روان شناسی خشم و خشونت

روان شناسی خشم و خشونت

کارشناسان علوم اجتماعی چند سالی است نسبت به تبعات خشم فروخورده نوجوانان و جوانان در کشورمان هشدار می دهند. به نظر آنها، رفتارهای بیرونی که هر روز دامنه و شدت بیشتری می یابند، تنها قله کوه یخی است که از آب بیرون مانده و اگر هرچه زودتر راه های مهار و تخلیه و کنترل آن را پیدا نکنیم، در آینده ای نزدیک شاهد آتشفشانی در حال فوران از گدازه های خشمی خواهیم بود که نه تنها سلامت روانی عزیزانمان را تهدید می کند، بلکه به امنیت روانی جامعه و به دنبال آن سرمایه اجتماعی مان آسیب های بنیادینی خواهدزد.

بررسی ها نشان می دهند، در جامعه کنونی ما پدیده «خشم پنهان» و «تمایل به خشونت» در دختران بیش از پسران وجود دارد و به شدت نیز در حال افزایش است.

در همین راستا معصومه ابتکار، معاون رییس جمهور در امور زنان و خانواده، روز 20 آبان امسال در نشستی با وزیر بهداشت درباره مسائل مربوط به زنان با اشاره به لزوم توجه به حوزه تعادل روانی و سلامت روان و پیشگیری از خشونت در جامعه کار کنیم. متاسفانه پیمایش ها نشان می دهند تمایل به خشونت در دختران رو به افزایش بوده و لازمه پیشگیری از آن ارائه آموزش های مناسب است.

امیدوارم در بحث مهارت های دوران بلوغ بتوانیم اقدامات درست و موثری انجام دهیم و کارگروهی را در این زمینه ایجاد کنیم.» پیش از آن، عباسعلی باقری، مدیرکل آموزش و پرورش شهر تهران در گفت و گو با ایسنا خشونت خفته در دختران و رفتارهای پرخطر در پسران اعلام نگرانی می کند و می گوید: «متاسفانه یک متولی خانواده که در سطح کشور قوی عمل کند، نداریم.»

وی اضافه می کند: «در این پژوهش ها آمار «رفتارهای پرخطر» در جمعیت دانش آموزان پس را بالا دیدم و در دانش آموزان دختر «خشونت» آمار بالایی داشت. همه اینها زمینه های لازم را فراهم کرده تا برای مقابله با آسیب های اجتماعی اقدامات ریشه ای و اساسی انجام دهیم.» برای این که بدانیم خشم پنهان چیست و چگونه منجر به رفتاری ضداجتماعی به نام پرخاشگری می شود، با دکتر مریم حناساب زاده اصفهانی، متخصص روان شناس بالینی، گفت و گو کرده ایم.

خشم همان پرخاشگری است؟

خشم احساسی طبیعی در انسان است که همه افراد آن را به نوعی تجربه می کنند، اما خشم با پرخاشگری تفاوت دارد؛ یعنی خشم یک احساس است، در حالی که پرخاشگری نمود و رفتاری است که بر اثر این احساس بروز می یابد. داشتن خشم به عنوان یک هیجان انسانی اصلا بد و غیرعادی نیست، اما پرخاشگری درواقع نوعی مشکل رفتاری محسوب می شود.

به چه رفتاری پرخاشگرانه می گوییم؟

هرگونه رفتاری که با قصد و نیت قبلی بخواهد به فردی آسیب برساند. معمولا انگیزه پرخاشگری ناکامی است. پرخاشگری شکل هایی متنوع دارد؛ یعنی برخلاف تصور خیلی ها که پرخاشگری را تنها رفتار خشونت آمیزی مانند کتک کاری و پرتاب شیء یا فحاشی می دانند، مثلا قهر کردن خود نوعی رفتار پرخاشگرانه ست. رفتارهای دیگری نیز مانند نیش زبان، زیر سال بردن و برچسب زدن وقتی به صورت هدفمند انجام شوند، رفتار پرخاشگرانه محسوب می شود. هدفمندی در تعریف رفتار پرخاشگرانه اصل مهمی است؛ به این معنی که طرف مقابل رفتار پرخاشگرانه از هر نوع را با نیت آسیب رسانی انجام دهد.

درباره قصد و نیت صحبت کردید، در دعواهایی که افراد گاهی کنترل خود را از دست می دهند، رفتار آسیب رسان پرخاشگری تعریف می شود؟

درست است که افراد گاهی کنترل خودشان را از دست می دهند، اما به هر حال با نیت آسیب رساندن دست به رفتار خشونت آمیز می زنند. در این مواقع، درست است که عنصر خودآگاهی و اراده کمرنگ می شود و بیشتر ممکن است به شکل واکنش باشد، ولی فرد پرخاشگر بر کارش اشراف دارد و می داند از طریق این رفتار می تواند امتیاز بگیرد یا آسیب بزند. بنابراین ادعای این که فلان رفتار پرخاشگرانه در کنترل من نبود، پذیرفتنی نیست چون در هر صورت شرط بروز رفتار پرخاشگرانه خارج شدن از حال عادی است.

کنترل را از دست می دهند، دقیقا یعنی چه؟

این موضوع در افراد مختلف به درجات و طبقه بندی های مختلف ممکن است اتفاق بیفتد. گاهی فرد می تواند روی رفتار خود کنترل داشته باشد، ولی از پرخاشگری به عنوان یک مکانیسم یا راهکار استفاده می کند تا به اهداف خود برسد؛ مثلا من عصبانی نیستم، اما با فریاد از شوهر یا فرزند خود می خواهم فلان کار را برای من انجام دهند چون می دانم فریاد کشیدن وسیله خوبی برای رسیدن به خواسته هایم است.

پرخاشگری در مورد دخترها ویژگی خاصی دارد؟

بحث بر سر همین است که در فرهنگ ما عوامل بازدارنده برای ابراز خشم دختران وجود دارد و نمود خشم در آنها به صورت های دیگری دیده می شود؛ مثلا آمار «خودجرحی»، آسیب رساندن به خود، در دخترها بیشتر از پسرهاست. مثال های زیادی برای خودجرحی وجود دارد؛ مثلا فرد بدون این که واقعا قصد خودکشی داشته باشد، با تیغ به موازات رگ دستش خراش هایی ایجاد می کند، بدون این که با برشی عمیق رگ را ببرد یا با ناخن بدن خود را می تراشد یا رفتاری که بیش از هر رفتار دیگری در فرهنگ ما برای دختران رایج است، قهر است که همان طور که قبلا اشاره کردم، در طبقه بندی رفتارهای پرخاشگرانه قرار دارد.

فرهنگ ما به دختران توصیه می کند، در شرایط نامطلوب متحمل و بردبار باشند. بنا به تعریف دقیق تر، تحمل یعنی بردباری در برابر اتفاقی که بر وفق مراد ما نیست و در آن ناکامی است، اما با توجه به هنجارهای جاری، دختران ما در چنین شرایطی حتی خشم خود را نباید ابراز کنند، در حالی که کمتر می بینیم چنین توصیه ای به پسرها شود، بنابراین به نظر می رسد شدت هیجانی خشم در پسرها بیشتر است، در صورتی که واقعا این طور نیست. پسرها فقط راحت تر می توانند خشم خود را ابراز کنند چون هنجارهای اجتماعی ما اجازه بیشتری برای بروز خشم به پسرها داده است.

خشمی که تخلیه شود، چه کمکی به فرد می کند و چه تفاوتی با خشم پنهان دارد؟

خیلی ها دچار این اشتباه می شوند که راه تخلیه خشم تنها رفتار پرخاشگرانه است، اما خشم انرژی ای است که باید رها شود. راه های زیادی برای تخلیه خشم وجود دارد، از جمله آواز خواندن، رقصیدن، ورزش کردن، حضور در ورزشگاه ها و... خشم انرژی سرگردانی است که اگر درون فرد بماند، به او آسیب می زند و وقتی بیرون می آید، به نوعی حل و فصل می شود، فقط باید راه درست تخلیه آن را دانست. روش دیگر این است که همین رفتار خشم آلود بتواند در شرایطی بی خطر امکان بروز پیدا کند؛ مثلا تخلیه خشم می تواند به صورت کوبیدن مشت به بالش یا کیسه بوکس یا پاشیدن آب به دیوار یا حتی پرتاب توپ باشد چون همراه با کارهایی از این نوع، انرژی منفی بدنی تخلیه می شود. فعالیت های ورزشی می توانند بسیاری از هیجانات از جمله خشم را تخلیه کنند.

تفاوت های یبولوژیکی و هورمونی تا چه حد در انباشت و بروز خشم بین دخترها و پسرها تفاوت ایجاد می کند؟

هورمون تستوسترون مردانه رابطه نزدیکی با پرخاشگری دارد، ولی وجود تستوسترون بیشتر در مردان به معنای این نیست که مردها الزاما باید پرخاشگرتر باشند، بلکه تنها زمینه مساعدتری برای بروز پرخاشگری در آنها ایجاد می شود؛ مثلا کسی که با داشتن ژن دیابت برای ابتلا به بیماری استعداد بیشتری دارد، با چاقی، کم تحرکی و تغذیه نادرست امکان ابتلا به بیماری در او بالا می رود. صرف وجود برخی مواد شیمیایی در خون دلیل کافی برای بروز پرخاشگری نیست و هورمون های مردانه تنها آمادگی و زمینه بیشتری برای پرخاشگری فراهم می کنند.

خشم فروخورده چه تاثیری بر زندگی افراد می گذارد؟

هر هیجان منفی مانند خشم که ابراز نشده و بلعیده می شود، آثار خاص خود را دارد. در بیماری هایی با نام «سایکوسوماتیک» یا «روان تنی»، حتی می توان گفت کدام هیجان سبب بروز کدام علائم جسمانی می شود، مثلا مشکلات پوستی مانند خارش یا کهیر به خشم نسبت داده می شوند، همین طور که مشکلات گوارش به اضطراب نسبت می شود. در نگاهی کلی انرژی منفی درون فرد مانند فنری است که هر آن فشرده تر می شود. روزی می رسد که تحمل این فنر تمام می شود و این همان حالتی است که به آن «خشم انفجاری» یا «از کوره در رفتن» می گوییم.

فشرده شدن یا بروز خشم های انفجاری چه تاثیرات اجتماعی ای می توانند داشته باشند؟

خشم در روابط بین فردی ممکن است به بدبینی تبدیل شود؛ مثلا ممکن است عصبانیت من نسبت به همسرم باعث بروز بدبینی در محیط کار نسبت به همکارم شود. پیامد خشم نهفته در محیط کار یا مکان های دیگر تقریبا مشابه است. گاهی خشم به صورت کناره گیری و انزواطلبی بروز می یابد، فرد مشکوک می شود یا درباره انگیزه های دیگران بدبینانه قضاوت می کند یا شکلی که متاسفانه این روزها بیشتر می بینیم، گوشه و کنایه و متلک پرانی افراد به یکدیگر که همان بروز نادرست خشم نهفته است، یا بدون این که منفعتی برای فرد داشته باشد، آسیبی به کس دیگری بزند، همان رفتاری که به «زیرآب زنی» بین ما شناخته می شود. این همان مکانیسمی است که در برخی زنان که مورد صدمات فیزیکی از طرف همسر خود قرار می گیرند، می بینیم. این افراد خشم از صدمات وارد شده به خود را با کتک زدن کودک خود تخلیه می کنند.

چگونه می توان کاری کرد که خشم به پرخاشگری تبدیل نشود؟

اولین قدم در این راه خودآگاهی است؛ یعنی فرد باید بداند چه زمانی عصبانی می شود و علائم جسمی، فکری و رفتاری خود را حین بالا گرفتن خشم بشناسد. در گام بعدی باید راه هایی را بشناسد که در آستانه عصبانیت بتوانند پرخاشگری او را مهار کنند. دقیقا مثل این که شما هنگام رانندگی به شیبی می رسید. در مرحله اول باید درک کنید که به شیب رسیده اید. ترمز کردن پیش از رسیدن به شیب آسان تر از وقتی است که به اواسط آن رسیده اید. هر قدر در این شیب پیش بروید، سرعت بیشتر و در نتیجه ترمز کردن دشوراتر خواهدبود. در نهایت به جایی می رسید که دیگر نمی توانید ترمز کنید و این همان نقطه ای است که کنترل ماشین را از دست می دهید.

شناختن و به کارانداختن عوامل کنترل خشم مهم ترین بخش کار است. بهترین اقدام در این زمینه ایجاد وقفه است تا سیستمی که فرد را به سوی خشم می راند برای چند لحظه متوقف شود. نوشیدن یک لیوان آب یا ترک موقت محیط از اولین عوامل کنترل کننده خشم هستند. بقیه راهکارها بیشتر به شخصیت فرد و مساله ای باز می گردد که سبب ناکامی وی شده است که در صورت حاد بودن، وارد شیوه های درمانی خواهدشد. برخی افراد آستانه تحمل پایینی دارند و زود از کوره در می روند و با هر موضوع بی اهمیت یا کم اهمیتی شروع به پرخاشگری می کنند. در چنین شرایطی درمانگر باید دلیل یابی کند. گاهی بروز چنین رفتارهایی، درمانی متناسب از سوی درمانگر پیشنهاد می شود، ضمن این که ممکن است دلیل اصلی در تغییرات خلقی، عدم تعادل در نوعی واسطه عصبی- شیمیایی باشد که برای درمان از جمله روش های دیگر دارو هم تجویز می شود.

برخی کارشناسان معتقدند در فرهنگ ما راه های تخلیه خشم دختران بسته است و به دختران اجازه تخلیه خشم داده نمی شود، در نتیجه خشم دختران به شکل دیگر نمود پیدا می کند. مثال بارز آن رفتن به ورزشگاه هاست. یکی از راه های تخلیه خشم، به خصوص بین جوانان که در کشورهای توسعه یافته این روزها بسیار به آن اهمیت می دهند، رفتن به ورزشگاه ها برای دیدن مسابقات و تشویق تیم هاست. خشم باید تخلیه شود، به صورت درست آن، نه به صورت خشونت تا به پرخاشگری تبدیل نشود. حالا اگر فرض کنیم در یک بازی رقابتی همه بتوانند شرکت کنند و فریاد بکشند و خوشحالی یا هر هیجان خود را بیرون بریزند، درواقع بسیار کمک می کند تا خشم به رفتار خشونت آمیز تبدیل نشود. این کار در کشور ما برای دخترها امکان ندارد. ورزش کردن نیز راهی بسیار خوب برای تخلیه تنش و پرخاشگری است.

کمی دقیق تر شویم؛ اگر خاطرتان باشد، در فیلمی که چندی قبل در فضای مجازی هم دست به دست شد و بسیاری را متاثر کرد، به ظاهر خشمی در وجود دو دختر که چند دقیقه بعد خود را از پل به پایین پرتاب کردند، دیده نمی شد. چه توضیحی برای این رفتار می توان داشت؟

مکالمه تکان دهنده ای که از آن دو دختر پیش از خودکشی در شبکه های اجتماعی پخش شد و ظاهر عصبانی در آنها دیده نمی شد، مصداق کامل خشم پنهان است، زمانی که بسیار عصبانی باشید و غم و اندوه نیز بر این عصبانیت بار شود، می خندید، در صورتی که این خنده ها عصبی است؛ یعنی دقیقا نوعی تخلیه خشم است و اصلا به معنای سرخوشی نیست. در همین فیلم اگر دقت کرده باشید، بسیاری از صحبت ها حالت کنایه دارد و نیش دار است. در این مکالمات ملغمه ای از اضطراب، خشم، تردید و غم موج می زند. این فیلم درواقع نوعی فریاد کمک خواهی و انتقام است.

چطور می شود دختری عادی از یک خانواده متوسط معمولی چنین تصمیم وحشتناکی می گیرد؟

جواب اصلا آسان نیست. انگیزه ها و دلایل کاملا متفاوتی ممکن است افراد را به سمت خودکشی ببرد. گاهی ناشی از افسردگی یا نوسان خلق یا اختلال شخصیت است. در موارد نادر دیگری ممکن است افزایش استرس ها تحمل ناپذیر باشد، اما از همه مهم تر این که در سنین نوجوانی درک درستی از خودکشی وجود ندارد و مثل حل مساله به آن نگاه می شود.

نشانه های خشم نهفته که ممکن است منجر به بروز پرخاشگری ویرانگر شود را چگونه می توان در فرد مشاهده کرد؟

مهمترین نشانه خشم پنهان کناره گیری از جمع است. فردی که خشم نهفته دارد، ترجیح می دهد تنها بماند و در فعالیت های جمعی شرکت نکند. دومین نشانه افت عملکرد است. به عنوان مثال، اگر درس می خواند در درس افت پیدا می کند یا در محیط کار حوصله ندارد. نشانه بعدی این که خودکشی به عنوان راهی برای بروز خشم پنهان، تصمیمی یکباره و بدون سابقه نیست. معمولا نوعی روند است. افراد هشدارها را نشان می دهند، اما بقیه آنها را جدی نمی گیرند.

در همان فیلم هم یکی از دخترها ظاهرا خطاب به دوستش می گوید: «دیدی گفتم؟ جدی نگرفتی!». هر هشداری باید جدی گرفته شود. هشداری حتی مانند این که کاش به دنیا نیامده بودم یا زندگی چقدر پوچ و بی ارزش است یا جمله ای که بسیار می شنویم و جدی نمی گیریم: «دیگر خسته شدم!» همه اینها می توانند نشانه های خشم پنهان باشند. خود آسیب زنی از نشانه های دیگر است یا این که فرد درباره راه های مختلف خودکشی در اینترنت جست و جو کند. از این نظر باید گفت روند خودکشی ناگهانی و آنی نیست. تحقیقات نشان می دهد درون همه افرادی که اقدام به خودکشی کرده اند، همواره تردیدی وجود داشته است.

منبع: هفته نامه سلامت

مطالب مرتبط

تگ‌ها

مطالب پربیننده

پربیننده
آخرین مطالب

عضویت در خبرنامه