مقالات اجتماعی و سلامت

اهدای عضو، کسانی بودند که هنوز هم هستند

اهدای عضو، کسانی بودند که هنوز هم هستند

اهدای عضو، مصداق واقعی جمله "کسانی بودند که هنوز هم هستند" و به معنی پایان‌هایی که آغازگر حیات دیگران شدند، شاید بهترین تعبیر برای بخشیدن زندگی دوباره به افرادی است که فاصله‌ای با مرگ ندارند و در یک لحظه با تصمیمی نیک اندیشانه به یک یا چند نفر زندگی دوباره می‌بخشند.

اهدای عضو، مصداق واقعی جمله "کسانی بودند که هنوز هم هستند" و به معنی پایان‌هایی که آغازگر حیات دیگران شدند، شاید بهترین تعبیر برای بخشیدن زندگی دوباره به افرادی است که فاصله‌ای با مرگ ندارند و در یک لحظه با تصمیمی نیک اندیشانه به یک یا چند نفر زندگی دوباره می‌بخشند.

چه خوب است انسان چونان دیگر دارایی‌ها درباره جسم خود نیز تصمیم‌گیری‌ کند و بیندیشد که اگر مرگ مغزی پایان زندگی‌اش شد، همه اعضا سهم خاک نشود و با یک دوراندیشی عاقلانه، منطقی به دیگرانی که نیازمند ارگانی حیاتی‌ هستند، زندگی دوباره ببخشد.

مرگ مغزی و تصمیم برای اهدای عضو، بطور قطع یکی از غم انگیزترین و در عین حال زیباترین روایت‌هایی است که برای همیشه در دفتر زندگی یک فرد به یادگار می‌ماند؛ تصمیمی که می‌تواند جان تازه‌ای به افرادی بدهد و لبخندی از امیدواری برلب آنها بنشاند که هر لحظه منتظر مرگ هستند.

روایت اهدای عضو، سرگذشت انسان‌هایی است که در شرایط سخت و لحظه‌هایی که انسان صدای قلب عزیز خود را می‌شنود، یقین دارد که دیگر امیدی به بازگشت او نیست و مغزش برای همیشه این دنیای فانی را ترک کرده‌است.

طبق نظر پزشکان متخصص،خونریزی‌های داخلی مغز، سکته مغزی، مسمومیت‌های شدید، تصادف رانندگی، سقوط از ارتفاع و وارد آمدن ضربه به سر از جمله دلایل مرگ مغزی است و چنین فردی هرگز امکان بازگشت ندارد اما اعضای او زنده‌اند و می‌توانند جان هشت بیمار نیازمند پیوند عضو را نجات داد.

آمارها حکایت از آن دارد که ۲۵ هزار بیمار در کشور نیازمند پیوند عضو هستند، در هر ۱۰ دقیقه یک نفر به این لیست انتظار اضافه می‌شود، در هر ۲ ساعت یک بیمار نیازمند جان خود را از دست می‌دهد و در هر ۱۲ ساعت یک بیمار موفق به دریافت عضو حیاتی می‌شود  و به زندگی باز می‌گردد.

اهمیت تصمیم اهدای عضو تا بدان‌جا است که در تقویم رسمی کشور ۳۱ اردیبهشت همزمان با سالروز صدور فتوای امام خمینی(ره) در ارتباط با جایز بودن پیوند اعضا به عنوان «روز اهدای عضو، اهدای زندگی» نام‌گذاری شده‌است.

قانون پیوند اعضا، فروردین ماه ۱۳۷۹ در مجلس شورای اسلامی به‌ تصویب رسید؛ براساس این قانون، اعضای بیماران فوت ‌شده یا بیمارانی که مرگ‌ مغزی آنان مسلم شده‌است را می‌توان به ‌شرط وصیت بیمار یا موافقت ولی‌ دم ‌(خانواده) به بیمارانی پیوند زد که برای ادامه حیات نیازمند اهدای عضو هستند.

تفاوت مرگ مغزی با کُما

زنده بودن یا نبودن ساقه مغز، مساله این است؛ کما نوعی اختلال در کارکرد مغز است که به علت وارد آمدن آسیب به بخشی از مغز و یا کارکرد ناصحیح سایر ارگان‌های حیاتی رخ می‌دهد و شخص را دچار کاهش سطح هوشیاری می‌شود اما مرگ مغزی بهبود بیمار غیرممکن و مرگ وی ظرف چند روز آینده حتمی است.

اگر کما عمیق باشد، بیمار به هیچ‌ یک از تحریک‌های پیرامون خود پاسخ نمی‌دهد، در این حالت فرد برای مدت طولانی زنده می‌ماند یا هشیاری خود را بازیافته و یا از فاز کما به فاز زندگی نباتی وارد می‌شود و حتی افرادی که به کما رفته‌اند در صورت سالم بودن ساقه مغز، در اغلب موارد به تنفس غیرارادی خود ادامه داده و یا تحت شرایط خاصی تلاش تنفسی انجام می‌دهند.

هوشیاری بیماران در حالت کما بسته به میزان پاسخ آنها به محرک‌های گوناگون درجه‌بندی می‌شود. اما در مرگ مغزی به علت آسیب سلول‌های مغز و یا از بین رفتن کامل عملکرد ساقه مغز، بازتاب‌ها به کلی از بین می‌روند، تلاش تنفسی صورت نمی‌گیرد اما اعضای دیگر بدن مانند قلب، کلیه‌ها و یا کبد تا مدتی زنده و قابل پیوند هستند و این ارگان‌ها در صورت اقدام به موقع می‌توانند در بدن شخص دیگری به وسیله پیوند اعضا استفاده شوند.

به گفته متخصصان برخلاف کُما، بیمار مرگ مغزی صحبت نمی‌کند، نمی‌بیند، نمی‌شنود و به هیچ یک از تحریک‌های خارجی پاسخ نمی‌دهد و بدون استفاده از دستگاه تنفس مصنوعی توان تنفس ندارد و امکان بهبودی و بازگشت برای بیمار نیست.

سالانه پنج تا هشت هزار مرگ مغزی در کشور ثبت می‌شود هر چند از دست رفتن زندگی افراد حادثه‌ای غمبار است، اما جای تاسف بزرگتر این است که اگر اعضایی که می‌تواند هشت جان دیگر را از مرگ رهایی دهد، سهم خاک شود.

براساس آمارهای جهانی نیمی از افراد مرگ مغزی قابلیت اهدای عضو دارند این درحالی است که تنها در حدود ۲هزار و ۵۰۰ تا چهار هزار نفر از این افراد می‌توانند ارگان بدهند و خانواده‌های یک چهارم از این افراد راضی به اهدای عضو می‌شوند، در ایران نیز هر ۲ ساعت یک بیمار در انتظار نوبت پیوند جان می‌سپارد.

به بیان مسئول فراهم آوری اعضای پیوندی دانشگاه علوم پزشکی بوشهر، اهدا و پیوند یک اعجاز پزشکی است، اگرتا چند سال پیش برای سئوال درمان نارسایی قلب و کبد چیست پاسخی نداشتیم امروز می‌دانیم که خداوند یک تا پنج درصد انسان‌ها را ابتدا مرگ مغزی کرده و سپس از دنیا می‌برد و علم موفق به کشف درمانی شده‌است که آفریدگار به انسان‌ها ارزانی داشته است.

علیرضا باقری معتقد است: مرگ مغزی قبل از دفن شدن انسان یک نعمت است که خداوند فقط به تعداد معدودی از بندگان خود عطا می‌کند تا بتوانند توشه عظیمی با خود به آخرت ببرند و گرنه تا ۹۵ درصد دفن می‌شوند بدون آنکه این نعمت نصیب آنها شود، زمانی که تقدیر بر مرگ است و کاری از دست انسان برنمی‌آید، چه‌ بهتر که ابتدا دچار مرگ مغزی شود.

او می‌گوید: هر فردی متناسب با وضعیت جسمانی که دارد اگر دچار مرگ مغزی شود امکان اهدای عضو دارد مگر کسانی که دچار برخی از بیماری‌های خاص و سرطان‌ها، بیماری‌های ویروسی مانند ایدز و هپاتیت باشند و یا دلیل مرگ مغزی آن مشخص نباشد.

مسئول فراهم آوری اعضای پیوندی دانشگاه علوم پزشکی بوشهر براین باور است که بیشتر افراد جامعه تفاوت مرگ مغزی و کُما را  نمی‌دانند و لازم است این نقص در آگاهی با اقدامات فرهنگی تبیین کننده برطرف شود تا افراد بدانند مرگ مغزی امکان بازگشت ندارد این در حالی است که کُما به این صورت نیست.

امروز به جای یکی پنج احمدرضا دارم

احمد رضا شاکر نوجوان ۱۷ ساله بوشهری که سال ۹۶ در حادثه رانندگی دچار مرگ شد یکی از مصداق‌های یک حکایت دراماتیک است که پایان شیرین آن اهدای زندگی دوباره حیات به پنج نفر با اهدای کلیه‌ها، کبد، پانکراس دریچه قلب و بافت قفسه سینه اوست.

تا لحظه وداع با احمد رضا معنی مرگ مغزی را نمی‌دانستم اما در آن شرایط سخت وقتی پرستار با حوصله برای من توضیح داد و متوجه شدم که تمام کارکرد بدن پسرم به دلیل از کار افتادن مغز دچار اختلال شده و در صورت جدا شدن دستگاه، قلب او از کار می‌افتد معنی آن را فهمیدم، اینها بخشی از سخنان فاطمه باقری مادر احمد رضا شاکر است.

 

اومی‌گوید: تصمیم گیری برای اهدای عضو فرزندم بسیار عجیب و لحظه‌ای اتفاق افتاد، هرچند تصمیم‌گیری در آن شرایط و پذیرش واقعیت بسیار سخت است اما نمی‌خواستم اعضای بدن پسرم به زیر خاک برود و بعد از مدت‌ها به فراموشی سپرده شود؛ می‌خواستم احمد رضا زنده و ماندگار بماند به همین دلیل تصمیم گرفتم اعضای او را اهدا کنم.

باقری می‌گوید: احمد رضا هدیه‌ای از طرف خداوند بود که بعد از ۱۷ سال امانت‌داری، از من پس گرفت،  از تصمیمی که آن روز گرفتم پشیمان نیستم زیرا به جای اینکه اندام‌های فرزندم را به خاک بسپارم، امروز پنج احمدرضا دارم.

ضرورت فرهنگ سازی اهدای عضو

مادر احمد رضا ادامه می‌دهد: خانمی ۳۳ ساله و مردی ۴۰ ساله از جمله کسانی هستند که اعضای بدن احمد رضا را دریافت کرده‌اند و پسر من با مرگ خود توانست زندگی دوباره‌ای را به ۲ خانواده ببخشد.
وی معتقد است: مردم ما بخشنده هستند اما اگر از اهدای عضو عزیزانشان پرهیز می‌کنند، تنها از روی ناآگاهی است و در صورتی که فرهنگ‌سازی شود اهدای عضو با شعف و اطمینان خاطر افزایش می‌یابد.

مادر احمدرضا به خبرنگار ایرنا گفت: با اهدای اعضای پسرم فهمیدم همانطور که برای سرنوشت هرچیزی که متعلق به ماست وصیت می‌کنیم باید برای دریافت کارت اهدای عضو خود نیز تصمیم گیری کنیم.

تصمیمم مانع از سوگوار شدن مادران دیگری شد

عباس غانمی یکی از ۱۳ ساله‌های دشتستانی است که نامی جاودان دارند، عباس خود تصمیم به اهدای اعضای بدنش گرفته بود.

سکینه علیزاده مادر عباس چنین می‌گوید: اهدای عضو یکی از آرزوهای پسرم بود، برای من سخت بود اما با این همه به خواسته او کلیه‌ها و کبدش را اهدا کردیم تا نام و یادش را زنده نگه داریم.

وی معتقد است: زندگی مجموعه‌ای از داشته‌ها و نداشته‌هاست اما آنچه مهم است صبر کردن است، من در آن لحظه سخت از خداوند خواستم که به من صبر بدهد و بتوانم این تصمیم را بگیرم که مانع از تکرار اشک‌های مادرانه برای دیگری شوم.

آنطور که خانم علیزاده گفت: با امضای رضایت‌نامه اهدا عضو در روز تولد عباس، تولد دیگری برای او رقم زده شد.

۱۰ برابر شدن اهدای عضو در مدت پنج سال 

این‌ روایت‌های ماندگار در بوشهر از سال ۱۳۸۴ آغاز شد و در مدت ۱۰ سال پس از آن تنها هشت مورد اهدا عضو در این استان به ثبت رسید اما از سال ۹۵ با توجه به رویکرد آموزشی و تیم‌هایی که تشکیل شد، شاهد رشد چشم‌گیری در فرهنگ سازی این اقدام ایثارگرانه بودیم طوریکه اکنون با ۸۳ اهدای عضو ۲۵۰ ارگان در استان بوشهر اهدا شده و در مقابل ۵۸۰ نفر از هم استانی‌هایمان نیز پیوند گرفته‌اند.

مسئول فراهم آوری اعضای پیوندی دانشگاه علوم پزشکی بوشهر گفت: این دانشگاه از میان ۶۰ مرکز فراهم‌آوری در کشور با ارتقای سه رتبه‌ای، رتبه ۱۶ را کسب کرده‌است.

به گفته باقری، اهدای عضو امروز نقشی مهم در کاهش افراد در انتظار پیوند و مرگ و میر دارد که از لحاظ معنوی این کار دارای جایگاه بالایی در جامعه است و رتبه ایران در خاورمیانه در این زمینه  قابل قبول است.

 

آنطور که او می‌گوید، امروز بوشهر برخی از زیرساخت‌های پیوند بویژه در بخش کلیه را دارد و تلاش می‌شود با برطرف کردن مشکل نیروی انسانی، این عمل حیاتی در این استان انجام شود تا سرانجامی برای دردهای مداوم ۵۰۰ بیمار دیالیزی باشد که با پیوند پایان می‌یابد.

ضرورت ایجاد تیم مستقل برداشت اعضای اهدایی در بوشهر 

وی یادآور شد: در استان بوشهر هیچ تیم مستقلی برای بخش اهدا وجود ندارد و برای این کار باید دست به دامن پرستارانی شد که دارای شیفت‌های سنگین کاری هستند و این برای ما ایجاد مشکل می‌کند، که برای حل مشکل تشکیل تیم مستقل برداشت اعضای اهدایی در این ضروری است.

گسترش اهدای عضو همکاری همه ارگان‌ها را می‌طلبد

اهدای ریه‌ها، قلب، کبد، کلیه، پانکراس و روده بیمار نیازمند را از مرگ و اهدای ۵۰ نسوج (از جمله استخوان‌ها، غضروف، تاندون و دریچه‌های قلب) فرد را از معلولیت نجات می‌دهد،  خوب است همه بدانیم همانطور که ممکن است پایان زندگی ما امکان احیای زندگی دیگران باشد، شاید خود در کشاکش زندگی نیازمند اهدایی باشیم.

اذعان به این واقعیت سنگ‌های بسیاری را از پیش پای ما برای تصمیم‌گیری به دریافت کارت اهدای عضو برمی‌دارد و فرآیند اهدای عضو را تسهیل می‌کند.

مسئول فراهم آوری اعضای پیوندی دانشگاه علوم پزشکی بوشهر می‌گوید: فرایند رضایت گیری و رساندن یک مورد مرگ مغزی به اهدا و پیوند عضو پروسه‌ای علمی و پیچیده است که همکاری همه ارگان‌ها را می‌طلبد.

باقری تاکید کرد که همه باید تکریم خانواده اهدا کننده، برجسته کردن عمل آنها و به تصویر کشیدن این اقدام را در برنامه خود قرار دهند؛ شوراهای شهر و روستا، شهرداری‌ها و فرمانداری‌ها باید از این خانواده تجلیل کنند تا وسیله‌ای برای  تجلیل شود تا فرهنگ سازی شود.

مطالب مرتبط

تگ‌ها

مطالب پربیننده

پربیننده
آخرین مطالب

عضویت در خبرنامه