غیبت نخبگان، بحران اجتماعی

غیبت نخبگان، بحران اجتماعی

نخبگان متخصص را می توان محق ترین افراد صاحب صلاحیت در امر اظهارنظر و تفسیر موضوعات متعدد در جامعه دید؛ آدم هایی که امروز به دلیل فقدان و غیبت آنان، سکان تفسیر و تحلیل امور به دستان افراد دیگری افتاده است.

 نخبگان به معنای بخش برگزیده‌ای از یک جامعه است که از نظر قابلیت‌ها یا توانایی‌ها برتر از بقیه جامعه دانسته می‌شود؛ در جامعه‌شناسی و فلسفه سیاسی نخبگان به گروه کوچکی از مردم گفته می‌شود که با قرار گرفتن در رأس «هرم منزلت اجتماعی» و «امتیازات»، کنترل سهم نابرابر بزرگی از قدرت سیاسی یا ثروت را در اختیار دارند. در مفهوم دیگر نخبگان را می توان به سان متخصصانی در نظر گرفت که قدرت تشخیص و صلاحیت تصمیم گیری در مورد مسائل مختلف را دارند. جامعه ای که نخبگان متخصص را در راس امور خویش دارد، عمدتا از شرایطی به سامان و مساعد در اداره وضعیت عمومی برخوردار است.

به موازات کمرنگ شدن نقش، اهمیت و به کارگیری نخبگان در اجرای امور، ممکن است افرادی سربرآورند که لزوما تخصصی در امور نداشته اما به واسطه این خلا، امکان بروز و ظهور یافته اند؛ نقشی که امروزه سلبریتی ها در جامعه ما ایفا می کنند را می توان مثالی از پررنگ شدن این قشر در ازای به حاشیه رفتن نخبگان دانست.

برخی جامعه شناسان افزایش اهمیت روزافزون سلبریتی ها در جامعه ای مانند ایران را ناشی از خالی شدن از حضور نخبگان در این جامعه دانسته و این موضوع را در آینده نزدیک ضربه زننده می دانند؛ این متخصصان بر این عقیده هستند که در غیاب افراد متخصص، افراد دیگر با ارائه آرا غیرتخصصی و به واسطه قدرت اثرگذاری روی مردم، می توانند جامعه را دچار گمراهی و خسران سازند.

 

جابه جاییِ نابه‌جا

آنچه در ادامه می آید گفت وگوی «سعید معیدفر» جامعه شناس با پژوهشگر ایرنا و در رابطه با چرایی غیبت نخبگان در ایران است.

معیدفر در ابتدا ضمن ارائه توصیفی از وضعیت اجتماعی امروز کشور بیان داشت: ما در شرایطی اجتماعی ای هستیم که تا حد زیادی جایگاه نخبگان مورد تخطئه قرار گرفته و سال های سال نقش آنان زیر سوال رفته است؛ در نتیجه تقریبا مدت ها است که خلا حضور نخبگان در جامعه ادامه دارد؛ نوعی از بی تفاوتی و بی تاثیری نخبگان را فراگرفته که یکی از مهمترین دلایل آن همان طور که بیان شد، تخطئه ای است که در مورد آنها در دهه های گذشته پی در پی در این کشور رخ داده.

وی افزود: مورد دیگر بی انگیزه شدن خود نخبگان است؛ به هر حال آنان صاحبان فکر و اندیشه هستند و چون احساس کرده اند که به نقش و جایگاهشان آنچنان که باید توجه نمی شود و تقریبا کنار گذاشته شده اند، از مسیر تاثیرگذاری و مداخله خارج شده اند؛ یا از کشور رفته اند یا گوشه نشین شده و سرشان در کار خودشان است؛ یعنی خیلی درگیر مداخله نیستند و نوعی از زندگی فردی را شروع کرده اند؛ این مساله ناشی از این است که نخبگان درک بالایی از این موضوع دارند که ورود و مداخله آنان صرفا اتلاف وقت است؛ چرا که سال ها بی نتیجه تلاش کرده اند اما این مداخله آنها تاثیری در روند بهبود حوزه های مختلف کشور نداشته است؛ از نخبگان سیاسی گرفته تا نخبگان اجتماعی، علمی و... نوشته اند و نقد کرده اند یا در سیاست گذاری ها مداخله کرده اند و مستقیما در دولت آمده اند و مشاور بوده اند و... ولی متاسفانه به دلیل نقش اندکشان در روند تحولات، توسعه و رشد کشور، آنان کم کم عطای همکاری، مداخله، نقد و تحلیل اوضاع را به لقای آن بخشیده اند.

نویسنده کتاب «جامعه‌شناسی مسائل اجتماعی ایران»، «نظم اجتماعی در نظریه‌های جامعه‌شناسی»، «بررسی میزان اخلاق کار و عوامل فردی و اجتماعی مؤثر بر آن» و «فرهنگ کار»، تصریح کرد: فقدان نخبگان وضعیت بسیار بدی است که در نتیجه آن، یک جامعه در شرایطی رو به سقوط و هبوط قرار می گیرد؛ و قاعدتا در آن انواع و اقسام فساد و مشکلات فراوان، بحران کارآمدی و امثالهم جامعه را فرا می گیرد و این فقدان آثار مثبتی را در بر ندارند. در چنین شرایطی و در نبود نخبگان، سلبریتی ها عرصه را باز دیده و شاید احساس مسوولیت کرده اند تا وارد امور شوند و نقشی را ایفا کنند.

«مساله دیگر هم این است که متاسفانه در دنیای رسانه ای امروز که در آن رسانه ها نقشی بسیار بزرگتر در تاثیرگذاری بر افکار عمومی پیدا کرده اند، معمولا کسانی (ستاره های سینما، ورزش و یا کسانی که به هرحال بیشتر در تصور عامه حضور دارند) می توانند مهم باشند که دیده می شوند و چشم ها آنان را می بینند؛ بنابراین در نبود نخبگان و قدرت یابی رسانه، سلبریتی ها باز هم بیشتر مورد ارجاع و مراجعه قرار می گیرند و مجموع این مسائل باعث می شود که یک جابه جایی اتفاق بیفتد و سلبریتی ها بتوانند در چنین موقعیتی قرار گیرند».

مشاور اجتماعی وزیر راه و شهرسازی خاطر نشان ساخت: نمی خواهم بگویم این مساله امری منفی است، چون در ذات خود منفی نیست و سلبریتی ها در حوزه خاص خودشان (در عرصه هایی چون بازیگری، ورزش و ... )اهمیت دارند و می توانند اثرگذار باشند اما به واسطه حضور نخبگان؛ یعنی سلبریتی ها به دلیل این که بیشتر دیده می شوند و در تصویر هستند، می توانند بهتر و موثرتر پیام ها را منتقل کنند اما در پرتو بهره گیری از نظر صاحبان فکر، اندیشه و تخصص چرا که افق دید نخبگان در حوزه های تخصصی خودشان، فراتر از سلبریتی ها است.

«سلبریتی ها هم بخشی از عامه مردم اند که دارای توانمندی هایی چون نمایش، اجرا و غیره هستند اما آنها نمی توانند قدرت و افق دیدی فراتر از نخبگان داشته باشند؛ نهایتا چون مورد توجه مردم هستند، می توانند به عنوان یک کاتالیزور (ایجاد کننده تعادل) برای انتقال اندیشه های نخبگان عمل کنند، ولی در نبود نخبگان نهایتا سلبریتی ها تاثیرگذار شده اند و البته این اثرگذاری بعضا با مشکلاتی روبروست».

وی افزود: اگر در یک جامعه رشد و توسعه یافته، شخصیت ها را رده بندی کنیم، در ردیف اول باید دانشمندان و اهل فکر، روشنفکران و اندیشمندان قرار بگیرند که تاثیرگذارترین هستند و آنها هستند که می توانند قدرت تشخیص بیشتری راجع به فرایندها داشته باشند و جامعه را به سوی رشد و توسعه رهنمون کنند؛ در درجات پایین تر از آنها سلبریتی ها قرار دارند.

معیدفر تاکید کرد: اما متاسفانه در خلا نخبگان در جامعه ما یک جابه جایی رخ داده و سلبریتی هایی که باید پایین باشند در رده های بالا قرار گرفته اند و این موضوع نوعی از هرج و مرج فرهنگی، فکری و توسعه ای را ایجاد کرده ونوعی از شرایط ناپایدار و بعضا مشکل آفرین را شکل داده است.

«در نتیجه من این موضوع را که اهمیت سلبریتی ها در جامعه ما بیشتر شده، ناشی از بحران های عظیم اجتماعی، فرهنگی و جابه جا شدن جایگاه ها می دانم».

مطالب مرتبط

تگ‌ها

مطالب پربیننده

پربیننده
آخرین مطالب

عضویت در خبرنامه