صفات همسران در خانواده فاطمه زهرا(س) و امیر مؤمنان(ع)

صفات همسران در خانواده فاطمه زهرا(س) و امیر مؤمنان(ع)



نویسنده : احمد لقمانی
 اشاره
تاکنون دانستیم باورهای پاک و آسمان زاد ما چون با شناخت الگوهای شایسته همراه شود، ارمغانهایی ارزشمند همانند رویش رشد و اندیشه، نواندیشی و کمال جویی به همراه خواهد داشت و در پی آن تمامی دین باوران بسان نیروهایی تازه نفس و هوشمند در سنگرهای ناپیدای دفاع از ارزشهای الهی، هماره آماده و بیدار خواهند بود تا از راهزنی فکری، فرهنگی استکبار و غارت اندوخته های معنوی خداجویان جلوگیری کنند.

در آینه نگاه رهبر فرزانه انقلاب، حضرت آیت اللّه خامنه ای نگریستیم و شیوه دشمن را حمله به عقبه جامعه اسلامی به طور آرام، مخفیانه و با هجوم باورهای تازه برای تهی ساختن نسل نو از ارزشهای دینی و اصول انقلابی دانستیم که با دامن زدن به شهوات و بی بند و باریهای اجتماعی و منزوی ساختن اسلام از صحنه های سیاسی،اجتماعی دنیا انجام می پذیرد.

آن باور و این نگاه، ما را بر آن داشت به عالی ترین صحیفه سعادت، قرآن، رو کنیم و چگونگی موفقیت این شیوه را جویا شویم. در قرآن، دعوت به «اسوه حسنه» را یافتیم که نخستین آنان، سخنگوی وحی خداوندی، رسول اکرم(ص) است. الگویی که پروردگار بزرگ، خود، برای درس آموزی تمام عصرها و نسلها به معرفی آن پرداخت و فرمود:

لَقَدْ کانَ لَکُمْ فی رسولِ اللّه اُسوَةٌ حَسَنَةٌ

همانا برای شما در [اقتدا و پیروی [رسول خدا سرمشقی نیکوست.

سپس بانویی بزرگ را که «فضایل او هم تراز صفات بی نهایت رسول اکرم(ص)»(1) بوده و «افتخار خاندان وحی»(2) شمرده شده است و او فاطمه زهرا(ع) است. اسوه حسنه ای که فرزند عزیز او، امام خمینی در سخن عصمت آسای خود، او را تمام «حقیقت انسان»(3) و «تمام نسخه انسانیت»(4) دانست و فرمود:

«[حضرت فاطمه زهرا(س)] زنی بود که اگر مرد بود نبی بود، زنی بود که اگر مرد بود به جای رسول اللّه بود».(5)

... و بدین سان به «سرچشمه حیات» و «زلال زندگی» دست یافتیم. نخستین جرعه ای که از کوثر صفات آن پاک بانوی هستی نوشیدیم، «صفات فاطمه(س) و شوهر عزیزش امیرمؤمنان(ع)» در زندگانی مشترک آن دو بود که تاکنون به هشت ویژگی درس آموز برای تمامی همسران ـ بویژه جوانان شیفته و ژرف اندیش ـ پرداختیم.

بصیرت و بینش نسبت به زندگی، شناخت همسر و ابعاد روحی روانی او، همدلی و همراهی با همسر در صحنه های گوناگون زندگی، احترام به شخصیت همسر، آراستگی ظاهری و استفاده از عطر و آرایش در زندگی، ساده زیستی، ایثار و مهرورزی، بیداری و پایداری (اخلاص و شکیبایی) در زندگی، عناوین بحثهای گذشته بود، اینک ادامه گفتارمان را پی می گیریم:

* * *

9ـ خوشرویی و خوش اخلاقی
دفتر زندگی هر یک از ما برگه هایی گوناگون از صفاتی متفاوت با خود دارد. برخی از این صفات با آثار زشت و زیبای آن، تنها در درون آدمی نهفته است و دامنگیر دیگران نخواهد شد؛ همانند ریا و اخلاص. پاره ای دیگر افزون بر تأثیر شخصی، آثاری خانوادگی داشته، همسر، فرزندان و اطرافیان را در پرتو خود قرار می دهد؛ مثل آنکه زن و یا شوهر همیشه با لباسی فرسوده، قیافه ای ژولیده و چهره ای چروکیده از خشم و خشونت با دیگران به سر برند و افزون بر جهنم سیّار درونی، بوستان زندگی را آتشکده ای سوزنده برای اطرافیان سازند. به گونه ای که با ورود آنان به خانه، تمامی افراد، اعلام عزای عمومی نموده و با خروجشان از منزل، زنگ راحت زده شده و همه به شادی و شادمانی پردازند. اما چون این گونه افراد در جامعه ظاهر می شوند و یا به میهمانی می روند، لباسی شیک و زیبا به تن کرده، چهره ای شاد و متبسّم پیدا نموده و برای اظهار شخصیتی برتر، به نمایش خوشبختی با واژه هایی خاص و نشست و برخاستهایی تآترگونه می پردازند!!

دسته ای دیگر از صفات، افقی فراتر از خود و خانواده داشته، به جامعه ای که در آن زندگی می کنیم نیز سرایت می کند به گونه ای که بسان سکه ای سرنوشت ساز بیش از دو رو ندارد؛ یا آدمی را به اوج عزت و ارزشمندی می رساند و یا آنکه به حضیض ذلت و سرافکندگی می برد. همانند خوشرویی و خوش اخلاقی، یا ترشرویی و بداخلاقی.

همسرانی که به دور از دوربین نگاه دیگران و بیزار از زنجیر تکلفات و قید و بندهای شخصیت نما با هم زندگی می کنند، بی اعتنا به امواج احساسات افراد و یا زندگی اطرافیان، با چهره ای گشاده، لبانی متبسم، اخلاقی خوش و قلبی پرمهر به رشد حقیقی خویش و رویش نونهالان خود مشغولند، بیش از دیگران شهد شیرین خوشبختی در کام خود دارند و احساس آرامش روحی و آسایش روانی افزونتری می نمایند؛ گرچه سنگلاخهای فقر و ناهمواریهای ناداری همیشه مقابل دیدگانشان باشد. و دیری نمی گذرد که بسیاری از زرداران و زیوراندوزان، در حسرت لحظه ای از راحتی روح و روان اینان به سر می برند و افزون بر آثار نیک اخروی به برکات سعادت بخش دنیوی این صفت اشاره می کنند.

زهرای بتول(ع)، بانویی بزرگ و اسوه ای حسنه است که علاوه بر صفات فردی، از خوشرویی، خوش اخلاقی و شیوه های شایسته پدر در زندگی، بهره های فراوان برده بود. او رسول خدا(ص) را می دید که چون از چیزی خوشش می آمد، چهره مبارکش مانند قرص ماه روشن می شد. با تبسمی بر لب ـ به زیبایی غنچه ـ سخنان خود را کوتاه، جامع و با پیوستگی بیان می نمود به گونه ای که شنونده آن را به خوبی به حافظه سپرده و کامل فرا می گرفت. گفته دلنشین و آموزنده پدر خود را هماره در یاد داشت که روزی به اصحاب خود فرمود: آیا به شما خبر ندهم که کدامتان به من شباهت بیشتری دارید؟ و آنان یکصدا گفتند: بلی یا رسول اللّه . و پیامبر(ص) فرمود: کسی که خُلقش نیک تر، برخوردش با مردم ملایم تر و بیش از همه به برادران دینی مهربان تر باشد ...

فاطمه(ع) همیشه هنگام زیارت پدر، او را خوشرو می دید بدون آنکه بخندد؛ و اندوهگین می دید، بدون آنکه چهره اش در هم کشیده باشد؛ دل نازک، مهربان و متواضع. به گونه ای که بین اصحاب خود، به طور مساوی به همگان چشم می دوخت و یکنواخت به آنان می نگریست. هر کس موفق به درک حضور رسول اللّه می شد می گفت: مانند آن جناب، احدی را ـ نه قبل و نه بعد ـ ندیده ام.

به اطرافیان خود می فرمود: مزاح، از خوش اخلاقی است، همانا با شوخی می توانی برادر دینی ات را مسرور و شاد نمایی و گاه آن حضرت، خود نیز شوخی می کرد تا افراد را خوشحال سازد. روزی مرد عربی نزد رسول اللّه (ص) آمد و برای حضرت، هدیه آورد و همان جا گفت: پول هدیه مرا مرحمت کن. پیامبر خندیدند و پس از آن ماجرا، هرگاه غمگین بودند می فرمودند: آن اعرابی کجاست، کاش می آمد.

فاطمه(ع) خود از پدر شنید که فرمود: جبرئیل از جانب پروردگارم بر من نازل شده گفت: «ای محمد! بر تو باد که «حُسن خلق» را با خود همراه سازی زیرا بدخلقی، خیر دنیا و آخرت را از بین می برد.»(6)

از این رو فاطمه(س) در زندگی زناشویی خود با همسر بزرگوارش علی(ع) با چهره ای گشاده، رویی خوش، لبانی متبسم و همراه با مزاح و شوخی(7) روبه رو می شد تا بدین طریق، غبار غم و اندوه از آینه وجود شوهر دلبندش بزداید و محیط خانه و خانواده را با طراوت و نشاط و به دور از یکنواختی و خستگی سازد.

برخوردهای محبت آمیز و معاشرتهای شیرین او با افراد، سبب جذب آنان در برخورد نخست می شد و نوعی دلدادگی و محبت نسبت به زهرای مرضیه(ع) پدید می آمد. ام سلمه همسر رسول خدا(ص) می گوید:

پس از ازدواج با رسول اللّه (ص) من عهده دار امور دخترش فاطمه(س) شدم اما به خدا سوگند، او در آداب اجتماعی شیوه های اخلاقی و آگاهیهای زندگانی، برتر از من به همه مسایل بود.(8)

روزی زنی نزد زهرا(س) آمد و گفت: مادر پیری دارم که در مسایل نماز، پرسشهایی دارد و مرا فرستاده تا مسایل شرعی نماز را از شما بپرسم.

حضرت فرمود: بپرس. و آن زن، مسایل فراوانی مطرح کرد و یک یک پاسخ شنید. همین که پرسشهای او به ده عدد رسید، خجالت کشید و آثار شرم و حیا در چهره اش نمایان شد و گفت:

ای دختر رسول خدا! بیش از این نباید شما را به زحمت اندازم.

فاطمه(ع) با رویی گشاده و اخلاقی شایسته فرمود: باز هم بیا و آنچه سؤال داری بپرس، آیا اگر کسی را اجیر کنند که بار سنگینی را به بالای بام ببرد و در مقابل یکصد هزار دینار طلا مزد بگیرد، چنین کاری بر او دشوار است؟

زن جواب داد: نه. هرگز! چه کسی در مقابل این مبلغ گزاف احساس خستگی می کند؟!

آنگاه حضرت فرمود: «من هر مسأله ای را که پاسخ می دهم، بیش از فاصله بین زمین و عرش، گوهر و لؤلؤ پاداش می گیرم. پس

سزاوار است که بر من سنگین نیاید.» سپس حدیثی چشمگیر از پدر خود، رسول اللّه (ص) در باره ارزش والای علم و عالم بیان نمود، به گونه ای که آن زن با شادمانی و خرسندی فراوانی با دخت رسول خدا(ص) خداحافظی کرد.(9).

تأثیر معجزه آسای خوشرویی و خوش اخلاقی برای تمامی مردان و زنان ـ بویژه جوانان ـ در سخن گرانسنگ فاطمه زهرا(ع) به خوبی نمایان است که فرمود:

بِشرٌ فی وَجْهِ المؤمن یوجِب لِصاحِبِه الجنَّة و بِشرٌ فی وجِه الْمُعانِد اَلْمُعادی، یَقی صاحِبَهُ عَذابَ النّار.(10)

پاداش خوشرویی در برابر مؤمن، بهشت است و خوشرویی با دشمن انسانهای ستیزه جو، انسان را از عذاب آتش باز می دارد.

باور این حقیقت والا از عمق دل و جان، فاطمه(ع) را به شوخی با علی(ع) وا می داشت، همانند روزی که آن حضرت، حسین(ع) را در خردسالی بر روی دستان خود نوازش می داد و می فرمود: انت شبیه بابی، لست شبیها بعلی.(11)

حسین جان! تو به پدرم شباهت داری و به پدرت علی شبیه نیستی.

و امام(ع) با سخنان همسر عزیزش، نسیم شادی و شادمانی بر چهره اش می نشست و تبسم می نمود.

10ـ شیفتگی عبادت؛ دلدادگی
اطاعت

آیه قرآن که گل دفتر است

معرفت فاطمه و کوثر است

نور نداریم چنین قاهره

عالمه و طیّبه و طاهره

عرش خدا رقعه منشور او

نور علی نور علی نور او(12)

آرامش جان و سبکبالی خاطر، نعمتی است که با حضور دایمی ما در محضر پروردگار مهربان به دست می آید و با دل مشغولی، آشفتگی روح و اضطراب روان از آشیانه دل پرواز می کند. بسیاری از ما پیش از ورود تأثیرگذار در اجتماع از چنین ارمغان آسمانی ـ یعنی شیفتگی راز و نیاز با خداوند بزرگ و لذت از مناجات با او ـ بهره ها داریم اما جلوه های گوناگون زندگی همانند شغل، خانه، همسر، فرزند، دارایی و ... از ما دلبری کرده، بسان توفانی پرخروش، ذره ذره آن مهر و محبت را از بلور قلبمان می رباید.

خوشحال و خرسند، انسانهای بلندهمت و والاگوهری هستند که از ورود نامحرمان و رهزنان به حرم دل جلوگیری کرده، قفل محبت و وابستگی به جلوه های زندگی نمی زنند و تمامی ابزار و لوازم رفاه را در خدمت خود می خواهند و خویش را خدمتگزار هیچ یک از آنها نمی کنند. همانند دخت رسول اللّه (ص) که «بتول» یعنی از همه بریده و به خدا دل بسته(13) بود و نام «زهرا» داشت، زیرا هنگام عبادت، فروغ نورش برای ساکنان آسمان می درخشید، همان گونه که نور ستارگان آسمان برای زمینیان درخشندگی دارد.(14)

آنگاه که دختری بود در خانه پدر و فرشته وحی بر رسول اللّه نازل شده بود تا خواسته های فاطمه را اجابت کند، چون پیامبر، پیام خداوند را فرمود: حضرت در جواب پدر گفت: «مرا حاجتی جز این نیست که پیوسته ناظر جمال زیبا و والای خداوند باشم.»(15)

و چون رسول اکرم(ص) دعایی به دخت عزیز خود می آموزد، آن بانوی والاگوهر می فرماید:

«این دعا از دنیا و آنچه در آن است در نزد من محبوب تر است».(16)

این دلدادگی و عشق چشمگیر به یاد و مناجات پروردگار، چنان تأثیری در وجود او گذارده بود که در نمازش از ترس خدا نفس نفس می زد ـ و گریه در گلویش می شکست ـ(17) برخی از افراد چنین باور داشتند که «در میان امت اسلام، کسی خداپرست تر از فاطمه نبود. او آنقدر در نماز می ایستاد که قدمهایش ورم می کرد.»(18)

آیا به راستی الگویی برتر از فاطمه(س) برای تمامی زنان، مردان و همسران می توان یافت؟ اسوه حسنه ای که عشق و ارادت به دادار یکتا و پروردگار بزرگ را در متن دل و جان خود حفظ می نمود و محبت همسر و فرزندان و جلوه های دیگر زندگی را در مسیر آن عشق قرار می داد.

انس فاطمه(س) با قرآن و طراوت روح وی با کلام وحی به گونه ای بود که چون سلمان از سوی رسول خدا(ص) برای کاری به خانه زهرا(ع) روانه شد، به در خانه آن بانو که رسید صدای او را شنید که مشغول تلاوت قرآن است(19) و روزی دیگر که وارد خانه حضرت می شود، فاطمه را در حال کار در منزل و آسیای جو، مشغول خواندن قرآن می بیند.(20)

آری، این انس مقدس چنان تأثیری در خانه و اهل خانه داشت که فضه، خادمه او، تا بیست سال به غیر از قرآن لب نگشود و تمامی پاسخهای خود را با آیات قرآن بیان می کرد(21) و از آثار این انس، آن است که فاطمه(ع) در صحرای محشر هم قرآن زمزمه می کند(22) و هنگام ورود به بهشت نیز با تلاوت آیات الهی وارد می شود،(23) همان گونه که به همسرش علی(ع) وصیت می کند که برای من در نخستین شب مرگم و بر سر تربتم زیاد قرآن بخوان.(24)

از آن هنگام که سخن روح بخش پدر را شنید که غروب جمعه، زمانی است که هر کس آن را مراقبت کند و در آن لحظه دعا نماید، دعایش مستجاب خواهد شد، به خدمتگزارش می فرمود: بر فراز بلندی برو و هرگاه دیدی نیمه خورشید غروب کرده، مرا خبر کن تا دعا کنم(25) و دعای او پیش از آنکه برای خود، همسر و فرزندان باشد برای اطرافیان، همسایگان و تمامی دردمندان و آرزومندان بود.(26) همان گونه که در روز قیامت از سوی خداوند ندا می رسد: «ای فاطمه! از من هر چه می خواهی درخواست کن تا به تو عطا کنم و تو را خرسند نمایم» و حضرت عرض می کند:

«الهی اَنْتَ الْمُنی و فَوقَ المُنی، اَسْألک اَنْ لا تُعذّب محبّی و محبّی عترتی بالنّار».(27)

خداوندا! تو امید من، بلکه بالاتر از امید من هستی؛ از تو می خواهم دوستان من و دوستان خاندان مرا به آتش دوزخ عذاب نکنی.

روزی امیرمؤمنان(ع) به همسر خود فاطمه گفت: نزد رسول اللّه برود و از پیامبر خادمی بخواهد. او نیز رفت و ضمن نشان دادن پینه های دستش عرض کرد: «آسیاب کردن، مرا به زحمت انداخته است»، آنگاه درخواست خادمی کرد.

پیامبر(ص) در پاسخ فرمود: آیا نمی خواهی ـ به جای خادم ـ هدیه ای به تو دهم که از همه دنیا ارزشمندتر باشد؟ هنگامی که برای خواب آماده شدی، سی و چهار بار «اللّه اکبر» و سی و سه بار «الحمد للّه » و سی و سه بار «سبحان اللّه » بگو.(28) از آن روز این ذکر، آشنای همیشه بر لبان زهرا(ع) شد و به نام «تسبیحات حضرت زهرا(ع)» شهرت یافت. تأثیر اکسیرگونه این ذکر، بدان حد است که امام باقر(ع) فرمود: خداوند در حمد و ستایش، به چیزی برتر از تسبیح فاطمه(ع) عبادت نشده است و امام صادق(ع) آن را برتر از هزار رکعت نماز مستحبی شمرده است.(29)

برخی از دین باوران و افراد مذهبی که در ابعاد عبادی کوشا و شکیبا هستند، در «عرصه های اطاعت»، دچار ضعف و گاه دگرگونی می شوند. این حقیقت بدان حد شهرت یافته که ضرب المثلی عبرت آموز گشته که بعضی چون سخن مرجع خود را که با سلیقه و خواست درونی خود نسبت به عزاداری، مخالف است روبه رو شده اند به آن مرجع پیشنهاد تقلید یک روزه از خود در افکار، آداب و رسوم غلط داده اند!! و این واقعیتی تلخ و ناگوار است که در مراسم گوناگونی که احساسات بر فکر و فرهنگ آدمی حکمفرما می شود، هواها و هوسهای خود را برتری می بخشیم و با توجیهاتی شیطانی در پی گشودن راهی هستیم همانند آنکه: یک شب است، سالها آرزو داشته ام، مگر می شود رسومات ترک شود؟ در حالی که چنین معبرهای دشوار و حساس، صحنه های امتحان ما در برگزیدن خواسته دل در برابر خواسته خدا و انتخاب هوسها به جای وظیفه و رسالت خواهد بود.

و فاطمه زهرا(ع) که تمامی ما در صدد پیروی و الگوپذیری از آن حضرت در تمامی

این صحنه ها هستیم، تنها به یک چیز توجه داشت و آن «انجام وظیفه» بود و بس. در کنار پدر، هماره خشنودی رسول خدا را بر خواست خود مقدم می داشت و از هر آنچه در اختیار او بود می گذشت و می فرمود: «سوگند به خدا، پیامبر را بر خواست خود و دیگران مقدم می دارم.»(30) و در کنار همسر، به تمام وظایف همسری خود عمل می کرد:

هیچ گاه علی(ع) را آزرده خاطر نکرد و هرگز سخن خود را بر گفته او برتر ندانست. همواره همسری مطیع و گوش به فرمان بود، گرچه خواست و میل خود، چیزی دیگر باشد.(31) روزی که عمر و ابوبکر برای دیدار فاطمه(س) با علی(ع) سخن گفتند، ذره ای علاقه در وجود او نبود اما چون همسرش اظهار علاقه نمود، فرمود: «علی جان! خانه، خانه تو است و من کنیز و گوش به فرمان تو».(32)

گاه که شوهر عزیزش از علت آگاه نکردن فاطمه نسبت به نبود غذا در منزل پرسش می کرد می گفت: من از خدا شرم دارم، چیزی را که قدرتش را نداری بر تو تحمیل کنم.(33) و در آن روز سیاه، روز شکستن استخوانهای سینه و روز تازیانه بر بازوان حضرت، چون همسر خود را با چنان وضع دلخراشی دید که به سوی مسجد می برند، آنان را تهدید به نفرین نمود و فرمود:

«رها کنید پسرعمویم را، قسم به خدایی که محمد را به حق فرستاد اگر دست از وی برندارید، سر خود را برهنه کرده و پیراهن رسول خدا را برافکنده و در برابر خدا فریاد برخواهم آورد و همه شما را نفرین می کنم.»

و در حالی که دست حسن(ع) و حسین(ع) را گرفت، به طرف قبر رسول اللّه (ص) روانه شد. در این هنگام علی(ع) که از ماجرای پس از نفرین همسرش که نابودی تمامی افراد بود، خبر داشت، سلمان را به سوی فاطمه فرستاد تا او را منصرف سازد و او پس از شنیدن پیام امیرالمؤمنین(ع)، تمامی امواج احساس خود را به اقیانوس بیکران عشق به ولایت، روانه ساخت و با لحنی از سر اطاعت عرض کرد:

«علی جان! جانم فدایت و سپر بلایت. ای اباالحسن، همواره با توام چه در خوشیها و چه در سختیها ... به خانه باز می گردم، می روم و صبر می کنم، سخن آن بزرگوار را می پذیرم و از او اطاعت می کنم.»(34)

11ـ هنرمندی و هنرآفرینی در زندگی
کیست نور چشم احمد؟ فاطمه

کیست تأنیث محمّد؟ فاطمه

هر کجا سبزست نام فاطمه ست

این سیادت از مقام فاطمه ست

آب کوثر چیست؟ اشک فاطمه

ابر می گرید ز اشک فاطمه

ناز آن اشکی که زهرا باورست

وای بر چشمی که بی زهرا ترست(35)

عقل، قلب و اعضای بدن، سه رکن ارزشمند و بنیادین انسان محسوب می شوند. از عقل، خرد و اندیشه می تراود، از قلب، احساس، عشق و هنر تبلور می یابد و با اعضای بدن، فرمانهای عقل و قلب اجرا می شود.

فاطمه بانویی بی همتا در آفرینش بود که با رشد اندیشه و خردورزی وسیع خود به کمال عقل دست یافت و به دور از هوا و هوس، احساسات پاک و عاطفه پرطراوتی از اعماق قلب خود به دست آورد. در پرتو این موفقیت بی نظیر، دوستی و دشمنی، خواستنها و نخواستنها و تمامی جلوه های احساس خود را در معیارهای خداوندی قرار داد و پس از این دو؛ اعمال و رفتار خویش را الگویی یگانه و اسوه ای آسمانی برای تمامی زنان و مردان ساخت. از این رو رسول خدا(ص) همیشه بر سه موضع از بدن دختر عزیزش بوسه می زد؛ سینه فاطمه را می بوسید که نشان بوسه بر احساس و عاطفه او بود، پیشانی زهرا را می بوسید که بیانگر تأیید فکر و اندیشه وی بود و بر دستان فرزند دلبندش بوسه می زد تا به همه بفهماند، تمامی اعمال و رفتار دخترم مورد قبول من است؟ به دیگر سخن، با این بوسه ها می فرمود:

فکر فاطمه، فکر من است، احساس او، احساس من است و تمامی اعمال او مورد قبول من.هر کس با اندیشه های او مخالفت کند، با من مخالفت کرده است و کسانی که مورد حُب و بغض زهرایم قرار گیرند، محبوب و مبغوض من خواهند بود و اینان مورد رحمت و یا لعنت خداوند خواهند بود.

با نگاهی به جلوه های هنرمندی و هنرآفرینی زهرای مرضیه(س) در زندگی، در می یابیم که این ویژگی پرارزش در وجود آن بانو دستاورد صفاتی چون عشق به زندگی، علاقه مندی به همسر، نشاط روحی، امید به آینده، استفاده صحیح و بجا از لحظه های عمر، لطافت روح و سلامت نفس بوده است.

بدون شک انسانهایی که صحن زندگی خود را با نوعی هنر، زینت بخشند، فرصت هر گونه بی حالی، تنبلی، کسالت، خستگی کاذب و بی حوصلگی را از خود گرفته، از خود یادگارانی ماندگار، آثاری نفیس و آموزه هایی ارزشمند باقی خواهند گذاشت. آثاری که در چهره های اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی و یا سیاسی، رخ نشان می دهد و گاه مسیر تاریک تاریخ را به عرصه روشن حقیقت رهنمون می سازد.

«شعر» شایسته، هنری زمرّدین و پربها است که در هر زمان، بویژه صدر اسلام، ارزش والایی داشته است و فاطمه زهرا(ع) در این عرصه، نمونه های ارزشمندی بر جای گذاشته است.

در لحظه های آغازین زندگی خود با علی(ع)، غنچه لب را به ستایش شوهر نمونه اش گشود و با اشعاری زیبا فرمود:

اضحی الفِخارُ لَنا وَ عِزٌّ شامِخٌ

و لقد سمونا فی بنی عدنانِ(36)

...

افتخار و عزت والا، از آنِ ما شد

و ما در میان فرزندان عدنان سربلند شدیم

تو به بزرگی و برتری رسیدی و از همه آفریده ها والاتر شدی

و جنّ و انس از عظمت تو عقب ماندند

معصوم «علی» است، بهترین کسی که گام بر خاک نهاده، بزرگوار و دارای احسان و نیکی

والاییهای اخلاقی و بزرگیها از آنِ اوست، تا آنگاه که مرغان بر شاخه ها به ترنم مشغولند

آنگاه که با کودکان خود بازی می کرد و به تربیت روحی و پرورش جسمی آنان می پرداخت، در قالب شعر ادیبانه با آنان سخن می گفت. به پسر عزیزش حسن(ع) می فرمود:

اَشْبِهْ اَباک یا حسن

وَ اخْلَع عَن الحقِّ الرّسَن

و اعْبُد اِلها ذَالمِنَنْ

وَلا تُوالِ ذَاْلإِحَنْ(37)

حسن جان! مانند پدرت علی(ع) باش

و ریسمان را از گردن حق بردار

خدای احسان کننده را پرستش کن

و با افراد دشمن و کینه توز دوستی مکن

در صحنه های دیگر زندگی همانند گفتگوی علی(ع) با فاطمه در باره سخاوت و ایثار آن بانو، سخن آخرین حضرت با فضه هنگام پرواز روح از پیکر پاک او، سوگواری

و بیان ماتم و اندوه خویش در رحلت رسول خدا(ص) و هنگام بیان دشمنی او نامردمیهای ستمگران بعد از پیامبر(ص) به شعرهای شیوا همگام با چینش درست الفاظ و بیان روشن احساسات، نشان از هنرمندی خاص آن حضرت در این عرصه است.

«سخنوری» فاطمه(ع) با زیباترین و بلندترین کلمات، زبده ترین و گزیده ترین معانی، بدون خواندن از نوشته ای و در جمع بی شماری از مردم مدینه، نگین زرّینی از ارزشهای آن بانو را در جلوه های هنری نمایان می سازد. به گونه ای که دوستان و دشمنان از انبوه معانی و جلوه دلربای الفاظ، انگشت حیرت بر دهان گذاشته و بزرگان عرصه ادب را به تفسیر و توضیح کلمات و عبارات فرا خوانده اند.(38) این سخنان با ویژگیهای گوناگون ادبی ـ اجتماعی، فرهنگی ـ سیاسی و روانی ـ کلامی خود به درستی و زیبایی «سینای صلابت یا خطبه ای خدایی» نام گرفته است.(39)

«تواناییهای بیرون از باور فاطمه(ع) در پاسخگویی به پرسشهای فکری فرهنگی افراد» جلوه ای ارزشمند از دیگر ابعاد شخصیتی آن حضرت است؛ این ویژگی چشمگیر در زمانی نمایان می شد که زنان را نه تنها فردی همچون دیگر افراد محسوب نمی کردند، بلکه انسان نیز نمی دانستند و دختران را مایه ننگ و سرافکندگی خانواده می شمردند!!

«حضور مؤثر در عرصه های نظامی و در پشت جبهه برای کمک به مجروحان جنگ و بستن زخم و مداوای آنان»، افقی روشن از دیگر آفاق چشم نواز شخصیت حضرت زهرا(ع) است.

از آنجا که این نوشتار، حوصله ای اندک و صفحاتی محدود دارد، اجازه دهید به بهترین هنرها و هنرآفرینیهای پاک بانوی هستی اشاره کنیم که آن «هنر بندگی و عبودیت» است؛ هنری که سالهای کوتاه عمر آن حضرت را بلندای تاریخ انسانیت و به وسعت ارزشهای الهی گسترش بخشید و جاودانه ساخت. از این رو ابعاد دیگر هنرآفرینی آن بانو را در خانه و کنار همسر و فرزندان و پس از رحلت رسول خدا در دفاع از ولایت و امامت و ... را به فرصتی دیگر و بحثهای آینده، وا می گذاریم.

آنچه در این فرصت ارزشمند، درس آموزی تمامی افراد ـ بویژه همسران جوان ـ را اهمیت برتر و والاتری می دهد، استفاده از تمامی ظرفیتها، استعدادها و قابلیتهای خود در فراگیری دانشها و هنرهاست. این گام موفقیت در عمر و زندگانی تمامی ما آثاری گرانبها و جاودان خواهد داشت زیرا همسرانی که در کنار کارهای روزمره خود عقل و اندیشه را با احساس و عاطفه پیوند زنند و در عرصه هایی هنرآفرینی نمایند، بدون شک استفاده از لحظه های زندگی را ارزش شمرده، از سخنان کم ارزش و بی بهای روزمره نسبت به جلوه های زودگذر، دوری کرده، شادابی دل و طراوت روح خود را با پرهیز از بیکاری و حتی گناه و نافرمانی حفظ نموده و با پیشرفت در صحنه های روح پرور هنری ـ که هیچ برخوردی با دستورات آسمانی اسلام ندارد ـ هر روز شاهد رشد و شکوفایی استعدادهای خود بوده و محبت و علاقه افزونتری می یابند.

12ـ تربیت و سازندگی در زندگی
چارده آیینه پاک و صیقلی

یازده آیینه از نسل علی

به به از پیوند یاس و نسترن

هم حسین اینجا شکوفد هم حسن(40)

تربیت و سازندگی کودکان به سه عامل سرنوشت ساز از گذشته، حال و آینده آنان بستگی دارد. عامل نخست ـ که در دیدگاه آیات قرآن و سخنان معصومان علیهم السلام بدانها اشاره شده است و امتیاز آموزه های تربیتی اسلام محسوب می شود ـ «وراثت» نام دارد. حقیقتی که در آن کرامتها، ارزشها، روحیات و تمامی ویژگیهای اخلاقی پدر و مادر در بعد مثبت و یا منفی به چشم می خورد و به فرزند آنان منتقل می شود. گرچه این عامل راه رشد و تکامل را بر فرزندان مسدود نمی کند اما در ناهمواری این راه ـ نسبت به صفات ناشایست ـ و هماری آن ـ در روحیات و اخلاق پسندیده ـ مؤثر خواهد بود. عامل دوم؛ خانواده و شیوه های تربیتی پدر، مادر و یا اطرافیان خواهد بود و سومین عامل؛ محیط تعلیم و تربیت و جامعه محسوب می شود. زندگانی فاطمه زهرا(س) و امیرمؤمنان(ع) کانون تربیت و سازندگی در این سه بعد تأثیرگذار بوده و برای تمامی شیفتگان تعلیم و تربیت، آموزه های گرانباری به همراه دارد به گونه ای که حضرت امام خمینی در این باره می فرماید:

«این خانه کوچک فاطمه(س) و این افرادی که در آن خانه تربیت شدند که به حسب عدد، چهار ـ پنج نفر بودند و به حسب واقع، تمام قدرت حق تعالی را تجلی دادند، خدمتهایی کردند که ما را و شما را و همه بشر را به اعجاب در آوردند.

صلوات و سلام خداوند تعالی بر این حجره محقری که جلوه گاه نور عظمت الهی و پرورشگاه زبدگان اولاد آدم است. زنی که در حجره ای کوچک و خانه ای محقر، انسانهایی تربیت کرد که نورشان از بسیط خاک تا آن سوی افلاک و از عالم مُلک تا آن سوی ملکوت اعلا می درخشد.»(41)

در زیارت مطلقه امام حسین(ع)، عامل نخست پرورش و تربیت آن حضرت را وراثت پاک و طهارت آمیز بیان می کنیم و شهادت می دهیم که: «گواهی می دهم که شما در اصلاب پاک و ارحام مطهر بودید و هیچ غباری از شرک و جهالت بر دامنتان ننشست»(42) و سیدالشهدا(ع) نیز در هنگامه سخت و غم آلود کربلا که دشمن او را به ذلت و سرسپردگی به طاغوت دعوت می کرد فرمود: «دامان پاک مادرم و طهارت وجود او به من اجازه نمی دهد که از شهامت، آزادمنشی و کرامت انسانی دست بردارم و زیر بار ستم روم».(43) پاره ای از شیوه های تربیت و سازندگی فاطمه زهرا(ع) در زندگی او عبارتند از:

الف ـ نامگذاری شایسته:
سفارشی که تمام معصومان علیهم السلام بدان پرداخته اند و امیرمؤمنان(ع) یکی از حقوق فرزندان بر پدران را نام نیکو و پسندیده می شمارد.(44)

ب ـ انجام سنتهای پسندیده اسلامی:
عقیقه (قربانی برای بیمه نمودن سلامتی کودک)، صدقه (به خاطر استمرار بقای وجودی طفل)، تراشیدن موهای فرزند در روز هفتم و صدقه دادن، هم وزن موهای او از طلا یا نقره به قابله، همسایگان و درماندگان، خواندن اذان در گوش راست، اقامه در گوش چپ (برای آشنایی نوزاد با آوای توحید، نغمه نبوت و سرود ولایت از آغازین ساعات زندگی خود)، از سنتهای مورد تأکید رسول اللّه (ص) بوده که فاطمه زهرا(س) برای فرزندانش بدانها عمل کرد.

ج ـ جایگزین نساختن هیچ عاملی به جای
عاطفه مادری:

درک اهمیت و تأثیر شایان مهر پدری و عاطفه مادری، آن حضرت را بر آن می داشت که برای جلوگیری از مشکلات روحی روانی، پرهیز از کمبودهای شخصیتی و حتی دوری فرزندان خود از مشکلات جسمانی، هیچ محفل و دامانی را جایگزین آغوش پرمهر و عطوفت مادری نسازد، گرچه در وضعیت سخت و طاقت سوز اقتصادی به سر برد.

د ـ استفاده از بازی، تحرک و رقابت برای
پرورش جسمی، روحی کودک:

صحنه های مختلف بازی فرزندان حتی با رسول اللّه (ص)، پدید آوردن روحیه تحرک و تلاش و ایجاد رقابت و مسابقه، نمونه ای از این شیوه دلپذیر است. که از این میان به برگزاری مسابقه خطاطی توسط زهرای مرضیه(ع) بین حسن(ع) و حسین(ع) می توان اشاره کرد. مسابقه ای که رسول خدا و امیرمؤمنان و فاطمه زهرا علیهم السلام از قضاوت، خودداری کردند تا آنکه اسرافیل از جانب خداوند قضاوت را به عهده مادر آن دو گذارد و آن حضرت با الهام خداوندی گردن بند خود را پاره کرد تا هر که بیشترین دانه را جمع آوری نمود، برترین آن دو باشد اما در پایان جبرئیل امین آخرین دانه را نیز به دو نیم کرد تا هر دو به طور مساوی دانه بردارند و هر دو در این رقابت سربلند و پیروز گردند.(45)

ه··· ـ پرورش شوق پرستش و عبادت:
بیداری فرزندان در نیمه های شب از گریه های مادر در مناجات(46)، شنیدن دعاهای آموزنده حضرت(47)، توجه فاطمه(ع) به شبهای قدر(48) و یا هنگام غروب آفتاب برای احیا و دعا کردن فرزندان(49)، آماده سازی کودکان برای آشنایی با قرآن، نماز و راز و نیاز با خداوند از خردسالی(50)، و سرانجام فروزش شعله عشق عبادت و ریزش شیرینی و حلاوت مناجات با خداوند از شیوه های تربیتی فاطمه زهرا(ع) بود.

و ـ استفاده از جاذبه های شعر برای
آشنایی کودکان با آموزه های دینی:

لالایی مادران برای کودکان، اگر با اشعاری پرمحتوا و هدفمند باشد سرزمین پاک و پرطراوت وجود اطفال را آماده پذیرش بذرهای بالندگی و بینش صحیح می کند. زهرای بتول(ع) در شعر لالایی خود، ابتدا کودک را به سرمشق گیری از پدر تشویق می کند تا مظهر تمامی صفات و فضایل گردد (اشبه اباک یا حَسَنْ)؛ سپس به مهمترین مسؤولیت او که حق پذیری و ستم ستیزی است اشاره می نماید (و اخلع عن الحق الرّسن)؛ آنگاه او را به اساسی ترین اصل دین که توحید و خدامحوری است، رهنمون می سازد (و اعبد الها ذالمنن)؛ و سرانجام آینه ای از آینه تابناک وی را ترسیم می کند که دوری از دوستی با افراد بدخواه و کینه جو خواهد بود (و لا تُوالِ ذَا الاِْحَنْ).(51)

امید آنکه با همتی والا و بینشی روشن به درس آموزی از تمامی آموزه های زندگانی فاطمه زهرا و امیرمؤمنان(ع) بپردازیم. ان شاءاللّه .ادامه دارد.

1 ـ صحیفه نور، ج12، ص72 و ج6، ص185 و ج19، ص121.

2 ـ همان.

3 ـ همان.

4 ـ همان.

5 ـ همان.

6 ـ سنن النبی(ص)، علامه طباطبایی، صص20، 36، 41، 47، 48، 49 و 60.

7 ـ بحارالانوار، مرحوم علامه مجلسی، ج43، ص45 و 75.

8 ـ همان، ص10.

9 ـ بحارالانوار، ج2، ص3.

10 ـ تفسیر منسوب به امام حسن عسکری(ع)، ص354؛ کتاب عوالم، ج11، ص628؛ بحارالانوار، ج72، ص401 و ج75، ص401.

11 ـ رک: مناقب ابن شهر آشوب، ج3، ص389؛ فضائل الخمسه من الصحاح السته، ج3، ص21؛ بحارالانوار، ج43، ص286.

12 ـ احمد عزیزی، برگزیده ای از قطعه شعر «گل زهرا»، کوثر، ش8، ص90.

13 ـ نک: مستدرک عوالم، ج1، ص80 و 81؛ بحارالانوار، ج43، ص15.

14 ـ رک: علل الشرایع، ج1، ص215.

15 ـ ریاحین الشریعه، ج1، ص105.

16 ـ بحارالانوار، ج92، ص404.

17 ـ ارشاد القلوب دیلمی، ص105.

18 ـ حسن بصری: ر ک: مناقب ابن شهر آشوب، ج3، ص341؛ بحارالانوار، ج43، ص76 و 84.

19 ـ بحارالانوار، ج43، ص46.

20 ـ همان، صص88 و 87.

21 ـ همان.

22 ـ همان، ج53، ص23.

23 ـ رک: سفینة البحار، ج2، ص375.

24 ـ بحارالانوار، ج79، ص27.

25 ـ نک: معانی الاخبار، ص399.

26 ـ رک: علل الشرایع، ج1، ص216 و 181.

27 ـ نک: بیت الاحزان، محدث قمی، ص27.

28 ـ رک: کنزالعمال، ج2، ص57.

29 ـ اصول کافی، ج3، ص343.

30 ـ بحارالانوار، ج43، ص27.

31 ـ همان، ص134 و 47؛ نهج الحیاة، ص22، الکوکب الدرّی، ج1، ص196.

32 ـ نک: کشف الغمه، ج2، ص26؛ مناقب ابن شهر آشوب، ج2، ص77؛ احقاق الحق، ج10، ص323 و ج18، ص50.

33 ـ بحارالانوار، ج43، ص59.

34 ـ نک: الکوکب الدرّی، ص196 و 187؛ تاریخ یعقوبی، ج2، ص116؛ اختصاص شیخ مفید، ص181؛ احتجاج طبرسی، ص86.

35 ـ کفشهای مکاشفه، احمد عزیزی، نخل و خون، ص493 و 494 (با گزینش).

36 ـ نلت العلا و عَلَوْتَ فی کلّ الوری

و تقاصَرَتْ عن مجدک الثقلان

اعنی علیّا خیر من وَطأَ الثری

ذالمجد و الإفضال و الإحسانِ

فله المکارِمُ و المعالی و الحِبا

ما ناحَتْ اِلإَطیارُ فی الأغصان

نهج الحیاة، ص184.

37 ـ رک: مناقب ابن شهر آشوب، ج3، ص389؛ مسند احمد، ج6، ص283؛ فضائل الخمسه، ج3، ص21.

38 ـ به سخنان ارزشمند مقام معظم رهبری در تاریخ 25/9/71 در این باره مراجعه کنید.

39 ـ عنوان تحلیل، بررسی و توضیح کامل و همه جانبه خطبه حضرت زهرا(ع) است که در آینده، در پی سلسله مقالات آموزه ها، توسط نویسنده این مباحث، مطرح خواهد شد: رک: پیام زن، ش85، فروردین 78، ص92.

40 ـ کفشهای مکاشفه، ص493 و 494 (با گزینش).

41 ـ صحیفه نور، ج16، ص67 (18/12/60) و ص135 (25/1/61).

42 ـ رک: مفاتیح الجنان، زیارت امام حسین(ع).

43 ـ نک: مجموعه سخنان امام حسین(ع) در کربلا، چاپ انتشارات اسلامی، قم؛ جلوه های رفتاری حضرت زهرا(ع)، نوشته خانم عذرا انصاری.

44 ـ نک: نهج البلاغه، خ399.

45 ـ بحارالانوار، ج43، ص309.

46 ـ همان، ص81.

47 ـ دعائم الاسلام، ج1، ص282.

48 ـ همان؛ وسایل الشیعه، ج2، ص12.

49 ـ همان (با استفاده کتاب چشمه در بستر، نوشته مسعود پورسیدآقایی).

50 ـ رک: وسایل الشیعه، ج2، ص12؛ مسند احمد حنبل، ج1، ص236 و ج5، ص230.

51 ـ بحارالانوار، ج43، ص286. (با استفاده از مقاله لالایی بیداری، نوشته آقای حسین غفاری؛ مجله کوثر، ش8، ص78 و 79).

مجله پیام زن تیر 1378، شماره 88

مطالب مرتبط

تگ‌ها

مطالب پربیننده

پربیننده
آخرین مطالب

عضویت در خبرنامه