کتاب هپنینگ

کتاب هپنینگ

سید سعید هاشم زاده در کتاب هپنینگ سعی بر آن دارد تا این مدیوم هنری به اندازه‌ی یک شیوه‌ی اجرایی بررسی و واکاوی شود تا به ‌وسیله‌ی آن، سرچشمه‌ی بسیاری از فعالیت‌های خلاق در نمایش هنر و تئاتر به ‌ویژه تئاتر محیطی و تئاتر تجربی که از عناصر هپنینگ بهره برده‌اند، شناخته شود.

هپنینگ چیست؟

هپنینگ، جمع‌آوری رویدادهای مشاهده شده یا انجام شده در یک مکان و زمان یا بیش‌تر از آن است. اجسام محیطی تشکیل دهنده‌ی هپنینگ‌ها ممکن است به طور مستقیم از آنچه در دسترس می‌باشد گرفته شده و یا با اندکی تغییر ساخته شده باشند و به‌ عنوان فعالیتی، خود را اختراع و بازسازی کنند.

هپنینگ به بازی صحنه‌ای یا تئاتر شباهتی ندارد و ممکن است یکبار یا به طور پیاپی در یک سوپر مارکت، در طول یک رانندگی در اتوبان، زیر یک پل کهنه و حتی در آشپزخانه‌ی یک دوست رخ دهد. اگر اجرای هپنینگ به ‌صورت مداوم و پی‌درپی باشد، شاید بیش‌تر از یک سال طول بکشد. اجرای هپنینگ را می‌توان با هر مکانی وفق داد و اصلاح کرد اما بدون تمرین و تکرار، اجرا و بدون حضور مخاطب (زیرا در هپنینگ مخاطب وجود ندارد). هپنینگ یک هنر است اما به نظر می‌رسد نزدیک‌تر به یک زندگی می‌باشد.

ایده‌ی هپنینگ:

هپنینگ از ساختارشکنی و پسامدرن به ‌وجود آمده و واضح است که پرداخت گسترده به مفاهیمی چون ساختارشکنی و پسامدرن نیاز به بحثی مفصل دارد اما به مهم‌ترین اشتراکات این دو جریان با هپنینگ اشاره خواهد شد. ساختارشکنی در هپنینگ مانند زبانی نوین در هنر ظهور می‌کند که ریشه در تفکرات فوتوریستی دارد. مسأله‌ای که اعتراض به وجه تکنولوژیک، از خود بیگانگی و تداوم هنر سنتی است؛ هنری که از قواعدی ویژه بهره می‌گیرد.

در بخشی از کتاب هپنینگ می‌خوانیم:

«هر روز هفته، حوالی ساعت 3 بعد از ظهر، وقتی باد بر روی ماسه‌ها وزیدن می‌گرفت، زنی در راهی پیاده می‌رفت و رد پاهایش را تماشا می‌کرد که باد پشت سرش آن‌ها را محو می‌ساخت. او هر شب در دفترچه‌ی یادداشت روزانه‌اش شرحی از راهپیمایی خود می‌نوشت. در آغاز هر روز، زن داستان روزانه‌اش را می‌خواند و سپس تلاش می‌کرد تا دقیقاً همان چیزی را تکرار کند که روز گذشته اتفاق افتاده بود. او این تجربه را تا حد ممکن وفادارانه توصیف می‌کرد، تا این‌که هفته سپری می‌شد. او روزی در یکی از صفحات دفترچه نوشت: می‌خواهم ببینم می‌توانم جلوی تغییر را بگیرم یا نه!» (کاپرو، 1983؛ 100)

ریچارد شکنر درباره‌ی آلن کاپرو و هپنینگ‌هایش می‌نویسد: «کارهای کاپرو، بیش از هر مجموعه کار دیگری که من می‌شناسم کیفیت ناب هپنینگ را دارد. کاپرو با ایجاد کوچک‌ترین تغییرات یا شدت بخشیدن‌ها، کنش‌های روزمره را تبدیل به راز و رمز می‌کند.» (شکنر، 2006؛130)

در واقع راه رفتن عادی یک زن بر روی ساحل با ایجاد کوچک‌ترین تغییرات در این راه رفتن، ایجادگر مفهومی است که از زندگی به عاریت گرفته شده است و نه از دنیای هنر. در واقع هنر به مثابه‌ی هنر برای مردم آشناست و به همان اندازه از آن‌ها فاصله دارد. مردم هنری را می‌شناسند که در گالری‌ها، تماشاخانه‌ها، سینماها و مکان‌های آشنا عرضه می‌شود. هنری که به گفته‌ی شکنر: «حقیقتاً هنر است». اما هنر به مثابه‌ی زندگی اغلب از زندگی عادی غیر قابل تشخیص است. آیا طراحی اجرای «راه رفتن بر روی ساحل» همانند زندگی نیست؟ در واقع تقابل بین هنر به مثابه‌ی زندگی و هنر به مثابه‌ی هنر، تقابل دو دیدگاه درباره‌ی هنر و شکل‌گیری آن است.

فهرست مطالب

مقدمه
هپنینگ چیست؛ بررسی نگره‌ها و ویژگی‌های ساختاری
برخی هپنینگ‌های متأخر
هپنینگ‌های متأخرتر؛ چند هپنینگ آسان
چگونه یک هپنینگ ساخته می‌شود

مطالب مرتبط

تگ‌ها

مطالب پربیننده

پربیننده
آخرین مطالب

عضویت در خبرنامه