بی‌اعتنایی ملت به حکومت نظامی با پشتوانه امام امت

بی‌اعتنایی ملت به حکومت نظامی با پشتوانه امام امت

تظاهرات مردمی در روزهای پایانی عمر رژیم پهلوی به اوج خود نزدیک می‌شد و شاپور بختیار با احساس رعب و وحشت از این تحولات در ۲۱ بهمن ۱۳۵۷ خورشیدی اعلام حکومت نظامی کرد اما امام خمینی(ره) برای مقابله با این دسیسه رژیم، حکومت نظامی را ملغی اعلام و تاکید کردند که اعلامیه امروز خدعه و خلاف شرع است و مردم به هیچ‌وجه به آن اعتنا نکنند.

 

به دنبال خروج محمدرضا پهلوی از کشور، بحث بازگشت امام خمینی(ره) روز به روز جدی تر و از روزهای ابتدایی بهمن هر روز شایع هایی مبنی بر زمان بازگشت امام(ره) به وطن مطرح می شد. سرانجام در هشتم بهمن ۱۳۵۷ خورشیدی در جلسه­ ای که با حضور سپهبد ناصر مقدم از ساواک(سازمان اطلاعات و امنیت کشور)، مهدی بازرگان و یدالله سحابی معاون او از نهضت آزادی برگزار شد، برای بازگشت امام(ره) برنامه هایی را تدوین کردند.

همچنین در روزهای منتهی به پیروزی انقلاب اسلامی در ادامه گفت وگوها با ارتش برای دست کشیدن از دولت بختیار، امام(ره) در نهم بهمن ۱۳۵۷خورشیدی در پیامی خطاب به آنها فرمودند: اکنون بر جمیع جناح­ های ملی و دولتی است که چون گذشته، دولت غیر قانونی را محکوم کنند و اطاعت از آن نکنند که اطاعت طاغوت حرام و مخالف رضای خداست من از طبقه شریف ارتش که دستشان به خون جوانان آلوده نشده است، می­ خواهم که ننگ اطاعت از جنایتکاران را تحمل نکنند و با قاطعیت آنان را از مقابله با ملت بازدارند. ملت از خود شماست، برای منافع اجانب برادر کشی نکنید و با پشتیبانی از اسلام و ملت، نام خود را در تاریخ جاوید کنید.

 

 

بدین ترتیب با بیانات امام(ره) و تلاش‌های اعضا شورای انقلاب برای بازگشت ایشان، شاپور بختیار هم بیش از این مخالفت با بازگشت امام(ره) را به مصلحت ندید و سرانجام به این نتیجه رسید که اگر بخواهد از بازگشت امام(ره) به ایران جلوگیری کند، سرنگون خواهد شد. بنابراین بختیار در نهم بهمن ۱۳۵۷ به سولیوان سفیر آمریکا در ایران گفت که از مراجعت امام خمینی(ره) به ایران ممانعت نخواهد کرد. در هر حال امام خمینی(ره) با آنکه تهدید شده بودند که هواپیمای حامل ایشان، ممکن است از طرف جنگنده های نیروی هوایی سرنگون شود، ساعت ۹ و ربع، ۱۲ بهمن وارد تهران شدند.

امام خمینی(ره) از لحظه ورودشان به ایران برنامه سیاسی خود را اعلام کردند: ما این دولت را نمی‌توانیم بپذیریم. ملت ایران رای بر سقوط سلطنت داده است. بنابراین ما نه مجلس را قبول داریم و نه حکومت را قانونی می‌دانیم. باید دولت کنار برود. شورای انقلاب حکومت تعیین خواهد نمود، حکومت موقت موظف خواهد بود که مقدمات رفراندوم را تهیه کند. قانون اساسی که تدوین شده به آرا عمومی گذاشته می‌شود که اگر مردم قبول کردند، رژیم جمهوری و قانون جمهوری خواهد بود. من اعلام می‌کنم که دولت فعلی غاصب است و غیر قانونی است و اگر زیادتر از این لجاجت کند، مسوول خواهد بود.

در حقیقت باید گفت که روزهای ۱۴ و ۱۵ بهمن از بحرانی‌ترین روزهای آن دوره محسوب می شدند زیرا بختیار دولت خود را صد در صد قانونی می­ دانست اما به اعتقاد امام خمینی(ره) و مردم، دولت وی غیرقانونی بود. نخست برای این‌که او به وسیله محمدرضا پهلوی انتخاب شده بود، دوم این‌که به دستور شورای سلطنت کار می‌کرد که سه تن از هفت عضو آن استعفا کرده‌ بودند و در نتیجه این شورا نیز غیرقانونی به شمار می رفت به همین دلیل در ۱۵ بهمن ۱۳۵۷ تشکیل دولت موقت از طرف امام(ره) اعلام شد.

 

 

تشکیل دولت موقت 

نطق تاریخی امام خمینی(ره) در بهشت‌زهرا نشان داد که شورای انقلاب به زودی دولت موقت را تعیین خواهد کرد، وظیفه دولت موقت تشکیل مجلس مؤسسان و برگزاری انتخابات قانون اساسی و ریاست جمهوری اعلام شد. بنابراین از همان روزهای نخست بازگشت امام(ره) بحث تعیین دولت موقت به طور جدی مطرح بود، بنابراین امام‌خمینی در ۱۵ بهمن ۱۳۵۷ مهدی بازرگان را به عنوان نخست‌وزیر موقت ایران برگزیدند و همان زمان وزرا، نمایندگان مجلسین سنا و شورای ملی و دیگر عوامل رژیم گذشته ممنوع‌الخروج اعلام شدند و فرودگاه مهرآباد بر روی آنها بسته شد. پس از معرفی بازرگان به نخست وزیری در حالی که میلیون‌ها تن با راهپیمایی، حمایت خود را از او اعلام کردند، بختیار دولت تازه را شوخی و بازی تلقی کرد.

موضع ارتش در روزهای منتهی به انقلاب اسلامی

در روزهای منتهی به پیروزی انقلاب اسلامی چگونگی برخورد ارتش با وضعیت موجود می­ توانست سرنوشت­ های متفاوتی ایجاد کند. ژنرال هایزر که در میان ارتشیان بود، می‌گوید: به‌طور کلی در روزهای پرالتهاب پیروزی انقلاب در شورا ترس و نگرانی زیادی نسبت به آینده وجود داشت. این از این بابت بود که امکان داشت بعضی از فرماندهان نظامی از اجرای برنامه‌های آنان درباره‌ دولت موقت و رفراندوم قانون اساسی جدید جمهوری در آینده‌ نزدیک، جلوگیری به عمل آورند.

در حقیقت باید گفت نگرانی ارتشیان درست بوده است زیرا در این زمان بازرگان با افسران ارشد در تماس بود. عباس قره‌باغی و ناصر مقدم مذاکره با شورای انقلاب را در دستور کار خود قرار داده بودند. ظاهراً آنان از آن بیم داشتند که ارتش زیر فشارهای مردم از هم بپاشد. همچنین رییس ستاد و فرماندهان اصلی ارتش از یاران تندرو خود می‌هراسیدند که مبادا با حرکت حساب نشده تندی، دست به خشونت بی‌حاصلی بزنند که نتیجه آن از پیش معلوم بود. این دلنگرانی‌ها شورای انقلاب را به ارتش نزدیک می‌کرد به ویژه این که بازرگان، آیت‌الله مطهری، بهشتی و آیت‌الله طالقانی، همگی معتقد بودند که تا حد امکان انتقال قدرت از راه مذاکره و بدون خونریزی صورت پذیرد.

بنابراین در پی تلاش ­های شورای انقلاب و اظهارات امام(ره) بود که تظاهرات بزرگی به طرفداری از انقلاب در سراسر کشور برگزار شد. در این تظاهرات میلیون‌ها تن از دولت منتخب امام خمینی(ره) حمایت کردند، همچنین ۲ هزار تن از همافران و درجه داران و خلبانان نیروی هوایی نیز با لباس نظامی در راهپیمایی شرکت کردند. همچنین در این تظاهرات­ ها مردم به برخی از مراکز ساواک در تهران و شهرستان‌ها حمله کردند که در جریان آن، برخوردهایی نیز رخ داد. در همین ارتباط بختیار در پیامی به بازرگان اطلاع می ­دهد: «در چند نقطه شهر و همچنین در تبریز و شیراز، مردم به مراکز ساواک و کلانتری‌ها و پادگان‌های نظامی حمله برده‌اند و نظامیان ناگزیر به مقاومت و جلوگیری از هجوم مردم گردیده‌اند. بازرگان در پاسخ می‌گوید تا دیر نشده استعفا بدهید و جلو آدم‌کشی و خونریزی را بگیرید. بختیار پاسخ را از طریق مطبوعات و خبرگزاری‌ها پخش می‌کند و می‌گوید من سنگرم را ترک نخواهم کرد. اگر من بروم، کودتای نظامی اتفاق خواهد افتاد.»

 

 

شکسته شدن حکومت نظامی به فرمان امام خمینی(ره)

به دنبال خروج هایزر از ایران ارتش بیش از پیش از آمریکا و بختیار فاصله گرفت. بسیاری از امیران و حتی افسران ارشد که از عاقبت کار خود بیمناک بودند به تدریج خانوداه ­های خود را به اروپا و امریکا می‌فرستادند. در این وضعیت طبیعی بود که روحیه ارتش روز به روز متزلزل شود و ارتشیان را وادارد تا از تیراندازی به طرف تظاهرکنندگان خوددداری ورزند و فرار دسته جمعی سربازان وظیفه، ارتش را در وضعیت آشفته و سردرگمی قرار دهد که نه هایزر و نه هیچ فرد دیگری نتواند آن را سامان دهد.

رفتار و عملکرد انقلابیون در دادن شاخه‌های گل به سربازان و ارتشیان چنان آنها را به لحاظ روحی منقلب و منعطف می‌ساخت که دیگر نمی­ توانستند به خشونت متوسل شوند. گذشته از این هم پیام‌های مکرر و درخواست‌های رهبر انقلاب از ارتشیان برای پیوستن به صف انقلاب و هم تلاش برخی از روحانیان از جمله آیت الله طالقانی و شورای انقلاب برای گفت وگوهای پنهانی با مقامات عالی رتبه ارتش برای اعلام موضع بی‌طرفی، سرانجام موثر واقع شد.

بدین ترتیب با بازگشت هایزر به آمریکا، نیروهای مسلح آخرین امید خود را از دست دادند و تیمسارها و امیران ارتش به پیروزی انقلاب مطمئن شدند. همچنین ضعف بختیار در برابر قدرت فزاینده امام‌خمینی(ره) باعث شد، وحدتی را که هایزر برای حفظ آن در تهران تلاش کرده بود از میان برود و ارتش تجزیه شود، این گونه بود که بسیاری از ارتشیان یا از ایران فرار کردند یا به انقلاب پیوستند. البته باید اشاره کرد که ارتش تا ۲۱ بهمن، ۶ روز پس از خروج ژنرال هایزر از ایران به پشتیبانی خود از بختیار ادامه داد.

 

 

 

بعد از اینکه در ساعت ۲۱ شب ۲۰ بهمن تلویزیون دولتی ایران، فیلم بازگشت امام خمینی(ره) را به نمایش گذاشت، موج احساسات و ابراز شادی صدها همافر و دانشجوی پادگان دوشان تپه مرکز آموزش هوایی ارتش، سبب شد تا پرسنل گارد که نمی توانستند ابراز احساسات همافران و دانشجویان را تحمل کنند، سالن اجتماعات را به محاصره درآورند و با آنها درگیر شدند در همان شب یگان‌هایی از تیپ جاویدان از نقاط دیگر تهران برای سرکوب همافران عازم دوشان ‌تپه شدند. بامداد ۲۱ بهمن حلقه محاصره نیروهای گارد جاویدان در اطراف پایگاه هوایی دوشان‌تپه لحظه به لحظه تنگ‌تر می‌شد. اواخر شب نیروهای مردمی و گروه‌های مسلح به یاری همافران شتافته و نبرد سختی میان ۲ طرف آغاز شد. در این میان عده ای از مردم توانستند به داخل پادگان نفوذ کنند و با غنیمت گرفتن ده­ ها قبضه اسلحه به سنگر بندی در خیابان­ ها پرداختند. مردم در کنار خوابگاه نیروی هوایی همچنان شعار می‌دادند و خود را با آتش لاستیک‌های فرسوده گرم می‌کردند در ساعت ۵:۳۰ بامداد ماموران حکومت نظامی با خودروهای نظامی و در حالی که از دور با شلیک رگبار مسلسل‌ها به طرف هوا درصدد ترساندن مردم بودند به اجتماع مردم حمله کردند. در این هنگام مردم به کوچه‌های اطراف پناه بردند اما ماموران توانستند ۱۵۲ تن را دستگیر و به محل استقرار حکومت نظامی در کلانتری تهران منتقل کنند.

 

 

بعد از آنکه مردم مسلح به یاری پرسنل نیروی هوایی رفتند، زدوخورد میان آنها هر لحظه افزایش یافت. در این برخورد مسلحانه عده زیادی کشته و مجروح شدند. افراد نیروی هوایی با کمک گروه‌های مسلح مردمی و مردان و زنان بی‌سلاح توانستند حلقه محاصره گارد را بشکنند و آنها را عقب راندند. بدین ترتیب عده زیادی از نیروهای مسلح همافر، هنرجو و انقلابی از پادگان خارج شده و خیابان‌های اطراف را به تصرف خود درآوردند و بدین ترتیب بخشی از تهران در اختیار نیروهای انقلابی مسلح قرار گرفت. هزاران تن از نیروهای مسلح مردمی و همافر در خیابان فرح‌آباد پشت کیسه‌های شن و خاک سنگر گرفتند. مردان مسلح به زودی در بخش‌های مختلف شهر سنگربندی کرده و پس از مدتی کوتاه حمله خود را به کلانتری‌ها شروع کردند. در همین زمان اعضا و هواداران سازمان‌های چریکی که خواستار جنگ مسلحانه برای سقوط دولت بختیار بودند، نیز به مبارزان انقلابی پیوستند.

همزمان با درگیری‌های پایگاه نیروی هوایی، نقاط مختلف تهران تبدیل به میدان جنگ شد و حمله افراد مسلح و مردم به کلانتری‌ها و مراکز انتظامی آغاز شد به‌طوری که کلانتری‌های ۹، ۱۰، ۱۱، ۱۴، ۱۶، ۲۶ و کلانتری نارمک سقوط کردند و چند کلانتری نیز تخلیه شدند.

در پی این وقایع سپهبد محمدرضا رحیمی، فرماندار نظامی تهران در اعلامیه شماره ۴۰ خود، ساعات حکومت نظامی را از ساعت چهار و نیم بعدازظهر تا ساعت پنج صبح افزایش داد. پس از شدت گرفتن حملات مردم به کلانتری‌ها و پادگان‌ها، فرماندار نظامی تهران در همین روز ساعت منع عبور و مرور را تا ساعت ۱۲ ظهر افزایش داد، یعنی مردم تنها از ساعت ۱۲ ظهر تا چهار و نیم بعدازظهر اجازه خروج از منازل خود را داشتند. با این حال امام خمینی (ره) حکومت نظامی اعلام شده از طرف فرماندار نظامی تهران را ملغی اعلام و تاکید کردند: «اعلامیه امروز حکومت نظامی خدعه و خلاف شرع است و مردم به هیچ‌وجه به آن اعتنا نکنند... اخطار می‌کنم که اگر دست از این برادرکشی بر ندارند و لشکر گارد به محل خودش برنگردد... تصمیم آخر خود را به امید خدا می‌گیریم.» همچنین دولت موقت، اعلامیه حکومت نظامی را یک توطئه توصیف کرد.

بعد از این اعتراضات و برخوردها، بختیار در صبح ۲۱ بهمن به سپهبد رحیمی فرماندار نظامی تهران دستور داد تا ساعت عبور و مرور را محدود کند. به دنبال انتشار اطلاعیه حکومت نظامی در ساعت ۱۴ از رادیو تهران در همه جا شایعه کودتا شد. یاران امام(ره) که از قبل توسط سرهنگ محمدرضا رحیمی از تصمیم حکومت نظامی مطلع شده بودند به اصرار از امام خواستند تا به جای امنی منتقل شوند اما ایشان با این اقدام مخالفت ورزیدند و فرمودند مردم در خیابان ها بمانند. بنابراین با این اقدام مقررات منع عبور و مرور شکسته شد و تظاهرات در تمام نقاط تهران به اوج رسید.

ستاد امداد و سازمان ملی پزشکان، تعداد شهدا را تا ساعت ۱۱ شب، ۲۱ بهمن، ۱۲۶ تن و مجروحان را ۶۳۴ تن اعلام کرد. بعد از اتفاقات صبح ۲۱ بهمن، بختیار در عصر آنروز جلسه  شورای امنیت تشکیل داد در آن جلسه فرماندهان نظامی وضعیت امنیتی را تشریح کرد. سپهبد رحیمی گزارش داد که تظاهرکنندگان به اعلان تغییر ساعت حکومت نظامی اعتنا نکرده ­اند. پس از مذاکرات فرماندهان، بختیار آخرین دستورها را صادر کرد و گفت: تا به حال من صبر کردم بیش از این نمی ­شود تحمل کرد، سپهبد رحیمی موظف است از این ساعت مقررات حکومت نظامی را در تهران به موقع به اجرا گذاشته، تظاهر کنندگان را متفرق و از اجتماعات جلوگیری نماید.

 

 

بنابراین لحظه به لحظه نقش ارتش سرنوشت­ سازتر از قبل می­ شد، ۲۲ بهمن ۱۳۵۷ خورشیدی ارتشبد قره باغی رییس ستاد بزرگ ارتشتاران از فرماندهان نظامی دعوت کرد در ستاد ارتش حضور بهم رسانند. در این جلسه تصمیم به بی طرفی ارتش گرفته شد و همه شرکت کنندگان در جلسه(غیر از ارتشبد شفقت وزیر جنگ) اعلامیه ­ای را که در این خصوص تنظیم شد، امضا کردند. سپس این اعلامیه برای رادیو ارسال شد در این اعلامیه آمده بود «ارتش ایران وظیفه دفاع از استقلال و تمامیت کشور عزیز ایران را داشته و تاکنون در آشوب‌های داخلی سعی نموده است با پشتیبانی از دولت‌های قانونی، این وظیفه را به خوبی انجام دهد، با توجه به تحولات اخیر کشور شورای عالی ارتش در ساعت ۱۰:۳۰  امروز ۲۲ بهمن ۵۷ تشکیل و به اتفاق آراء تصمیم گرفته شد که برای جلوگیری از هرج و مرج و خونریزی بیشتر بی‌طرفی خود را در مناقشات فعلی اعلام و به یگان‌های نظامی دستور داده شد به پادگان‌ها مراجعه نماید. ارتش همواره پشتیبان ملت شریف و نجیب و وطن‌پرست ایران بوده و خواهد بود و از خواسته‌های ملت شریف با تمام قدرت پشتیبانی می‌نماید.»

بدین ترتیب به دنبال این که ارتش بی­ طرفی خود را در مسایل سیاسی اعلام کرد، واحدهای نظامی از خیابان ­ها به پادگان­ ها بازگشتند. با این حال، سقوط پادگان­ ها در تهران شروع شد. در ۲۳بهمن پادگان­ های، باغشاه، عشرت آباد، حشمتیه، زندان قصر، عباس آباد، جی، مهرآباد و پادگان شاهپور سقوط کرد. به دنبال سقوط پادگان­ ها و اعلام وفاداری ارتش به انقلاب، تلاش ­های گسترده ای برای تبدیل ارتش شاهنشاهی به ارتش جمهوری اسلامی صورت گرفت؛ تمام تیمساران چهارستاره و سه ستاره بازنشسته و تمام مستشاران خارجی اخراج و واحدهایی چون گارد جاویدان و گارد شاهنشاهی منحل شدند. همچنین به دنبال این بیانیه آخرین امیدهای بختیار و سلطنت ­طلبان از میان رفت و بلافاصله انقلاب پدیدار شد.

مطالب مرتبط

تگ‌ها

مطالب پربیننده

پربیننده
آخرین مطالب

عضویت در خبرنامه