اسنادی از اعتلای زنان ایرانی در عصر مشروطه

اسنادی از اعتلای زنان ایرانی در عصر مشروطه

عریضه‌ها یکی از وجوه مهم اسنادی در دریافت و شناخت تاریخ زنان معاصر است. به گفته یک محقق و پژوهشگر تاریخ، سنت عریضه‌نویسی از شاخصه‌های فرهنگی ایرانیان از دیرباز تا به امروز بوده که در دوره قاجار با وجود ورود فرهنگی و تمدنی جدید غرب، حتی با بروز جنبش مشروطیت و تولد مجلس شورای ملی همچنان ادامه‌یافت.

«فاطمه ترکچی»، محقق و پژوهشگر در میزگرد تخصصی «عریضه‌های زنان» که به همت «انجمن زنان پژوهشگر تاریخ» و در روز سه شنبه اول بهمن‌ماه در آرشیو ملی اسناد برگزار شد، نکات مهمی را در حوزه عریضه های زنان به مجلس شورای ملی در دوران مشروطه عنوان می کند.

به عقیده وی عریضه‌های زنان در این دوره از این جهت که تا حدود زیادی نمایاننده وضعیت اجتماعی، سیاسی و فرهنگی ایران به ویژه برای زنان در آن دوره است، شایسته توجه است. وی عریضه‌های زنان این دوره را مورد بررسی قرار داده و معتقد است، تامل و تعمق بر عریضه زنان سوای از نشانه‌های اجتماعی زنان در آن دوره، ضعف دستگاه قضایی را نشان می دهد که زنان برای ارائه شکوائیه خود به مجلس شورای ملی پناه می برند.

به گفته این محقق تاریخ، زنانی چون همسر «شیخ فضل الله نوری» و «بی بی تبریزی» از جمله زنانی هستند که عریضه‌های آنان به مجلس نکات بسیار ارزنده‌ای را با خود به همراه دارد و بررسی آن‌ها نه تنها اعتلای زنان را نشان می دهد که از حیث مضمون و لحن بیان هم خالی از لطف نیست.

عریضه‌ها؛ نشانه‌هایی از قشربندی اجتماعی

ترکچی در مورد اسناد مرتبط با عریضه‌نویسی اظهارداشت: در سال ۱۳۹۰ کاری را در مورد اسناد زنان در مجلس شورای ملی شروع کردیم که متاسفانه تنها یک جلد از آن بیرون آمد. در دور اول مجلس شورای ملی، متاسفانه به جز چند برگ سندی باقی نمانده ولی از دور دوم و سوم اسناد خوبی به دست آمد که گویای شرایط اقتصادی و اجتماعی و سیاسی وقضایی آن دوره است. یکی از نکات جالب در این دوره این است که همه قشربندی اجتماعی زنان ایران را می توان در این دوره مشاهده کرد. یعنی از دختر خباز سمنانی تا دختر ناصرالدین شاه نامشان در این اسناد آمده است؛ یعنی از زن شهری تا روستایی در این اسناد حضور دارند و جالب اینجا است که این زنان روستایی که احتمالا بی سواد بودند در نوع رشد فکری و اجتماعی نشان می دادند که دیدگاه اینها به میزان زیادی دچار تغییر شده است.

این مجموعه اسناد و عریضه‌ها تا حد زیادی مجلس را مخاطب قرار داده که این بازتابی از وضعیت اجتماعی مجلس است. البته کج فهمی هم از نهاد مجلس قابل مشاهده است، مثلاً این که این‌قدر دستگاه قضا در آن دوره ناکارآمد بوده که یک نهاد دیگر توانسته تا آن را پوشش دهد نکته بسیار حائز اهمیتی است.

سهم زنان در مشروطه مغفول مانده‌است

نکته مهم دیگر که می توان در این عریضه‌ها مشاهده کرد این است که جنبش مشروطه برای مردم و به خصوص زنان در این دوره بسیار مهم بود تا به نتیجه برسد. هرچند که زنان در قانون اساسی مشروطه در ردیف و همطراز کودکان و مجانین قرار داده شده و هیچ حق رایی نداشتند ولی به نظر می‌رسد این عریضه‌های زیادی که به مجلس آمده به نوعی نشانه گرایش زنان به مجلس بوده‌است. هرچند زنان حق رای نداشته و نمی توانستند به مجلس راه یابند، ولیکن در برپایی مجلس نقش مهمی داشتند که این نقش برای آن ها یک نوع توقعی را ایجاد می کرد. زنان می دانستند که این حق را دارند تا در مجلس این دادخواست‌ها را ارائه کرده و در آن جا برایشان کاری صورت بگیرد.

ارتقای فهم و آگاهی اجتماعی زنان در عصر مشروطه

در این عریضه‌ها که به مجلس آمدند چند نامه واقعا شاخصند. یکی از آنها نامه همسر «شیخ فضل الله نوری» است و دیگری نامه خانم «بی بی تبریزی» است که بسیار جالب توجه است. این عریضه ها از این جهت که نشان دهنده نقطه اعتلای زن ایرانی در دوره اول مشروطه که شامل مجلس اول تا پنجم است از اهمیت ویژه ای هم برخوردارند که این اعتلا در نوع کلام و لحن کاملا مشخص است.

برای مثال زنانی از روستای «شوشاب» ملایر نامه ای را در اعتراض به «مظفرالملک» حاکم ملایر به مجلس می نویسند که اینقدر این نامه جالب توجه است که وقتی آن را مطالعه می کنیم گویی که این نامه در زمان حال نوشته شده و زنان در این لحظه حاضر بوده و در حال توضیح آن هستند. در انتهای این نامه زنان تهدید می کنند که اگر به خواسته آن ها رسیدگی نشود این زنان به سر گِل گرفته و به کلیسا می روند و درآنجا آبروی شما به عنوان بزرگتر یک ملت از بین می رود.

هرچند باید پذیرفت که این اعتلا را باید نسبت به دوره خود بررسی و مقایسه کرد ولی با این حال چنین عریضه ای آن هم از یک روستای کوچک در یک شهر کوچک به مانند ملایر و در دوره مشروطه که هیچ رسانه ای به جز چند روزنامه آن هم در شهرهای بزرگ وجود نداشته، نشان می دهد زنان به این فهم و آگاهی اجتماعی نسبت به حقوق خودشان رسیده اند.

حتی اسامی این زنان نیز بسیار جالب توجه است. مثلا اسامی «گوهر سلطان»، «تاج الملوک» و ... اسامی است که هم اکنون هم در آن مناطق قابل استفاده است و اگر کسی الان هم به آن مناطق رفته باشد این وضعیت را درک خواهد کرد.

البته این که به اسامی زنان اشاره می کنم، منظور «غنای فرهنگی» است که در روستاهای ایران وجود داشته و دارد ولی متاسفانه به دلیل کم شدن تعداد جمعیت، درحال کمرنگ شدن است. به هر تقدیر این عرایض منعکس‌کننده بخشی از شرایط اجتماعی ایران است. البته از جنبه های دیگر هم برای نسل حاضر و هم نسل های بعد از من هم مهم است که بتوان زن ایرانی را به خصوص در دوره مشروطه شناخته و به این که زن ایرانی در آن دوره چه کاری کرد و ... بسنده نکنیم.

بی بی تبریزی؛ نمونه‌ای از اعتلای زنان عصر مشروطه

در اینجا قصد دارم تا به نامه بی بی تبریزی اشاره کنم. البته من می خواستم تا نامه خانم شیخ فضل الله را هم بخوانم که به مانند سایر خانم‌ها در آن زمان سه، چهار فرزند داشته و گویا آن بزرگترها کوچکترها را از خانه بیرون می کنند و وضع بسیار بدی اتفاق می افتد و برای همین از مجلس می خواهند تا به آن ها کمک کنند. ولی در اینجا به نامه خانم تبریزی اشاره می کنم که در آن زمان دو نامه را به مجلس ارائه می دهد که بیش از هر چیز دیدگاه سیاسی این خانم قابل توجه است. بی بی تبریزی در این نامه نوشته:

«این بنده که هر بار در روزنامه ایران نوین در باب استقراض می خوانم، مثل شخصی که عزیزش را کشته و نعش او را در پیش مادرش بگذارند، آن طور دیوانه وار می شوم. چند وقت بود که طایفه نسوان انجمن خواتین را برای خواهران دینی خود به پا می کردند. هروقت من می شنیدم که در جایی انجمنی هست من بلافاصله می رفتم تا ببینم درباره وطن عزیزمان چه می کنند. آیا یک دوا برای درد بی درمان وطن می سازند که به درد وطن بخورد؟ در یک پاره مجلسی ها به اندازه کافی دوای درد بر روی کاغذ می گذاردند، یعنی پول باشد. اما افسوس که به جایی نرسید جهتش هم این است که آدم خاطر جمع ندارند که بدهند. به علاوه در روزنامه ایران هم همیشه از تمام مملکت درج می کنند که تمام ملت حاضر هستند که به دولت قرض بدهند. دیروز هم باز در نمره ۱۸۷ ایران نو دیدم در صفحه ۲ در ستون اول ...»

خیلی جالب است که این شخص آدرس دقیق از مستندات می دهد. درواقع او می خواهد بگوید که با سند حرفش را اثبات می کند و بگوید که حرفش درست است. بدین معنی است که این فرد به این حد از فهم رسیده که اگر بخواهد با یک نماینده مجلس صحبت کند باید مستند و مستدل صحبت کند و از طرف دیگر می خواهد بگوید که سواد دارد و خودش این موارد را نوشته است تا به او اعتماد کنند که حرف‌های او صحت دارد.

«... شرحی با عنوان نسوان ایران از ایرانیان چه می خواهند؟ نوشته است که جگر سوخته من را دوباره آتش زد. بنده در جواب این که نسوان ایران از ایرانیان چه می خواهند عرض می کنم که [نسوان] ایران با آواز بلند فریاد می زنند که اولاد دار شدن من، دارالشورای ملی است. باید به داد من برسید تا دوای درد بی درمان مرا بدهد». درواقع این شخص خودش را به جای ایران گذاشته و از زبان ایران صحبت می کند.

«به جهت این که زحمت اول من را شما کشیدید و شما دوباره من را گلوله باران کرده و اولادهای رشید من در مجلس گرفتار شدند و جلوی گلوله رفتند و خانه هایشان به باد فنا رفته است. حالا من از شما دوا می خواهم باید از دست شما دوا بخورم. نه از دست کس دیگر، نباید بخورم. دوای درد من هم مشکلی نیست و آسان هم هست. مشکل این است که باید یک هفته دوا را صرف بکنند. دوای من این است چند کرور بلیت چاپ کرده خودتان نقشه را در دست گرفته و به آواز بلند بگویید ای فرزندان رشید ایران بیایید و به مادر خود دوا بدهید. که مشرف به موت است. بنده که نمی دانم در شهر تهران چند محله هست، در هر محله یک مجلس به پا کنید قرار را بر این بگذارید که اهل محله پول را گذاشته و بلیت بگیرند یا این که تمام اهل شهر به مجلس بیاورند. ای فرزند من! آن وقت خواهید دید که دوای درد من آسان بوده است با گفتگو و مریض داری نمی شود. کسی را هم که عقب دوا می فرستند باید نگذارند که با خیال خود برود. باید جهد کرد تا دوا را حاضر کرده و فورا به مریض بدهید که علاج بشود نه این که وقت معالجه بگذرد. وقتی هم که دوا را به مریض نرسانند، درد مریض عود کرده و دیگر معالجه نمی پذیرد و آن وقت پشیمانی سودی ندارد. ای فرزند جد و جهد کن که من از دستت نرفته باشم آن وقت دیگر شاید دشمنان نگذارند که به سر خاکم باشی ای فرزند من قدری در پیش مریض آهسته صحبت می کنند. من اولاد زیاد دارم. آیا شما اولاد عزیز من هستید؟ قدر من را بدان آنها از برای مال دنیا دور من جمع می شوند. یکیشان می گوید که باغ می خواهم دیگری می گوید که پول خواهم برد و دیگری می گوید من زن خوشگل خواهم برد اما من در این آخر عمر یک وصیت دارم. از من بشنو ای فرزند! تا کسی زمین نخورد نمی تواند باغ یا عمارت بسازد. حال شما زمینش را نخریده آجر و ساروج بخرید. این برای شما چه فایده دارد که بعد از ساختن عمارت دیگری بیاید و بگوید که این زمین مال من است. ای فرزندم زمینش را نگه دار بعد ساختن و نهال کاشتن آسان است. ای فرزند من خیلی راز و نیاز با شما دارم. زیاده زحمت است. امضا بی بی تبریزی».

درواقع این زن در حال توصیف حال و هوای مجلس آن زمان است که همیشه پر هیاهو بود. حتما می دانید که در دوره اول مشروطه، مجلس که معمولاً شامل دوره اول تا پنجم است، از نظم خاصی برخوردار نبوده یعنی هنوز خود نماینده ها نمی دانستند که چطور برخورد کنند و چطور باید سکوت را رعایت بکنند. این خانم به نوعی در حال اعتراض به این وضعیت مجلس است که بسیار پرهیاهو بوده و در لفافه و داستان و قصه به مجلس می گوید که شما باید به داد ملت برسید.

از نظر ترکچی عریضه هایی که در این دوره وجود دارد یکی از ارزشمندترین نوع آنها است. البته بقیه هم به مانند همین است که یا مالی از دست رفته و یا در مورد اتفاقی که افتاده اغراق شده است.

مطالب مرتبط

تگ‌ها

مطالب پربیننده

پربیننده
آخرین مطالب

عضویت در خبرنامه