کتاب عصای پیری

کتاب عصای پیری


کتاب عصای پیری نوشته‌ی مرتضی باقری زاده به ارائه‌ی نکات و راهکارهایی برای تربیت فرزندی آرام، بانشاط، مومن و متعالی می‌پردازد.

تربیت کودک یکی از مهم‌ترین مسائلی است که هر پدر و مادری باید در وهله‌ی اول به آن توجه داشته باشند و سعی کنند کودک را به درستی تربیت کنند. چون کودک تربیت شده فردا وارد جامعه می‌شود اگر به درستی تربیت نشود مسلما فرد خوبی در اجتماع نخواهد شد.

میزان عشق و محبت و محدودیت‌هایی که در مورد تربیت کودکان به میان می‌آید، با نحوه برخوردی که والدین با فرزندان خود دارند، ارتباط مستقیمی دارد. والدین باید با محبتی که به فرزندان خود ابراز می‌کنند به آن‌ها احساس آرامش داده و به راحتی با آن‌ها ارتباط برقرار کنند و به گفت‌وگو بنشینند. هم‌چنین با محدودیت‌هایی که برای فرزندان خود قائل می‌شوند می‌توانند به صورت متعادل، غیرفعال و سلطه‌جویانه در برابر کودکان خود ظاهر شوند.

برخی از پدرها و مادرها می‌گویند: باید چه کاری انجام دهیم تا فرزندان‌مان فوق‌العاده شوند؟ بعد از این سؤال، شروع می‌کنند به یادگیری نوع رفتار با فرزند. کتاب‌های مختلف را می‌خوانند، سایت‌های متنوع را می‌بینند و تا یک ماه، پرتلاش پیش می‌روند، ولی بعد از گذشت یک ماه کم‌کم خسته می‌شوند و چند ماه بعد همان روش قدیمی را در پیش می‌گیرند. پدر و مادر عزیز: چه کاری را می‌شناسید که یک شبه درست شده باشد؟ چه فعالیتی را می‌شناسید با یک ماه پیگیری به نتایج عالی رسیده باشد؟ هر کاری را بخواهید انجام دهید، برای موفق شدن در آن کار، قطعۀ برنامه‌ریزی می‌کنید که الآن شروع می‌کنم و مثلاً 5 سال دیگر، این موفقیت را به دست می‌آورم. چه طور توقع دارید که با یک و یا چند ماه تلاش، فرزند ما رفتارش عوض شده و فوق‌العاده شود.

اگر رفتار فرزند شما ایرادی دارد، قطعا برای درست شدن رفتارش باید صبر داشته باشید. مثل بحث مسائل مادی که برنامه‌ریزی می‌کنید که مثلا تا چند سال آینده به یک جای مشخص برسید. برای پیشرفت فرزندتان هم باید برنامه‌ریزی کنید. البته باید تحمل‌تان هم بالا برود، چون با چند ماه تلاش قرار نیست، اتفاق خاصی بیفتد. در ضمن، اگر رفتاری در فرزند شما درست نیست، به این نکته توجه کنید که، مگر این رفتار، یک شبه درست شده که توقع دارید یک شبه عوض شود؟ باید تحمل کرد و زمان گذاشت و خسته نشد. اگر چند ماه گذشت و دیدید دوباره آن اشتباه از طرف فرزندتان تکرار شد، خسته نشوید! و...

در بخشی از کتاب عصای پیری می‌خوانیم:

اسکندر باز هم جواب نگین را بدون ناراحتی و داد و بیداد و توهین داد و گفت: امیدوارم چند وقت دیگه حال خوب من، به دفعه‌ی هزارم برسه. و امید و آرزو و نگین باهم آمین گفتن و همگی خندیدند. میز صبحانه چیده شد، چه صبحانه‌ای! اصلاً توی این آب‌ و هوا هم آدم گشنه می‌شه و هم صبحانه می‌چسبه. حاج ننه، اول صبحانه‌ی مخصوص حاج عمو رو جلوش گذاشت و بعد به همه تعارف کرد که بفرمایید، میل کنید. نگین که می‌خواست همین اول صبحی یه حال اساسی از اسکندر بگیره از حاج عمو پرسید: حاج عمو شما چی کار کردید که حاج ننه این‌قدر دوست‌تون داره؟

حاج عمو هم که انسان زیرکی بود و فهمید علت سؤال نگین چی هست، جواب داد: من آینه‌ی حاج ننه بودم، یعنی خوبی‌های حاج ننه رو می‌دیدم و تکرار می‌کردم. بعد حاج عمو گفت: نگین خانم، شما و آقا اسکندر سعی کنید جوری رفتار کنید که اگر آینه‌ای جلوی رفتار شما گذاشتند و آن رفتار در آینه شد، رفتار همسرتون، از اون رفتار احساس خوبی را داشته باشید. در مورد امید و آرزو هم همین‌طور. جوری رفتار کنید که اگر رفتار شمارا جلوی آینه گذاشتند و شما برگشتید به زمان کودکی و آن رفتار شما در آینه را دیگران، با خود شما داشتند، شما به‌عنوان کودک حس خوبی داشته باشید.

فهرست مطالب
صحبت‌های ابتدایی
فصل اول: شروع مهمانی
فصل دوم: تفریح دسته جمعی
فصل سوم: برگشت به دوران کودکی، در خواب
فصل چهارم: آموزش
فصل پنجم: بازیگوشی فرزندان
فصل ششم: مهمانی حاج آقا
فصل هفتم: رسیدن به اهداف
فصل هشتم: دعوای امید و آرزو
فصل نهم: آینده نگری
فصل دهم: مراقب حرف زدن‌هامون باشیم
فصل یازدهم: در اختیار گذاشتن امکانات
فصل دوازدهم: تئاتر
فصل سیزدهم: عصبانیت در زندگی
فصل چهاردهم: نصیحت کردن خودمان
فصل پانزدهم: پایان مهمانی

مطالب مرتبط

تگ‌ها

مطالب پربیننده

پربیننده
آخرین مطالب

عضویت در خبرنامه