کتاب بزرگی چگونه است: بهترین شگردهای رهبری برای مدیران

کتاب بزرگی چگونه است: بهترین شگردهای رهبری برای مدیران


کتاب بزرگی چگونه است: بهترین شگردهای رهبری برای مدیران به قلم جرمی دونوان، به مدیران بلند پرواز دیدگاهی رقابتی داده است و به‌ طور خاص مهارت‌های مدیریت عمومی و کاربردی را مورد مطالعه و بررسی قرار می‌دهد.

پاداش افراد موفقی که در انجام دادن امور کمک می‌کنند این است که سمت‌های مدیریتی به آن‌ها داده شود. حتی آن افراد خوش اقبالی که موفق به کسب مدرک مدیریت ارشد کسب و کار خود شده‌اند، برای چالش‌های روزانه آمادگی کامل را ندارند. لذا مدیران تازه کار و کم ‌تجربه به مجموعه‌ای از شگردها و درس‌های مناسب نیاز دارند تا آن‌ها را به سوی برتری هدایت کند.

جرمی دونوان (Jeremey Donovan) در کتاب بزرگی چگونه است (What great looks like: leadership best practices for general managers)، یافته‌های خود را در مورد چگونگی رهبری، بازاریابی، نوآوری و پیشرفت شخصی در اختیار شما قرار می‌دهد. راهنمایی‌هایی که او ارائه می‌کند حاصل تجربیات شخصی، اتفاقات دانشگاهی، ادبیات غیر تخیلی در حوزه‌ی داد و ستد و اتفاقات مشهور در رسانه‌هاست. او در این اثر به مدیران تازه‌کار و کم تجربه راهکارهایی جهت مدیریت بهتر و رسیدن به موفقیت شغلی ارائه می‌دهد.

بسیار گفته شده است و البته درست هم هست که رهبران زاده نمى‌شوند بلکه ساخته مى‌شوند؛ اما براى شروع سفرى به سوى رهبر شدن، نخست باید بدانید که رهبران بزرگ چگونه‌اند. در پایان روز، افرادى که رهبر دانسته مى‌شوند، دیگران را به انجام دادن کارى که بیش از توان آن‌هاست ترغیب مى‌کنند. در این کتاب گفته می‌شود که آن‌ها چگونه این کار را انجام مى‌دهند. اگر رهبری موفقیت‌آمیز یک وجه مشترک داشت، می‌شد آن را خلق و انتقال چشم‌اندازی مثبت، منسجم و امیدوارانه نامید. چنین چشم‌اندازی برای الهام بخشیدن باید به افراد بگوید هدف چیست، چرا اهمیت دارد و چگونه می‌توان به آن دست یافت.

مهم‌تر این‌که یک چشم‌انداز بزرگ باید به آسانی انتقال داده شود. چشم‌انداز مانند نجوایی است که در گوش افراد طنین می‌اندازد و به افراد الهام می‌بخشد و به آن‌ها چنان قدرتی می‌دهد که به سوی غیر ممکن‌ها پیش بروند. همچنین برای موفقیت باید چشم‌اندازتان قابلیت انتقال از شخصی به شخص دیگر را داشته باشد؛ زیرا نمی‌توانید بیشتر اوقات حضور داشته باشید. چنین چیزی فقط زمانی رخ می‌دهد که چشم‌اندازتان موجز و واقعی باشد.

انسان‌ها از روی غریزه با بهتر کردن زندگی برای خود و دیگران در پی برآوردن نیازهای شخصی‌شان هستند. در زمان مصیبت، یک چشم‌انداز بزرگ باید به احساس خطر شخصی و مرتبط بیرونی پاسخ دهد. در زمان فراغت، یک چشم‌انداز بزرگ باید منفعتی تحقق‌پذیر و شخصی داشته باشد و به افراد راهی برای تغییر دنیا نشان دهد.

جملات برگزیده کتاب بزرگی چگونه است:

- اعتماد افراد را به دست آورید و آن را نگه دارید.
- یک برنامه‌ی ارزش جدید بسازید تا ارتباطتان را گسترده کنید.
- مسأله را تعریف کنید و مطمئن شوید که ارزش حل کردن را دارد.
- پیش از وارد شدن به جلسه ایده‌هایتان را با ایده‌های افراد کلیدی ادغام کنید.
- برای مهارت در حل مسأله در زمان بحران، به جای احساسات از منطق استفاده کنید.

در بخشی از کتاب بزرگی چگونه است می‌خوانیم:

متداول‌ترین اشتباه که مدیران آگاهانه یا ناآگاهانه مرتکب می‌شوند این است که خواسته‌های حرفه‌ای خود را بر دوش دیگران می‌اندازند. آن‌ها در دفاع از خود می‌گویند که مشتاقانه از این قانون طلایی پیروی می‌کنند که می‌گوید همان کاری را با دیگران بکنید که با خود می‌کنید. با این حال، یک قانون بهتر برای رهبری این است که همان کاری را با دیگران بکنید که خودشان با خود می‌کنند؛ قانون طلایی اصلاح‌شده‌ای که دنیای رهبری را دگرگون می‌کند.

گرچه شما در مقام یک مدیر عمومی هستید، اما بسیاری از کارمندانتان شاید بخواهند در همان حد خود باقی بمانند. با افراد صحبت کنید تا دریابید که می‌خواهند چه کسی بشوند و انگیزه‌هایشان چیست.

رهبران بزرگ آگاه‌اند که کارمندانشان دارای قدرت، مهارت پنهان و ضعف هستند. بازیکن بیس‌بالی را در نظر بگیرید که در اوایل کارش ضربه‌زنی خوب و بازیکنی مناسب اما پرتاب کننده‌ی بدی است و هنوز ثابت نکرده که دفاع شماره‌ی یک است. در این مورد، مشخص است که این بازیکن باید زمانش را برای تمرین با مربی پرتاب‌کننده بیشتر و مربی ضربه‌زن کمتر کند.

این تنها راه برای تبدیل شدن به بِیب روث آینده است. گرچه همه در این مثال از بیس‌بال واقعیت را می‌بینند، بسیاری از مدیران در دنیای کار زمان خود را صرف شناسایی ضعف‌ها می‌کنند و سپس به شکل بیهوده تلاش برای رفع آن‌ها می‌کنند؛ اتلاف وقت همه به شکلی جنایتکارانه.

در عوض، با صرف 80% از زمانتان رهبری زیرک باشید که نقاط قوت افراد را شناسایی می‌کند و به آن‌ها کمک می‌کند که بیشتر به کسی تبدیل شوند که قبلاً نبوده‌اند. در این‌جا گفته می‌شود که با 20% بقیه‌ی زمانتان چه کنید: وارد دایره‌ی افرادی که استعدادشان پنهان است شوید و شایستگی‌شان را در بوته‌ی آزمایش قرار دهید.

فهرست مطالب
پیشگفتار نویسنده
بخش نخست: مدیریت و رهبرى
فصل نخست: رهبرى
فصل دوم: حل مسأله
فصل سوم: مدیریت افراد
فصل چهارم: مدیریت تغییر
فصل پنجم: مدیریت بحران
فصل ششم: به دست گرفتن قدرت
فصل هفتم: فرهنگ سازمانی
فصل هشتم: جلسه‌های مهم
بخش دوم: فروش، بازاریابی و خدمات
فصل نهم: رضایت و وفاداری مشتری
فصل دهم: فروش به مدیران اجرایی
فصل یازدهم: اثربخشی پیام‌رسانی
فصل دوازدهم: مدیریت محصول
فصل سیزدهم: رایاهمایی
فصل چهاردهم: خلق جامعه‌ا‌ی دیجیتالی
فصل پانزدهم: کارآمدی نیروی فروش
بخش سوم: راهبرد و برنامه‌ریزی
فصل شانزدهم: مذاکره
فصل هفدهم: عدم قطعیت آماری
فصل هجدهم: راهبرد قیمت‌گذاری
فصل نوزدهم: ادغام و خرید شرکت‌ها
فصل بیستم: راهبرد سازمانی
بخش چهارم: نوآوری
فصل بیست و یکم: مصاحبه با مشتری
فصل بیست و دوم: رأی‌برهم‌افکنی
فصل بیست و سوم: کارآفرینی
بخش پنجم: شما (پیشرفت شخصی و حرفه‌ای)
فصل بیست و چهارم: مدیریت زمان
فصل بیست و پنجم: سخنرانی عمومی
فصل بیست و ششم: بیان داستان
فصل بیست و هفتم: زبان بدن
فصل بیست و هشتم: جاذبه‌ی شخصی
فصل بیست و نهم: خوشحالی و معنای زندگی
بخش ششم: گفته‌های پایانی

مطالب مرتبط

تگ‌ها

مطالب پربیننده

پربیننده
آخرین مطالب

عضویت در خبرنامه