ویژه نیمه شعبان ولادت حضرت مهدی موعود(عج)

عدالت حقوقی مهدوی

عدالت حقوقی مهدوی

اما در دیدگاه فلسفی و حقوقی اسلام، بشر در میان همة موجودات کرة زمین به آن دلیل کرامت دارد و دارای حقوق ذاتی است ـ که به آن حقوق بشر می گویند ـ که به نص قرآن کریم، بشر خلیفة خدا بر روی زمین است. خداوند علاوه بر کرامت (و لقد کرمنا بنی آدم...50( به وی حقوق دیگری هم مانند آزادی، اختیار، حق حیات، رفاه و غیره را داده است

نویسنده : ایت الله سید علی خامنه ای
سوالات :
1. شاخصه های جهان شمول حقوق بشر اسلامی کدام است و با شاخصه های حقوق بشر از دیدگاه غرب چه تفاوت هایی دارد؟
2. آیا همة موارد مطرح شده در حقوق بشر امروزی، در حکومت امام مهدی(ع) رعایت خواهد شد؟
3. عدالت حقوقی در عصر امام مهدی(ع) با عدالت مطرح در نوشته های حقوق امروزی مانند اعلامیة جهانی حقوق بشر چه تفاوت هایی دارند؟
4. در حکومت جهانی امام مهدی(ع)، حقوق بین الملل چه جایگاهی خواهد داشت و آیا موضوعی برای آن باقی می ماند؟
5. آیا از نظر حقوق بین الملل، امکان تشکیل دولت واحد و اضمحلال دولت های دیگر وجود دارد؟
6. چنانچه دولت های دیگر باقی بمانند، رابطة حکومت مهدوی با حکومت های دیگر چگونه است؟ (کیفیت تعامل حضرت با کشورهای مختلف).
7. مصلحت در عدالت حقوقی مهدوی چه جایگاهی دارد؟
8. چالش ها و موانع تحقق عدالت حقوقی در عصر غیبت چیست؟
پاسخ سوال 1)
وقتی در جایی کلمه حق یا حقوق به کار می رود، باید بلافاصله ذهن پژوهشگر به منشأ آن برگردد؛ زیرا حق اساساً یک منشأ می خواهد و منشأ آن هر چه باشد با آن ملازمة ذاتی دارد.

منشأ حق در طبیعت جانداران یا به اصطلاح در قانون جنگل، زور و سلطه است. در طبیعت، زور حرف آخر را می زند و منشأ حق برای حیوان می شود، ولی در جامعة متمدن انسانی بایستی برای حق منشأ دیگری در نظر گرفت. در غرب نوجوان و نوکیسه که در حدود 500 سال پیش از قید استبداد حاکم بر کلیسا رهایی یافته بود، این اندیشه حاکم شد که دور از کلیسا و خدا یا حاکم غیبی، حق فقط از خود انسان بر می خیزد و توافق و تفاهم اکثریت پا به اصطلاح معمول ((قرارداد اجتماعی)) منشا حق و قانون است و حق و کلیه مسائل مربوط به بشر، امری زمینی است نه آسمانی. آنان نوعی اقتباس و پیروی ناقص و شاید نادرست از یونان پیش از اسکندر، نظامی به نام مردم سالاری یا دموکراسی به وجود آورده و این همان روحی است که در لفظ و مفهوم ((حقوق)) در اعلامیة حقوق بشر غربی دمیده و وجود دارد.

ما وقتی از حقوق دانان و فلاسفة غربی می پرسیم که شما به چه دلیل و مستند به کدام حقیقتی، بشر را منشأ حق و او را ذاتاً و به محض تولد دارای حق و حقوق معروف به حقوق بشر می دانید؟ آنان پاسخی جز مصادره به مطلوب ندارند؛ چون در واقع جوابی وجود ندارد.

اما در دیدگاه فلسفی و حقوقی اسلام، بشر در میان همة موجودات کرة زمین به آن دلیل کرامت دارد و دارای حقوق ذاتی است ـ که به آن حقوق بشر می گویند ـ که به نص قرآن کریم، بشر خلیفة خدا بر روی زمین است. خداوند علاوه بر کرامت (و لقد کرمنا بنی آدم...50( به وی حقوق دیگری هم مانند آزادی، اختیار، حق حیات، رفاه و غیره را داده است. داشتن ((تکلیف)) در انسان هم به دنبال همان کرامت ذاتی و حقوق ذاتی دیگر است. یکی از فضایل انسان و برتری او نسبت به دیگر موجودات این است که خداوند او را لایق تکلیف دانسته و برخلاف دیگر موجودات (جماد، نبات، حیوان) که فقط دارای حق هستند و تکلیفی ندارند یا مانند نوزادان یا مجانین که مردم عاقل و بالغ نسبت به آن ها تکلیف دارند ـ قیومیت و قیمومت و حفظ حیات و سلامت دیگر موجودات به بشر داده شده است.

جای بسی تأمل است که بعضی از مغالطه کاران حرفه ای سعی دارند داشتن تکلیف برای بشر را عیب و نقص او بدانند. این برداشت، توهین به بشر و نشانة جهل و اگر عامداً باشد به قصد تضعیف اسلام با استفاده از مغالطه است.

شاخصه و فرق دیگر حقوق بشر اسلامی در مفهوم ((بشر)) است که در غرب همواره آن را محصور و محدود به نژاد یا مذهب و قومیت می کنند، ولی در اسلام، این مفهوم همه بنی آدم را از هر رنگ و نژاد و زبان و مذهب و فرهنگ در بر می گیرد.

فرق دیگر اسلام با غرب در مسئله بشریت آن است که در اسلام، انسان نه فقط خلیفه خدا بر روی زمین و مأمور آبادسازی آن است، (واستعمرکم فیها...51(، بلکه حتی جزئی از خانواده خداست و خدا رئیس خانواده بشر و طالب سلامت که آسایش و راحت آن هاست؛ ((الخلق عیال الله...52)). بر این اساس، بشر در تمام مراحل و لحظات زندگی خود در رابطه ای دائمی با خداوند است، اما در دیدگاه غربی، رابطه انسان با آسمان (یعنی خدا) به کلی قطع است (که دیدگاهی توراتی و یهودی است) و بشر در این دنیا تنها، غریب و آزاد مطلق است. او می تواند هر عملی را، چه گناه و چه ثواب انجام دهد و حداکثر محدود به مقررات مدنی کشور خود است ـ اگر بپذیرد ـ که نام آن را قانون می گذارند.

بشر غربی حق دارد بر خلاف قوانین طبیعت عمل کند. ملاک ((میل اکثریت)) است که قوانین و هنجارها را می سازد؛ چه برای طبیعت و برای بشر مفید باشد و چه مخالف طبیعت و مضر و خطرناک برای انسان و محیط زیست باشد.

آزادی بشر در غرب، به معنای آزادی حیوانی است و به زحمت آن را در دایرة مقررات مدنی و کشوری محدود می سازند.

از این رو می توان گفت، تفاوت حقوق بشر غربی با حقوق بشر اسلامی ((از زمین تا آسمان است)).

پاسخ سوال 2)
در حکومت امام مهدی(ع)، نظم غلط بشری، هر جا که باشد به دور انداخته می شود و نظم الهی برقرار خواهد شد. در حقوق بشر امروزی، اصولی هست که از اسلام گرفته شده و زاییدة فکر غرب نیست؛ همان هاست که پس از غلبه و تصرف اسپانیا به دست مسلمانان با ترجمه کتب فقهی، فلسفی و علمی مسلمانان به زبان لاتین، به مدارس مسیحی و یهودی راه یافت و بیکن، توماس و مانند آن ها را پرورش داده و به برپایی انقلاب فرانسه و سقوط کلیسای کاتولیک و برقراری دوران تجدّد (یا مدرنیته) انجامید. همه یا بیش تر حقوق بشر دوران تجدد در اصل از متون اسلامی و مسیحی قرون وسطایی گرفته شده که آن ها میراث اسپانیای مسلمانان است وگرنه اصول فکری یونانی یا رومی اجازة حقوق بشر به معنای کنونی را نمی دهد.

پاسخ سوال 3)
عدل یعنی وضعیتی بهینه و دارای تناسب طبیعی و برتر که به مفهوم ((نوعی هم طرازی عمومی)) هردستگاه نیز هست. مثلاً وقتی اتومبیل یاهر ماشین مکانیکی خوب کار کند و نظم صحیح بر آن حاکم باشد می توان آن را در وضع تعادل یا عدل دانست.

در طبیعت نیز، خداوند برای هر چیز جایگاهی مناسب گذاشته ((بالعدل قامت السماوات...53)) تا طبیعت بتواند سود خود را برساند و جانداران در آن زندگی راحتی داشته باشند.

در جامعه بشری نیز، خداوند متعال نظمی مقرر کرده که به وسیله انبیا به بشر ابلاغ می شود. بخشی از این نظم در جهان بینی از درک صحیح جهان و خداشناسی، سرچشمه می گیرد و بخشی مربوط به مقررات ضروری یک تمدن است که در زندگی مدنی و رابطة مردم با یکدیگر ضروری است. مهم ترین آن، حکومت به صورت صحیح و برابر فطرت بشرو طبیعت جهان است. بخشی دیگر در باب قوانین پیچیده و پنهان طبیعت آمده است که به نام علم اخلاق مشهور شده است؛ همان که عکس العمل طبیعت در برابر هر رفتار بشر را در بر دارد.

برگردیم به کلمه عدل؛ این کلمه هم به ((گذاشتن و قرار دادن هر چیزی در جای خود)) و هم به ((دادن حق هر کس و هر چیزی به او)) معنا و تعبیر شده و هر دو به یک معناست.

این که در احادیث آمده است: امام زمان(ع) جهان را پر از عدل و داد خواهد کرد، به این معنی است که آن حضرت، عدالت طبیعی و اجتماعی را برقرار و جامعه، جهان و روابط بشری را بازسازی و اصلاح خواهد کرد.

مثلاً در باب ثروت های ملی و عمومی که حق همه است، روایاتی داریم که امام قائم آن را از دست متجاوزان و غاصبان گرفته و میان همة مردم به طور مساوی یا به هر صورت که عدل باشد، تقسیم خواهد کرد. یا این که احکام واقعی خداوند را بیان خواهد کرد.

انقلاب امام زمان(ع)، تنها در امور طبیعی یا اجتماعی نیست، بلکه نوعی بازسازی جامعه بشری است. در آن زمان با ظهور حقایق، بشر از پراکندگی فکری و فلسفی و فرهنگی رهایی یافته و دین یا همان جهان بینی فلسفی واقعی برای مردم آشکار خواهد شد، فرهنگ آن ها رشد یافته و عقل و شعور بشری تکامل خود را به دست خواهد آورد. در حدیث آمده است که خداوند با ظهور امام زمان عقول مردم را کامل خواهد کرد و آن ها را به آرزوهاشان خواهد رسانید. وقتی عدالت حقوقی (اجتماعی) دوران امام زمان(ع) را با آن چه که مزورّانه و پوچ در اعلامیه جهانی حقوق بشر و میثاق ها و مقررات دیگر آمده مقایسه کنید تفاوت هویدا خواهد شد.

پاسخ سوال 4)
در حکومت امام زمان(ع) همه حقوق حقه و طبیعی موجود و در حال اجرا ابقا خواهد شد و نقص آن مقررات ملی و جهانی با وضع مقررات جدید الهی کامل خواهد گردید. ما نمی دانیم مرزهای حقوقی و سیاسی ملت ها چه وضعی خواهند داشت و آیا معنای حکومت جهانی واحد آن است که تمام پهنه عالم مانند یک استان خواهد شد یا این که با حفظ اصول مقررات از طرف امام(ع) ـ که رهبری جهان را خواهد داشت ـ ملل کنونی عالم می توانند ویژگی های اجتماعی مفید خود را حفظ کنند. مثلاً به اصطلاح به صورت فدراتیو (یا استانی) زیر سایه امام زندگی نمایند.

قدر مسلم آن است که عدالت اجتماعی ـ چه در سطح کوچک شهری و ملی و چه در سطح جهانی و منطقه ای ـ به خوبی به مرحله عمل و اجرا خواهد رسید. ممکن است تکامل فکری و فرهنگی مردم جهان ـ که در حدیث از آن به کمال عقول بشر (و نه تنها مسلمانان) تعبیر شده ـ سبب شود که خود مردم جهان داوطلبانه و خودبه خود، مرزهای سیاسی، فرهنگی و نژادی را بردارند. حکومت الهی امام زمان مسلماً با این درخواست مردم موافقت خواهد داشت.

پاسخ سوال 6)
می دانیم اصولی مانند اصل هم زیستی برادرانه، اصل احترام به ارادة انسان و اصل مصلحت، در اسلام و حکومت مهدی(ع) پذیرفتنی خواهد بود. از این رو، اگر خیر و مصلحت خود مردم به سبب اختلافات طبیعی و جغرافیایی ـ نه نژادی و عقیدتی ـ در نوعی استقلال به صورت حکومت یا دولتی تابع اصول عام اسلامی باشد، شاید بتوان گفت که بعضی از انواع دولت ها ممکن است باقی بمانند، ولی آن چه که به نظر نزدیک تر به واقعیت می رسد، همان است که پیش از این گفتیم؛ بر حسب ظاهر روایات، بشر در یک تحول و تجربه در آن دوران به جایی خواهد رسید که زیر بار هیچ حکومتی ـ به هر شکل ـ جز حکومت حضرت مهدی(ع) نخواهد رفت.

از این جا می توان پاسخ پرسش ششم را هم دانست.

پاسخ سوال 7)
((مصلحت)) ابعاد مشترک معنوی بسیار و اقسام فراوانی دارد. همین تعدد معنا این خطر را دارد که می توان از آن در مغالطات استفاده کرد. یک بار مصلحت، به معنای نفع یا خیر یا دفع ضروری شخصی است که به شخص یا اشخاص مربوط می شود و گاهی همین خواص برای جامعه و مصلحت عام است. گاهی کوتاه مدت و گاهی دراز مدت است. گاهی مصلحت، بااصول شریعت یا قوانین اساسی و مهم تباین کلی دارد و گاهی به صورت عناوین ثانویه و اضطرار و نظم آن، در می آید. هر یک از این اقسام حکم و موقعیتی دارد.

از مجموعه آثار و روایات مربوط به دوران قیام حضرت مهدی(ع)، چنین بر می آید که محظورات و موانع اجتماعی و سیاسی که معمولاً به سبب انصراف از قوانین و اصول به اموری تحت عنوان مصلحت می شود، در آن دوران وجود نخواهد داشت. بنابراین، بهانه ای برای عدول از قوانین اجرای عدالت به دلیل مصلحت های اتفاقی و موقعی موجود نخواهد بود. مصلحت و کل المصلحه همان اجرای قانون عام الهی؛ یعنی عدل و قسط است و رودربایستی در آن روزگار وجود نخواهد داشت.

پاسخ سوال 8)
از قضایایی که درباره برخورد امام(ع) بادشمنان بشر و مانعان عدالت در آثار و روایات آمده، چنین بر می آید که بخشی از دوران آن امام به درگیری و نابودی پایگاه های ستم و فساد خواهد گذشت. بدیهی است، بشری که خداوند در سوره عصر قسم می خورد که در خسران است، به این سادگی ها اصلاح و تسلیم حکومت عدل الهی نخواهد شد، امّا چگونگی و طول مدت و اندازه آن برای ما معلوم نیست. والعلم عندالله.

پی نوشت ها :
1 . استاد ارجمند جناب حجت الاسلام و المسلمین دکتر هادی صادقی در شهر کرمانشاه متولد شد و پس از اتمام دورة مقدماتی، دورة سطح و خارج حوزه و رشته های متعددی از جمله ریاضی، فلسفه و دکترای کلام را در شهر قم گذراند و در دروس آیات عظام تبریزی و وحید خراسانی و.... کسب معرفت نمود.

ایشان علاوه بر تدریس فلسفه، کلام، منطق جدید و ... ریاست مرکز پژوهشهای اسلامی صدا و سیما و ریاست دانشکدة صدا و سیمای قم را به عهده دارند. از نام برده تألیفاتی همچون: درآمدی بر کلام جدید، الهیات و تحقیق پذیری و پلورالیسم، دین، حقیقت و کثرت و بیش از 30 مقاله پژوهشی منتشر شده است.

2. آمذره لالاند، فرهنگ علمی و انتقادی فلسفه، ترجمه دکتر غلامرضا وثق، تهران، موسسه انتشاراتی فردوسی، 1377.

3 . این اصل مربوط به دستیابی اولیه به دارایی است. یعنی تصرف چیزهایی که جز دارایی نبودهاند. این اصل شامل موضوعاتی مانند: چگونه اشیای تصرف نشده را میتوان تصرف کرد، فرآیند یا فرایندهای تصرف چیزهای تصرف نشده، چیزهایی که ممکن است در این فرآیندها به تصرف در آیند، دامنه تصرفات مجاز و ... است.

4 . این اصل مربوط به این است که انتقال دارایی یک شخص به شخص دیگر طی کدام فرآیندها امکان پذیر است. زیرا این عنوان مبادله دو سویه، هدیه یا انواع ابقاعات و تقلب و مانند آن به بحث کشیده میشوند.

5 . این اصل بر وجود بی عدالتی در گذشته مربوط میشود. اگر بی عدالتیهای گذشته تاثیری در شکل دادن به وضع فعلی داشته باشد، چگونه میتوان آن را تصحیح کرد؟ عامل بی عدالتی چه وظیفهای در برابر آسیب دیدگان دارد؟ برای محو آثار بی عدالتی تا کجای تاریخ باید پیش رفت؟ قربانیان بی عدالتی مجاز به انجام چه اقداماتی هستند؟

6 . رابرت نوزیک، ْمحدودیتهای اخلاقی و عدالت توزیعی، در لیبرالیسم و منتقدان آن، ویراسته مایکل سندل، ترجمه احمد تدین، تهران: شرکت انتشارات علمی و فرهنگی، 1374، صص 8 _ 177.

7 . میراث اجتماعی همان فرهنگ است که توضیح آن گذشت.

8 . J. Rawls. A Theory of justice. Oxford. 1971. p 7.

9 . مایکل سندل، عدالت و خیر در لیبرالیسم و منتقدانش، ص 40 _ 276.

10 . بر اساس حدیثی از امام باقر(ع)، نعمانی، الغیبة، باب 13، ح 30.

11 . بر اساس حدیث از امام باقر(ع)، بحار الانوار، ج 52، ص 336.

12. حدید، 17.

13 . ینابیع المودة، ص 425.

14 . در این زمینه روایات فراوانی وجود دارد. رک. بحار الانوار، ج 52 و منتخب الاثر فی الامام الثانی عشر، قم، موسسه السیدة المعصومه، 1419 ق.

15 . بر اساس روایتی از امام باقر(ع)، رک. بحار الانوار، ج 52، ص 328، منتخب الاثر فی الامام الثانی عشر، ص 607.

16 . بحار الانوار، ج 52، ص 390، ح 212.

17 . در این زمینه نگاه کنید به فصل 14 کتاب زیر:

Robert Merrihew Adams Finite and infinite oods .A Framework for Ethics. Oxford: Oxford university press. 1999.

18 . حجر، 29؛ ص، 72.

.19 آقای سید محمد موسوی، فارغ التحصیل از دانشگاه تهران و مرکز تحقیقات. دارای مدرک فوق لیسانس در رشته های جامعه شناسی و زبان و ادبیات فارسی هستند که هم اکنون به عنوان معاون وزارت ارشاد مشغول به کار میباشند. ایشان مطالعات گستردهای در عرصه تفسیر، حدیث، کلام، به خصوص کلام قدیم، تاریخ اسلام و تاریخ معاصر دارد.

از ایشان مقالاتی در نشریه بسیج وزارت ارشاد در زمینه کلام جدید به چاپ رسیده است. همچنین سه عنوان کتاب از نویسندگان معاصر عرب درباره چالشهای دین در عصر حاضر ترجمه نموده است.

20. عوالی اللئالی، ج 4، ص 102.

21. روم، 30.

22. حدید، 15.

23. بحار. ج 58، ص 129.

24. آل عمران، 18.

25. نساء، 58.

26 . استاد ارجمند جناب آقای اسماعیل شفیعی سروستانی، محقق، نویسنده، سردبیر و مدیر مسؤول موسسه فرهنگی موعود است. از ایشان تالیفات متعددی همچون: جوان، فرهنگ و زندگی، اراده معطوف به حق، استراتژی انتظار، نقدی بر مبادی علوم جدید، بخت خاک و ... و بیش از چهارصد و پنجاه مقاله در مطبوعات منتشر شده است.

27 آیت الله قربانعلی دری نجف آبادی در شهر نجف آباد اصفهان تولد یافت. پس از گذراندن دورة مقدماتی در زادگاهش، دورة عالی را در شهر مقدس قم گذراند و در دروس آیات عظام و اساتید: فاضل لنکرانی، اراکی، شهید مطهری، جوادی آملی و... شرکت و کسب معرفت نمود. پس از پیروزی انقلاب علیرغم اشتغالات وافر، به امر تدریس در حوزه و دانشگاه نیز همت گماشت، و در دوران انقلاب اسلامی فعالیتها و سمتهای اجرائی متعددی از جمله وزارت و وکالت و... داشته و تألیفات و آثار متعددی از جمله انسان، اسلام و بهرهوری، حکومت اسلامی در نهج البلاغه و ... دارند.

28. غررالحکم، ص 99.

29. همان.

30. همان، ص 339.

31. همان، ص 446.

32. همان، ص 99.

33. غررالحکم، ص 339.

34. همان.

35. همان، ص 340.

36. بحار، ج 66، ص 316.

37. همان، ج 51، ص 29.

38. نهج البلاغة، خطبة 87.

39. بحار، ج 51، ص 29.

40. طبرسی، احتجاج، ج 2، ص 290.

41. بحار، ج 51، ص 29.

42. نعمانی، الغیبة، ص 237.

43. بحار، ج 51، ص 29.

44. بحار، ج 51، ص 29.

45. همان. ص 92.

46. انسان، 21.

47. کمال الدین، ج 1، ص 289.

48. (انّ فی هذا لبلاغاً لقوم عابدین).

49. آیت الله سید محمد خامنهای پس از طی تحصیلات مقدماتی در مشهد، دوره عالی حقوق اسلام و فلسفه را در قم گذراند و در این دوره شاگرد فیلسوف معاصر علامه طباطبائی بود. پیش از انقلاب شغل عمده ایشان تدریس در دانشگاه و وکالت دادگستری بود ولی پس از آن به تحقیق و معرفی فلسفه ملاصدرا پرداخت و در سال 1999 اولین کنگره بینالمللی ملاصدرا را در تهران برگزار کرد و مؤسسه سیپرین را تأسیس کرد که به معرفی فلسفه اسلامی میپردازد. وی مدیر و سردبیر مجله خردنامه صدرا است و مؤلف بیش از سی کتاب و تعداد بیشتری مقالات فلسفی و حقوقی است.

50. اسراء، 70.

51. هود، 61.

52. کافی، ج 2، ص 164.

53. عوالی اللئالی، ج 4، ص 102.

منبع : مجله  انتظار  زمستان 1383، شماره 14 

مطالب مرتبط

تگ‌ها

مطالب پربیننده

پربیننده
آخرین مطالب

عضویت در خبرنامه