مقالات اقتصادی

دهن‌کجی به جامعه مدنی با ساخت پتروشیمی میانکاله

دهن‌کجی به جامعه مدنی با ساخت پتروشیمی میانکاله

مخالفت افکار عمومی با ساخت پتروشیمی میانکاله بر کسی پوشیده نیست و بی‌اعتنایی به آن در نظر نگرفتن افکار عمومی و خواست جامعه مدنی است که با دور شدن این دو از یکدیگر، نه تنها فرایند توسعه به درستی شکل نمی‌گیرد، بلکه این کار دهن‌کجی به جامعه مدنی است.


امیرحسین غلام‌زاده نطنزی
ایرنا- مخالفت افکار عمومی با ساخت پتروشیمی میانکاله بر کسی پوشیده نیست و بی‌اعتنایی به آن در نظر نگرفتن افکار عمومی و خواست جامعه مدنی است که با دور شدن این دو از یکدیگر، نه تنها فرایند توسعه به درستی شکل نمی‌گیرد، بلکه این کار دهن‌کجی به جامعه مدنی است.

با وجود دستور توقف ساخت پتروشیمی میانکاله از سوی رئیس‌جمهوری و قوه قضاییه، اخبار ضد و نقیضی مبنی بر ادامه کار توسط پیمانکار به گوش می‌رسد. این مجتمع پتروشیمی که زیان‌های آن از ابعاد محیط زیستی بارها از سوی کارشناسان و متخصصان این حوزه اثبات شده است، بُعد دیگری هم دارد و آن «بی‌توجهی به خواست جامعه مدنی» است.

در یک ماه گذشته بیش از ۴۱ هزار و ۹۰۰ امضا برای جلوگیری از احداث این مجتمع جمع‌آوری شده(۱) و اخبار مرتبط با آن هم در فضای اجتماعی مجازی در یک هفته میلیون‌ها بازدید داشته است. اما جدا از این هشدار، نکته‌ مهمی وجود دارد که بی‌توجهی به آن می‌تواند بسیاری از ابعاد حاکمیتی و رابطه حاکمیت با جامعه مدنی را دچار چالش پرهزینه‌ای کند. ساخت این مجتمع پتروشیمی به نوعی بی‌توجهی به خواست جامعه مدنی است که بحث توسعه را به ویژه در بخش «مشارکت اجتماعی» به چالش کشیده است. چیزی که کاهش آن زیان‌های جدی را برای حاکمیت ایجاد می‌کند.

توسعه و پیش‌بینی رفتارهای جمعی
نظریه‌های توسعه به نوعی تبیین‌کننده رفتار دولت و ملت در ساختاری حاکمیتی است که با فهم درست آن می‌توان بسیاری از رفتارهای سیاسی و اجتماعی را در آینده پیش‌بینی کرد. از بین چندین مفهوم متناظر با توسعه، مهم­‌ترین آن‌ها، مفهوم «توسعه سیاسی» است. اهمیت و حساسیت فوق­‌العاده توسعه سیاسی معطوف به این نکته کلیدی است که به طور عمده در پی تحولات سیاسی و تحقق توسعه سیاسی، سایر مؤلفه‌­های توسعه نیز از آن تاثیر پذیرفته و در سمت و سوی اهداف سیاسی به حرکت در می­‌آیند. البته ظرف اصلی همه توسعه‌­ها، «فرهنگ و شاخص­‌های فرهنگی» است که این بُعد توسعه در فرایندها تاثیر جدی و فراگیر دارد.

همان­گونه که تجربه عینی توسعه نشان داده و نظریه‌های و مطالعات توسعه هم به درستی آن را انعکاس داده‌اند، «نهادها» در بخش توسعه مهم هستند که نهادینه شدن «تولید نیاز» و «پاسخ به آن» در سیستم، از اهمیت زیادی برخوردار است.
اگر این تولید نیاز نهادینه شود، گفتمان توسعه­ از پایین به بالا و توسط جامعه مدنی پیاده می‌شود. در این میان نخبگان جامعه نیز تنها مجموعه‌­ای هستند که توان «تشخیص نیاز» را بیشتر از دیگران دارند. تخصصی شدن حوزه­‌های اجتماعی و فعالیت نخبگان در آن‌ها هم باعث تشخیص نیازها و مدیریت آن‌ها و تشخیص تفاوت نقش‌­هاست.

نقش افکار عمومی در ایجاد روند توسعه بسیار جدی است. به عبارتی با کمک افکار عمومی بسیاری از نیازها در جامعه شکل گرفته و پاسخ‌گویی به آن از جانب نهادهای حاکمیتی روند توسعه شکل گرفته و شتاب می‌گیرد.یک جامعه توسعه‌­یافته مرتب نقش­‌ها و عدم تداخل آن‌ها را کنترل می­‌کند. با این تعاریف، توسعه روندی است که تولیدِ نیاز و پاسخگویی به نیاز را نهادینه کرده و هر چه نهادینه کردن تولید نیاز و پاسخ به آن، بیشتر باشد، میزان توسعه‌یافتگی نیز بیشتر آشکار می‌شود.

این رویکرد به توسعه جنبه دیگری هم دارد که اهمیت بسیار بالایی داشته و آن «مشارکت اجتماعی» و «جامعه مدنی» در توسعه است. جامعه توسعه‌­یافته برای تأمین نیازهای بیشتر و تولید نیازهای جدید و فراتر از آن (نهادینه شدن تولید نیاز در سیستم سیاسی-اجتماعی)، باید تولید نیاز را در جامعه مدنی نهادینه کند.
در این خصوص اهمیت افکار مردم در جمع نظرها آن‌ها و آشکار شدن اشتراک نظرشان از اهمیت بالایی برخوردار است زیرا با تعداد آدم­‌های بیشتر، اشتراک نظرها بیشتر شده و جامعه با سیستم حاکمیتی هماهنگ‌تر عمل می‌کند. در چنین وضعیتی هزینه‌های دولت و سیستم حاکمیتی نیز کاهش یافته و رابطه دولت و ملت تسهیل می‌شود.

بدین ترتیب می‌توان گفت نقش افکار عمومی در ایجاد روند توسعه بسیار جدی است. به عبارتی با کمک افکار عمومی بسیاری از نیازها در جامعه شکل گرفته و پاسخ‌گویی به آن از جانب نهادهای حاکمیتی روند توسعه شکل گرفته و شتاب می‌گیرد. با این رویکرد زمانی که افکار عمومی نیازی را حس نکرده و یا با ایجاد نیاز از سوی حاکمیت به مخالفت برخیزد، نه تنها روند توسعه شکل نمی‌گیرد بلکه با ایجاد تضاد بین حاکمیت و ملت، این روند متوقف و در برخی موارد به ضدیت با آن هم می‌پردازد که بررسی هزینه‌های چنین چیزی در جای خود قابل تامل است.

ایجاد کارزارهای اجتماعی در فضای مجازی، ارسال نامه بیش از ۵۰ استاد دانشگاه به رهبری، مخالفت سازمان حفاظت از محیط زیست و به طور کلی مخالفت جامعه مدنی با ساخت پتروشیمی میانکاله، همگی نشانه «عدم نیاز» این مجتمع در منطقه میانکاله است.
تجربه نشان داده توسعه با این شیوه و با این روش نه تنها باری از دوش جامعه محلی به لحاظ افزایش رفاه و تامین نیاز اساسی آن‌ها برنداشته، بلکه با این روش مناطق محلی بیشتر دچار فقر، خشکسالی، مرگ طبیعت و در نهایت مهاجرت از منطقه هم شده‌اند.
به عنوان مثال، استان خوزستان که سومین استان کشور از نظر درآمد در کشور است(۲)، این روزها به گفته کنشگران محیط زیست، بیشترین میزان مهاجرت را به خود اختصاص داده است. به گفته «آمارتیاسن» اقتصاددان هندی، پیشرفت و توسعه در برخی از جوامع جهان، ثروت و درآمد را افزایش داده اما به رفاه عمومی جهان منجر نشده است(۳).

دهن‌کجی و کاهش مشارکت اجتماعی
مخالفت افکار عمومی با ساخت پتروشیمی میانکاله بر کسی پوشیده نیست و بی‌اعتنایی به آن در نظر نگرفتن افکار عمومی و خواست جامعه مدنی است. با دور شدن این دو از یکدیگر و عمیق‌تر شدن فاصله بین آن‌ها، نه تنها فرایند توسعه به درستی شکل نمی‌گیرد، بلکه این کار به درستی دهن کجی به جامعه مدنی است. پافشاری در ساخت پتروشیمی میانکاله با وجود مخالفت‌ها، بی‌اعتنایی جامعه به دولت هم بیشتر می‌شود که کاهش مشارکت اجتماعی و سیاسی، نخستین پیامد آن است.

افشاری در ساخت پتروشیمی میانکاله با وجود مخالفت‌ها، بی‌اعتنایی جامعه به دولت هم بیشتر می‌شود که کاهش مشارکت اجتماعی و سیاسی، نخستین پیامد آن است.بی‌شک جوانان یکی از اقشار اجتماعی هستند که به اقتضای عوامل مختلفی چون استقلال‌خواهی، نوجویی و آرمان‌گرایی در فعالیت‌های سیاسی، انگیزه بالایی در مشارکت سیاسی دارند. بنابراین بی‌توجهی به خواست این قشر و قهر این افراد می‌تواند بسیار پرهزینه قلمداد شود. چنین وضعیتی به منزله جدایی نهاد سیاست از «اقتصاد» و «فرهنگ» است که به گفته «اینگلهارت»، جامعه‌شناس معاصر، روابط میان آن‌ها به مانند اندام­‌های زیستی به‌­گونه­‌ای است که یکدیگر را متقابلاً تقویت می‌­کنند و چنان­چه این سه نظام یکدیگر را تقویت نکنند، دوام نمی‌­آورند(۴).

باید توجه داشت که مباحث امروزی و توسعه پایدار، اصالت را به طبیعت می­‌دهند که عدم تهی‌­سازی منابع طبیعی و حفظ محیط زیست، محور کار آن‌هاست. اگر اخلاق حاکم باشد، سهم هر کدام از نهادها و اعضای جامعه در جایگاه خودش قرار می‌­گیرد. الگوی توسعه اخلاق محور می‌تواند الگوی مناسبی برای حرکت باشد.

تاریخ راه به نسبت مطمئنی است که به ­وسیله آن می­‌توان به اثر قاطع ایدئولوژی‌­ها و نظام‌­های ارزشی بر بازسازی سیاسی کشورهای غربی پی برد؛ و به ­همین ترتیب با وضوح بیشتری به ویژگی‌­های جوامع غیرغربی نظر افکند. توسعه نامتوازن میانکاله تنها تخریب محیط زیست و نابودی آن نیست؛ در واقع دست رد به جامعه مدنی است که می‌تواند ابعادی فراتر از محیط زیست در پی داشته باشد.

منابع:
۱. https://www.karzar.net/۳۴۳۷۲
۲.https://www.tabnak.ir/fa/news/۶۵۲۴۰۱
۳. http://sspp.iranjournals.ir/article_۹۱۳.html
۴ اینگلهارت، رونالد[۱۳۷۷]نوسازی و پسانوسازی، ترجمه مرتضویان، سیدعلی، نشریه ارغنون،شماره ۱۳.

مطالب مرتبط

تگ‌ها

مطالب پربیننده

پربیننده
آخرین مطالب

عضویت در خبرنامه