۱۳ کلمه و عبارت که خبر از افسردگی می‌دهند

۱۳ کلمه و عبارت که خبر از افسردگی می‌دهند

استفاده‌ی بیش از حد از این عبارات و کلمات نشانه‌هایی هستند که به ما می‌گویند باید نگران سلامت روحی آن فرد باشیم و در این‌باره به او هشدار دهیم.

گاهی اوقات در زندگی آن طور که باید لذت نمی‌بریم و مدام دنبال بهانه‌ای برای خوابیدن یا از زیر بار مسئولیت رها شدن می‌تراشیم. پیش‌گیری و درمان به موقع بیماری‌ها می‌تواند به روند بهبودی و کیفیت درمان کمک کند. «ایرنا زندگی» در ادامه شما را با ۱۳ کلمه و عبارتی آشنا می‌کند که ممکن است نشان از افسردگی پنهان در شخص داشته باشد. استفاده‌ی بیش از حد از این عبارات و کلمات نشانه‌هایی هستند که به ما می‌گویند باید نگران سلامت روحی آن فرد باشیم و در این‌باره به او هشدار دهیم.

۱. «من»، «خودم»، «من به شخصه»

طبق داده‌های سایت کلینیک علم روانشناسی، افرادی که دچار افسردگی می‌شوند بیشتر رویکرد فهمی و درکی‌شان به خودشان است و در خود کند و کاو می‌کنند. به همین علت از ضمایر اول شخص مفرد بیش از حد استفاده می‌کنند. دبوراه سرانی، روانشناس و نویسنده‌ کتاب «زندگی با افسردگی» می‌گوید: «تجربه‌ ثابت می‌کند، افرادی که بیش از اندازه و از قصد از کلماتی مانند «من»، «خودم»، «من به شخصه» استفاده می‌کنند به افسردگی دچار هستند». این اختلال ممکن است در کودکان و بزرگسالان رخ دهد که باید مورد توجه قرار بگیرد؛ زیرا افسردگی در سایز اندام فیزیکی و مغز اثر گذار است و این کلمات نشانه‌هایی هستند که می‌توانیم به راحتی افراد را آگاه کنیم. البته حواسمان باشد که گفتن: «تو افسردگی داری» همیشه اثر مثبت نخواهد گذاشت و بهتر است با روانپژشک مشورت کنیم.

 

۲. «همیشه» و «هیچوقت»

مطالعات همچنین نشان می‌دهند که افراد مبتلا به افسردگی، میل به صحبت درباره‌ی قطعیت دارند. بازه‌ای از صفر تا صد را در صحبت‌های آنها متوجه می‌شوید که برگرفته از احساسات آنهاست. این افراد دوست دارند همه چیز را حوزه‌بندی کنند. هر موضوعی در ذهن آنها سفید یا سیاه است. پس اگر دوست شما مرتب از جملاتی مانند «این اتفاقات همیشه میفتد» یا «من هیچ‌وقت قادر به انجام همچین کاری نیستم» یادداشت بردارید. ممکن است افراد زیادی از این کلمات در زبان خود استفاده کنند ولی افرادی که افسردگی دارند بیش از حد نیازشان این کلمات را به کار خواهند برد. این افراد میل بیشتری به قضاوت کردن دارند تا تفکر کردن.

۳. «من باید...»

این عبارت نیز از همان تفکر سفید و سیاه می‌آید. شخص خود را محدود و مجبور به انجام عملی خاص می‌کند. سرانی در این‌باره می‌گوید: «تنفر و داشتن تصویر منفی از خود در افسردگی اتفاق میفتد که در آن صورت، ما خود را مجبور به انجام‌ کارهایی برای رفع این مشکلات می‌بینیم». طبق مجمع علم روانشناسی، افرادی که افسردگی دارند در تفکرات منفی گیر می‌کنند و زمان زیادی را نیاز دارند تا آنها را به افکار مثبت تبدیل کنند. اجبار خود به انجام و حس کردن چیزی که نیستیم در اکثر اوقات افراد را افسرده‌تر نیز می‌کند.

 

۴. کلمات احساسی منفی

برخی نوجوانان برای بیان احساسات خود از کلمه‌ی دپرس یا افسردگی استفاده می‌کنند که با کلماتی که بارهای منفی احساسی دارند متفاوتند. سرانی: «در مصاحبه با کودکان، نوجوانان و بزرگسالانی که افسردگی دارند آنها بیشتر کلماتی مانند بد، ناراحت، بدون پشتیبان، ناامید، دردناک، گمشده، بی‌ارزش، بی‌کاربرد، احمق، گیرافتاده، سرگردان، ترسناک، نامطمئن، ناامن، ناجور، مشکی و آبی را درباره‌ی خود و احساساتشان به کار می‌برند».

۵. «نمی‌توانم»

افرادی که افسردگی دارند معمولا نمی‌توانند از تختخواب بیرون بیایند، خودشان لباس بپوشند یا آشپزی کنند. بر اساس مطالعات موسسه ملی سلامت عقل، ناتوانی در انجام کارهای روزمره یکی از نشانه‌های کلاسیک افسردگی است و به کار بردن کلمه‌ی «نمی‌توانم» فقط شرح حالی از رویدادهاست. اما این کلمه همچنان در دسته‌ی کلماتی حساب می‌شود که حاکی از گیر کردن ما در احساس و شرایطی است. سرانی می‌گوید: « جملاتی مانند؛ من نمی‌توانم از تخت‌خواب بیرون بیایم، نمی‌توانم احساس خوب یا بهتری داشته باشم، نمی‌توانم تنهایی به پایان برسام یا نمی‌توانم کار کنم از جملات معمولی هستند که در گفته‌های افراد افسرده بیشتر به گوش می‌خورند».

 

۶. «همه چیز تقصیره من است»

افسردگی با میزان زیادی از خود تقصیری و حس گناه به احساسات ما حمله می‌کند. هنگامی که بهونه‌ها و قضاوت‌ها در مغز ما جای می‌گیرند الگوی مغزی را تغییر می‌دهند. نتیجه‌ی مطالعات منتشر شده در آرشیو روانپزشکی عمومی، اثبات می‌کند که چگونه این الگوهای مغزی فعالیت‌های مغز را مختل می‌کنند. در این بین خود را مقصر پنداشتن خطرناک‌تر از بقیه احساسات است؛ زیرا در این موضوع بیمار به این نتیجه می‌رسد: «اگر من علت مشکلات پیش آمده برای خانواده و کسی که دوسش دارم هستم پس بهتر است نباشم».

۷. «من خوبم»

تقلید کردن کلمات مثبتی مانند من «خوبم» نشانه‌ی افسردگی پیشرفته است. حالا چطور بفهمیم که فرد در حال تقلید کردن است؟ هنگامی که کلمات با وضعیت کنونی او جور در نمی‌آید. مثلا زمانی که در حال گریه است و بی دلیل می‌گوید: «خوبم». تحقیقات انجام شده در ایالات متحده‌ی آمریکا نشان می‌دهد قضاوت شدن به دلیل افسردگی، اغلب افراد را از صحبت کردن درباره‌ی احساس حقیقی آنها و کمک خواستن دور می‌کند. سرانی می‌گوید: «برخی افراد نشانه‌های اختلالات سلامت عقل را خجالت‌آور می‌دانند در حالی که نیاز فوری به درمان دارند».

 ۸. «خسته‌ام»

افسردگی نشانه‌های فیزیکی و روحی هم‌زمان دارد. خستگی افراد افسرده، می‌تواند فیزیکی یا روحی باشد. علت این رویدادها می‌تواند مربوط به فعالیت‌های شیمیایی نورون‌ها و رگ‌های عصبی باشد. عموما می‌توانید این کلمه را در جملاتی مانند: «من برای انجام این کار خیلی خسته‌ام» پیدا کنید.

۹. «می‌خوام تنها باشم»

افرادی که افسردگی دارند مدام می‌خواهند خود را منزوی و تنها کنند و از این کار رنجی نمی‌برند. این نیز یکی از نشانه‌های الگوهای نامناسب ذهنی است. پس افرادی که افسردگی دارند میلی برای تجربه‌های جدید ندارند، اتاق‌های تاریک، بی‌صدا و دوری از دیگران را ترجیح می‌دهند. به عقیده‌ی دکتر سرانی: «آنها نیاز دارند که با دیگران ارتباط داشته باشند، در نور آفتاب قرار بگیرند و احساسات منفی خود را محو کنند، این را می‌توان به کمک همراه جمع بودن برطرف ساخت». بر اساس مطالعه‌ی منتشر شده‌ای در «کامپیوتر در رفتار انسان»، جایگزین کردن ارتباطات مجازی به جای دیدارهای حضوری در نوجوانان افسردگی به وجود می‌آورد.

 

۱۰. «هیچ‌کس اهمیت نمی‌دهد»

محققان دریافتند که تنها منزوی بودن نیست که آسیب می‌رساند؛ بلکه احساس تنها بودن نیز چنین اثری دارد. نتیجه‌ی انزوای اجتماعی می‌تواند به چنین تفکری ختم شود که «برای کسی مهم نیستم» و «کسی به من اهمیت نمی‌دهد». این تفکرات شخص را در جاده‌ی تاریک افسردگی هل می‌دهد. تفکرات در این زمینه، این حس را در شخص پدید می‌آورد که کسی برای کمک به او وجود ندارد. سرانی می‌گوید: «احساس عدم پشتیبانی یکی از نشانه‌های افسردگی است». او به این موضوع نیز اشاره می‌کند که نوجوانان و بزرگسالانی که به آینده‌ی خود امیدوار می‌شوند دوباره بخش حل مسئله و قضاوت عادلانه‌ی مغز خود را بازیابی می‌کنند.

۱۱. «من این چنین احساس نمی‌کنم»

از دیگر دیدگاه‌های شانه‌ خالی کردن در زندگی این است که نمی‌توان احساس لذت را در انجام کاری بازشناسیم. افرادی با احتمال افسردگی ممکن است بگویند: «این دیگر مانند قبل برایم جذاب نیست». سرانی می‌گوید: «اثرات اختلالات احساسی، حس‌هایی مانند لذت و خوشحالی را تضعیف می‌کنند».

۱۲. «خب که چی؟»

تحمل افسردگی بسیار برای شخص سخت است. او مجبور می‌شود همه‌ی حس‌های بد را همزمان به خود داشته باشد و این باعث می‌شود که از همه چیز ناامید شود. بر اساس گزارشی از مرکز کنترل بیماری‌ها، افسردگی یکی از بزرگترین فاکتورها برای خودکشی است. سرانی در این‌باره می‌گوید: «زمانی که شما فکر کنید احساس بهتری به هیچ ‌چیز نخواهید داشت و هیچ چیزی تغییر نخواهد کرد، می‌خواهید که پایان زندگی‌تان فرا رسد و در این زمان مرگ را بهترین گزینه برای حال خوب خود می‌دانید». افرادی که از عباراتی مانند «نا امیدی در زندگی»، «بی انگیزگی» و «عدم توانایی برای ادامه» استفاده می‌کنند در معرض ایجاد انگیزه برای تمام کردن زندگی خود هستند. در این موارد خود سرانه عمل نکنید و در سرچ گوگل به دنبال راه‌حل نگردید. به یک روانپزشک مراجعه کنید.

۱۳. «احساس بهتری دارم»

یکی دیگر از نشانه‌های خطرناک افسردگی بیان یکباره‌ی جمله‌ی «احساس بهتری دارم» است به این دلیل که در این مقطع بیمار تصمیم خود را برای خودکشی گرفته است و نشانه‌هایی مانند «آرام‌تر هستم» و «آرامش بیشتری دارم» در گفتار او هویدا خواهد شد. به عقیده‌ی سرانی کسانی که به افسردگی دچار هستند به دوره‌های درمان حرفه‌ای نیاز دارند و حتما باید قبل از آن که دیر بشود به روانکاو مراجعه کنند.

ترجمه از: د هلثی

مطالب مرتبط

تگ‌ها

مطالب پربیننده

پربیننده
آخرین مطالب

عضویت در خبرنامه