کتاب تئاتر و نقش شفابخش آن در تعلیم و تربیت

کتاب تئاتر و نقش شفابخش آن در تعلیم و تربیت

کتاب تئاتر و نقش شفابخش آن در تعلیم و تربیت نوشته‌ی ریچارد مورس، به دو جنبه مهم تئاتر اشاره کرده است. نخست، تئاتر به عنوان یک اثر شفابخش و دوم، به عنوان یک ابزار یادگیری، در واقع این دو جنبه، جدا نشدنی هستند.

در عصری که بیشتر مردم به سمت سینما، تلویزیون و سایر رسانه‌های مدرن می‌روند «تئاتر» به دلیل ویژگی منحصر به‌ فرد خود، یعنی زنده بودن و ظرفیت بی‌پایانش، قابلیت اجرا در هر شرایط، با هرگونه امکانات و هر تعداد از مخاطب و هنرمند، جایگاه ویژه خودش را دارا می‌باشد و بدون شک پس از این نیز به حیات خود ادامه خواهد داد.

در این میان یکی از گونه‌های با ارزش تئاتر، «تئاتر تعلیمی و آموزشی» است. به این معنا که از ویژگی‌های منحصر به‌ فرد تئاتر، در مسیر تعلیم و آموزش استفاده می‌شود. هر چند بسیاری از متخصصان، مقام هنر تئاتر را بسیار بیشتر از وسیله‌ای برای تعلیم و تربیت و ابزاری جهت آموزش در نظر گرفته‌اند. اما به‌ گمان ما، اینکه تئاتر بتواند علاوه بر کارکرد هنری و زیبا شناختی و پرداختن به موضوعاتی جهان‌ شمول و انسانی، در عرصۀ تعلیم و آموزش نیز نقش ایفا کند، نه‌ تنها از شأن و جایگاه آن نمی‌کاهد بلکه نشان از قابلیت بی‌نظیر و انعطاف فوق‌العادۀ این قالب هنری دارد.

ریچارد مورس (Richard Morse) در کتاب تئاتر و نقش شفابخش آن در تعلیم و تربیت (Theatre: its healing role in education) بیان می‌کند که تأثیر تئاتر در بالا بردن روحیه‌ی دانش‌آموزان بسیار زیاد است و محیط کلاس را به مکانی شادتر تبدیل می‌کند و باعث ایجاد احساس شور و شادی در آن‌ها می‌شود و عملکردشان در کلاس را بالا می‌برد.

در بخشی از کتاب تئاتر و نقش شفابخش آن در تعلیم و تربیت می‌خوانیم:

آیرا: او نیز مثل بیشتر بچه‌های محله وقتی به مدرسۀ دولتی رفت نمی‌توانست انگلیسی حرف بزند؛ لوسیا حتی رفتار خوبی هم نداشت. این دختر در حالیکه بزرگ‌تر می‌شد از دست بچه‌های دیگر عصبانی بود و همیشه با همه می‌جنگید و دعوا داشت.

لوسیا: حتی یک شب خواب راحت نداشتم. با این تصور به مدرسه می‌رفتم: مادرم را می‌دیدم که کتک می‌خورد و به طرف دیوار پرتاب می‌شود و فکر کنم همین‌ها باعث شد بچه‌ای خشن بار بیایم... می‌دانید، دیدن اینکه بچه‌های دیگر خوشحال‌اند... مرا ناراحت می‌کرد... چرا من نباید شاد باشم؟... چرا من مثل آن‌ها نمی‌توانم زندگی کنم؟... چرا؟... چرا این‌قدر مشکل هست؟... من واقعاً بد بودم. با معلم‌هایم خیلی بد بودم... اگر معلم حتی می‌گفت: لوسیا باید ساکت باشی! یا چیزی شبیه این، آن ‌را نوعی حمله به حساب می‌آوردم. من تنها در یک چیز خوب بودم؛ اگر آن‌ها قصد حمله به من داشتند، اول من حمله می‌کردم... گاهی اوقات صندلی‌ها را پرت می‌کردم... هرچه اسمش را بگذارید... از وقتی دختر کوچکی بودم و بزرگ‌تر می‌شدم هرگز، هرگز یک روز خوب نداشتم... می‌فهمید چه می‌گویم؟... هرگز چیزی مشابه آن نداشتم... می‌دانید... امروز همه‌ چیز آرام است... امروز خوب است... دیگر نمی‌شنوی که یکی از دوستانت مرده است... دیگر نمی‌شنوی که کسی در خانه مامان را کتک می‌زند. دیگر نمی‌شنوی... پس همه‌چیز خوب است... چیزی که... به آن رسیده‌ام جهانی متفاوت است.

آیرا: یک گروه تئاتری وارد محلۀ لوسیا در «کازا آتزلانِ پیلتزین» شد محله‌ای در حومۀ شیکاگو و او شروع به کار با کارگردان گروه مید پالیدوفسکی کرد. لوسیا می‌گوید هرگز بچه‌هایی مثل آن گروه را ندیده بود. بچه‌ها قوی و مستقل بودند اما جزو گانگسترها نبودند. البته در ابتدا آن‌ها را نمی‌فهمید، فقط روش همکاری و حرف زدن آن‌ها با همدیگر را نگاه می‌کرد. سعی می‌کرد بفهمد چرا آن‌طور رفتار می‌کنند. چرا همیشه شاد هستند؟

فهرست مطالب

پیش‌گفتار
مقدمه
بخش اول: به کودکانمان کمک کنیم
فصل یکم: مشکلات پیش روی کودکان ما
فصل دوم: داستان لوسیا لوپز، «گانگستر سابق» خیابان‌های پیلتزین
بخش پایانی: هفت سال بعد، 9 آوریل 2006
فصل سوم: دو پسر ناشنوا و اینکه چگونه آن‌ها «صدای» خود را شنیدند
داستان «هان»
داستان «گودی»
فصل چهارم: یک خودکشی ناموفق و سال تحصیلی‌ای که به طور کامل عوض شد
بخش دوم: پیش‌کسوتان پیروان آن‌ها
فصل پنجم: ریشه‌های جنبش تئاتر تعلیمی: آزاد گذاشتن کودک در یادگیری
ژان ژاک روسو (17781712) دانش‌آموز و واقعیت بخشیدن به خود
جوآن هنریک پستالوزی (18271745) کلاس درس در حکم یک خانواده
فردریک فروبل (18521782) پیشکسوت کودکستان
جان دیویی (19521859) کل جهان به مثابه‌ یک آزمایشگاه
مدرسه‌ی وست‌لند
رئوس مطالب در موفقیت پیشگامان آموزش
فصل ششم: پیش‌کسوتان تئاتر تعلیمی
هریت فینلِی جانسون: شادی در یادگیری
اچ، کالدوِل کوک / گنجیه‌ها و لذت‌های شکسپیر را کشف کن!
پیتر اسلِید / خودجوشی محور یادگیری و درمان
دوروتی هیثکوت / ابتکار بی‌پایان معلم تئاتر
فصل هفتم: گسترش رویکردها: رهبران جدید، مسیرهای جدید
مید پالیدوفسکی
راه‌های نامحدود برای کمک به جوانان
کارگاه تئاتر و موسیقی
شری و باب جیسون در سیتی هارتز / هدایت از تاریکی به نور
گاس راجرسون و پروژۀ خیابان پنجاه ‌و دوم / توانایی بچه‌هایمان اگر در امنیت باشند
دیوید بوث / خرابکار بودن
لی ویلینگهام / هوش چندبعدی اعطایی موسیقی
سونا راش و تئاتر ملی پریوینکل / خودشناسی به تغییرات اساسی منتهی می‌شود
آلی چاگی استار / تئاتر: تغییر دنیا با ابزار صلح‌آمیز
فصل هشتم: پل ارتباط با جامعه
صحنه: جلب نظر یک شرکت تجاری بزرگ
صحنۀ دوم
بخش سوم: تاریخی برای فردا
فصل نهم: سحر و جادو
توضیحات
فصل دهم: ماسک‌ها
لحظۀ شکوهمند «لوری آن»
صحنه آغاز می‌شود
عجب پیروزی شکوهمندی!
فصل یازدهم: شوخی و لوده‌بازی
ورود خنده به کلاس درس و جهان
فصل دوازدهم: زندان و قدرت هنر
فصل سیزدهم: کابل، 1976: پنجره‌های شادی باز است
فصل چهاردهم: خلاصه
کتاب‌شناسی

مطالب مرتبط

تگ‌ها

مطالب پربیننده

پربیننده
آخرین مطالب

عضویت در خبرنامه