ویژه سالروز رحلت پیامبر گرامی(ص)

نقش اخلاق پیامبر (ص) در ترویج حقوق شهروندی

نقش اخلاق پیامبر (ص) در ترویج حقوق شهروندی

حقوق شهروندی از مباحث بسیار مهم عصر حاضر است که غربیان سعی دارند آن را از دستاوردهای خود بدانند، غافل از اینکه در دوران پیامبر (ص) این حقوق پی‏ریزی شد و ایشان با رفتار خود سعی کردند مردم را به رعایت این حقوق، تشویق کنند؛ بنابراین این سوال مهم پیش می‏آید که نقش اخلاق پیامبر در ترویج حقوق شهروندی چه بود؟ 


مقدمه
رکن اساسی آئین اسلام ، و حقوق شهروندی آن که در تمامی عرصه ها اثر خود را می‏گذارد، اندیشه ناب و کامل توحید است. از دیدگاه اسلام، نه تنها خداوند متعال خالق هستی است (توحید در خالقیت )؛ بلکه همو به تنهایی و بدون هیچ شریکی جهان را تدبیر میکند (توحید در ربوبیت تکوینی) و نیز قوانین حاکم بر شهروندان و جوامع بشری را وضع می کند (توحید در ربوبیت تشریعی ) و شهروند مکلف است که تنها از دستورات و قوانین او اطاعت کند (توحید در عبودیت ) تا بتواند شهروندی نمونه برای باری تعالی بوده و با عمل به حقوق شهروندی که از طرف شارع مقدس وضع شده سعادت دنیا و آخرت خود را تضمین نماید.

پیامبر اکرم (ص) که به عنوان نماینده خدا بر زمین است که نقش مهمی در ترویج و تاسیس حقوق شهروندی داشتند. بنابراین این سوال مهم پیش می‏آید که نقش اخلاق تربیتی پیامبر در ترویج حقوق شهروندی چه بود؟ پیامبر اکرم بعد از هجرت به یثرب، «مدینة النبی» را تأسیس کرده و حقوقی را برای شهروندان تاسیس نموده و با گفتار، منش و رفتار کریمانه خود به ترویج این حقوق پرداختند.

حقوق شهروندی به منظور ایجاد توازن در شخصیت، آسایش خاطر و اجتناب از مورد سوء استفاده قرار گرفتن و نادیده گرفته شدن انسانی توسط دیگران، بسیار حیاتی می باشد. و انتخاب ها، رفتار، ارزش ها و نیازهای مشروع و به حق انسانها را روشن می گرداند. هیچ اهمیتی ندارد که انسانها در چه سن و سال و موقعیتی باشند، همه افراد ارزشند و قابل احترام می باشند. با توجه با اهمیت بحث، این نوشتار با عنوان «نقش اخلاق پیامبر در ترویج حقوق شهروندی» به روش کتابخانه ای و به شیوه توصیفی نگاشته می شود و سعی میکند رفتار و اخلاق پیامبر را در ترویج حقوقی مثل حق علم آموزی، عدم تفتیش عقاید، تساوی زنان و مردان و... که از اصول قانون اساسی و از حقوق شهروندی ایران می باشد، روشن سازد.

مفهوم شناسی
قبل از ورود به بحث اصلی، لازم است برخی واژگان از نظر لغوی و اصطلاحی شرح داده شوند.

حق
در لغت عربی برای حق و همچنین مشتقات آن معانی مختلفی ذکر شده است و در علم فقه، حقوق و حتی فلسفه تعریف های گوناگونی ارائه شده است، لکن در لغت عرب می‏توان آن تعاریف را به یک معنا بازگرداند و آن معنا به اعتبار وجه مصدری حق، «ثبوت» و به اعتبار وجه وصفی آن، «ثابت» میباشد (گرجی، حق و حکم و فرق میان آنها، ٢٩: ١٣٦٤)؛ از این رو، بر هرچیزی که دارای نوعی ثبوت و وجوب است، حق اطلاق میگردد (ابن منظور، لسان العرب، ٥٠/١٠: ١٤٠٥؛ فراهیدی، کتاب العین، ٦/٣: ١٤٠٩). چه ثبوت آن حقیقی باشد مانند وجود خداوند سبحان و یا اعتباری باشد مانند خیارات . در اصطلاح فقه و حقوق نیز حق عبارت است از توانایی خاصی (از جهت قانون یا عرف ) که برای کسی یا اشخاصی نسبت به شخصی (مانند حق قصاص ) یا چیزی (اعم از عین منفعت یا عقد ) اعتبار شده است که صاحبان یا صاحب حق (ذو الحق ) به مقتضای آن توانایی می‏توانند در آن شیء یا شخص تصرف نمایند. در واقع ، «حق» مرتبه ای ضعیف از ملکیت است (طباطبایی یزدی، حاشیه کتاب المکاسب، ٩٢: ١٤٢٣). در علم حقوق نیز حق به توانایی شخص بر چیزی یا کسی گفته می‏شود (جعفری لنگرودی، مبسوط در ترمینولوژی حقوق ، ١٣٧٨: ١٦٦٩ )

شهروندی
در تعریف لغوی، شهروند (citizen) به ساکن شهر اطلاق می‏شود و مراد از شهر، آبادی بزرگی میباشد که دارای خیابان ها و کوچه ها و خانه ها و نفوس بسیار است یا به معنای هلال ماه، قمر و یک ماه قمری است (عمید، ٨٦١: ١٣٦٩)، لکن در قدیم، شهر به معنای کشور بوده است مانند ایرانشهر یعنی مملکت و کشور ایران (جعفری لنگرودی، ٢٣١٤: ١٣٧٨) یا شهریار که به معنای پادشاه و فرمانروای کشور است (عمید، ٨٦: ١٣٦٩). در فرهنگ عمید و معین این اصطلاح تعریف نشده است. شهروند در فرهنگ لغت دهخدا این گونه تعریف شده است؛ «اهل یک شهر یا یک کشور» و همچنین آمده است که پسوند «وند» در واژه شهروند در واقع «بند» بوده است یعنی شخصی که به شهری بند و متصل است. ولی به مرور زمان تبدیل به «وند» شده است. و «ی » موجود در شهروندی یای نسبت بوده است؛ یعنی هر چیز مربوط به شهروند (پروین ، مجله پژوهش های اجتماعی اسلامی، ٩٠ /٧٢: ١٣٨٧). در کتاب های لغت فارسی نیز «بند» به معنای زندان، حصار، دیوار دورشهر، زندانی، اسیر، محصور شده در شهر، بند شده در شهر و «شهربندی» به معنای زندانی بودن ذکر شده است و «بندی» به معنای گرفتار، اسیر، زندانی که جمع آن بندیان میشود، آمده است (انوری، ١٤٤١: ١٣٨٣؛ دهخدا، ١٠٩/٣٣: ١٣٤٩؛ عمید، ٣١٩: ١٣٦٩)

مفهوم شهروند و شهروندی
شهروند ترجمه فارسی citizen (سیتیزن ) است. این کلمه در ادبیات حقوقی ما سابقه زیادی ندارد و در ایران تا قبل از مشروطیت به جای این واژه از کلمه رعیت و رعایا استفاده میشد. در فرهنگ های دوزبانه مثل فرهنگ حییم و آریان پور کلمه شهروند به معنای بومی، شهری، اهل شهر، تابع، رعیت، شهرنشینی که از خدمت لشکری و شهربانی آزاد باشد تعریف شده است. ظاهراً اولین فرهنگ فارسی به فارسی کلمه شهروند را این چنین تعریف کرده است کسی که اهل یک شهر یا کشور باشد و از حقوق متعلق به آن برخوردار باشد. (عمید، ٣٦٩: ١٣٦٩) اما شهروندی در لغت، تبعه یک کشور بودن با احتساب حقوق و وظایفی که برعهده دارد، حالت یک تبعه با حقوق و وظایف، شهرنشینی و شهرگری را گویند. در دانش‏نامۀ سیاسی، شهروند فردی است در رابطه با یک دولت که از سویی، برخوردار از حقوق سیاسی و مدنی است و از سوی دیگر در برابر دولت تکلیف هایی را دارد، این رابطه را «شهروندی» گویند.

مفهوم شهروندی همراه با مفهوم فردیت و حقوق فرد در اروپا پدید آمده است. از این رو می‏توان کلمه شهروند را به تبعه ترجمه کرد اگرچه واژه شهروند و تبعه بیان گر مفهومی واحد یعنی عضو یک کشور بودن هستند ولی معمولاً واژه تابعیت جنبه خارجی و بین المللی و شهروند جنبه داخلی و مّلی آن عضویت را درنظر دارد.

امروزه شهروندی با تابعیت قرین شده است. (کامیار، ١٣٨٢، ص ٢٦) تابعیت عبارت است از یک رابطه سیاسی، حقوقی و معنوی که فردی را به دولتی معین مرتبط می‏سازد (آذردادا، ص ١٩) قانون مدنی ایران طی مواد ٩٧٦ تا ٩٩١ مقررات مربوط به تحمیل تابعیت و تحصیل آن را بیان کرده است و اشخاصی که تابعیت ایرانی کسب میکنند شهروند ایرانی محسوب میشوند. بنابراین موقعیت شهروند بودن را قانون معین میکند و شهروند کسی است که به واسطه تولید یا اعطای قانون شهروندی به عضویت یک کشور و جامعه سیاسی است و دارای علقه وفاداری به آن جامعه سیاسی می‏باشد و مستحق برخورداری از تمام حقوق مدنی و حمایت های قانونی میباشد.

مفهوم حقوق شهروندی
حقوق شهروندی ترکیبی از دو کلمه حقوق و شهروندی است و گذشته تاریخی اش چندان روشن و شفاف نیست. حقوق شهروندی، حقوقی است برای اتباع کشور در رابطه با موسسات عمومی همانند حقوق سیاسی، حق استخدام عمومی، حق انتخاب کردن و انتخاب شدن، حق گواهی دادن در مراجع رسمی، حق داور و مصداق واقع شدن. (جعفری لنگرودی، ١٣٨١، ١٣٧) درجای دیگر حقوق شهروندان را این چنین تعریف میکند حقوقی که فقط به سکنه یک شهر از کشوری داده شود (در برابر حقوق مردم کشور به کار رفته است ) مثال: در تاریخ حقوق رم، انتخابات مخصوص شهر رم بود و سایر اهالی کشور از آن محروم بودند و بعداً این حق شهروندی مردم رم به سایر بلاد ایتالیا داده شد هرچند که عملاً نمیتوانستند در انتخابات عمومی شرکت کنند. (همان ص ١٧٢٩)

ایده بنیادی تحقق حقوق شهروندی و نیز فعال نمودن شهروندان در حق تعیین سرنوشت از سوی افراد است که به عنوان یکی از بنیادیترین حق های اخلاقی و بالمآل حقوقی در حوزه حقوق مدنی، سیاسی میباشد و حق انتخاب کردن و انتخاب شدن از مصادیق بارز حق تعیین سرنوشت محسوب میگردد. این حق ریشه در اصل اخلاقی غایت بودن انسان و منع استفاده ابزاری از انسان دارد. از آنجا که انسان ها در انسان بودن با هم برابرند، اخلاقاً قابل قبول نخواهد بود که انسان هایی به خود اجازه دهند بدون رضایت و انتخاب دیگران بر آن ها حکم برانند و آزادی آن ها را محدود کنند. به عبارت دیگر اساساً نمیتوان از یک سو، از انسان مسئول اخلاقی و هم چنین نظام اجتماعی عادلانه سخن گفت و در عین حال آزادی انتخاب افراد را انکار کرد.

بنابراین حقوق شهروندی به مجموع حقوق و آزادی‏هایی گفته میشود که دولت اجرای آن را طبق قوانین داخلی برای اتباع خود تامین و تضمین کرده است و محتوای آن ممکن است از یک کشور به کشور دیگر متفاوت باشد. (طباطبای موتمنی، ١٣٨٨، ص ٩) یا حقوق شهروندی به کلیه حقوقی گفته میشود که یک شهروند براساس قوانین و مقررات و ارزش های مشترک در یک کشور از آن برخوردار است این حقوق به ویژه در ارتباط دولت مردان با آحاد جامعه مدنظر است که باید از طرف گروه نخست مورد رعایت و احترام قرار گیرد که در قانون اساسی ما زیر عنوان حقوق ملت در فصل دوم از اصل نوزدهم تا اصل چهل دوم قانون اساسی معین و مقرر شده است. اصل بیستم قانون اساسی مقرری دارد که «همه افراد ملت اعم زن و مرد یکسان در حمایت قانون قرار دارند و از همه حقوق انسانی، سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی با رعایت موازین اسلام برخوردارند (جهانگیر، ١٣٨٥، اصل ٢٠) و در اصول دوازدهم و سیزدهم و چهاردهم قانون اساسی، دین و مذهب رسمی ایران و حقوق اقلیت های دینی، و غیر مسلمان را تبیین و رعایت اخلاق حسنه و قسط و عدل اسلامی و حقوق انسانی را از طرف جمهوری اسلامی ایران و مسلمانان نسبت به غیرمسلمانان مورد تاکید قرار داده است . از جمع قوانین و مقررات یاد شده به این نتیجه می‏رسیم که اتباع ایرانی اعم از مسلمانان و غیرمسلمانان به طور برابر و یکسان در حدود مقرر در قوانین از حقوق شهروندی برخوردارند. در عین حال همان طور که فرد در برابر اجتماع و حکومت از حقوقی بهره مند است در مقابل، تکالیفی نیز برعهده دارد که نیز باید انجام دهد این عمل یک عمل یک طرفه نیست و چون فرد از مزایای اجتماع بهره مند میشود لازم است در مقابل، دین خود را برای جامعه ادا نماید و در ایجاد یک جامعه سالم و مرّفه و خوشبخت خود را سهیم بداند. بدین ترتیب ارتباطی بین شهروند و دولت به وجود می‏آید که در نتیجه برای هر دو طرف حق و تکلیفی ایجاد میشود و به عنوان مثال شهروند از امتیازات سیاسی، اجتماعی و... برخوردار میشود و دولت مکلف است آن را محترم بشمارد و در مقابل شهروند به پرداخت مالیات و رعایت انتظامات دولتی، و انجام وظیفه عمومی و غیر... مکلف میشود.

جایگاه حقوق شهروندی در اسلام
در بحث از حقوق شهروندی و جایگاه آن در اسلام، پیش از هر نکته ای باید به این حقیقت توجه داشت که اسلام به عنوان آخرین و کامل ترین دین الهی در درون خود تمام قواعد، سنت ها و ایده آل های بشری را دارد؛ بدین معنا که می‏تواند پاسخگوی تمامی نیازهای اساسی انسان و جامعه بشری باشد.

همان طور که گفته شد، نظام شهروندی به معنای واقعی آن، به معنای برخورداری عموم اعضای جامعه از حقوق و تکالیف برابر است، به گونه ای که هیچ تبعیضی از لحاظ سیاسی، اجتماعی و حقوق مدنی میان افراد جامعه وجود نداشته باشد. در باب مسؤولیت شهروندان اسلامی، پیامبر اکرم (ص) در بیان گهرباری می‏فرمایند: «اَلَا کلُّکم راعٍ و کلُّکم مسؤولٌ عن رعیّتِهِ ». (مجلسی، ١٤٠٤، ج ٧٢، ٣٨) در همین زمینه گفته شد که در اسلام هرجا صحبت از رعیت شده، مراد همان حقوق شهروندی امروزین است.

در مقام مقایسه جایگاه حقوق شهروندی در میان ادیان و مکاتب بشری، اسلام در عالیترین مرتبه قرار دارد؛ چه آن که به انسان در مقام «خلیفة اللّهی» حقوق و آزادی‏های اجتماعی را داده و در عین حال، او را مسؤول و مکلف به شناختن خیر خود و دیگران دانسته است. اساساً در نظام حقوقی اسلام به طور کلی حق و تکلیف با هم وجود دارد. از دیگرسو، در این نظام حقوقی، نوعی ضمانت اجرای تکلیفی و شرعی نیز به چشم میخورد. نکته مهم دیگر این است که در جامعه اسلامی همه شهروندان از حقوق سیاسی و اجتماعی برخوردارند و در تمام شؤون جامعه و حکومت مشارکت دارند که در این منظور، مفهوم شهروند حتی به غیر مسلمانان نیز اطلاق میشود. در خصوص مسؤولیت شهروندان مسلمان در جامعه در قبال یکدیگر، پیامبر اعظم (ص) می‏فرمایند: هرکس شب را به صبح برساند در حالی‏که به امور مسلمین اهتمام ندارد، از مسلمانان نیست. (مجلسی، ١٤٠٤، ج ١٠٣، ص ٢)

از دیگر سو، از آن جهت که هدف اسلام، ساختن همه انسان ها و دعوت آنها به احراز مقام خلیفة اللهی است، تعاون و همکاری در آن اهمیت به سزایی دارد، به طوری که در قرآن به عنوان مهم ترین منبع حقوق اسلامی با آیاتی رو به رو میشویم که ما را به همکاری در کار خیر و عدم تعاون بر گناه و زشتی‏ها سفارش می‏کند، (مائده /٢) که به خوبی، نشان دهنده اهمیت و جایگاه خود و مشارکت جمعی در سرنوشت جامعه است.

تاثیر رفتار پیامبر بر ترویج حقوق شهروندی
یکی از مهم ترین حقوق شهروندی سوادآموزی و برخورداری از آموزش رایگان در مقطعی از تحصیل می‏باشد؛ چرا که هر اندازه جامعه از تحصیلات برخوردار باشد به همان اندازه در زمینه های مختلف پیشرفت میکند و این مسأله ای بوده که پیامبر اکرم (ص) هم بر آن توجه فرموده اند از جمله کارهای ایشان در این زمینه، تشویق مسلمانان به علم آموختن و سفارش و تأکید بر این امر مهّم و بر جای نهادن میراث گرانبها در این زمینه است . در دوران جاهلیت در شبه جزیره عربستان، علم و دانش، رونقی نداشت و تعداد باسوادان بسیار کم (در حدود ١٧ نفر) بود، (بلاذری، ١٣١٧، ٦٥٣) اما با هجرت رسول الله (ص) به مدینه گام هایی برای رونق علم و دانش برداشته شد و از سوی دیگر در «مدینه» فرصت لازم وجود داشت و حتی پیامبر (ص) از اسیران غزوۀ بدر (سال دوم هجرت ) برای تعلیم به جوانان مدینه بهره برد. نخستین آیات الهی که بر قلب مبارک پیامبر اکرم (ص) فرود آمد، به رسالت آموزشی آن حضرت به فرمان خداوند متعال برای علم آموزی و خواندن، اشاره دارد(علق، آیه ٥-١). از آیات سوره مبارک علق این نکته فهمیده می شود که خداوند بزرگ که خودش بزرگترین معّلم جهان خلقت است ، به فراگیری علم و دانش و معرفت آموزی ارزش زیادی قائل شده است و ما را به این نکته رهنمون می کند که سرچشمه تعلیم و تعّلم در اسلام و در قرآن و سپس در سخنان و احادیث و روایات رسول مکّرم اسلام و دیگر ائمۀ اطهار است.

پیامبر اکرم (ص) از راه هایی مانند ایراد خَطابه ها، پند و موعظه، ارشاد و راهنمایی مسلمانان یا از طریق قرائت قرآن و سفارش به نوشتن آن، نوشتن حدیث، مکاتبه و فرستادن مبلغین اسلامی به سایر سرزمین ها همواره مسلمانان را به علم آموزی و خواندن و تعّلم و فراگیری دانش تشویق می نمودند و به این صورت اولین سنگ بنای فرهنگ و تمدن اسلامی را بنا نهادند. (ابن سعد، بی تا، ص ٣٧٣). به تشویق رسول الله (ص)، زید بن ثابت زبان عبری یا سُریانی (یا هر دو) را آموخت و یا فردی مانند «عبدالله بن عباس » بنابر نقل مشهور با کتابهای تورات و انجیل آشنایی یافت یا «عبدالله بن عمروعاص » به کتاب تورات و به قولی به زبان سریانی وقوف پیدا کرد. (زرین کوب، ١٣٦٢: ٢٧). این نمونه ها به خوبی بیانگر این مطلب می باشد که حتی از همان زمان پیامبر(ص) با سفارش و تشویق ایشان، اصحاب هم در طلب علم می کوشیدند. رسول الله (ص) در طول ٢٣ سال تلاش در راه اسلام ، از همان روزهای آغاز بعثت تا زمان رحلت ، در زدودن و از بین بردن جهل و نادانی مردم تلاش نمودند؛ چراکه نادانی می تواند نابودی و هلاکت مردم را فراهم کند و عبارات حکیمانه و گُهرباری از ایشان در زمینه ضرورت تعلیم و علم آموزی، تلاش برای طلب علم و معرفت، مقام معلم و دانشمندان، جایگاه و ارزش قلم، واجب بودن فریضۀ آموختن یادگار مانده است. در اینجا به نمونه هایی از میراث آن حضرت در این زمینه اشاره می شود.

کسب علم از نگاه رسول الله (ص) به اندازه ای ارزش دارد که برای آن باید راه دور و دراز را تحمل نمود، به طوری که می فرمایند: «اُطلبوا العِلمَ وَ لو بالصّین ، فاِنَّ طَلَبَ اِلعلمِ فریضَهٌ علی کُلِ مُسلِمٍ؛ دانش را فرا بگیرد هر چند در چین باشد. چرا که طلب دانش بر هر مسلمانی واجب است » (کلینی، ج ١، ٣٦) (همان، ج ٣٩٣١، ٣). «قیّدوا العلمَ بالکتاب: دانش را با نگارش و نوشتن به بند بکشید»(مجلسی، ١٤٠٣، ج ٢، ٣٥) «العِلمُ خزائنُ و مَفاتیحهُ السُّوال ، فاسألوا رَحِمَکُمُ اللهَ فإَّنهُ توجَرُ أرَبعَة: الساِئلُ و المُتکلِّمُ و المسُتمعُ وَ المُحِبُّ لهُم: دانش، گنجینه هایی است که کلیدهایش پرسش

است. بپرسید، خدایتان رحمت کند که چهار کسی را مزد برسد: پرسش کننده ، پاسخ دهنده، پاسخ شنونده و دوستدار آن » (همان، ٢٧٣).

اصل ١٩: تساوی عمومی در برابر قانون
با نگاهی به تاریخچۀ نظام اجتماعی ایران و ساختار حکومتی آن می بینیم در گذشته مردم به عنوان رعیت از حقوق و امتیازات محدودی برخوردار بودند. چرا که حاکمان خود را از نژادی برتر می‏دانستند و حکومت رئیس حکومت بر خلق خدا، به اراده و مشیت خداوند شمرده می شد و جنبۀ الوهیت پیدا کرده بود، چرا که در ایران نیز مانند همۀ ممالک جهان قبل از پذیرش اصل حاکمیت ملی و اجتماعی، نظریۀ حاکمیت الهی پذیرفته و اعلام شده بود. به موجب این اصل، منشأ دولت اراده و مشیت خداوند است و سلاطین نمایندگانی هستند از جانب پروردگار که ادارۀ امور عمومی به آن ها سپرده شده تنها عاملی که قدرت اجرایی آنان را می توانست محدود نماید، دستورهای دینی و سنت و اخلاق و اَحیاناً سازمان هایی همچون شورای سلطنت و مجالس نجبا و اشراف بود.

از نظر قرآن، انسان موجودی است برگزیده از جانب خداوند، خلیفه و جانشین او در زمین، نیمه ملکوتی و نیمه مادی، دارای فطرتی خدا آشنا، آزاد، مستقل ، امانت‏دار خدا و مسئول خویشتن و جهان، مسلط بر طبیعت و زمین و آسمان، ملهم به خیر و شر، وجودش از ضعف و ناتوانی آغاز می شود و به سوی قوت و کمال سیر می کند و بالا می رود اما جز در بارگاه الهی و جز با یاد او آرام نمی گیرد. ظرفیت علمی و عملیش نامحدود است، از شرافت و کرامتی ذاتی برخوردار است، احیاناً انگیزه هایش هیچگونه رنگ مادی و طبیعی ندارد، حق بهره گیری مشروع از نعمت های خدا به او داده شده است ولی در برابر خدای خویش وظیفه دار است.

پیامبر (صلیالله علیه وآله وسّلم ) نیز بر اساس آموزه های قرآنی و اسلامی اصل مساوات را که از حقوق شهرونی است در تمام امورات حکومت مدینه برقرار ساخت و سعی نمود، تا با همگان به طور یکسان رفتار شود و هیچ گونه فرقی بین آنان نباشد، آن حضرت تمام افراد جامعه اسلامی را مانند دندانه های شانه با هم برابر و مساوی میدانست و معتقد بود که انسان ها هیچ مزیت و برتری بر یکدیگر جز تقوا ندارند. «النّاسُ سَوَاءٌ کَأَسنَانِ المِشطِ؛ مردم چون دندانه های شانه مساویند». (مجلسی، ١٤٠٣، ج ٢٢، ص ٣٤٨) دین مبین اسلام تمام انسان ها را برابر میداند و کلیه تفاخرها و امتیازات نژادی و اختلافات طبقاتی و برتری جوییهای اجتماعی را نفی کرده و به صراحت اعلام کرده است : «یا ایها الناس انا خلقناکم من ذکر و انثی و جعلناکم شعوباً و قبائل لتعارفوا ان اکرمکم عندالله اتقیکم » (حجرات /١٣)

راوی چنین میگوید: سلمان فارسی داخل مسجد شد، رسول خدا (صلیالله علیه وآله وسّلم ) از جای خویش بلند شد احترامش نمود و او را در کنار خویش در صدر مجلس نشاند و به تناسب سن و شخصیتش او را اکرام نمود. در این هنگام عمر داخل شد و چنین صحنه ای را دید، گفت این، «عجمی» کیست که در میان عرب در صدر مجلس نشسته است؟ پیامبر اکرم با شنیدن این سخن بر منبر رفت و خطبه خواند و فرمود: "ای مردم از زمان آدم تا به امروز... . عرب را بر عجم و... برتری و فضلی نیست، مگر به تقوا » (محدث نوری، ١٤٠٨، ج ١٢، ص ٨٩)

اصل سوم: مشارکت عامه مردم در تعیین سرنوشت سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی خویش.
نمونه ای از تحقق حقوق شهروندی این است که شهروندان به طور داوطلبانه امکانات خود را جهت کمک به پیشرفت و بهبود شهر به کار می‏گیرند. شهروندان فعال با توجه به تخصص و استعداد خود در سازمانها و کمیته های محلی گوناگون نظیر انجمن اولیا و مربیان و سازمان های غیردولتی عضویت و فعالیت میکنند. شرکت در نشست ها و اجتماعات شهری، حضور در محکمه های عمومی، هیأت منصفه یا هیات های حل اختلاف، مشارکت در پروژه های اجتماعی برای پیشرفت جامعه و همچنین یافتن مشکلات و راه حل آن ها بسیار سودمند خواهد بود. همچنین شرکت در انتخابات و رأی دادن، نمونه دیگری از حقوق شهروندی است حق رای در عین حالی که، از نظر بسیاری، از جمله مسئولیت های شهروندی محسوب میگردد اما در واقع یک امتیاز نیز میباشد. کسانی که رای نمیدهند در واقع صدایشان در دولت شنیده نمیشود. قبل از هر رای‏گیری، اطلاعات مربوط به موضوع یا نامزدها باید بصورت شفاف به اطلاع شهروندان برسد.

رسول گرامی اسلام (ص) با وجود بهره مندی از عقل کامل و ارتباط با مبدأ وحی، در مسائل مختلف اجرایی و اجتماعی، در جنگ و صلح و دیگر امور مهم، با یاران خود مشورت می کرد و رأی اکثریت را ترجیح می داد. هر چند مشکلاتی از این ناحیه پدید می آمد، ولی برکت های مشورت، از زیان های احتمالی آن بسیار بیشتر بود. از امام رضا (علیه السلام ) نقل شده است که رسول خدا (ص) همواره با یاران خود درباره امور مختلف مشورت می کرد و سپس تصمیم نهایی را می گرفت و با این رفتار خود یکی دیگر از حقوق شهروندی را در جامعه ترویج میدادند. .

ایشان هم خود اهل مشورت بود و هم به دیگران سفارش می کرد که تنها به رأی و نظر خود اعتماد نکنند و به رایزنی با دیگران و آگاه شدن از دیدگاه های آنان همت گمارند. زمانی که علی علیه السلام را به یمن اعزام می کرد، به او فرمود: «یا عليُّ! وَ لاَ ندِمَ مَنِ استَشارَ؛ ای علی! پشیمان نشد، آن کس که مشورت کرد ». (ابن بابویه ، ١٣٧٦، ص ١٣٦)

اصل ٢٣: هیچ کس را نمیتوان به صرف داشتن عقیده ای مورد تعرض و مؤاخذه قرار داد.
یکی از مسایل عصر، شیوه تعامل نظامهای سیاسی با اقلیت های مختلف دینی، قومی، نژادی و... است.

از این رو است که در جامعه جهانی، تاریخچه حمایت از حقوق اقلیتها، پیشینه ای قابل توجه خصوصاً در قرن بیستم دارد. از این رو در کنوانسیون حقوق مدنی و سیاسی سازمان ملل متحد، سخن از اعتقاد و عمل به مذهب به عنوان حقوق اقلیت ها است و حق ابراز عقیده و مذهب در عبادات و رسوم مذهبی و همچنین عمل به مذهب و تعلیم آن مورد تأکید است و در اعلامیه های رفع کلیه اشکال تبعیض مذهبی و اعتقادی (نوامبر ١٩٨١) مجمع عمومی، [سازمان ملل ] آزادی فکر و وجدان (نفس )، مذهب یا عقیده را به صورت عملیاتی تعریف نموده اند و یا سخن از حق عدم اعمال تبعیض علیه اقلیت‏ها و... است.

از جمله حقوقی که اسلام برای شهروندان یک جامعه قرار داده این است که هیچ کس را نمی‏توان به  جهت داشتن اعتقاد خاص، مورد آزار و تذیت قرار داد از این رو، قرآن می‏فرماید «لا إکراه فی الدین: در دین هیچ اجباری نیست » (بقره /٢٦٥) همه باید با میل و ارداه خود به اسلام بگرایند؛ نه تنها در دین اجبار وجود ندارد بلکه سایر ادیان هم تا زمانی که مخل نظم جامعه نیستند میتوانند در کنار مسلمانان زندگی کنند و در عین حال، هیچ کس حق تعرض به ما، جان و ناموس آن ها ندارد.

قرآن در جایی می‏فرماید « وَلاَ تَسُبُّواْ الَّذِينَ يَدْعُونَ مِن دُونِ اللّهِ فَيَسُبُّواْ اللّهَ عَدْوًا بِغَيْرِ عِلْمٍ كَذَلِكَ زَيَّنَّا لِكُلِّ أُمَّةٍ عَمَلَهُمْ ثُمَّ إِلَى رَبِّهِم مَّرْجِعُهُمْ فَيُنَبِّئُهُم بِمَا كَانُواْ يَعْمَلُونَ (انعام. ١٠٨) معبود کسانی را که غیر خدا را می خوانند دشنام ندهید مبادا آنها (نیز) از روی ظلم و جهل خدا را دشنام دهند، این چنین برای هر امتی عملشان را زینت دادیم سپس بازگشت آنها به سوی پروردگارشان است و آنها را از آنچه عمل می کردند آگاه می سازد». پیامبر اکرم (ص) نیز با اهل کتاب و سایر آیین ها، رفتار مسالمت آمیزی داشتند و در حیطه اخلاق گرامی آن حضرت (ص) فرق و تفاوتی میان کافر و مسلمان، دوست و دشمن و خویش و بیگانه وجود نداشت و آن ابر رحمت بر دشت و چمن به طور یکنواخت می بارید.

یهود بغض شدید با آن حضرت (ص) داشت و تک تک وقایع تا زمان وقوع غزوه خیبر شاهد بر این امر است. مثلا یک بار یکی از یهودیان در بازار اظهار داشت «سوگند به آن ذاتی که موسی را بر تمام پیامبران برتری داده است » یکی از پرورش یافتگان مکتب نور نبوت آن را شنید و نتوانست آن را تحمل کند. از وی پرسید: آیا بر محمد (ص) نیز برتری داشت؟ او گفت آری: صحابی از شدت خشم سیلی محکم به سوی او روانه کرد. از آن جا که دشمن نیز به عدل و اخلاق منجی بشریت اعتماد داشت، مستقیما به محضر ایشان رفت و از آن صحابی شکایت کرد. آن حضرت بر صحابی خشم گرفت و او را مورد سرزنش قرار داد. (صحیح بخاری).

اصل سوم: تامین حقوق همه جانبه افراد از زن و مرد
زن در سرزمین های متمدن، مانند؛ روم، یونان و غیره در حکم حیوانات اهلی بود و یا همانند مملوک مطیع مرد بود. در بسیاری از ملل و سرزمین ها حق مالکیت و یا تصرف در اموال را نداشت و در تمام امور مالی، تحت فرمان او بود و مرد هر تصمیمی که میگرفت، زن حق اعتراض یا دخالت در تصمیم او نداشت. این وضعیت به حدی اسفناک بود که حتی در برخی قبایل، مورد خرید و فروش قرار می‏گرفت و گاه از سوی مرد به دیگری اهدا میگردید. (طباطبایی، ١٣٣٩؛ ١٨٣ /٤)

پیش از بعثت پیامبر (ص) افزون بر آنکه مردم از لحاظ فرهنگی بیسواد بودند در جامعه ای زندگی میکردند که ظلم و ناامنی، جنگ و خونریزی، فقر اقتصادی و دزدی رواج داشت. مردان عرب پیش از اسلام، از آزادی‏های جنسی زیادی در داخل یا خارج خانوداه برخوردار بودند. در حجاز، زنان و دختران را همانند کالا می‏پنداشتند و آن ها را از حقوق خود محروم میکردند، بلکه آنان را جزء اموال می‏شمردند و به ارث می‏بردند(جوادی آملی، ١٣٨٨ب؛ ١٤٤ )

یکی از بدبختی‏هایی که گریبانگیر اولاد عرب بود، این بوده که به دست پدران خود کشته میشدند، پدران از ترس تهیدستی، فرزندان خود را میکشتند (قرآن کریم، ١٧؛ ٣١) و دختران خود را زنده به گور میکردند. (قرآن کریم، ١٦؛ ٥٩) و بدترین خبر و وحشت زاترین بشارت این بود که به او بگویند؛ همسرت دختر آورده است (طباطبایی، ١٣٣٩؛ ٢٢٤١/٤-٢٤٤) عرب جاهلی، زن را به مکر و کید می‏شناختند و او را به مار مثل میزدند، فکر و اندیشه زن سست و ضعیف و نظرخواهی با وی نشانۀ حماقت است و چون می‏خواستند به سست رأیی کسی مثال بزنند آن را به «رأی‏ النساء» تشبیه می - کردند. (جواد علی/١٩٨٧: ٦١٨/٤)

با ظهور اسلام، زن از مقام و موقعیتی والا برخوردار گردید و دین اسلام، حقوق پایمال شدۀ او را اعاده نمود. قرآن در سوره های نساء آیۀ١٢٤ احزاب ، فتح آیۀ ٥ - ٦ و حجرات آیۀ ١٣و... به تساوی زن و مرد در بهره مندی از رسیدن به کمال و مقام بندگی، یا ابتلا به انواع عذاب ها به دلیل مخالفت با دین ، اعلام نموده و سرنوشت یکسانی برای مرد مومن و زن مومن، مرد صالح و زن صالح و برای مرد کافر و زن کافر و مرد مشرک و زن مشرک ترسیم نمود.

پیامبر (ص) به رعایت حرمت و ارزش های ایشان پای می‏فشرد و می‏کوشید قالب های فکری متحجّر جامعۀ جاهلی را در خصوص زنان، دگرگون سازد و ایشان را در خلقت مساوی با مردان معرفی کند. پیامبر اکرم (ص) فرمودند: «مَنْ کَانَ لهُ أْنثَی فلَمْ یبْدِهَا وَ لم یُهِنهَا وَ لم یُؤْثِرْ وُلدَهُ عَلَیهَا أَدْخَلَهُ اللَّهُ اْلجَّنةَ؛ آن که دارای دختر است، او را از خود نراند، اهانتش نکند، پسران را بر او مقدم ندارد، خدا وی را وارد بهشت میکند». (نوری، ١٤٠٨؛ ١٥/ ١١٨) اصل ٢٢: امنیت اجتماعی

شهروندی که در جامعه اش از امنیت برخوردار نباشد، در واقع سرمایه های مادی و معنوی اش تهدید می شود. امروزه یکی از کارکردهای مثبت دولت ها و شاخص دهی به آنان، میزان امنیتی است که برقرار کرده اند. همگی اتفاق نظر دارند که جوامع ناامن از حیث اقتصادی و فرهنگی عقب مانده اند و مشکلات روانی بسیاری گریبان گیر مردم آن است. اگر در کشوری دولتی ناکارآمد بر سر کار باشد، گروه های غارتگر بسیار فعال خواهند شد و در این صورت، اوّلین قربانی، کرامت وحرمت شهروندان بی دفاع است. در بند ٢ ماده ٢١ اعلامیه جهانی حقوق بشر، امنیت اجتماعی از حقوق حقه تمام بشریت دانسته شده است . در اسلام نیز امنیت اجتماعی مقوله ای بس مهم است. پیامبر اکرم (ص) فرموده اند: «الا إنّ دمائَکم و أموالَکم و أعراضَکم علیکم حرامٌ ». (مجلسی، ١٤٠٣، ج ٢٣، ١٦٥) امیرمؤمنان (ع ) نیز در نامه به مالک اشتر، امنیت اجتماعی افراد را بزرگ ترین وظیفه حکومت اسلامی معین کرده است. حضرت پس از آنکه زیورآلات یک زن ذمی توسط مزدوران اموی در شهر«انبار» غارت شد، چنین فرمودند: «فلو أنّ إمرءً مسلماً مات مِن هذا أسفاً، ما کان به مَلوماً». (کلینی، ١٣٦٠، ج ٩٥، ٣٦٣)

این کرامت که از آن به حیثیت ذاتی (INHERENT) نیز تعبیر می شود حقی است که تمامی انسان ها به صرف انسان بودن و بی هیچ گونه استثنایی از آن برخوردارند و رنگ و نژاد و آیین و گویش و گرایش، جنسیت و وضعیت اجتماعی، سیاسی، فرهنگی، اقتصادی و غیره در آن دخلی ندارد و این همان است که آفریدگار جهان با جمله زیبای: «وَ لَقَدْ کَرَّمْنَاَ بَنِي آدَمَ » بدان تصریح نموده است.

روایات اسلامی نیز بدین مضمون گواهی داده و این مهم را به صراحت اعلام نموده اند؛ نمونه بارز آن سخن گهربار پیامبر اعظم (ص) در واپسین روزهای عمر خویش و در حجة الوداع است که با بیانی شیوا و دلنشین فرمود: «اّیها الناس ألا إنّ ربَّکم واحدٌ و إنّ اباکم واحدٌ، ألَا لَا فضلَ لِعربيّ عَلَی أعجميٍ و لا اعجمي علی عربي، و لا أسودَ علی أحمرَ و لا أحمرَ علی أسودَ إّلا بالتقوی » ای مردم خدای شما یکی است و همه از یک پدر آفریده شده اید، آگاه باشید نه عرب بر عجم برتری دارد و نه عجم بر عرب، نه سیاه بر سرخ و نه سرخ بر سیاه، میزان برتری تنها تقواست. » (مجلسی، ١٣٠٣، ج ٣١، ص ٣٥)

نکته مهم اینکه حضرت پیامبر(ص) از حاضران خواسته تا این پیام را به گوش غایبان نیز برسانند و این نشانه جهانی بودن این حقیقت و پیام است و اینکه اسلام چنین حقی را برای نفس آدمی می داند، بی هیچ استثنایی از حیث نژاد و رنگ و زمان و مکان و امثال آن.

اصل ٤٩: آزادی و حقّ برخورداری از کسب و کار و مالکیت مشروع
قانون اساسی، نه همانند نظام مارکسیسم مالکیت را به طور کّلی حذف و نادیده گرفته است و نه همانند نظام سرمایه داری غرب آن را بی قید و بند گذاشته است ، بلکه بر اساس تعالیم حیات بخش اسلام، مالکیت خصوصی را به رسمیت شناخته است. امّا ابزارها و راه هایی را نیز پیش بینی کرده که در صورت رعایت آنها، بی عدالتی و ثروت اندوزی های نامشروع و بی حدّ و حصر، مهار خواهد شد.

اصل ٤٦ می گوید: هرکس مالک حاصل کسب و کار مشروع خویش است و هیچ کس نمی تواند به عنوان مالکیت ، نسبت به کسب و کارخود، امکان کسب و کار را از دیگری سلب کند.

این حقی است که پیامبر هم آن را به رسمیت شناخته است روش عملی پیامبر(ص) نمونه بارز اصل می باشد. پیامبر(ص) با یهودیان مدینه داد و ستد می‏کردند و از آنان وام می گرفتند. (حر عاملی، ١٤٠٩، باب ٥ و ١٨ و) حضرت علی (علیه السلام ) با اهل ذمه رفتاری مشابه داشتند تا آنجا که در کار کشاورزی اجیر آنها می‏شدند و در سایر روابط اقتصادی نیز فرقی بین ذمیان و مسلمانان قایل نمی شدند. (عباسعلی عمید زنجانی، پیشین، ص ١٩٣، ص ١٩٤، ص ١٩٨، ص(164

اصل ١٩: حق آزادی بیان و عقیده
حق آزادی بیان و عقیده و آزادی عمل در انجام اعمال مذهبی توسط اقلیت ها، از مهم ترین حقوق شهروندی است . مطالعۀ سیره پیامبر اسلام (ص ) در دعوت گروههای مختلف اهل کتاب که در شبه جزیرۀ عربستان و یا مناطق مجاور سکونت داشتند و توصیه هایی که آن حضرت (ص) به هیأت های اعزامی مبلغین و نمایندان رسمی و نامه بران داده می شد با توجه به مضمون نامه ها و پیام ها و متن قراردادها می تواند ما را به میزان احترامی که اسلام به عقیده و ایمان گروه های مخالف، مخصوصاً اهل کتاب قائل است رهنمون باشد. موضوع آزادی و احترام به عقیده و محکومیت اصل اجبار و تحمیل، تنها ویژۀ مسائل اعتقادی نبوده در عمل نیز جاری است.

اسلام اجبار غیر مسلمانان را به انجام مراسم و آداب اسلامی محکوم می شمارد تا آن جا که مرحوم محقق در شرایع می گوید: مرد مسلمان هرگاه همسر یهودی یا نصرانی داشته باشد، نمی تواند وی را به انجام غسل وادار نماید.

پیامبر اکرم (ص ) به نمایندگان و علماء و روحانیون اقوام غیر مسلمان که به مدینه می آمدند، احترام بسیار می گذاشت و اجازه می داد آزادانه انتقادها و اشکالات خود را بازگو کنند و خود با آنان از طریق برهان و استدلال گفتگو می کرد (عمید زنجانی، ١٣٧٠ و ١٥٧-١٥٨). در دوران خلافت پنج سالۀ حضرت علی(علیه السلام ) به بهترین وجهی حق آزادی بیان و سایر آزادی های مشروع رعایت شد و شیوۀبرخورد وی با متعصب ترین و بی منطق ترین مخالفان حکومتش یعنی گروه خوارج ، گواه این مدعاست (مهرپور، ١٣٧٢، ١٥٥ )

منع تجسس ، حفظ آزادی های فردی و حفظ حریم خصوصی اشخاص ، گر چه می تواند جزو گروه حقوقی مدنی باشد، اما علاوه بر جنبه های حقوق مدنی دارای جنبه های حقوق سیاسی نیز می باشد.

در شرح نهج البلاغه ابن ابی الحدید (جلد اول، ص ١٨٢) آمده است که عمر شبی را به گشت زنی در مدینه مشغول بود که در برابر خانه ای صدای زن و مردی را شنید و به شک افتاد، از دیوار خانه بالا رفت و وارد خانه شد. زن و مردی را دید که جلوی آنها ظرف شرابی قرار داشت. خطاب به آن مرد گفت: ای دشمن خدا آیا می پنداری خداوند کار تو را مخفی نگه می‏دارد، در حالی که به معصیت او مشغولی؟ سپس آن مرد به عمر گفت: اگر من یک خطا مرتکب شدم، تو مرتکب سه خطا شده ای. زیرا خداوند در قرآن فرموده است تجسس نکنید (و لا تجسسوا  حجرات، ١٢) و تو به تجسس در کار ما پرداختی. خداوند فرموده از در خانه وارد شوید (و اتوا البیوتَ مِن أَبوابِها  بقره ، ١٨٩) و تو از دیوار وارد شدی. خداوند فرموده تا از اهل خانه اذن نگرفتید وارد نشوید و وقتی وارد شدید سلام کنید (یا ایها الذین آمنوا لا تَدخُلوا بیوتاً غیرَ بیوتِکم حتی تستأنِسوا و تُسَلِّمُوا علی أهلِها (نور، ٢٧) و تو بی اذن وارد شدی و سلام نکردی. سرانجام عمر آنها را رها کرد و رفت (مهرپور، ١٦٤).

نتیجه گیری
به طور سنتی شهروند را معادل تبعه است و به کسی گفته می شود که از حقوق مدنی، سیاسی یک جامعۀ دولت  ملت بهره مند است و حقوق شهروندی، صرف نظر از تعلقات ملی، همۀ افراد ساکن کشور را در بر می گیرد. در بسیاری از حقوق مدنی، مثل حق امنیت، صیانت از حیثیت، جان، حقوق و مسکن اشخاص و نیز بهرۀ اقلیت های دینی از احوال شخصیۀ خاص خود، در سیرۀ نبوی و در حقوق ایران، حقوق شهروندی به طور یکنواخت و بدون تبعیض مورد مراعات است. در بخشی از حقوق سیاسی، مثل حق آزادی بیان و عقیده و منع تجسس نیز حقوق ایران و سیره نبوی بر حقوق همگانی احترام گزارده است.

فهرست منابع و مآخذ
 ابن بابویه، محمد بن علی، امالی، تهران، نشر اعلمی، ١٣٧٦ش.

 انوری، حسن و همکاران ، فرهنگ بزرگ سخن، چاپ دوم، تهران، سخن، ١٣٨٢ش.

 ابن سعد، طبقات الکبری، دارالکتب العلمیه ١٤١٠ه. ق بیروت

 ابن منظور، محمد بن مکرم، لسان العرب، قم، نشر ادب الحوزه، ١٤٠٥ق.

 احمد بن یحیی، بلاذری، فتوح البلدان، قاهره، شرکه طبع العربیه، ١٣١٨، ص ٦٥٦  انوری، حسن، فرهنگ فشرده سخن، تهران، انتشارات سخن، ١٣٨٣ش.

 آذر داد، لادن، ١٣٨٩، جایگاه حقوق شهروندی در مراجع شبه قضایی، انتشارات جاودانه جنگل، چاپ اول، تهران، ص ١٢

 جعفری لنگرودی، محمد جعفر، ١٣٨١، مسبوط در ترمینو لوژی حقوق، انتشارات کتابخانه دانش، تهران

 جواد علی، (١٩٨٧) المفصل فی تاریخ العرب ، بیروت : دارالعلم للملایین

 جوادی آملی، عبدالله (١٣٨٨). زن در آینه جلال و جمال، چاپ نوزدهم، قم: مرکز نشر اسراء  جهانگیر، منصور، ١٣٨٥، قانون اساسی، چاپ بیست و پنجم، تهران، اصل ٢٠  دهخدا، علیاکبر، لغت نامه دهخدا، تهران، انتشارات دانشگاه تهران، ١٣٤٩ش.

 شرح نهج البلاغه ابن ابی الحدید جلد اول، ص ١٨٢

 شریعتی، روح ا... (١٣٨٥)، حقوق اقلیت ها در حکومت نبوی، فصلنامۀتخصصی دانشگاه باقرالعلوم (ع)، س نهم، ش ٣٥

 حر عاملی، محمد بن حسن، وسائل الشیعه، بیچا، قم، مؤسسۀ آل البیت علیهم السلام، ١٤٠٩ق

 طباطبایی یزدی، سید محمد کاظم، حاشیه کتاب المکاسب، تحقیق شیح عباس محمد آل صباغ القطیفی، بیروت، دارالمصطفی لاحیاء التراث، ١٤٢٣ق.

 طباطبایی، محمدحسین، (١٣٩٣) تفسیر المیزان، چاپ دوم، بیروت: منشورات الاعلمی للمطبوعات  ، (١٣٨٨) زن در قرآن، چاپ اول، قم ، مرکز نشر اسراء

 طباطبایی موتمنی، منوچهر، ١٣٨٨، آزادی های عمومی و حقوق بشر، انتشارات دانشگاه تهران، چاپ چهارم

 عمید زنجانی، عباسعلی حقوق اقلیت ها، چاپ پنجم، تهران، دفترنشر فرهنگ اسلامی

 عمید، حسن، ١٣٦٣، فرهنگ فارسی عمید، چاپ اول، انتشارات امیر کبیر، تهران، ذیل واژه شهروند فراهیدی، الخلیل بن احمد، کتاب العین، تحقیق مهدی المخرومی و ابراهیم السامرایی، ایران، مؤسسه الدار الهجره ، ١٤٠٩ق.

 کلینی، محمد بن یعقوب ، اصول کافی، دارالکتب الاسلامیه، ١٣٦٠

 کامیار، غلامرضا، حقوق شهری، انتشارات مجد، تهران، ١٣٨٢ش

 گرجی، ابوالقاسم، حق و حکم و فرق میان آنها، مجله مطالعات حقوقی و قضایی، ش ١، ١٣٦٤.

 نوری، حسین بن محمد تقی (١٤٠٨). مستدرک الوسایل، بیروت: موسسه آل البیت (علیه السلام ) لاحیای التراث

 مجلسی، محمد باقر، بحارالانوار، تحقیق عبدالکریم ربانی شیرازی، ج ٢٢، ص ٣٤٨، بیروت، لبنان، مؤسسۀ الوفاء، ١٤٠٣، چاپ اول

 

 منبع : مجله تحقیقات جدید در علوم انسانی - بهار 1396 - شماره 21 , رسول حدودی کشتیبان
 مشخصات نویسنده : دانشجوی کارشناسی ارشد علوم تربیتی

مطالب مرتبط

تگ‌ها

مطالب پربیننده

پربیننده
آخرین مطالب

عضویت در خبرنامه