آخرالزمان در روایت‌های اسلامی

خُلقیاتی که در آخرالزمان رایج می‌شود

خُلقیاتی که در آخرالزمان رایج می‌شود

  امام صادق (ع) دربارۀ وضعیت مردم در آخرالزمان فرموده‌اند که «اگر روزی بر مردی بگذرد که در آن روز گناهی بزرگ، مانند هرزگی یا کم‌فروشی یا انجام کار حرام یا می‌خوارگی نکرده باشد، آن‌روز گرفته و غمناک شود و گمان کند آن‌روزش به هدر رفته و عمرش در آن روز تلف شده است».

آخرالزمان در روایت‌های اسلامی ۱؛ خُلقیاتی که در آخرالزمان رایج می‌شود
امیرحسین دولتشاهی
  امام صادق (ع) دربارۀ وضعیت مردم در آخرالزمان فرموده‌اند که «اگر روزی بر مردی بگذرد که در آن روز گناهی بزرگ، مانند هرزگی یا کم‌فروشی یا انجام کار حرام یا می‌خوارگی نکرده باشد، آن‌روز گرفته و غمناک شود و گمان کند آن‌روزش به هدر رفته و عمرش در آن روز تلف شده است».

پیش از این و در بخش نخست از مجموعه نوشته‌های «از آخرالزمان» اشاره شد که مفهوم آخرالزمان هم گسترۀ زمانیِ بعثت پیغامبر اکرم (ص) تا برپایی قیامت را در برمی‌گیرد و هم به‌طور ویژه به عصر ظهور منجی در روزگارِ پیش از قیامت اطلاق می‌شود. بنابراین، اشاره‌های فراوانی هم که در کلام حضرت رسالت‌پناه (ص)، حضرت امیرالمؤمنین (ع) و دیگر امامان معصوم (ع) به نشانه‌های آخرالزمان و ویژگی‌های مردمانش شده، برخی مربوط به دوره‌های نزدیکِ پس از حیات شریف پیغامبر اکرم (ص) است، یعنی زمان خلفا و نیز حکومت بنی‌امیه، بنی‌عباس و شماری نیز مربوط است به دورۀ آستانۀ ظهورِ منجی و نیز عهد ظهور و همچنین دورۀ منتهی به پایان دنیا و برپایی قیامت.

اما آنچه در دومین شماره از سلسله نوشته‌های «از آخرالزمان» بدان پرداخته شده است، معرفی و مرور برخی از ویژگی‌هایی است که در روایت‌های معصومان (ع) برای مردمانِ آخرالزمان و نحوۀ زندگی و رفتار و اندیشه‌شان بیان شده است. البته آنچه از ظاهرِ این روایت‌ها برمی‌آید این است که بسیاری از این نشانه‌ها برای دورۀ منتهی به ظهور حضرت مهدی موعود (عج) بیان شده است.

 

ایمان والای مردمان آخرالزمان

از مهم‌ترین روایت‌های بشارت‌دهنده دربارۀ مردمی از آخرالزمان، یعنی به‌طور ویژه آنان‌که در عصر غیبت امام دوازدهم (عج) به‌سر می‌برند، حدیثی است از حضرت خاتم الانبیا (ص) که در شمارۀ پیش نیز یاد شد. در این حدیث حضرت خاتم‌النبیین (ص) خطاب به امیر مؤمنان(ع) فرموده‌اند که «یا علی، عجیب‌ترینِ مردم از نظر ایمان و بالاترینِ آنها در یقین، آنها هستند که در آخرالزمان می‌آیند و پیامبری نمی‌بینند و امام از دیده‌هایشان پنهان است و از نوشته‌های [قرآن و حدیث] ایمان می‌‎آورند». [۱]

 

این حدیث، گویای ارزشِ والای مردان و زنانی است که ندیده و نشنیده، اما با دلی آکنده از یقین و ایمانِ به خدا، به پیروی از پیغامبر آخرالزمان (ع) و خاندانِ مطهرش و قرآن کریم می‌پردازند؛ آن‌هم در روزگاری که گاه حق و باطل چنان به هم می‌آمیزد که برگزیدنِ راه درست، جز به نور ایمانِ راستین میسّر نشود. ایمانِ این مردمان اما چنان است که گویی رسول‌الله (ص) و ائمۀ اطهار (ع) را به‌چشمِ سَر می‌بینند. بی‌تردید، شهیدانِ انقلاب اسلامی و دفاع مقدّس و مدافعان حرم از زمرۀ این مردمانند.

 

وقتی آدمی روز مؤمن است و شب کافر

اما فارغ از این روایتِ نویددهنده، روایت‌های دیگری نیز دربارۀ ویژگی‌های آخرالزمانیان بیان شده است که اغلب، بیم‌دهنده و دربردارندۀ هشدار است. در این دسته حدیث‌ها، از زشتی‌ها، ناراستی‌ها، بدعت‌ها، انحراف‌ها و بدی‌های اخلاق و کردار مردمِ آخر زمان سخن رفته است.

از نمونۀ این‌گونه روایت‌ها، این سخن معروف از پیغامبر اکرم (ص) است که به سختیِ «مؤمن‌ماندن» در آخرالزمان اشاره دارد. حضرت (ص) فرموده‌اند که «فرصت را برای اعمال نیک پیش از آنکه فتنه‌هایی مانند پاره‌های شب تاریک پدید آید، غنیمت شمارید. در آن‌ هنگام انسان صبح مؤمن است و شب کافر می‌شود؛ شب کافر است و روز مؤمن می‌شود و دین خود را به‌عوض ناچیزِ دنیا می‌فروشند». در روایت دیگری نیز فرموده‌اند: «فتنه‌ها خواهد بود که در اثنای آن، مرد به صبح مؤمن باشد و به شب کافر شود، مگر آنکه خدایش به علم زنده دارد». [۲]

 

روزی می‌رسد که آدمی از اینکه گناه کبیره نکرده افسوس می‌خورد!

امام جعفر صادق (ع) در حدیثی بسیار مفصّل، ویژگی‌هایی هراس‌انگیز را برای مردمانِ روزگاری برشمرده‌اند که به‌ نظر می‌رسد، آن روزگار، آخرالزمان و دورۀ منتهی به ظهور حضرت مهدی (عج) باشد؛ چراکه امام (ع) پیش از آنکه این ویژگی‌ها را خطاب به یکی از دوستدارانشان بیان کنند، این نکتۀ مهم را به او یادآور شده‌اند که «آیا ندانسته‌ای که هرکه چشم‌به‌راهِ دولت ما باشد و بر آزار و ترسی که می‌بیند، شکیبایی ورزد، فردای قیامت در زمرۀ ما محشور گردد» [۳]؛ و نیک می‌دانیم که دولت اهل بیت (ع) با ظهور حضرتِ مهدی (عج) تحقق می‌یابد و برپا خواهد شد. بنابراین، می‌توان گفت که این ویژگی‌هایی هم که امام برشمرده‌اند، اشاره به آن‌ بخش از آخرالزمان دارد که جهان یک‌سره گرفتار ستم، بدی و ناراستی است و ظهور منجیِ موعود را انتظار می‌کشد.

این روایت را مرحوم شیخ کلینی (ره) در «الرّوضة مِن الکافی»، مرحوم شیخ حرّ عاملی (ره) در «تفصیل وسائل الشّیعه»، مرحوم ملامحسن فیض کاشانی (ره) در «الوافی» و مرحوم علّامه محمدباقر مجلسی (ره) در «بحارالانوار» نقل کرده‌اند. [۴]

در این روایت، امام صادق (ع) دربارۀ وضعیت مردم در آخرالزمان فرموده‌اند که «اگر روزی بر مردی بگذرد که در آن روز گناهی بزرگ، مانند هرزگی یا کم‌فروشی یا انجام کار حرام یا می‌خوارگی نکرده باشد، آن‌روز گرفته و غمناک شود و گمان کند آن‌روزش به هدر رفته و عمرش در آن روز تلف شده است». [۵]

 

شاید در روزگاران گذشته، باورِ آنچه امام (ع) فرموده‌اند، برای مردم دشوار می‌آمد؛ اما بی‌تردید برای ساکنان دنیای امروزی، باور محتوای این بخش از کلام امام جعفر صادق (ع) آسان‌تر است. امروزیان به هر مذهب و آیینی که باشند و در هر مملکت و سرزمینی که زندگی کنند، به‌چشمِ خود در بسیاری از شئون زندگی فردی، اجتماعی و سیاسی سیطره و سلطۀ نگاه مادی و دنیایی را شاهدند. نگاهی قدرتمند و سراسر مادی که می‌کوشد، این را در ذهنِ مردان، زنان، پسران و دخترانِ دنیای امروز ماندگار و نهادینه کند که مفهوم دنیا منحصر است به محلی برای یافتنِ هرچه بیشترِ ثروت و قدرت؛ از این‌روی، زندگیِ آدمی نیز مسابقه‌ای است، برای اینکه انسان ثروت و قدرت به دست آورد تا بتواند هرچه بیشتر لذت ببرد و کام‌جویی کند و چون در این مسابقۀ ارضای شهوات، همه با هم برابر نیستند، آن‌که عقب‌ بماند، بازنده‌ است و احساس زیان و خسران بیشتری خواهد داشت. این وضعیت، همان وضعیتِ آخرالزمانی است که امام جعفر صادق (ع) از آن خبر داده است.

خبر امام جعفر صادق (ع) دربارۀ مردمان آخر زمان

امام ششم (ع) در همان روایتِ مفصّل، از برخی اخلاقیات و عادت‌ها و مناسباتِ فردی و اجتماعی که دامن‌گیر شماری از مردمان آخر زمان خواهد شد، به اشاره و فهرست‌وار یاد کرده‌اند. این انحرافاتِ رفتاریِ آخرالزمانی که امام (ع) در کلامشان برشمرده‌اند، موارد متعددی را در بر می‌گیرد که همه جزو رذایل اخلاقی و منش‌های ناپسند و ناحق است. اگر بخواهیم نمونه‌وار این توصیف‌ها را برشماریم، می‌توان به چند موردی که در ادامه آمده است، اشاره کرد.

حضرت امام صادق (ع) در توصیف خوی‌ها و عادت‌هایی که در آخر زمان بین مردمان رایج می‌شود، فرموده‌اند که در آن روزگار:

- [دستورهای] قرآن کهنه شود و چیزهایی که در آن نیست، در آن پدید شود و [آیات آن] طبق دلخواه توجیه شود؛

- هرکه را به کارِ بد بستایند، خندان و خشنود شود و اعتراضی نکند؛

- همجنس‌بازی مردان و زنان رایج و مرسوم شود؛

- خانۀ کعبه تعطیل شود و دستور به نرفتنِ به آن داده شود؛

- پول‌دار عزیزتر از مؤمن باشد؛

- ربا آشکار شود و بر آن سرزنش نشود؛

- مردِ باایمان غمناک، پست و خوار شود؛

- شراب را آشکارا بنوشند و آنان‌که از خدای عزّوجلّ نمی‌ترسند، برای نوشیدنش گرد هم آیند؛

- با شراب مداوا کنند و برای بیمار نسخه کنند و بِدان بهبودی جویند؛

- بدعت و زنا آشکار شود؛

- مؤمن نتواند کارِ بد را جز در دلِ خویش انکار کند؛

- زمامداران به کافران نزدیک شوند و از خوبان دوری گزینند؛

- شنیدن قرآن بر مردم سنگین و گران آید، درحالی‌که شنیدن چیزهای ناروا برای آنان آسان و مطلوب است؛

- برای اذان گفتن و نماز پول گیرند؛

- همسایه از ترس زبانِ همسایه‌اش او را گرامی دارد؛

- فرمانروایان در داوری رشوه گیرند؛

- بچۀ کوچک مرد بزرگ را خوار شمارد؛

- مسجدها طلاکاری و نقّاشی شود؛

- مردم خون‌ریزی را آسان شمارند و برایشان عادی شود؛

- انسان برای غرض دنیایی ریاست طلبد و خود را به بدزبانی مشهور سازد تا از او بترسند و کارها را به او واگذارند؛

- با حیوانات نکاح کنند؛

 

- آن‌که روزیِ حلال جوید، سرزنش شود و جویندۀ حرام، ستایش شود؛

- مرده را به مسخره گیرند و کسی برای مرگِ او غمناک نشود؛

- ناسپاسی پدر و مادر آشکار شود و پدر و مادر را سبک شمارند. حالِ آنان نزد فرزند از همه بدتر باشد و فرزند خوشحال است که به آنها دروغ بندد. فرزند آنان را نفرین کند و از مرگشان خشنود شود؛

- تمام غم و اندوه مردم دربارۀ شکم و شهوتشان باشد و باکی ندارند که چه بخورند و با چه نکاح کنند؛

- هرکه مال یتیمان را بخورد، او را به‌شایستگی بستایند؛

- وقت نماز را سبک شمارند؛

- نشانه‌های آسمانی پدید آید، اما مردم از آن هراس نکنند؛

- اهل قرآن و تفسیر خوار شوند و هرکه آنان را دوست دارد نیز خوار شود؛

- زندگی مرد از کم‌فروشی اداره شود؛

- اگر شخصی سخن حق گوید و امر به معروف و نهی از منکر کند، دیگران او را نصیحت کنند و بگویندش که این کار بر تو لازم نیست؛

- نمازخوان برای ریا و خودنمایی نماز خوانَد؛

- قماربازی آشکار شود؛

- صدقه را به وساطتِ دیگران به اهلش دهند و برای رضای خدا ندهند؛ بلکه از روی درخواست مردم و اصرارِ آنها بپردازند؛

- در حَرَمین (مکه و مدینه) کارهایی که خدا دوست ندارد انجام گیرد؛

- دل مردم سخت و چشمانشان خشک شود و یاد خدا بر آنان سنگین آید؛

- حرام، حلال شود و حلال، حرام گردد؛

- فقیهانی پیدا شوند که برای غیر دین مساله آموزند و طالب دنیا و ریاست باشند؛

- مردم غیبت را سخن خوش‌مزه و نمکین شمارند و یکدیگر را بِدان مژده دهند؛

- شر و سخن‌چینی آشکار شود؛ و

- سوگندهای به‌ناحق به نام خدا بسیار شود. [۶]

امام صادق (ع) البته راه در امان ماندن از آفت‌های آن روزگار پُربلا را نیز بیان فرموده‌اند. ایشان در پایانِ این روایت، خطاب به آن فردِ دوستدارشان و درواقع خطاب به تک‌تک مردمانی که پیرو راستی و حق هستند، فرموده‌اند که در چنان شرایط و روزگاری، «خود را واپای [= مراقبت کن] و از خدای عزّوجلّ نجات بخواه و بدان که [در چنین وضعی] مردم مورد خشم خدای عزّوجلّ قرار گرفته‌اند و خداوند به‌خاطر کاری است که آنها را مهلت داده. مراقب باش و کوشش کن تا خدای عزّوجلّ تو را برخلافِ آنچه مردم در آنند، مشاهده کند تا اگر عذاب بر آنها نازل شود و تو در میان آنها باشی، به سوی رحمت حق شتافته باشی و اگر جدا شوی، آنان گرفتار شوند و تو از روش آنان و بی‌باکی آنها نسبت به خدای عزّوجلّ بیرون باشی و بدان که به‌راستی خداوند پاداش نیکوکاران را ضایع نکند و همانا رحمت خدا به نیکوکاران نزدیک است». [۷]

ادامه دارد...

 

ارجاع‌ها:

۱. «مکارم الاخلاق»؛ شیخ حسن بن فضل طبرسی؛ ترجمۀ سید ابراهیم میرباقری؛ تهران: فراهانی؛ ۱۳۶۵؛ ج ۲، ص ۳۹۸.

۲. «نهج الفصاحه»: مجموعه کلمات قصار حضرت رسول اکرم (ص)؛ ترجمۀ ابوالقاسم پاینده؛ تهران: جاویدان؛ ۱۳۶۱؛ ص ۲۱۶ و ۲۱۷ و ۳۶۸.

۳. «الرّوضة من الکافی»؛ شیخ کلینی؛ ترجمۀ هاشم رسولی محلّاتی؛ تهران: علمیّۀ اسلامیّه؛ ۱۳۶۴؛ ج ۱، ص ۵۴.

۴. متن روایت که در ادامه آمده، از کتاب «الرّوضه مِن الکافی» برگزیده شده است. برای دیدن این حدیث در سه متنِ دیگر، رک: «تفصیل وسائل الشّیعه»؛ قم: آل البیت (ع) لاحیاء التراث؛ ۱۴۱۶ ق.؛ ج ۱۶؛ ص ۲۷۵. / «الوافی»؛ ملامحسن فیض کاشانی؛ اصفهان: مکتبة الامام امیرالمؤمنین علی (ع) العامة؛ ۱۴۰۶ ق.؛ ج ۲۶، ص ۴۵۱. / «بحارالانوار»؛ علّامه محمدباقر مجلسی؛ بیروت: دار احیاء التراث العربی؛ ۱۴۰۳ ق.؛ ج ۵۲، ص ۲۵۴.

۵. «الرّوضة من الکافی»؛ شیخ کلینی، محمد بن یعقوب؛ ترجمۀ هاشم رسولی محلّاتی؛ تهران: علمیّۀ اسلامیّه؛ ۱۳۶۴؛ ج ۱، ص ۵۸ و ۵۹.

۶. رک: همان. ج ۱، ص ۵۴ تا ۶۰.

۷. همان. ج ۱، ص ۶۰.

مطالب مرتبط

تگ‌ها

مطالب پربیننده

پربیننده
آخرین مطالب

عضویت در خبرنامه