ویژه روز عرفه

سجاده نیایش

سجاده نیایش

 دعا و نیایش بخشی جدایی‌ناپذیر از حیات معنوی فرد مؤمن است و نقشی حیاتی در رشد شخصیت روحانی او دارد. نیایش صرفاً خواهش و تمنای انسان از خدا نیست؛ بلکه در حقیقت روایتگر رابطه انسان و خدا و نیز شناختی است که ادیان از خدا به‌دست می‌دهند.

 دعا و نیایش بخشی جدایی‌ناپذیر از حیات معنوی فرد مؤمن است و نقشی حیاتی در رشد شخصیت روحانی او دارد. نیایش صرفاً خواهش و تمنای انسان از خدا نیست؛ بلکه در حقیقت روایتگر رابطه انسان و خدا و نیز شناختی است که ادیان از خدا به‌دست می‌دهند.

روزنامه ایران سه شنبه ۲۹ تیر در یادداشتی به قلم  مهراب صادق‌نیا دکترای جامعه‌شناسی فرهنگ و هیأت علمی دانشگاه ادیان و مذاهب، آورده است: بر این اساس، دعا را باید انعکاس الهیات ادیان و آموزه‌های آنها درباره رابطه خدا و انسان دانست. یکی از مصادیق عینی‌شدن ایمان در ادیان، دعا و نیایش است. از سوی دیگر، دعا بخش مهمی از رفتار دینی مؤمنان ادیان است. آنان اغلب به انجام‌دادن نیایش‌های روزانه خاص دعوت می‌شوند و بر رابطه خود با خدا تأکید می‌کنند. اگر مهم‌ترین هدف آفرینش انسان را ارتباط با خدا بدانیم، دعا فرصتی برای این ارتباط است و به این هدف تحقق می‌بخشد.


 قرآن بهترین آموزنده و دقیق‌ترین راهنما با زیباترین اسلوب است  و جامع‌ترین دعاها را بیان کرده است؛ هدفی فراتر از نیازخواهی در بطن خود به همراه دارد و اهتمام قرآن مجید به دعا، جلوه‌های گوناگونی دارد، تا آنجا که در آیه انتهایی سوره فرقان می‌فرماید: «بگو پروردگارم به‌شما اعتنایی ندارد اگر دعای شما نباشد».


 از همین آیه نقش دعا در رابطه بین انسان و خدا روشن می‌شود. گویا اعتنای خداوند به بنده خویش فقط بواسطه دعاکردن است و اگر انسان دست نیاز به سوی درگاه بی‌نیاز دراز کند مقتضی لطف و کرم او می‌شود.

 هم اقدام به دعاکردن و هم محتوای دعاها بیانگر ایمان و اعتقادات فرد است. اقدام‌کردن به دعا، برخاسته از مفاهیم الهیاتی است. شخصی که دست به دعا برمی‌دارد در واقع ناتوانی خود را تصدیق می‌کند و به شناختی از خود، آگاهی پیدا کرده است، چنانکه فردی ضعیف و ناتوان است و نمی‌تواند همه نیازهای خود را با تکیه بر توانایی خویش انجام دهد.


از سوی دیگر، فرد با مشاهده رویدادها و وقایع جهان و علت و معلول‌های آن، مسبب‌الاسباب و علت العلل وقایع هستی را خدا می‌داند و از این‌رو است که دست به دعا برمی‌دارد تا با مسبب همه امور ارتباط برقرار کند؛ چراکه معتقد است دستگاه آفرینش با همه عظمت و نظمی که دارد، در دست قدرت خداوند است و شخص می‌تواند با دعا، نیازهای خود را بخواهد. کسی که دعا می‌کند خدا را فرمانروای مطلق هستی و قوانین طبیعی می‌داند، چنانچه اگر این اعتقاد را نداشته باشد دعا هم نمی‌کند. به عبارت دقیق‌تر، شناخت انسان از «خود»، «جهان» و «خدا» در مضامین دعایی منعکس و بازسازی می‌شود.

 

دعا در این معنا یکی از عناصر اساسی و ذاتی تمام ادیان و از بنیادی‌ترین و مهم‌ترین مشخصات آنها است که کارکردهای بسیار دارد. در همه سنخ‌های دینی، انسان‌ها به وسیله دعا خود را به قدسی‌ترین و محوری‌ترین کانون دینداری، یعنی خدا، نزدیک می‌کنند. به این دلیل است که می‌توان دعا را وسیله نزدیک‌شدن و ارتباط با خدا دانست؛ چراکه اگر این ارتباط از میان برداشته شود هیچ راهی برای پیوند این جهان و جهان جاودانی نیست (زویمر، ۱۳۸۷: ۴۱۵). بویژه هنگامی که جهان مادی بشر با آفرینشی تبیین می‌شود که منجر به گسستگی یا جدایی از جهان الوهی یا مجرد می‌شود، دعا ابزاری است که بواسطه آن، این گسست حتی برای یک لحظه از میان برداشته می‌شود (بخشنده، ۱۳۸۶: ۶۷) و زندگی مادی آدمی معنایی عمیق، الهی و پایا می‌گیرد.

 

از سوی دیگر، دعا به معنای تجدید باورداشت‌ها و بازسازی تجربه‌های ناب عرفانی است. دین با همین تجربه‌ها، ورز داده شده و تازه و ناب می‌ماند: «دعا آینه‌ای است که در آن احوال و احساسات و تجارب دینی و عرفانی مجال نمود و بروز می‌یابند؛ تا آنجا که می‌توان گفت دین بدون دعا، دین نیست» (اکرمی، ۱۳۸۷: ص۶۱).


روح زمینگیرشده انسان با دعا دارای تجربه‌های عرفانی ناب‌تری شده و خصلت‌های معنوی و آسمانی می‌یابد. ایزوتسو دعا را این گونه تعریف می‌کند: «دعا ارتباطی شفاهی در جهت صعودی از انسان به خدا است، حال آنکه وحی ارتباطی شفاهی در جهت نزولی از خدا به انسان است»  (ایزوتسو، ۱۳۸۱: ۲۴۸).


از دیدگاه ایزوتسو، دعا صمیمانه‌ترین محاوره شخصی قلب با خدا است و واکنشی بر وحی الهی و تصدیق آن و همچنین بیانگر ایمان به او است (ایزوتسو، ۱۳۸۱: ۲۴۸ و ۲۴۹ و ۲۵۰). دگرگونی مفهوم خداپرستی در ادیان به توجه عمیق‌تر به دعا انجامید. ادیان دعا را ابزاری برای ارتباط با خدا شمرده‌اند؛ خدایی که متشخص است، اراده دارد و خیرخواهانه دستور می‌دهد و اطاعت را طلب می‌کند و منتظر دریافت درخواست‌ها و نیایش‌ها است و از گفت‌وگو با بنده خویش خشنود می‌شود. در این ادیان، خدا منبع خیر و نیکی تلقی می‌شود و ابزاری برای رسیدن به رستگاری است؛ چراکه ما بدون دعا نمی‌توانیم در برابر وسوسه‌ها و فریب‌ها پایداری کنیم و فیض الهی را به‌دست آوریم؛ به گونه‌ای که این ضرورت در همه مراحل زندگی احساس می‌شود. خصوصاً اینکه دعاکردن تکلیف است و بیانگر تقوا و پرهیزکاری است (Hrbermann, ۱۹۱۳, v. ۱۲, p. ۳۴۷).


بر این اساس است که «دعا» را نمی‌توان از «دین» تفکیک کرد. نخستین جلوه‌ها و تجلیات دینداری بشر، خود را در دعا نشان داده است. این واقعیت را از توجه عمیقِ مقدسِ ادیان و منابع دینی آنها نیز می‌توان فهمید. بخش وسیعی از ادبیات همه ادیان به آداب دعا و مناجات و نیز درون‌مایه‌های بایسته دعا اختصاص یافته است. با توجه به این نکته که ادیان، دعا را جزو ضروری حیات معنوی و موقعیت بشری می‌دانند.

 

توجه به معنای لغوی دعا نیز بیانگر این نکته است که دعا چیزی فراتر از «خواستن» است و ماهیت آن «گفت‌وگو» است، تا جایی که می‌توان گفت مهم‌ترین کارکرد دعا در اسلام و مسیحیت تغییر رابطه انسان و خدا از پیوند خشک و سرد کلامی و فلسفی به رابطه‌ای صمیمانه و عاطفی است. برای تبیین حقیقت ارتباط بین خدا و انسان می‌توان از نظریه ارتباطی بوبر استفاده کرد. وی دو نوع ارتباط را معرفی می‌کند؛ ارتباط «من - تو» که ارتباطی شخص‌وار است و ارتباط «من - آن» که ارتباطی ناشخص‌وار است.


از دیدگاه بوبر، ارتباط «من - تو» متقابل، دوسویه، متقارن و بی‌واسطه است و شناخت در این نوع ارتباط، مستقیم و بلاواسطه است. من وارد ارتباط مستقیمی با تو می‌شوم و این ارتباط بی‌واسطه است و هیچ مفهومی میان من و تو واسطه نمی‌شود. بنابراین از دیدگاه بوبر، خدا آن «تویی» است که هیچگاه نمی‌تواند به «آن» تبدیل شود. از این‌رو از دیدگاه وی، واژگان فقط نقشِ اشاراتِ نارسایی را بازی می‌کنند که به وصف‌ناپذیری خداوند معطوف است. خداوند نمی‌تواند اصطلاحی عقیدتی، مفهومی مابعدالطبیعی یا اشاره‌ای آیینی باشد. (بوبر، مارتین، ۱۳۸۰، ص۹-۱۲)


 از این‌رو در دعا انسان، خود، خویشتن است و اتکای خویشتن را آزادانه آشکار می‌سازد. ارتباط موفق با خداوند باید از نوع ارتباط من و تویی باشد، همانگونه که مارتین بوبر این ارتباط را بخوبی شرح می‌دهد و ماهیت دعا همین ارتباط و گفت‌وگو با خداوند است و اگر این ارتباط صرف به زبان آوردن واژگانی بی‌روح نباشد و مواجهه و ارتباطی پویا و متقابل را در برگیرد این گفت‌وگو به‌درستی صورت گرفته است. نمودار زیر این گفت‌وگو و لوازم آن را بخوبی نشان می‌دهد. (بوبر، مارتین، ۱۳۸۶، ص۱۲۳)

مطالب مرتبط

تگ‌ها

مطالب پربیننده

پربیننده
آخرین مطالب

عضویت در خبرنامه