عمادالکتاب، استاد مسلم خوشنویسی نستعلیق در دوران جنبش مشروطه

عمادالکتاب، استاد مسلم خوشنویسی نستعلیق در دوران جنبش مشروطه

میرزا محمدحسین سیفی قزوینی ملقب به عمادالکتاب، یکی از بزرگترین استادان خوشنویسی نستعلیق در دوران جنبش مشروطه است که توانست رسم‌المشق را برای استفاده نوآموزان ابداع و چاپ کند. او راز و رمز قواعد و شیوه هنر خطاطی را به بهترین وجه کشف کرد و رسالت هنری و تاریخی خود را در اشاعه سبک پیشینیان به شایستگی به پایان برد.

خط و خوشنویسی با وجود رکود نسبی هنر در اوایل دوران قاجار و بی توجهی حاکمان به حکمت و حرمت هنر در عصر ناصری ترویج و تکامل یافت و افرادی با استعدادهای شگرف در این عرصه خوش درخشیدند که در تاریخ خط و خوشنویسی به عنوان آغازکننده این هنر شناخته شدند. میرزا محمدرضا کلهر از استادان بزرگ این دوره به شمار می آید که هنر چاپ را به خدمت خوشنویسی گرفت و مکتب هنری او در اقصی نقاط ایران رواج یافت اما اندکی بعد اوضاع نابسامان سال های مقارن با جنگ جهانی اول موجب شد که خوشنویسی نیز همچون دیگر هنرها چهره در غبار نسیان بپوشد تا اینکه در حدود ۲ دهه پس از وفات آن بزرگ استاد، هنرمند برجسته و نامدار محمدحسین عمادالکتاب قزوینی ظهور کرد. او به مدد هوش سرشار و تلاش فراوان، مکتب کلهر را به دورە معاصر متصل ساخت.

عمادالکتاب از آثار چاپی و قطعات به جای مانده و الواح سیاه مشق کلهر توانست راز و رمز قواعد و شیوه او را به بهترین وجه کشف کند و رسالت هنری و تاریخی خود را در اشاعه سبک وی به شایستگی به پایان برد. عماد با اعمال سلیقه های خاص خود که از ذهنی وقاد و اندیشه ای قوی بنیاد نشأت گرفته بود از تلاقی شیوە اصلاحی کلهر و سبک خاص خود آمیخته ای را ارایه کرد که موجب شد، استاد برجسته این هنر در زمان خود شود و به عنوان یکی از سه استاد بزرگ لقب گیرد.

نگارش استادانه خط نستعلیق که از دقیق ترین و زیباترین و ظریف ترین هنرها است، مستلزم رعایت ۱۲ قاعده خوشنویسی است. بسیار مشکل است و طبیعتا خوشنویسان معدودی بوده اند که توانسته اند از عهده انجام چنین امری برآیند و در میان همه خوشنویسان تنها این سه تن با نام های میرعماد حسنی سیفی، میرزا محمدرضا کلهر و میرزا محمدحسین سیفی قزوینی بوده اند که در این خط عنوان استاد کل به آنها اطلاق شده است.

 

 

جایگاه عمادالکتاب در تاریخ خوشنویسی

از عمادالکتاب، این استاد مسلم خوشنویسی، یگانە دوران و نابغە عصر کمتر یاد شده در حالی که بیشترین تأثیر را در خوشنویسی معاصر داشته و در واقع حلقە اتصال خوشنویسان ایران امروز با بزرگ مرد تاریخ هنر خط میرزا محمدرضا کلهر بوده است. وی گرچه شاگرد مستقیم میرزای کلهر نبود اما از مریدان به مصداق آستان هنرش بود و به جز وی فردی دیگر به این شیوایی مکتب کلهر را هدایت و رهبری نکرد. افزون بر تأثیر بسزای رسم المشق ابتکاری عمادالکتاب که شمار بسیاری از فرزندان ایران را با هنر خوشنویسی آشنا کرد، نقش شاگردان بی واسطە این استاد کل از جمله سیدابراهیم بوذری، علی اکبر کاوه، حسن زرین خط، علی منظوری، تقی حاتمی، علی آقا حسینی، محمدتقی کمال و سید ابوالفضل کجوری در ترویج شیوۀ کلهر انکارناپذیر است.

زندگینامه عمادالکتاب

میرزا محمدحسین سیفی قزوینی در فروردین ۱۲۴۰ خورشیدی و در قزوین به دنیا آمد؛ شهری باستانی که به تعبیری پایتخت خوشنویسی ایران زمین و جهان اسلام لقب یافته است زیرا خوشنویسان بزرگی در این شهر و حومە آن پا به عرصه حیات نهاده اند. این فرزند هنرمند با تشویق پدر در هشت سالگی از نعمت سواد برخوردار شد و پس از تحصیل مقدمات علوم قدیم به فراگیری علوم جدید و زبان فرانسه و تعلیم خط پرداخت. در ۱۴ سالگی به عنوان شاگرد تاجری شیروانی به رشت رفت و زمانی که پس از یکسال به وطن بازگشت متوجه شد که از نعمت پدر محروم شده است. او که از نوجوانی علاقه فراوانی به خوشنویسی داشت و نزد اساتید خط آن زمان قزوین از جمله میرزا محمدعلی خوشنویس قزوینی این هنر را فرا گرفت. او در۱۶ سالگی با برادر خود روانه عراق می شود، رحل اقامت در کاظمین می افکند. سه سال در آنجا می ماند و با کار کتابت روزگار می گذراند. روزگاری که با مشقت و رنج توأم بود. به نظر می آید که کتابت قرآنی به خط نسخ و یک دوره فقه آقا سید علی بحرالعلوم و سایر رسائل مذهبی به خط نسخ محصول این دوره است. او پس از پنج سال تصمیم می گیرد تا راهی کشور خود شود و به تهران باز می گردد. چندی پس از آن راهی مشهد می شود و تحفە این سفر برای عماد آموختن استادانه خط نسخ بود. در این زمان او  خطوط نسخ، ثلث، نستعلیق و رقاع را نیکو می نوشت. با چنین کوله باری از اندوخته های هنری به کنار خانواده بازگشت و در خیابان ناصریه تهران دارالکتابه ای تأسیس کرد تا از محل تعلیم خط و انجام کتابت بار معیشت را بر دوش کشد. در دوره سلطنت مظفرالدین شاه نیز وی جزو کاتبان وزارت انطباعات شد و از ۱۳۱۷ خورشیدی به طور رسمی به عنوان کاتب در آنجا مشغول شد.

 

 

در این زمان قدرت قلم او به درجه ای رسیده بود که وقتی مظفرالدین شاه به نشر شاهنامه عزم جزم می کند، تنی چند از دور و نزدیک از جمله امیربهادر او را نامزد این مهم می کنند و با پذیرش این کار سترگ، دفتر زندگانی هنری عماد ورق می خورد و با پایان این اثر در ۱۳۲۳ خورشیدی که به شاهنامه امیربهادر مشهور شد و کتابت آن سه سال به طول انجامید. نام و آوازه ای در خور برای محمدحسین فراچنگ می آید. هرچند بهای مادی راضی کننده ای در قبال این سه سال کتابت به او کرامت نمی شود اما خط شاهنامه ۶ ستونی قطع سلطانی به دیده شاه خوش می نشیند و لقب «عمادالکتاب» را برای او برمیِ گزیند. همین لقب اعطایی از طرف پادشاه کافی بود تا گرد غربت از چهره این هنرمند بزداید و نغمه شهرت او را در پایتخت بسراید. عمادالکتاب توانست به هر طریق به دربار راه یابد و با نگارش شاهنامه و تنظیم رسم المشق و چاپ آن در روسیه و بعدها در هلند، پایه و مایه هنر خویش را به نمایش بگذارد و از این رهگذر هنرش را  در وسعتی مطلوب عرضه کند و افراد ذی نفوذی را به طرف خود جلب و جذب کند.

تلاش هنری عماد الکتاب در زندان

عمادالکتاب در دوره ای به علت مخالفت با بسیاری از تصمیم گیری های حکومت به زندان افتاد. آنگونه که عمادالکتاب در خاطرات خود نوشته، دوران زندان برای وی بسیار سخت و رنج آور بود. ارتباطی با دنیای خارج نداشت از حال و اوضاع مملکت بی خبر بود و از سرنوشت زن و فرزند آگاهی نداشت. شاید تنها امیدگاه وی برای کسب خبر از دنیای بیرون از حبس، آزاد مردی به نام سیدمحمد کمره ای بود که همواره از او احوال می پرسید و در جبر خاطر وی می کوشید. تا آنجا که برخی او را عضو کمیته  مجازات معرفی کرده و تهمت همکاری با این کمیته را به او زدند. در صورتی که او تنها از راه انسان دوستی به احوال زندانیان و خانواده ایشان رسیدگی می کرد، و حکومتیان را به دستگیری از این بیچارگان ترغیب و تشویق می کرد. او اعتقاد داشت که اعضای اصلی کمیتۀ مجازات وطن خواهانی هستند که فقط و فقط برای پاکسازی جامعه از شر نوکران اجنبی روس و انگلیس دست به سلاح برده و اقدام بر ترور کرده بودند. به هر تقدیر دوران طولانی زندان برای عمادالکتاب تنها و تنها با یک سرگرمی گذشت. او این دوران دشوار را با کمک هنر تحمل کرد و از هرفرصتی برای مشق خط و کتابت استفاده کرد.

مجموعه ای از سیاه مشق های این استاد یگانه با عنوان «طرفه آثار ایام زندان عمادالکتاب» توسط سازمان اسناد و کتابخانه ملی با همکاری انجمن خوشنویسان ایران منتشر شد که در آن تعدادی از سیاه مشق های دوران قبل و بعد از حبس نیز جمع آوری شد و با مقایسه آنها می توان به روند رو به رشد خوشنویسی عمادالکتاب پی برد. همچنین در این دوران، عماد توانست آثار کتابتی ارزشمندی نیز از خود به یادگار بگذارد که برای نمایش سبک خاص هنری وی و تأثیر دوران متمرکز حبس مفید است. به همین خاطر برخی صاحبنظران دوران سخت و طاقت فرسای زندان را برای او توفیق اجباری شمرده اند که در آن فرصت کافی برای کتابت آثار و سیاه مشق بسیار فراهم بوده است.

فعالیت های عمادالکتاب

عمادالکتاب نخستین خوشنویسی است که رسم المشق را برای استفاده نوآموزان ابداع و چاپ کرد. عمادالکتاب گذشته از کار خوشنویسی در دیگر زمینه های هنری نیز طبع آزمایی کرده است. او به کار نقاشی، تذهیب، شعر و ادبیات، موسیقی و عکاسی علاقه داشت. محمدحسین عمادالکتاب در طول زندگی پربار خود در حدود چهارهزار تن از کودکان را تعلیم داد. بسیاری از فرزندان شاهزادگان و رجال کشوری از شاگردان او بودند.

تذکره تلامیذ الشعرا نام مهمترین اثر عمادالکتاب است که مشتمل بر شرح حال گروهی از شاعران مشهور ایران به انضمام شرح حال خودش است که این شرح حال را به شعر درآورده و به خط نستعلیق زیبایی نوشته است. تصویر گل و بوته، این اثر با سیاه قلم و هم آب رنگ که شامل یک قطعه دورنمای جنگل و یک تابلو چهره خود او با لباس درباری در اوایل سلطنت رضاخان پهلوی است. طرح دست و نحوه قلم به دست گرفتن صحیح برای خوشنویسی به صورت سیاه قلم، فرهنگ مختصر عربی به فارسی که عمادالکتاب در این اثر تا حرف قاف، قسمتی از لغات عربی را جمع کرده، لغات عربی را به نسخ و ترجمه آن را به فارسی به خط نستعلیق در زندان نوشته و بقیه آن ناتمام مانده است. کتابت در کوچه های آشتی کنان، کتاب زندگی فرخی شاعر لب دوخته، کتابت اوصاف الاشراف خواجه نصیر طوسی، کتابت تحفه العراقین خاقانی، کتابت ترجیع بند هاتف اصفهانی، کتابت شاهنامه فردوسی مشهور به امیربهادر، کتابت صفحه ای حاوی مفردات خطوط هفتگانه، کتابت قرآن نفیس با خط نسخ ممتاز حاشیه دار، کتابت نامه دانشوران ناصری، کتابت یک مرقع نفیس کتابی از میکروفیلم ویژگی اطراف صحن و مقبره خانقاه صفی علیشاه و کتابت حدیث از جمله آثار ماندگار و به جای مانده از عمادالکتاب هستند.

درگذشت عمادالکتاب

این استاد فرزانه پس از ۷۰ سال زندگی پرثمر در ۱۳۱۵ خورشیدی در تهران روی در نقاب خاک کشید. بر روی سنگ مزار او این سروده حک شده است:

دیـدی آخر چه سان رفت ز دار جهان / عماد سیفی که بود مرد هنرمند و راد

داشت خطی خوبتر ز خط و خال بتان/  به خوشخطان جهان بود مهین اوستاد

عمرش هفتاد و پنج در این سرای سه پنج/  دید بسی درد و رنج ندید روی مراد

مطالب مرتبط

تگ‌ها

مطالب پربیننده

پربیننده
آخرین مطالب

عضویت در خبرنامه