رضا شاه و کسب مشروعیت و مقبولیت از دول خارجی

رضا شاه و کسب مشروعیت و مقبولیت از دول خارجی


شاه که از همان ابتدای سلطنت خود با اجازه قوای متفقین، در مجلس وقت جهت ادای سوگند حاضر شده بود و با مشورت و هدایت انگلستان و بعد از آن آمریکا امورات کشور را رتق و فتق می نمود و با طرح، نظارت و هدایت آمریکایی ها بحران سال 1332 را در رویارویی با دکتر مصدق از سرگذرانیده بود به اندازه کافی مدیون خدمات قوای سلطه گر در راس آن آمریکا قرار داشت.بر این اساس پایه و مبنای نظام سیاسی پهلوی بیش از آنکه در قلب مردم ایران باشد در حمایت سیاسی، اقتصادی و انتظامی دول غارت گر غرب قرار داشت.محمد رضا جهت توجه هر چه بیشتر دول خارجی، سال 1970 را با جشن افسانه ای پادشاهی در تخت جمشید آغاز نمود.شاه خواهان کسب وجهه بین المللی بیشتری برای خود و تحکیم مشروعیت سلسله پهلوی (که در سال 1925 بوسیله پدرش بنیان گذاری شده بود) و جلب توجه جامعه بین المللی به ایران بود.او به اقتضای شخصیت خود می خواست این هدف ها را نه با توسل مستقیم به مردم ایران، بلکه با توسل به رهبران دول خارجی به دست آورد، شاه درباره جشن برگزار شده در تخت جمشید می گوید:

«این بزرگترین اجتماع رهبران دولت ها در تاریخ است » . (1)

اندیشمندان ایران از مدت ها قبل دریافته بودند که شاه بیش از آنکه خواستار قبول خاطر آنها باشد، در پی کسب محبوبیت در میان رهبران خارجی، بویژه رؤسای جمهور آمریکاست، آنها درک کرده بودند که تاکتیک او متقاعد کردن مردم ایران به ارزشمندی خودش از طریق کسب حمایت رهبران خارجی است.اما همواره این مساله وجود داشت که در نظر او رهبران خارجی به واقع بیش از مردم خودش اهمیت داشتند و برای او معامله با رؤسای دول خارجی راحت تر از سیر و سلوک با ایرانیان بود. (2)

تمایل شاه به کسب مشروعیت از دول خارجی، مردم ایران را نسبت به تمایل او به کسب حمایت رهبران خارجی بیش از پیش حساس کرده بود.اعلام خبر برگزاری جشن های سال 1350 تخت جمشید در روزنامه ها کسالت بار بود و تا اندازه ای احساسات منفی مردم را برانگیخت.مردم ایران از آنجا که از دید رژیم نادیده گرفته شده بودند و محلی از اعراب نداشتند واکنش نشان دادند.اصولا برای مردم ایران نهاد سلطنت اهمیت چندانی نداشت و پیش از برگزاری مراسم هیچ حرفی زده نشده بود.اما بدتر آنکه شاه قصد نداشت این جشن ها را برای مردم ایران برگزار کند.بلکه نظرش معطوف به رهبران کشورهای خارجی بود.مهمانان شاه آنها بودند و مردم ایران به این جشن دعوت نشده بودند.ماروین زونیس نویسنده کتاب شکست شاهانه که شاه را از دیدگاه روان شناختی بررسی نموده است، در ارتباط با جشن های دو هزار و پانصد ساله چنین می نویسد:

«کلیه فعالیت های تدارکاتی این جشن به خارجیان سپرده شده بود و مردم ایران با خشم فرو خورده خود به این جشن ها واکنش نشان دادند...شبکه شایعه پردازی تهران با سرزنش این ولخرجی ها، به حرکت درآمد» . (3)

دامنه نفوذ قدرت های خارجی در ایران طی دوران نظام پهلوی بویژه در دوران محمد رضا شاه تا بدان پایه بود که حتی امروز هم بعضی ایرانیان باورشان نمی شود که سقوط رژیم پهلوی بدون کمک خارجی ها امکان داشته باشد.و این عده حتما ماجرای کودتای 1953 رهبری شده از سوی سازمان سیا و حمایت مالی، سیاسی و...آمریکا را در نظر دارند که در طول نظام پهلوی به این نظام اعطا شده است. (4)

اصولا واکنش مردم در قبال سرسپردگی و کسب مشروعیت شاه از دول خارجی بخصوص بعد از جشن های دو هزار و پانصد ساله به عنوان آتش زیر خاکستری بود که گر چه تظاهرات درونی مردم را در پی داشت، اما انعکاس اصلی آن در سال های 1356 و 1357 با وقوع و پیروزی انقلاب اسلامی جلوه گر شد.

پی نوشت ها:

Interview, Lemonde, Carried in Guardiun Ile monde English ed, October, 16, 1971 -1

2- ماروین زونیس، شکست شاهانه، مترجم عباس مخبر، انتشارات طرح نو، 1370، ص 123.

3- ماخذ پیشین، ص 126.

4- فریدون هویدا، سقوط شاه، انتشارات اطلاعات.

 منبع : انقلاب اسلامی و ریشه های آن (مجموعه مقالات 2) , سمینار انقلاب اسلامی و ریشه های آن

مطالب مرتبط

تگ‌ها

مطالب پربیننده

پربیننده
آخرین مطالب

عضویت در خبرنامه