کتاب تربیت به کمک داستان در خانه و مراکز آموزشی و تربیتی

کتاب تربیت به کمک داستان در خانه و مراکز آموزشی و تربیتی


کتاب تربیت به کمک داستان در خانه و مراکز آموزشی و تربیتی نوشته حسن دولت‌آبادی، راهکارهایی را به والدین ارائه می‌دهد تا فرزندشان را به کمک بازی درمانی و نمایش درمانی تربیت کنند.

برخی والدین در مواجهه با نارسایی‌های رفتاری فرزندان خود دچار هراس می‌شوند. علت این هراس، در درجه نخست، عشق به فرزند است. توجه والدین به تربیت مناسب فرزند و نگرانی از نارسایی‌های رفتاری او سبب می‌شود بسیاری از آن‌ها روش‌های علمی تربیت را جست‌وجو کنند و از آن‌ها آگاهی یابند.

تربیت را باید آموخت و تنها قسمتی از آن از طریق تجربه و غریزه حاصل می‌شود. به همین دلیل بهتر است روش‌های تربیت را از طریق افراد متخصص و کتاب‌های تخصصی یاد گرفت.

هدف این کتاب آن است که ضمن پرداختن به برخی نیازهای والدین و فرزندان چگونگی بهره‌گیری از امکان بسیار مهمی چون داستان را برای تربیت فرزندان بررسی کند. در این کتاب تنها به روش‌های تربیتی پرداخته نشده، بلکه تلاشی است تا پدر و مادر نسبت به حساسیت موضوع و توانایی‌هایشان آگاه شوند و بر عملی بودن تربیت تأکید می‌کند.

در این کتاب از شما در مقام والد یا مربی، خواسته شده با شناختی که از خود، خانواده و فرزندتان دارید الگوهای رفتاری مناسب را برگزینید و در مسیر اهداف تربیتی یاد شده اقدام کنید. یک نکته قطعی است و آن اینکه اقدامات شما باید بر روش‌های علمی استوار باشد. اگر شما با آگاهی به این عرصه وارد نشوید و به تربیت خودبه‌خودی و بدون برنامه فرزندتان امیدوار باشید مانند معماری می‌مانید که بدون داشتن طرح و نقشه، دیوار را می‌چیند. ممکن است برخی از این گونه دیوارها در بنای نهایی به کار آید اما بدون تردید بسیاری از آن‌ها تخریب خواهد شد.

به جای آنکه فقط از کلام استفاده کنید، از داستان، نمایش، بازی‌های آموزشی و تدابیر متنوع دیگر بهره گیرید. یکی از امتیازهای این روش‌ها ایجاد فرصت برای اظهارنظر کودکان و مشارکت ایشان در فعالیت‌های موردنظر است.

خواندن کتاب تربیت به کمک داستان در خانه و مراکز آموزشی و تربیتی به چه کسانی پیشنهاد می‌شود؟

این کتاب برای والدین و مربیان مدارس و مهدکودک‌ها بسیار مفید و کارآمد است.

در بخشی از کتاب تربیت به کمک داستان در خانه و مراکز آموزشی و تربیتی می‌خوانیم:

بسیاری از کودکان حتی نمی‌دانند کاری که انجام می‌دهند بد است. باید به آن‌ها آموخت که چه کاری بد و چه‌ کاری خوب است. پس، آنچه را فرزند شما نمی‌داند به او آموزش دهید. کودکی که معنی یک کلمۀ بد را نمی‌داند و آن را بر زبان می‌آورد مستوجب تنبیه نیست. باید با گفتن جمله‌ای مانند «گفتن این کلمه بد است.» به او آگاهی داد. در چنین شرایطی بهتر است کلمۀ جایگزین مناسبی را با همان وزن و آهنگ یافت و به او معرفی کرد. اما اگر کودک معنی آن کلمه را می‌داند و آن را بر زبان می‌آورد باید با آرامش و جدّیّت به او گفت: «این نوع سخن گفتن تو را نمی‌پسندم. مطمئنم می‌توانی جملۀ مناسب و بهتری به کار ببری.» در صورت اصرار به تکرار این رفتار، بهتر است او را مثلاً جریمۀ نقدی کرد و بخشی از پولش را از او گرفت.

کودکان گاه به یک‌دیگر لقب‌های نامناسب می‌دهند. آن‌ها معمولاً بدون آنکه معنی کلمات بد را بدانند یا از زشتی رفتار خود آگاه باشند چنین می‌کنند. می‌توان با کمی دقت در عملکرد آن‌ها نمونه یا نمونه‌هایی از اشتباه را یافت و درصدد رفع مشکل برآمد. تجربۀ شخصی من نیز مؤید همین نکته است. زمانی که پسرم خردسال بود هنگام بازی کردن به خواهرش گفت: «پدرسگ.» از آن جا که این عملش برایم تازگی داشت، او را فراخواندم و با مهربانی پرسیدم: «آیا معنی پدرسگ را می‌دانی؟» پاسخ او منفی بود. گفتم: «پدرسگ یعنی اینکه پدر تو، یعنی من، سگ است.» بعد پرسیدم: «آیا من سگ هستم؟» گفت: «نه.» گفتم: «آیا خواهرت سگ است؟» پاسخ او همچنان منفی بود. سپس برایش توضیح دادم که به کار بردن این کلمات خوب نیست. او هم پذیرفت که دیگر چنین نکند. امروز نیز کلماتی مانند این در گفت‌وگوی فرزندانم جایی ندارد.

فهرست مطالب
مقدمۀ مؤلف
مقدمۀ دوم: نقش نمایش و داستان در تعلیم و تربیت
قابلیت‌های تربیتی‌آموزشی داستان
نکات مهم در داستان‌گویی
فعالیت‌های چهل‌وپنج‌گانۀ داستان‌گویی برای کودکان و نوجوانان
کتاب‌های پیشنهادی
منابع

مطالب مرتبط

تگ‌ها

مطالب پربیننده

پربیننده
آخرین مطالب

عضویت در خبرنامه