تقی مدرسی و ابداع شیوه نوین در داستان‌نویسی

تقی مدرسی و ابداع شیوه نوین در داستان‌نویسی

 تقی مدرسی از جمله داستان‌نویسان معاصر به شمار می‌رود که رمان‌های خود را در قالب اسطوره نگاشته است. او جزو نویسندگانی محسوب می‌شود که جنگ را دست‌مایه نوشتن خود قرار داده و در ساختن شخصیت‌های داستانی‌اش به عواطف انسانی اهمیت می‌دهد و به‌جای تشریح آنها، دنیای درونی آنان را از طریق ارتباط با محیط اطرافیانش نشان می‌دهد.

شیوه‌ای نوین در داستان نویسی و تغییر بنیادین ارکان آن از مهم ترین ویژگی های ادبیات معاصر به شمار می رود. فرایند تحول ادبیات داستانی ایران هر بار به دلایل سیاسی و اجتماعی قطع شده و بار دیگر حرکتی تازه آغاز شده است. برای درک روشن تر و دقیق تر این گسست در فرایند ادبیات داستانی، توجه به اساسی ترین حوادث اجتماعی و فرهنگی دوره های گوناگون ضروری است. داستان نویس خلاق چون از حد تقلید ساده واقعیت در می گذرد، واقعیتی داستانی و تخیلی پدید می آورد، برتر از واقعیت روزمره، آینه ای ژرف تر در مقابل ذهن می گذارد تا بی نهایت پنهان آشکار شود.

بدیهی است، پیدایش نوآوری و نواندیشی در عرصه ادبیات داستانی بنا به مناسبات قوام ‌یافته‌ای چون ظهور ذهن های نو، تجربه‌اندوزی از بطن زندگی، دریافت اصولی از ساحت هستی، ژرف‌اندیشی، گذشت زمان و سنجش عقلانی بدون بغض و غرض بستگی دارد و به منظور راه‌اندازی یک جریان ادبی بدیع و تثبیت آن، نمی‌توان تنها به ظهور نوابغ و شخصیت های نواندیش اکتفا کرد. نام تقی مدرسی با نخستین رمان اسطوره ای ادبیات داستانی ایران گره خورده است.

او در ۱۳۱۱ خورشیدی در تهران چشم به جهان گشود. پزشکی خواند و با سردبیری نشریه وزین ادبی«صدف» به شکوفایی چهره‌هایی ادبی کمک کرد. رمان «شریفجان، شریفجان» را نوشت که جزو نخستین تجربه های رئالیسم جادویی در ایران محسوب می شود.

پایه گذاری مرکز تحقیقات نوزادان دانشگاه مریلند که این مرکز به عنوان یکی از پیشروترین مراکز تحقیقاتی در تشخیص و معالجه بیماران روانی نوزادان شناخته شده است، گوشه ای دیگر از فعالیت های او به شمار می رود. مدرسی، نثری پاکیزه و علاقه بسیاری به زبان و ادب فارسی داشت. وی در رمان های آخرش کتاب های «آدم های غایب و آداب زیارت» از آدم هایی می گوید که عمری در جست و جوی گمشده ای بوده اند، آرمانی داشته اند اما در برخورد با واقعیت از توهم به درآمده اند، آرمان گریز شده اند و پذیرفته اند که ایده هایشان جز یک مشت سایه نقش های فانوس خیال چیز دیگری نبوده است. پس گریزان از اجتماع یا به درون گریخته اند یا پذیرای مرگ شده اند و داستان زندگیشان حاصلی جز درد و رنج نداشته است. مدرسی در قالب افـسانه‌ای رمـانتیک با زبان زیبای توراتی، می‌کوشد، زیبایی و شور رخت بربسته از زمانه را در زمانی از دست رفته بازیابد و درد زمانه‌، ترس و انزوا را جاودانگی بخشد.(۱)

 

آثار برجای مانده از مدرسی

مدرسی بـا رمـان یـکلیا و تنهایی او به شهرت رسید. این رمان که به عنوان کتاب برگزیده ۱۳۳۵ خورشیدی به وسیله داوران مجله سـخن انتخاب شد، جزو بهترین آثار داستان‌نویسی‌ اسطوره‌گرا در سال های پس‌ از کودتای ۲۸ مرداد به شـمار می‌آید. او این کتاب را با نوعی نگاه اسطوره‌وار و برداشتی از داستان‌های عهد عتیق، زبانی توصیفی، محکم و زیبا و نیز روایتی منظم و منسجم نوشته است. مدرسی در همان ابتدای نویسندگی‌اش با یک نقطه اوج مواجه می‌شود؛ نقطه اوجی که نه تنها نام او را در ادبیات سال‌های دهه ۳۰ بلکه در کل تاریخ صدساله داستان‌نویسی ایران تا به امروز تثبیت می‌کند. این کتاب در سال‌هایی که جامعه ایران همواره در حال تغییر و تحول بوده و می‌توانسته موضوع‌ها و مضمون‌های متعدد و متنوعی را به هنرمند و روشنفکر زمانه‌اش پیشنهاد کند، به نگارش درآمده است. مدرسی به دور از تمام این اتفاق‌ها و جدال‌ها یکلیا و تنهایی او را می‌نویسد که از نظر موضوع محتوا و فرم با آن همه فراز و فرود در جامعه دهه ۳۰ نشان‌دهنده جسارت مدرسی است. (۲)

پس از نوشتن این کتاب او به آمریکا می رود و ذهنیت وی در آفرینش باقی آثارش در دوران مهاجرت و اقامت او در آمریکا شکل می گیرد. مدرسی درباره سفرش به آمریکا گفته بود: «علت رفتنم به آمریکا مربوط به اواخر دوره «اَنترنی» من می‎شود که به اتفاق دوستی رفته بودیم به بوشهر که درباره «زار» تحقیق کنیم. پیگیری‎ها و تردد مکرر ما بین روستاها و بنادر و تماسمان با افراد محلی، باعث کنجکاوی و شک ساواک شد و سرانجام ما را با تمام یادداشت ها و وسائل مان گرفتند و زندانی کردند. این مورد را پس از آزادی از بند، برای برادرم که در آمریکا بود، نوشتم. او پیشنهاد کرد که برای گذراندن دوره آسیب شناسی تخصصی به آمریکا بروم. ولی این رشته ای نبود که نظر مرا به خود جلب کند. بیشتر دوست داشتم با زنده ها در تماس باشم تا با مرده ها. این بود که درپی درخواست من، در ۱۹۶۱ میلادی از «دوک یونیورسیتی» که کرسی ادبیاتش در جهان معروف است، در رشته روانپزشکی، برایم دعوت نامه رسید و من مهاجرت کردم و شروع کردم به تحصیل روانشناسی.»

دومین رمانش، شریفجان، شریفجان در ۱۳۴۴ خورشیدی، منتشر شد. این اثر از نخستین رمان‌های ایرانی با حال و هوای رئالیسم جـادویی و رمانی ناموفق درباره ستیز خاندان اشرافی رو به زوالی با تبعات اصلاحات‌ ارضی‌ است. مدرسی، چند داستان کوتاه نیز درباره زندگی نابسامان کارمندان می‌نویسد؛ ماجراهای بهترین آن‌ها، «گمرک چینواد» در ناشناختگی مـبهم و تـشویق برانگیزی روی می‌دهد و در داستان‌های دیگر «در یک‌ شب بارانی، اطاق عقبی و گویندگان و شنوندگان» چشم‌اندازی از بی‌پناهی خانواده کارمندان و آینده مبهم و اضطراب‌آور آنان که تظاهر به امنیت و خوشبختی می‌کنند، ارایه می‌شود.

از آن پس مدرسی پس از غیبتی طولانی از صحنه ادبیات با ۲ رمان تازه به‌عنوان یکی‌ از چهره‌های‌ مطرح ادبیات دهه ۱۳۶۰ خورشیدی، رخ‌ مـی‌نماید. او در این باره می گوید: «بـه‌ سال ۱۹۶۸ که کار تحصیل در رشته روانکاوی را شروع کردم، ۱۰ سال‌ روانکاوی‌ خواندم که چـهار سـال و نـیمش صرف روانکاوی خودم شد و هـمین رجـعت بـه گذشته‌های دورتر خودم، یکی از انگیزه‌های نوشت‌ رمانی‌ شد که به اسم مردان غایب در آمریکا منتشر شد... بعد از انقلاب که ایرانی‌های مـهاجر سـیل‌آسا بـه آمریکا سرازیر شدند، دوباره در فضای ایران قرار گـرفتم که حـاصل آن‌، رمان‌ آداب‌ زیارت بود.» (۳)

کتاب آدم‌های غایب در ۱۳۶۸ خورشیدی منتشر شد. مدرسی در خصوص این کتاب گفته بود: این کتاب درباره یک خانواده سنتی ایرانی‌ در دهه ۳۰ است و جریان داستان از مـدت‌ها پیـش از تـولدم تا دهه‌های بعد کش می‌آید...من‌ این‌ داستان‌ را از روی «صدا»هـا، نوشتم. جریان روی صحنه، صدای داستان، صدای‌ راوی‌ داستان‌ نیست. بازگردانی صداهاست از گذشته‌های دور.» صداهای بازمانده از اعصار رفته، نویسنده را فـرا می‌خوانند تـا بـا مرور عکس‌های رنگ و رو رفته، داستانشان را بنویسد. حاصل کار رمانی است، دربـاره خـانواده اشرافی‌ و مضمحلی که سعی در حفظ موقعیت خود دارد. مترجم انگلیسی کتاب آدم های غـایب دربـاره‌اش می‌نویسد: فقر زبان و درک‌ ضعیف‌ و گاه‌ نادرست از واقعیت، می‌تواند نتیجه اقامت برپا در کشوری بیگانه و از دست رفتن ارتباط مستقیم نویسنده با ‌زندگی‌ و شیوه بـیان هـموطنانش باشد اما علت مهم‌تر را شـاید بـتوان در تلاش نویسنده‌ برای‌ بیان‌ فکری از پیش تعیین شده از ورای ماجراهای داستانی، دانست.

مـدرسی در این رمان نشان می‌دهد که چگونه بـحران و جـابه جایی اجتماعی، دنیای خانوادگی و ذهنی روشنفکری برج‌ عاج‌نشین‌ را فرومی‌ریزد و او را درگیر ماجراهایی تازه مـی‌سازد. او در رمـان‌هایش‌، از آدم‌هایی‌ می‌گوید که عـمری در جـست وجوی گمشده‌ای بوده‌اند، آرمانی داشته‌اند اما در برخورد با خشونت‌ واقعیت‌ از توهم به درآمده‌اند. (۴)

شیوه و طریقه نگارش مدرسی

روش مدرسی در ساختن شخصیت های داستانی اش از اعتقاد او به اهمیت عواطف انسانی سرچشمه می گیرد. او به جای تشریح شخصیت هایش، دنیای درونی آنان را از طریق ارتباط با محیط اطرافیانش نشان می دهد. این ارتباط با محیط می تواند حتی با نگریستنی دوباره به اشیاء آشنا صورت گیرد.

سرانجام مدرسی

تقی مدرسی، سرانجام پس از گذراندن یک دوره بیماری در ۱۳۷۶ خورشیدی و در شهر بالتیمور در ایالت مریلند در ۶۵ سالگی چشم از جهان فروبست. پس از مرگ او کتابخانه شخصی‌اش به دانشگاه دوک اهدا شد.

پی‌نوشت:

۱- دیدار و گفتگو با تقی‌ مدرسی، دنیای سخن، شمارهء ۲۳، آذر ۱۳۶۷.

۲- ماهنامهء کلک،شماره اول،ص ۱۴۴.

۳- کتاب‌ «نویسندگان پیشرو ایران» نوشته محمدعلی سپانلو و «جنگ از سه دیدگاه» (نقد و بررسی ۲۰ رمان و داستان جنگ) نوشته محمد حنیف

۴- همان

مطالب مرتبط

تگ‌ها

مطالب پربیننده

پربیننده
آخرین مطالب

عضویت در خبرنامه