کتاب مدیریت

کتاب مدیریت


کتاب مدیریت از مجموعه کتابخانه موفقیت برایان تریسی، با ارائه‌ی 21 ایده‌ی کلیدی شما را به مدیری برتر و اثربخش تبدیل می‌کند.

اگر همان روش‌هایی را به کار گیرید که سایر مدیران موفق به کار گرفته‌اند، خواهید دید که می‌توانید در جایگاه مدیریتی خود کارهایی را که قبلاً در طول هفته‌ها یا ماه‌ها انجام می‌دادید، در عرض چند روز انجام دهید. در کتاب مدیریت (Management)، با ابزارهایی کاربردی، ایده‌ها و روش‌های لازم برای قرار گرفتن در 20 درصد مدیران برتر را می‌آموزید.

برایان تریسی (Brian Tracy) در این کتاب به مطالب متنوعی در علم مدیریت پرداخته است، از جمله: سوالات کلیدی یک مدیر، فعالیت‌های حیاتی یک مدیر، چند برابر کردن بهره‌وری، طوفان ذهنی برای یافتن راه‌حل، استخدام افراد مناسب و اخراج افراد بی‌کفایت و ده‌ها نکته کاربردی دیگر.

مدیریت علمی غیر دقیق است. برایان تریسی که بیش از 30 کسب و کار را آغاز کرده، مدیریت کرده و به موفقیت رسانده، معتقد است هیچ دستورالعمل ثابتی برای این کار وجود ندارد. هیچ روشی وجود ندارد که همیشه صحیح باشد. کلید موفقیت در مدیریت یادگیری و تمرین مکرر است، اگرچه شاید هرگز نتوانید آن را کاملاً درست انجام دهید.

بر اساس محاسبات او، 80 درصد موفقیت در مدیریت به تمرین مکرر اصول اولیه بستگی دارد که 20 درصد فعالیت‌های مدیریتی را تشکیل می‌دهد. در این کتاب 20 درصد از مهارت‌های مدیریتی را می‌آموزید یا دوباره به یاد می‌آورید که مبنای همه‌ی تفاوت‌ها هستند.

مدیر برتر کسی است که با ارائه‌ی بهترین آنچه در توان دارد و آزاد کردن توان دیگران برای همکاری بهتر با سازمان، به نتایجی فوق‌العاده دست می‌یابد. نقطه قوت هر سازمان بر اساس قابلیت مدیرانش در همه‌ی رده‌ها تعیین می‌شود. آن‌ها «افسران» ارتش کسب و کار هستند. اینکه چه کاری انجام می‌دهند و چقدر خوب آن را انجام می‌دهند، از مشخصه‌های کلیدی موفقیت شرکت است.

دقیق‌ترین مطالعات نشان می‌دهد که یک فرد معمولی با کمتر از 50 درصد ظرفیت واقعی خود و گاهی 30 یا 40 درصد آن کار می‌کند. یک مدیر خوب محیطی را ایجاد می‌کند که یک فرد معمولی با 60، 70، 80 و 90 درصد و گاهی با حدود 100 درصد ظرفیت خود کار کند و مشارکتی عالی و نه متوسط با سازمان داشته باشد.

در بخشی از کتاب مدیریت می‌خوانیم:

ظالمانه‌ترین کاری که می‌توانید در حق کسی انجام دهید این است که وقتی دریافتید به درد کارتان نمی‌خورد، او را در آن شغل نگه دارید. مهربانانه‌ترین کار در حق کارمندان نامناسب این است که آن‌ها را رها کنید. بگذارید بروند تا شغلی را بیابند که در آن آینده و امکانات بهتری خواهند داشت.

چرا بسیاری از مدیران از کار دشوار اخراج افراد نامناسب اجتناب کرده و کسب و کار و همین‌طور آرامش ذهنی خود را قربانی می‌کنند؟‌ پاسخ این سوال در اغلب موارد خودفریبی است. مدیر فکر می‌کند با نگه داشتن فرد بی‌کفایت به او لطف می‌کند. حتی گاهی فکر می‌کند که فرد ناشایست به ناگهان تغییر خواهد کرد و دگرگون شده و به کارمندی شایسته تبدیل خواهد شد.

دلیل واقعی عدم اخراج کارمند ناشایست، ترس است. چنین مدیری مهربان و صمیمی نیست، ‌بلکه ظالم و بی‌عاطفه است و با اجتناب از انجام کار صحیح به شخص مقابل لطمه می‌زند.

مصاحبه‌های پس از اخراج نشان می‌دهد 70 درصد افرادی که اخراج شدند می‌دانستند چنین اتفاقی پیش خواهد آمد. تنها سوالشان این بود که چرا مدیر این‌قدر دیر آن‌ها را مرخص کرده است. برای هر کسی سخت است که خودش را اخراج کند. ‌حتی اگر فرد شغل نامناسبی داشته باشد، کارش را دوست نداشته باشد، عملکرد ضعیفی داشته باشد و با هیچ‌کس کنار نیاید، نیاز دارد که مدیر شجاعت لازم برای نجات او از این فلاکت را داشته باشد.

فهرست مطالب
مقدمه
فصل 1: سوالات کلیدی در مدیریت اثربخش
فصل 2: تمرکز بر نتایج کلیدی
فصل 3: تعیین معیارهای عملکرد
فصل 4: متمرکز کردن نیروها
فصل 5: فعالیت‌های حیاتی مدیریت
فصل 6: مدیریت هدف‌محور
فصل 7: مدیریت استثنا‌محور
فصل 8: واگذاری موثر
فصل 9: ساخت کارمندان فوق‌ستاره
فصل 10: چند برابر کردن بهره‌وری
فصل 11: استخدام افراد مناسب
فصل 12: اخراج افراد بی‌کفایت
فصل 13: برگزاری جلسات موثر
فصل 14: ایجاد روحیه تیمی
فصل 15: اتخاذ تصمیمات خوب
فصل 16: از بین بردن موانع عملکرد
فصل 17: الگو باشید
فصل 18: طوفان فکری برای یافتن راه‌حل
فصل 19: مذاکره حرفه‌ای
فصل 20: برقراری ارتباط شفاف
فصل 21: دستیابی به برتری فردی
نتیجه‌گیری

مطالب مرتبط

تگ‌ها

مطالب پربیننده

پربیننده
آخرین مطالب

عضویت در خبرنامه