ویژه ماه مبارک رمضان

معصومین از رمضان می گویند

معصومین از رمضان می گویند

رمضان از راه می‌رسد و با خود کوله باری از بخشایش و امرزیدگی را به همراه می‌اورد و با ندای (ربنا) جان‌های تشنه را به سوی خود فرا می‌خواند تا به استقبالش امده، دسته دسته بخشودگی را از دستان کریم ان باز ستانند. میزبان ابدی رمضان، دست شیطان‌ها را می‌بندد و درهای بهشت را به روی میهمانان خود می‌گشاید تا با اسودگی و ارامش از لحظه‌های سبز ان برای حیات ابدی توشه برگیرند

 
نویسنده : طه تهامی
رمضان از راه می‌رسد و با خود کوله باری از بخشایش و امرزیدگی را به همراه می‌اورد و با ندای (ربنا) جان‌های تشنه را به سوی خود فرا می‌خواند تا به استقبالش امده، دسته دسته بخشودگی را از دستان کریم ان باز ستانند. میزبان ابدی رمضان، دست شیطان‌ها را می‌بندد و درهای بهشت را به روی میهمانان خود می‌گشاید تا با اسودگی و ارامش از لحظه‌های سبز ان برای حیات ابدی توشه برگیرند و خس و خاشاک یک سال زندگی را از دامان خود سترده و در سایه سار مهمان نوازی ان نفسی تازه کنند. منادی در اسمان‌ها بر میهمانان ضیافت اسمانی، خوش امد می‌گوید و اب و ایینه به دست، به استقبال سحرخیزان می‌شتابد. ماه مهمانی خدا! خوش امدی!

اشاره
انسان با نگاهی گذرا به اعمال عبادی، به نکات ظریفی برخورد می کند که جز مصلحت و خیراندیشی، در ان چیز دیگری نمی بیند. (روزه) از جمله اعمالی است که هم جنبه ی عبادی دارد، هم جنبه ی فردی و هم اجتماعی. این ابعاد، انسان را به تفکر وامی دارد که چگونه ساعاتی امساک از خوردن و اشامیدن، اثاری چنین ارزنده به جا می گذارد. این چند ساعت امساک، بندگان را منضبط، حق شناس و مطیع می سازد و از سوی دیگر انسان را به تفکر وامی دارد تا به سختی زندگی فقرا پی ببرد و موقعیت مردم ضعیف جامعه را حس نماید. از سوی دیگر نیز درجه ی اخلاص خود را محک بزند تا در گذر یک سال بتواند نردبان تقربی بسازد که اراسته تر در محضر خدای سبحان حاضر شود و حظ کافی ببرد.

زمین خشکیده ی وجود انسان، که مدت ها قطره ی ابی به خود ندیده، ملتمسانه چشم به اسمان دوخته است تا دانه ای را که در سینه پنهان دارد، بارور سازد. در این فرصت، (یرمض الذنوب) شود، سبک بالانه از پلکان ترقی بالا رود و توشه ای برای نیکو سپری کردن یک سال خود به دست اورد.

 

نام گذاری رمضان
در اسلام، بسیاری از نام گذاری ها دارای فلسفه ی ویژه ای هستند و بیانگر اهمیت وجه تسمیه ی ان است، در جمع بندی مختصری می توان گفت نام گذاری، بحثی قابل توجه است. در مورد نام گذاری ماه مبارک رمضان نیز روایاتی وجود دارند؛ در روایاتی امده است که این نام گذاری به دوره ی رسول خدا(ص) بازمی گردد. امام صادق(ع) فرمودند: چه خوب ماهی است ماه رمضان؛ ماهی که در زمان پیامبر(ص) ماه پربرکت نامیده شد).1

امام باقر(ع) نیز در مورد وجه تسمیه ی ان فرمودند: (نگویید این رمضان است و نگویید رمضان رفت یا امد، زیرا رمضان نامی از اسمای خدا است که نمی رود و نمی اید که شی زایل و نابودشدنی می رود و می اید، بلکه بگویید ماه رمضان. پس ماه را اضافه کنید در تلفظ به اسم که اسم، اسم الله می باشد و ماه رمضان، ماهی است که قران در ان نازل شده و خداوند ان را مثل وعده و وعید قرار داده است). 2

پیامبر اعظم(ص) در بیانی روشن فرمودند: (به راستی که رمضان نامیده شد، زیرا گناهان را از بین می برد)3.

همچنین در روایتی دیگر فرمودند: (نامیده شد رمضان، به خاطر شدت گرما).4

هرکدام از این فرمایشات نورانی، به یکی از جنبه های تربیتی این ماه بزرگ اشاره دارند و قابل جمع می باشد که هر یک، در جای خود، گویا و کارساز است.

 

فلسفهی روزه در ماه رمضان
همان گونه که گذرا اشاره شد، هر عبادتی در اسلام دارای ابعاد گوناگون فردی و اجتماعی است که سبب شکل گیری روحیه ی مفید یا ویژگی برازنده ای در مسلمان می شود. به جرات می توان گفت که روزه ی راستین، از کامل ترین برنامه های عبادی اسلام است که توجه بایسته به ان، والاترین دست اوردها را به دنبال خواهد داشت. در این جا، بسیار بجا است در اینه ی شفاف کلام معصومان(ع) به این ویژگی ها اشاره شود.

 

1-توانایی همگانی
بسیار مهم است که هرگاه مسوولیتی برعهده ی کسی گذاشته می شود، توان او مدنظر قرار گیرد. خداوند متعال نیز هرگز تکلیفی فراتر از توان کسی برعهده ی او نمی گذارد که (لایکلف الله نفسا الا وسعها). امام رضا(ع) فرمودند: (اگر بپرسند چرا مامورند به روزه ی ماه رمضان و بس، نه کمتر و نه زیادتر، گفته می شود برای انکه این مقدار، حدی است که از اجرای ان، هم ضعیف برمی اید و هم قوی و جز این نیست که خداوند فرایض و واجبات را به اندازه ای که در امکان بیش تر افراد باشد، تعیین فرموده است؛ ان گاه ناتوانان را ازادی داده است، بدین معنا که اگر خواستند، غیر ماه رمضان را هم با گرفتن روزه تقرب جویند و چنان که به کمتر از این صلاحشان بود، خداوند کم تر می فرمود و اگر محتاج به بیشتر از این هم بودند، به زیاده از این امر می فرمود).5

2. تثبیت انگیزهی اخلاص
اخلاص در عمل، رمز پذیرش هر عمل است و روزه نیز از ان مستثنا نیست. در خطبه ی حضرت زهرا(س) در مورد فدک امده است: (خداوند روزه را برای تثبیت اخلاص واجب کرد). 6

 

3. یاداوری تشنگی و گرسنگی روز رستاخیز
یاد مرگ و یاداوری سختی روز جزا، سبب تنبه فرد و تعدیل در رفتارهای او می شود. امام رضا(ع) در مورد این جنبه ی تربیتی روزه فرمودند: (اگر بپرسند روزه چرا واجب شده است، پاسخ ان است که درد گرسنگی و تشنگی را بدانند و از این راه به فقر و بی زاد و توشگی اخرت پی ببرند و همچنین برای اینکه بر اثر سختی که از گرسنگی و تشنگی برای روزه دار پیش امده است فروتنی و کوچکی کند و نیاز نشان دهد تا اجر برد و به حساب اورد کار خویش را و پایداری و مقاومت کند بر ان و از این جهات، مستحق اجر شود با انچه که در ان است، از قبیل جلوگیری از طغیان شهوات و هواها و اینکه موجب عبرت و موعظه ای باشد برای انها در این دنیا و تمرینی باشد برای انجام تکالیف انها و راهنمایی باشد برای انها در عالم دیگر). 7

4. همدردی با قشرهای اسیب پذیر
یکی از مشکلات اجتماعی روز، رانده شدن قشرهای کم درامد و فقیر جامعه به حاشیه و بی توجهی به انها است که اسلام به هیچ روی ان را برنمی تابد. روزه نیز به همین دلیل واجب شده است تا فقیران به خاطر اطعام ها و برخی توفیقات اجباری(!) مانند کمک های مالی در قالب زکات فطره، بیش تر در نظر گرفته شوند. به این روایت توجه کنید: از هشام بن حکم است که گفت: از امام صادق(ع) درباره ی علت روزه پرسیدم. فرمودند: (اما علت روزه، بدان سبب است که فقیر و غنی در یک سطح شود، زیرا غنی درد گرسنگی را نچشیده است تا به فقیر رحم کند، زیرا غنی هرگاه چیزی بخواهد، توانایی ان را دارد. پس خداوند عزوجل به این وسیله خواست بین بندگانش برابری ایجاد کند و حس گرسنگی و درد را به غنی بچشاند تا دلش بر ضعیفان به رحم اید و بر انسان گرسنه مهربانی کند). 8

مشابه این سخن از امام حسن عسکری(ع) نیز روایت شده است: از حمزه بن محمد روایتی است که گفت به ابی محمد عسکری (ع) نوشتم: چرا خداوند عزوجل روزه را واجب کرده است؟ در پاسخ ان امد: تا غنی حس گرسنگی را بچشد و به فقیر احسان کند). 9

این دلیل روزه داری به اندازه ای مهم است که از دیگر امامان(ع) به دفعات روایت شده است: جعفربن محمدبن حمزه در گفت وگویی با ما گفت: (به ابی محمد حسن بن علی(ع) نوشتم چرا خداوند روزه را واجب کرد؟ پس برایم نوشت: خداوند تعالی روزه را واجب کرد تا غنی حس گرسنگی را بچشد تا بر فقیر مهر ورزد).10

فلسفهی قضای روزهی زن
شاید این پرسش به ذهن برسد که چرا روزه ی زن در ایام عادت ماهانه قضا دارد، ولی نماز او قضا ندارد. امام رضا(ع) در این باره فرمودند: اگر بپرسند چرا زن باید روزه را قضا کند، ولی نمازش قضا ندارد، گفته می شود که برای چند جهت: اول اینکه گرفتن روزه او را از کارهای لازم زندگی خود باز نمی دارد و از خانه داری و خدمت به شوهرش و انجام فرمان او و اصلاح امور منزل و شست وشو و نظافت مانع نمی شود، ولی نماز وقت را می گیرد و مانع از انجام همه ی امور دیگر می شود، زیرا نماز در شبانه روز مکرر واجب می شود و زن قدرت ندارد که هم نمازهای مدت ناپاکی خود را به جای اورد و هم نمازهای ایام پاکی و هم کارهای لازم و ضروری زندگی زناشویی یا فردی خود را انجام دهد، ولی روزه این چنین نیست. یکی دیگر از علت های ان این است که نماز زحمت نشست و برخاست و تحرک دارد، ولی در روزه این امور نیست و تنها نخوردن و خودداری کردن از مفطرات می باشد؛ نه حرکت و جنبش و فعالیت. در تمام مدت شبانه روز هیچ وقت جدیدی نمی رسد، مگر این که در ان نماز جدیدی واجب می شود، ولی روزه این گونه نیست که هر روز که می رسد، روزه اش بر او واجب باشد؛ مانند نماز که هر وقت سرمی رسد، نمازی بر او واجب باشد.11

رمضان ؛ میدان مسابقه
امام مجتبی(ع) در روزهای پایانی ماه مبارک رمضان از کنار جماعتی که مشغول خنده و شوخی بودند عبور کردند. حضرت با ناراحتی به ان‌ها فرمود: خدا ماه رمضان را میدان مسابقه بندگان قرار دهده است. دسته‌ای گوی سبقت می‌ربایند و پیروز می‌شوند و تعدادی هم از دیگران عقب می‌مانند و سرافکنده می‌شوند. عجیب است در روزی که پیشی گیرندگان پیروز شده‌اند و عقب ماندگان زیانکار گریده‌اند، جمعی به شوخی و خنده مشغولند. به خدا سوگند اگر پرده در افتد، امروز نیکوکار، مشغول پاداش خود و عقب افتاده، گرفتار بدیهای خود است و برای احدی فرصتی جهت شوخی و لهو و لعب باقی نمی‌ماند.12

اندرون از طعام خالی دار

تا در او نور معرفت بینی

تهی از حکمتی به علت ان

که پری از طعام تا بینی

 

رمضان؛ فرجامی خوش
نوشته‌اند حضرت سجاد(ع) اشتباهات غلامان خود را در طول ماه رمضان با ذکر تاریخ و مورد ان یادداشت می‌فرمود. در اخر ماه رمضان، غلامان خویش را جمع کرده و از انها اقرار می‌گرفتند که چنین اشتباهی از انان سر زده است. سپس در میان حلقه انها می‌ایستادند و می‌فرمودند که انچه را من می‌گویم تکرار کنید؛ ای علی بن حسین! همان طوری که ما غلام و بنده تو هستیم و تو اشتباهات ما را ثبت کرده‌ای، خدا هم کارهای تو را ثبت کرده است. اینک ما را عفو کن و ببخش چنانچه تو امیدواری خدا از گناهان تو بگذرد. به یاد ار ان روزی که با خفت و خواری در پیشگاه عدل الهی می‌ایستی، ان خدایی که به اندازهی خردلی ستم روا نمی‌دارد، همان مقدار کم را هم در قیامت به حساب می‌اورد، از ما در گذر که خدا از تو در گذرد که در قران امده:

(پس عفو کنید و چشم پوشی کنید ایا نمی‌خواهید خدا شما را ببخشد)13.

حضرت سخنان خود را به غلامان خود تلقین می‌کرد و انان تکرار می‌کردند و با نوای جان-سوز اشک می‌ریخت و می‌گفت: (پروردگارا! تو دستور گذشت به ما داده‌ای از ما نیز در گذر! خدایا! تو به عفو و گذشت از ما شایسته‌تری! به ما گفته‌ای که سایل را از در خانهی خود محروم و ناامید بر مگردانید. اینک به امید بخشایش، در خانه‌ات امده‌ایم. از تو می‌خواهیم بر ما کرم فرمایی. پروردگارا! بر بندهی خود منت گذار و ناامیدم مکن و مرا جزو کسانی قرار ده که از عطایای تو بهره‌مند گشته‌اند). ان گاه به غلامان خود رو کرده و می‌فرمودند: (من از شما گذشتم ایا شما هم مرا بخشیدید و از کوتاهی و قصوری که نسبت به شما کرده‌ام گذشتید؟ اگر من مالک ستمگر شما بوده‌ام، خود هم تحت قدرت مالکی دادگر هستم). غلامان عرض می‌کردند: (ای مولای ما! با اینکه هرگز به ما بدی نکرده‌اید شما را بخشیدیم). سپس حضرت می‌فرمود: پس بگویید: (بار خدایا! از علی بن الحسین بگذر، چنانچه او از ما گذشت و او را از اتش جهنم ازاد کن همان طوری که ما را از بندگی خود ازاد کرد). سپس حضرت، خود می‌گریست و در اخر گفتار انها امین می‌گفت و می‌فرمود: (شما را ازاد کردم به امید اینکه خداوند هم مرا ببخشد) و انها را ازاد می‌ساخت و هر ساله حدود بیست نفر از انان را در عید فطر ازاد می‌فرمودند.14

پی نوشت:
 

 

1. وسایل الشیعه، ج7، ص259.

2. همان، ص232.

3. میزان الحکمه، 176/4.

4. بحارالانوار/341/55.

5. همان/370/93.

6. همان/368/93.

7. بحارالانوار/369/93.

8. همان/371/93.

9. همان/369/93.

10. همان/339/93.

11. عیون اخبارالرضا، 249/2.

12. شیخ صدوق، من لا یحضره الفقیه، تهران، انتشارات اسلامیه، بیتا، ج2، ص174.

13. نور/ 22.

14.ابن شهر اشوب، مناقب ال ابی طالب، بیروت، دارالاضواء، بیتا، ج4، ص158.

 

منبع : مجله  پیام زن  مرداد و شهریور 1389 - شماره های 221 و 222 

مطالب مرتبط

تگ‌ها

مطالب پربیننده

پربیننده
آخرین مطالب

عضویت در خبرنامه