چرا باید راز دار باشیم؟

چرا باید راز دار باشیم؟

تا دلمان می‌گیرد به دنبال بهانه کوچکی می‌گردیم تا با اطرافیان‌مان درد و دل کنیم و با حرف زدن، کمی از بار روانی مشکلات‌مان کم کنیم، اما گاهی همین درد و دل‌های ساده و خودمانی کار دست مان می دهد. وقتی درد و دل می کنیم یادمان می رود بعضی حرف ها نه تنها از دلمان بلکه نباید از چاردیواری مان بیرون رود.

راز و البته حفظ آن مقوله ای است که همیشه با آدمی بوده است. این که فرد رازش را به چه کسی بگوید و به چه کسی نگوید، دغدغه ای است که همواره ذهن آدمی را به خود مشغول داشته است. یکی از دشوارترین مواقع در زندگی آدمی وقتی است که بفهمد رازش فاش شده و دشوارتر از آن وقتی است که بفهمیم این راز از سوی فردی خودی فاش شده که زمانی محرم اسرارمان بوده است.

حریم خصوصی را چگونه تعریف می کنید؟

براساس منابع علمی، حریم خصوصی یعنی یک فرد یا گروه بتواند خود یا اطلاعات مربوط به خود را مجزا کند و در نتیجه بتواند خود یا اطلاعاتش را با انتخاب خویش در برابر دیگران آشکار کند. ریشه و اساس مشکل حریم خصوصی مربوط به افشاگری نامناسب و بدون کنترل داده های شخصی است.

برخی از مردم به سادگی رازهای خود و دیگران را افشا می کنند و پیامدهای منفی آن را نمی سنجند. و به قول سعدی: «خامشی به که ضمیر دل خویش - به کسی گویی و گویی که: مگوی» «ای سلیم! آب ز سرچشمه ببند - که چو پر شد، نتوان بستن جوی».

چند قدم تا رازداری:

راز حق الناس است

این حرفی که درحال گفتنش هستم چیست؟ راست است؟ دروغ است؟ اجازه دارم آن را بیان کنم؟ شکل گفتنم درست است؟ در حال انتقال چه اطلاعاتی به شنونده خود هستم؟ و عواقب احتمالی این حرفم چیست؟

اگر بدانید که یک لحظه بی‌ملاحظگی به ظاهر ساده شما در نگه نداشتن یک راز تا چه حد می‌تواند خطرناک باشد - احتمالا مثل نارنجکی که به کمر شماست - مواظب ضامن آن خواهید بود. راز، یکی از انواع حق‌الناس محسوب می‌شود.

پس همانطور که از فاش‌شدن اسرار زندگی خصوصی خودتان می‌ترسید، از گفتن راز مردم بترسید و خیالتان جمع باشد که کاملا ترس بجایی دارید. این خطر را جدی بگیرید و با ضامن این نارنجک هیچ‌وقت بازی نکنید.

زبان شما، ضامن نارنجک است

امیر مؤمنان زبان را مانند تیری که به خطا می‌رود خطرناک می‌شمرد و اینگونه وصفش می‌کند: «احذروا اللسان فانه سهم یخطی؛ از زبان بترسید که آن تیری است که (بسیار) به خطا می‌رود.»

آنقدر این صفت‌ شناخته شده است که بسیاری از کنایه‌ها مثل اینکه «فلانی دهان لق است»، «دلش در و طاقچه ندارد» و «سفره‌ دلش را هر جایی باز می‌کند» یا «حرف کسی را این طرف و آن طرف می‌برد» و نظایر آن اشاره به همین صفت زبان دارند.

کمتر حرف بزنید

برای اینکه بتوانید مراقب زبان خود باشید باید در قدم اول کمتر حرف بزنید. کسی که پر حرفی می‌کند دقت در پردازش حرف‌هایش را از دست می‌دهد. به همین‌خاطر است که افراد پر حرف برای رازداری چندان قابل اطمینان نیستند. اگر می‌خواهید رازدار باشید کمتر حرف بزنید تا‌ چیزی که نباید بگویید، ناگهان از دهانتان بیرون نپرد. مطمئن باشید ضرر نمی‌کنید.

با شیوع غیبت بجنگید!

اگر کسی با اشتیاق، برای گفتن راز دیگران به‌سراغ شما می‌آید و با بی‌میلی شما به شنیدن آن راز روبه‌رو شود و به در بسته بخورد، حتما دفعه بعد به‌دنبال مشتری دیگری خواهد بود. نه زبانی باشید برای گفتن راز دیگران و نه گوشی برای شنیدن اسرار خلق خدا از زبان دیگری. اگر همه اینطور باشیم حلقه شایعه خواهد شکست و بازار آبروبری و غیبت کساد خواهد شد.

مواظب عادت‌های غلط باشید

یکی از چیزهایی که باعث افشای یک راز، چه راز خودتان و چه راز دیگری می‌شود عادت‌های غلطی است که ممکن است برای شما گران تمام شوند. مثل دادن اطلاعات غیرضرور به افرادی که نمی‌شناسید یا گفتن بی‌دلیل هر حرفی حتی به کسانی که می‌شناسید. تا زمانی که سری در اختیار شماست او اسیر شماست اما وقتی آشکار شد شما اسیر او هستید. حضرت امیر می‌فرمایند: «من کتم سره کانت الخیره بیده؛ کسی که راز خویش را حفظ کند اختیار خود را در دست دارد.»

چند مورد از اثرات نامطلوب عدم رازداری

برخی از مردم به سادگی رازهای خود و دیگران را افشا می کنند و پیامدهای منفی آن را نمی سنجند. و به قول سعدی: «خامشی به که ضمیر دل خویش - به کسی گویی و گویی که: مگوی» «ای سلیم! آب ز سرچشمه ببند - که چو پر شد، نتوان بستن جوی»

- پرورش شخصیت منفی

- شیوع اختلالات روانی از جمله افسردگی و اضطراب

- شیوع بدبینی در جامعه یا پایین آمدن مشارکت عمومی

- کاهش درجه ایمان و اعتقاد به خدا

- غفلت و انحطاط اخلاقی

- اشاعه زشتی

پس عادت کنید قبل ازگفتن هر حرفی 3 سؤال از خودتان بپرسید:

چه می‌گویم؟

این حرفی که درحال گفتنش هستم چیست؟ راست است؟ دروغ است؟ اجازه دارم آن را بیان کنم؟ شکل گفتنم درست است؟ در حال انتقال چه اطلاعاتی به شنونده خود هستم؟ و عواقب احتمالی این حرفم چیست؟

برای چه می‌گویم؟

دلیل من برای بیان این حرف چیست؟ آیا دلیل معقولی برای آن دارم؟ مطمئن باشید اگر دلیل معقولی برای بازگو کردن حرف خود پیدا نکنید حتما بیان آن حرف، احتمال اشتباه کردن‌تان را بالاتر می‌برد.

به که می‌گویم؟

آیا شنونده و مخاطب خودم را خوب می‌شناسم؟ آیا دقیقا خصوصیات اخلاقی او را می‌شناسم؟ آیا می‌دانم ممکن است بعد از شنیدن حرف‌های من چه عکس‌العملی نشان بدهد؟ بسیاری از مشکلات از جایی شروع می‌شوند که ما به‌اصطلاح سفره دلمان را پیش هرکس و ناکسی باز می‌کنیم و بعد نتایج زیانبار آن دامان خودمان را هم می‌گیرد.

نکته آخر

راز سخن گفتن طوطی‌ها هم برملا شد.پس از همین امروز تصمیم بگیرید،طوطی نباشید، طوطی‌ها در تقلید آواها و صحبت کردن انسان باشد، بی نظیر هستند و برای مردم جذاب، در صورتی که اگر شما رازدار نباشید از گروههای دوستی و فامیلی حذف خواهید شد.

منبع: تبیان

مطالب مرتبط

تگ‌ها

مطالب پربیننده

پربیننده
آخرین مطالب

عضویت در خبرنامه