کتاب رتبه بندی اطلاعات و تصمیمات ساختار سرمایه

کتاب رتبه بندی اطلاعات و تصمیمات ساختار سرمایه

کتاب رتبه بندی اطلاعات و تصمیمات ساختار سرمایه به قلم حسین رحمانیان و حمیدرضا مرتهن، به بررسی ارتباط میان رتبه‌بندی اطلاعات یک شرکت یا سازمان، با تصمیمات ساختار سرمایه در شرکت‌های پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران می‌پردازد.

رتبه‌بندی شرکت‌ها در صنایع مختلف آیینه تمام‌نمایی است که شرایط شرکت‌های گوناگون را نسبت به رقیبان‌شان نشان می‌دهد. این رتبه‌بندی، نقاط قوت و ضعف درونی و همچنین فرصت‌ها و تهدیدهای بیرونی شرکت‌ها را بررسی کرده و نمایش می‌دهد.

کتاب رتبه بندی اطلاعات و تصمیمات ساختار سرمایه (Ranking information and capital structure decisions) نشان می‌دهد که بزرگ‌ترین محدودیتی که اغلب روش‌های ارزیابی و فهرست‌های رتبه‌بندی در داخل و خارج از کشور، با آن مواجه هستند این است که اغلب آن‌ها بر تنها یک شاخص اصلی مانند فروش و یا میزان درآمد تمرکز دارند و یا به عبارت دیگر جامعیت ندارند.

بنابراین به نظر می‌رسد که اتکای بیش از حد به تنها یک شاخص، شرکت‌ها را از دستیابی به اهداف اصلی رتبه‌بندی منع می‌کند؛ طوری که می‌توان اذعان داشت فهرست‌های رتبه‌بندی به جای تعیین برترین شرکت‌ها، بزرگ‌ترین آن‌ها را رتبه‌بندی می‌کنند.

در بخشی از کتاب رتبه بندی اطلاعات و تصمیمات ساختار سرمایه می‌خوانیم:

در بیشتر تحقیقات منابع تامین مالی شرکت‌ها براساس سیاست تامین مالی آن‌ها به دو بخش "منابع مالی درونی" و "منابع مالی بیرونی" تقسیم می‌شوند که این منابع می‌تواند به روش کوتاه مدت یا بلند‌ مدت مورد استفاده قرار گیرد. لازمه تامین سرمایه از منابع درونی، سودآوری گذشته شرکت است که از محل انباشت سودهای گذشته که منبعی مناسب جهت تامین‌ مالی شرکت فراهم می‌آید.

از دیدگاه شرکت هزینه بدهی کمتر است چون بدهی مستلزم پرداخت بهره به بستانکاران می‌شود و از نظر قوانین مالیاتی چنین هزینه‌ای قابل قبول است از طرفی دیگر افزایش بی رویه بدهی ریسک ورشکستگی را افزایش می‌دهد و باعث کاهش ارزش سهام شرکت می‌شود از دیدگاه دیگراستفاده بیش از حد از حقوق صاحبان سهام باعث افزایش بازده مورد انتظار سهامداران و در نهایت باعث افزایش هزینه تامین‌ مالی می‌شود.

بنابراین مدیران باید با در نظر گرفتن استراتژی‌های موجود ساختار سرمایه‌ای را انتخاب کنند که هزینه سرمایه کمتری نیاز داشته باشد تا شرکت بازدهی بهتری داشته باشند (مشایخی و همکاران، 1389). با مراجعه به تحقیقات و پژوهش‌های صورت‌ گرفته مشاهده می‌شود که عمده‌ترین دلایل ناکامی شرکت‌ها، فقدان یا عدم کفایت سرمایه‌گذاری و تامین‌مالی نامناسب و ناکافی آن‌ها است.

برخوردار نبودن از مهارت‌های تجاری قوی موجب فهم و استنباط نادرستی از شرایط و نحوه فعالیت بازارهای مالی و عرضه‌ کنندگان منابع تامین‌مالی می‌شود. شرکت‌ها، ممکن است ترکیب نامناسبی از منابع (بدهی در مقابل سرمایه) را انتخاب کنند یا این که منابعی را تحصیل نمایند که تعهدات و محدودیت‌های نقدینگی بالایی را برای آنان به دنبال داشته باشد.

فصل اول: کلیات
فصل دوم: مروری بر ادبیات و پیشینه
فصل سوم: روش شناسی
فصل چهارم: تجزیه و تحلیل داده‌ها
فصل پنجم: نتیجه‌گیری و پیشنهادات
منابع و مآخذ

مطالب مرتبط

تگ‌ها

مطالب پربیننده

پربیننده
آخرین مطالب

عضویت در خبرنامه