسین می‌کند. روش عوفی در این اثر بر سیاق کتاب‌های عربی یتیمةالدهر ثعالبی و دمیةالقصر باخَرزی و آهنگین و پرآرایه نوشته شده است.

لباب الالباب نخستین بار به کوشش ادوارد براون و همکاری محمد قزوینی از روی سه نسخۀ موجود در اروپا، توسط انتشارات بریل در ۱۳۲۴ق / ۱۹۰۶م به چاپ رسید و مقدمه‌ای که قزوینی بر آن نوشته تاکنون دقیق‌ترین مأخذ برای تحقیق در زندگانی عوفی به شمار می‌آید و بیشتر نویسندگان و محققان متأخر، هر آنچه دربارۀ عوفی نوشته‌اند، بازنویسی مقدمۀ قزوینی است. سعید نفیسی نیز در ویرایش بعدی همین چاپ در ایران (۱۳۳۵ خورشیدی)، تعلیقاتی بر جلد دوم آن افزوده است.

 بعد از تالیف لباب الباب به خدمت شمس‌الدین اِلْتَتْمِش درآمد و کتاب جوامع الحکایات و لوامع الروایات خود را به نام وزیر وی نوشت. (۳) این کتاب که در ۶۳۰ هجری به رشته تحریر درآمده است، شامل چهار جلد و پر از حکایات ادبی و تاریخی بود و از معتبرترین آثاری محسوب می شود که به زبان پارسی تألیف شده و متضمن فوائد تاریخی و ادبی است که در کتاب‌های دیگر به‌دست نمی‌توان آورد. عوفی در تألیف این کتاب از مآخذ مختلف متعدد در تاریخ، ادب، قصص، حکایات، رجال شعر و نثر استفاده کرده است که بعضی از آنها اصلاً در دست نیست. علاوه بر این وی از اطلاعات بسیاری که بر اثر سیر در بلاد و دیدار با فضلا به‌دست آورده بود، نیز در تألیف این کتاب فایده‌ها برگرفت و بنابراین کتاب او نه تنها از جهت ادبی بلکه از دیگر جهات علی‌الخصوص تاریخ دارای اهمیت فراوان و شایع توجه است. همین اهمیت سبب شد که جوامع الحکایات به عنوان مرجعی برای سایر دانشمندان و نویسندگان بعدی مورد استفاده قرار گرفته‌ شود. از دیگر ویژگی های این کتاب این است که با نثری در کمال سادگی و روانی نوشته شده است. البته کلمات و ترکیبات عربی در همین انشاء ساده به وفور دیده می‌شود اما استعمال آنها از باب نشان‌دادن مقام ادبی نویسنده به‌کار نرفته بلکه از کلمات و ترکیباتی است که در لهجه پارسی اواخر سده ششم و اوایل سده هفتم نفوذ کرده و تقریباً جزو زبان شده بود.

بنابراین این کتاب مجموعه‌ای از داستان‌های دارای نکات تاریخی، اخلاقی و مذهبی پر از لطیفه‌های پارسی و کتاب گوشه‌ای از تاریخ تمدن و ادبیات جهان اسلام و ایران و یکی از بزرگترین مجموعه‌های داستانی سده هفتم هجری به شمار می رود. مقصود نویسنده از جمع‌آوری داستان‌ها در حقیقت بیان یک رشته معارف اخلاقی و پند و اندرز بوده‌ است. این مجموعه عظیم که شایسته است بدان دایره المعارف فارسی گفته شود، یکی از کتب ماندگار و تاثیر گذار ادب پارسی است، که تنوع مضامین و انواع آن در داستان های او کاملا روشن و آشکار بوده و پیام های تعلیمی و اخلاقی را به حاکمان زمان و عموم مردم گوشزد می کند. سبک نگارش جوامع الحکایات برخلاف لباب الالباب بیانگر نثر واقعی عوفی نیست؛ زیرا عوفی در تألیف آن، بیشتر به نقل قول مستقیم از متون مورد استفاده‌اش پرداخته و از همین‌رو، سبک نوشتاری جوامع الحکایات، آمیزه‌ای از نثرهای گوناگون است؛ چنان‌که گاه بسیار مصنوع و متکلف و گاه بسیار ساده نوشته شده است. (۴)

از این کتاب تا کنون  تصحیح زیادی منتشر شده است که جوامع الحکایات، تصحیح دکتر بانو مصفا (انتشارات بنیاد فرهنگ ایران)، منتخب جوامع الحکایات برای دبیرستان‌ها(تصحیح مرحوم ملک‌ الشعرای بهار، انتشارات وزارت فرهنگ)، جوامع الحکایات (چاپ افست از نسخهٔ خطی مرحوم محمد رمضانی)، جوامع الحکایات(تصحیح جعفر شعار، انتشارات دانشسرای عالی تهران) و جوامع الحکایات در دو جلد(تصحیح دکتر محمد معین، انتشارات دانشگاه تهران) از جمله این آثار است.

علاوه بر موارد بالا عوفی کتاب‌هایی را به فارسی ترجمه کرد که از جمله آن می‌توان به ترجمه الفرج بعد الشده، نوشته قاضی محسن تنوخی از عربی به فارسی اشاره کرد. عوفی شعر هم می‌گفت و در نوشتن گلچین قطعات ادبی متبحر بود. از این نویسنده توانا قصاید و قطعات گوناگونی به فارسی و اشعاری نیز به عربی در جای جای لباب الالباب و جوامع الحکایات دیده می‌شود که بیانگر طبع وی در شاعری است، از جمله آثار منظوم وی می‌توان کتاب مدایح السلطان را نام برد. البته عوفی بیشتر در نثر مهارت داشت.

 

خاموشی:

در خصوص تاریخ وفات این نویسنده نامدار اطلاع دقیقی در دست نیست.

 

منابع:

۱- . دانشنامه ادب فارسی در آسیای مرکزی. به کوشش حسن انوشه، تهران: مؤسسه فرهنگی و انتشاراتی دانشنامه، ۱۳۷۵، ص ۶۲۵

۲- صفا، ذبیح‌الله، تاریخ ادبیات در ایران، ج۲، ص۱۰۲۶.

۳- براون، ادوارد. از سنایی تا سعدی. ترجمة ‌غلامحسین صدری افشار، تهران: مروارید، ۱۳۵۱، ص ۱۶۵

۴- بهار، محمدتقی، سبک‌شناسی، تهران، ۱۳۳۵ش؛ ج۳: ص۳۸

مطالب مرتبط

تگ‌ها

مطالب پربیننده

پربیننده
آخرین مطالب

عضویت در خبرنامه