مقالات ویژه اربعین حسینی

آثار و تجلیات امام حسین (علیهالسلام) در زیارت اربعین

آثار و تجلیات امام حسین (علیهالسلام) در زیارت اربعین

در منابع دینی شیعیان، وجود امام معصوم در عالم هستی از جایگاه مهم و ویژه ای برخورداراست، که با بررسی آنها می‎ توان گفت: وساطت فیض الهی و ارشاد و دستگیری بندگان خدا از جمله مهم ترین آنها به شمارمی آید و از مقامات ائمه معصومین و اولیای خاصۀ الهی است. این تجلیات قدسی که زمان و مکان در آن تأثیری نخواهد داشت، امروزه، ظهوری متفاوت و آشکار در زیارت اربعین پیدا کرده است، که از جملۀ این تجلیات می توان به اکمال ایمان و بندگی، تجدید عهد و پیمان با ولایت، احیای فرهنگ آزادی خواهی، قیام برای خدا، و اتصال مکتب سرخ حسینی و میعادگاه سبز مهدوی اشاره کرد.


مقدمه
زیارت اربعین بزرگ ترین تجمع دینی و بشری در عصر حاضر است، که جاذبه‎های معنوی و اجتماعی آن توانسته است قلب میلیون ها انسان را متوجه خود سازد و به میعادگاه کربلا برساند. این پدیده را می توان استمرار هدایت‎گری و حق طلبی امام حسین (عیه السلام) دانست، و قدم گذاردن در این مسیر به معنای همراهی و لبیک به آرمان های آن امام مظلوم است. دعوت حسین (علیه السلام) به حق و حقیقت  که تجلی خود را در تکامل نفوس بشر و نیز احیای ارزش های دینی نشان داده است  هم اکنون نیز اذهان و قلوب عارفان و آزاداندیشان جهان را به خویش خوانده و احیاگر جان و فطرت ایشان شده است.

نگارندۀ این سطور بر این باور است که نفسِ قدسی امام معصوم و ندای هل من ناصر او، که برای هدایت و احیای شعائر دینی برآمده است، لایزال در گوش زمان و مکان جاری و ساری است و اختصاص به عصر خاصی ندارد. در این پژوهش برآنیم تا به آثار و تجلیات امام حسین (علیه السلام) در زیارت اربعین بپردازیم.

1. تجلیات امام معصوم در عالم وجود
از منظر دین، مقام امامت و ارشاد بندگان در عالم وجود دارای تجلیات و آثار متفاوتی است که برخی از مهم ترین آنها در ادامه ذکر و تبیین خواهد شد.

1-1. وساطت فیض الهی
یکی از تجلیات امام معصوم وساطت او در فیوضات حق تعالی است. محققان بر آنند که فیض الهی  یعنی «هستی بخشیِ خداوند متعال به عوالم وجود»  شامل ایجاد و بقای این عالم است، به این بیان که نه تنها خداوند متعال هستی بخش عالم وجود است بلکه بقای آنهم در قبضۀ قدرت اوست. (طباطبایی، 1384: 225) ما در این بخش به وساطت امام معصوم در دو جنبۀ وساطت در ایجاد و در بقای عالم وجود پرداخته، این موضوع را در تعالیم شیعی بررسی خواهیم کرد.

1-1-1. امام معصوم، واسطۀ ایجاد عالم:
محققان و حکمای اسلامی برآنند که ائمه معصومین (علیهم السلام) واسطۀ آفرینش و دلیل ایجاد عالم هستند و کلیۀ موجوداتْ هستی خویش را از ایشان دارند، بلکه وجود امام معصوم  که به نور از آن تعبیر شده است (مجلسی، 1404ق، ج 35: 69) عنصر اصلی خلقت است و عالم از این نور موجود است. در عرفان نیز، امام معصوم نه تنها واسطۀ وجود عینی اشیاء و خلقت آنهاست بلکه وجود علمی اشیاء نیز وابسته به اوست. وجود امام معصوم  که مصداق اتم انسان کامل است  مظهَر و مظهِر اسم اعظم الهی است و عین ثابت[1] او واسطۀ ظهور دیگر اعیان ثابته است. بر این اساس، اعیان ثابتۀ پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) و ائمه معصومین (علیهم السلام) بر اعیان ثابتۀ سایر موجودات برتری رتبی دارند. (ر.ک. موسوی خمینی [امام]، 1376: 35) همچنین، امام معصوم در خلقت عینی نیز سبب خلقت دیگر موجودات است. امام خمینی (قدس سرّه) ذیل این دیدگاه به روایتی از رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) اشاره می کند، که خطاب به حضرت علی (علیه السلام) می فرماید:

حضرت رضا (علیه السلام) از امیرالمؤمنین (علیه السلام) روایت کردند که رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) فرمودند: «خداوند مخلوقی برتر از من و گرامی تر از من خلق نکرده است.» حضرت علی (علیه السلام) فرمود: «ای رسول خدا، شما برترید یا جبرئیل؟» فرمود: «علی، خدایِ تبارک و تعالی انبیای مرسل خود را بر ملائکۀ مقربش برتری عطا کرد و مرا بر تمامی انبیا و مرسلین برتری داد . و پس از من، فضل و برتری از آنِ تو و ائمۀ پس از توست، و فرشتگانْ خادم ما و خادم دوستداران ما هستند. ای علی، حاملان عرش و همۀ کسانی که گرداگرد عرش اند، به ولایت ما، خداوند را با حمد کردن می ستایند و تسبیح می گویند و برای مؤمنین طلب مغفرت می نمایند. ای علی، اگر ما نبودیم آدم (علیه السلام) و حوّا و بهشت و جهنم و آسمان و زمین خلق نمی شد. پس، چگونه [ممکن است] از ملائکه برتر نباشیم و حال آنکه ما در شناخت خداوند و تسبیح و تهلیل و تقدیس او بر آنان پیشی گرفتیم، زیرا اولین موجودی که خدای عزوجل خلق فرمود روح ما بود که آن [روح ها را] به توحید و تمجید خود گویا فرمود. سپس، ملائکه را خلق نمود. پس، چون آنان ارواح ما را [به صورت] نوری واحد مشاهده کردند، شأن و منزلت ما را عظیم داشتند. پس، ما تسبیح گفتیم تا ملائکه بدانند که ما موجوداتی خلق شده [ی خداوند] هستیم. ... (موسوی خمینی [امام]، 1376: 73)

این روایت نمونه ای از ده ها روایتی دانست که به بیان وساطت امام معصوم در خلقت عالم پرداخته است و ما در اینجا به سبب رعایت اختصار از بیان این روایات خودداری کردیم.

2-1-1. امام معصوم علت بقای عالم:
همان گونه که خلقت عوالم وجود نیازمند به وساطت امام معصوم است، تداوم و بقای آن نیز وابسته به وجود اوست، که در بقای کلی عالم وجود و نیز در تداوم حیات موجودات ظهور دارد. در حقیقت، نفس قدسی امام معصوم برزخ میان عالم خلق و امر  به تعبیر دیگر، عالم امکان و و عالم وجود  است و در صورت فقدان او، فیوضات الهیه نیز بر موجودات قطع خواهد شد، چراکه دریافت مددهای الهی از منبع فیاض حضرت حق نیازمند لوازمی است، که برای همگان میسر نخواهد بود. در سنت روایی ما نیز، روایات متعددی گویای این مطلب است، که به برخی از آنها اشاره می کنیم:

 امام صادق (علیه السلام) در بیان وابستگی عالم وجود به بقای امام معصوم می فرماید: «لَوْ بَقیت الأرضُ بِغَیرِ إمامٍ لَساخَتْ؛ اگر زمین بدون امام شود، نظام آن از هم فرومی پاشد.» (کلینی، 1407ق، ج 1: 252)

 امام باقر (علیه السلام) نیز روایتی نقل شده است که ایشان می فرماید: «لَو أنّ الإمام رُفع مِنَ الأَرض ساعةً، لَماجَت بِأهلِها کَما یَموجُ البَحرُ بِأهلِهِ؛ اگر امام از زمین برداشته شود، زمین و اهل زمین مثل امواج دریا دچار اضطراب می شوند.» (همان، ج 1: 253)

 در زیارات و ادعیه مأثوره نیز ضرورت وجود امام معصوم، به گونه ای دیگر به تصویر کشیده شده است و با اشاره به برخی از نعمت های حیاتی موجودات بیان می کند که تداوم آنها نیز محتاج به بقای واسطۀ فیض الهی، یعنی امام معصوم، است.

در زیارت جامعۀ کبیره این گونه می‎خوانیم:

خداوند با حقیقت وجود شما آفرینش هستی را آغاز کرد و با شما ختم می کند، به خاطر شما باران فرو می ریزد و به واسطه ی شما آسمان از ریزش باران بر زمین باز می ایستد و با توسل به شما گرفتاری ها و مشکلات برطرف می شود. (ابن بابویه، 1413ق، ج2: 615)

همچنین، در دعای عدیله دربارۀ امام زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف) این گونه آمده است:

حجت قائم که امیدها به او است و به واسطۀ او دنیا باقی و برقرار است و از برکت وجود او است که مردم رزق و روزی دریافت می کنند و در سایۀ وجود او است که آسمان و زمین برقرار است. (مجلسی، 1423ق: 423)

2-1. راهنمایی و ارشاد
یکی دیگر از تجلیات وجود امام معصوم ارشاد و راهنمایی نفوس بشری است. از نظر قرآن کریم، شأن هدایت گری برازندۀ کسی است که خود تربیت شده و هدایت شدۀ مکتب وحی باشد. (ر.ک. یونس: 35) محققان نیز وصول به مقام بقای بعد از فنا را شرط هدایت گری و ارشاد بشر دانسته اند و متذکر شده اند که عارف در سفر چهارم از اسفار اربعه،[2] به مشاهدة تفصیلی خلایق و آثارشان و لوازم شان می پردازد، مضارشان و منافع شان را می فهمد و نیز سعادت و شقاوتِ هرکس و راه های رسیدن به آن دو را می یابد و بر این اساس، می تواند از سالکان طریقِ قرب الهی دستگیری کند و آنان را به سوی لقای حق تعالی رهنمون گردد. (صدرالدین شیرازی، 1981م، ج۱: ۱۳۱5)

بنابراین، هدایت و ارشاد امام معصوم به مقتضای حرکت معنوی و سیر نفسانی او به کمال مطلق صورت می گیرد و از بارزترین تجلیات ایشان به شمار می آید. این معنا نیز در روایات معصومین انعکاس ویژه ای داشته است، تا جایی که هدایت گری را از شئون اختصاصی وی برشمرده اند. ما در پایانِ این بخش به جهت رعایت اختصار به ذکر برخی از این روایات می پردازیم:

 امیرمؤمنان در نهج البلاغه و در مقام بیان اسباب هدایت الهی می فرماید: «بِنا اِهتَدَیتُم فِی الظُلَماءِ وَ تَسَنَمتُم ذُروَةَ العُلیا، وَ بِنا أَفجَرتُم عَنِ السَرارِ؛ شما به وسیلۀ ما اهل بیت از تاریکی های گمراهی هدایت یافتید و به قلۀ فضیلت رسیدید و از شب تیره به سپیده دم صبح درآمدید. (شریف رضی، 1414ق: 51)

 در زیارت جامعۀ کبیره، رهایی از پرتگاه های سقوط و آتشْ شناخت حقیقت دین و توحید و نیز قبولی اعمال را متوقف بر هدایت امام معصوم دانسته شده است:

خداوند، به وسیلۀ شما، ما را از پرتگاه های سقوط و نابودی و از آتش نجات داد و به سبب محبت شما نشانه های دین را به ما آموخت و آنچه از دنیای ما تباه شده بود اصلاح کرد؛ با محبت شما، کلمۀ توحید، کامل و نعمتْ بزرگ شد و در سایۀ محبت شما، طاعت و عبادت های واجب پذیرفته می شود. (ابن بابویه، 1413ق، ج 2: 616)

2. انواع تجلیات امام حسین (علیه السلام) در اربعین
پیش از این گفتیم که وجود امام معصوم در سیر تکاملی خود به سوی قرب الهی منشأ آثار و تجلیات متعددی است، که وساطت فیض الهی و هدایت و ارشاد بشر از بارزترین این تجلیات است، و نمود آن نه در دنیا بلکه در عالم آخرت نیز پایدار است. بر این اساس، معتقدیم که زیارت اربعین استمرار تجلیات وجود امام حسین (علیه السلام) در طول تاریخ بوده است. امروزه، این زیارت آثار و برکات ویژه‎ای به همراه دارد که به ارشاد و هدایت معنوی امام حسین (علیه السلام) موجب اکمال ایمان و بندگی، پیوند وثیق با اولیای الهی، احیای فرهنگ آزاده خواهی و قیام برای خدا، و اتصال مکتب امام حسین (علیه السلام) به میعادگاه ظهور حضرت مهدی (عجل الله تعالی فرجه الشریف) شده است.

1-2. اکمال ایمان و بندگی
در مکتب تشیع، پذیرش ولایت و تصدیق امر امام معصوم مهم ترین رکن ایمان و پذیرش اعمال به شمار می آید. (موسوی خمینی [امام]، 1394: 576) گرچه در برخی از آیات قرآن کریم، ولایت حقیقی از شئونات حق تعالی برشمرده شده است (ر.ک. کهف: 44)، خداوند متعال، با اعطای این حق به پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) و ائمه معصومین (علیهم السلام)، ایشان را سرپرست و پیشوای بشریت دانسته است. (ر.ک. مائده: 55) امام باقر (علیه السلام)، در بیانی نورانی، ارکان اسلام را نماز، زکات، روزه، حج و ولایت دانسته و تأکید فرموده است که ولایت و تصدیق امام بالاترین و اساسی ترین رکن ایمان است. (کلینی، 1407ق، ج2: 18)

بنابراین، گرچه ایمان و بندگی خدا عناصر متعددی دارد، اکمال ایمان و بندگی مبتنی بر پذیرش و انقیاد در برابر امام معصوم، و اکمال دین نیز دایر مدار پذیرش ولایت ائمۀ معصومین (علیهم السلام) است. (مائده: 3) به بیان دیگر، مثَل ولایت در دین همچون روح در جسم آدمی است، که موجب حیات دین است و فقدان آن فنا و نیستی دین را به همراه دارد. بر این اساس، در روایات دینی، ولایت ائمه (علیهم السلام) اساس نماز، صوم، زکات و حج شمرده شده است. (همان، ج2: 19)

نکتۀ دیگری که در این باب باید بدان توجه شود این است که روایات متعددی نیز قبولی اعمال انسان را پذیرش ولایت امام معصوم دانسته‎ و عمل فاقد این عنصر را بی ارزش تلقی کرده اند. از جملۀ این روایات بیان امام صادق (علیه السلام) است، که عبادت بدون ولایتِ امام معصوم را همانند عبادت شیطان می داند، از آن جهت که عبادت او به سبب نافرمانی اش از خداوند متعال سودی به حال او نداشت و مورد قبول درگاه احدیت قرار نگرفت. (حر عاملی، 1409ق، ج1: 120)

پس از بیان جایگاه ولایت در ایمان و معرفت الهی، باید گفت: زیارت امام حسین (علیه السلام) در روز اربعین ظهوری حقیقی از پذیرش این مقام و نیز انقیاد در برابر امام معصوم است،[3] که موجب تقویت روح ایمان و قبولی اعمال خواهد شد. توجه به روایت مشهور امام عسکری (علیه السلام)[4] دربارۀ زیارت اربعین به روشنی پرده از این حقیقت برمی دارد که زیارت اربعین نمود واقعی جاذبۀ امام حسین (علیه السلام) از جایگاه قدسی او در ملکوت عالم برای معرفت الله و اکمال روح ایمان در بندگان است. زائر اربعین، با دریافت این جذبۀ ملکوتی و حقانی، حجاب زمان را کنار می زند و با حقیقتِ این بارگاه ملکوتی، که همان روح قدسی امام است، اتصال معنوی برقرار کرده، روحی تازه در جوانح ایمان خویش جاری می سازد.

2-2. تجدید عهد و پیمان با ولایت
پذیرش ولایت و فرمانبرداری از امام معصوم (علیه السلام) به منزلۀ عهد و پیمانی است که میان او و امام معصوم بسته شده است (کوفی، 1410ق: 58) و تعهداتی را برای مؤمنان به همراه دارد، که از جملۀ آنها می توان به زیارت ایشان در زمان وفات او اشاره کرد. امام صادق (علیه السلام)، در بیانی نورانی، نه تنها زیارت امام معصوم را حق ایشان بلکه از حقوق الهی دانسته است و دربارۀ امام حسین (علیه السلام) فرمود:

اگر یکی از شما هزار مرتبه به حج رود ولی به زیارت قبر حضرت حسین بن علی (علیهما السّلام) نرود، مسلّماً، حقّی از حقوق خداوند تعالی را ترک کرده است و قیامت از آن مورد سؤال و باز خواست واقع می شود؛ حق امام حسین (علیه السلام) بر هر مسلمانی واجب و لازم است. (ابن قولویه، 1377: 635)

شناخت حقوق امام معصوم و نیز ادای آن تا جایی اهمیت دارد که قبولی زیارت نیز وابسته به آن است. در فضیلت زیارت امام حسین (علیه السلام) از امام صادق (علیه السلام) روایت شده که فرمود: «کسی که به زیارت قبر حضرت امام حسین (علیه السلام) رود، در حالی که به «حق» آن جناب عارف باشد، خداوند متعال گناهان گذشته و آیندۀ او را می آمرزد.» (همان: 453) همچنین، موسی بن جعفر (علیه السلام) بخشش گناهان زائر امام حسین را منوط به شناخت «مَزور» دانسته، می فرماید: «کسی که به زیارت قبر حسین (علیه السلام) رود، در حالی که به حق آن حضرت عارف باشد، خداوند متعال گناهان گذشته و آینده اش را می آمرزد.» (همان: 453) همچنین، امام رضا (علیه السلام)، با اشاره به یکی دیگر از آثار زیارت سیدالشهدا یعنی تکلم با حضرت حق، شرط آن را شناخت حق امام دانسته، می فرماید: «کسی که حضرت حسین بن علی (علیهما السلام) را زیارت کند، در حالی که به حق آن حضرت عارف و آگاه باشد، از نعمت تکلُّم با حق تعالی در عرش او برخوردار است.» سپس، این آیه را قرائت فرمود: «إِنَّ الْمُتَّقِینَ فِی جَنَّات وَ نَهَرٍ فِی مَقْعَدِ صِدْق عِندَ مَلِیک مُقْتَدِرِ». (همان: 462)

بنابراین، زیارت اربعین دعوتی است از ناحیۀ حسین (علیه السلام) است، که به منظور تجدید عهد و پیمان با مقام امامت و رهبری انجام می گیرد و زائرش، عارفانه و لبیک گویان، بیعتش با آرمان های امام خویش را تجدید می کند. ندای «یا حسین (علیه السلام)» زائر را می توان، در حقیقت، اجابت دعوت امام معصوم برای اتصال به منبع فیض الهی یا همان لبیک به ندای «هَل من ناصِرٍ یَنصُرُنِی» او دانست، که به خاطر آن، رنج سفر را به جان خریده است و در این مسیر قدم می نهد. در مثنوی معنوی، این واقعیت با تصویری زیبا و دلنشین نمایش داده شده است:

 

گفت: لبیکم نمی آید جواب

زان همی ترسم که باشم رد باب

 

گفت آن اللهِ تو لبیک ماست

وآن نیاز و درد و سوزت پیک ماست.

 

(مولوی، 1375، ج 3: 352)

3-2. احیای فرهنگ آزادی خواهی و قیام برای خدا
یکی دیگر از تجلیات وجود امام حسین (علیه السلام) در اربعین احیای فرهنگ آزادی خواهی و قیام برای خداست. تجلی آزادی خواهی امام حسین (علیه السلام) در دو بخش سلبی و ایجابی نمود و ظهور دارد، که در اینجا ابتدائاً به اندیشۀ آزادی در دین و، سپس، به تحلیل قیام سید الشهدا (علیه السلام)، به عنوان یکی از تجلیات آزادی خواهی، خواهیم پرداخت.

آزادی از منظر دین: آزادی واژه ای است که، در لغت، به معنای استقلال، خلاصی، رهایی و نجات (دهخدا، 1377: ذیل واژۀ آزادی) و در اصطلاح، به معنای نبود مانع برای پیشرفت به کار رفته است (مطهری، 1373: ۱۳).

اسلام، با تأیید اصل آزادی بشر، به دو جنبۀ سلبی و ایجابی آن تاکید دارد. کوشش برای از بین بردن طاغوت ها، حکام مستبد و زورگو و نظام های دیکتاتوری در جنبۀ سلبی و تحقق آزادی در جنبۀ ایجابی از جمله اقدامات اسلام برای این مسئله است.

آزادی در اندیشۀ دینی به معنای بی قانونی و هرج و مرج در جامعه نیست، بلکه تشکیل حکومت بر مبنای دین به هدف ایجاد بستری مناسب برای زندگی آزادانه ابنای بشر است. (امام جمعه زاده، 1378: 197) برخی از محققان تحقق کامل آزادی را در تبعیت محض از عقل و عقل گرایی در جامعه می دانند و برای تمایلات فردی ارزشی قایل نیستند (عمید زنجانی، بی تا: 94)، که این تعبیر به نحوی مورد تأیید گزاره های دینی است و در بخش آزادی معنوی بدان توجه شده است.

بنابر این، قیام امام حسین (علیه السلام)را می توان کوششی برای احیای آزادی در جامعه برای نیل به اهداف و سعادت جاودانه دانست. ایشان حرکت خویش را حرکتی اصلاحی و ضد استبدادی خواند و اعتقاد داشت که سعادت بشر در گرو ایجاد بستری است که با تشکیل حکومتی دینی، آنهم براساس سیرۀ پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) قابل دسترسی است. ایشان در وصیت به برادرش: محمد بن حنفیه، و در بیان هدف خود از قیام به اصلاح در امت رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) و عمل به سیرۀ نبی اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) و علی (علیه السلام) اشاره می فرماید:

و انی لَم أَخرُج أَشِراً وَ لابَطراً وَ لامُفسِداً وَ لاظالِماً و اِنَّما خَرَجتُ لِطَلَبِ الإصلاحِ فی امة جدّی أُرِیدُ أَن آمُر بِالمَعرُوفِ وَ أَنهی عَنِ المُنکرِ وَ أَسیرَ بِسیرَةِ جَدّی وَ أبی علی بن ابی طالب فمَن قَبِلَنی بِقَبُولِ الحَقِّ فَاللّه أولی بِالحَقِّ و مَن رَدّ عَلَیِّ هذا أَصبِرُ حَتّی یقضِیَ اللّه بینی و بین القَومِ وَ هُوَ خَیرُالحاکمِینَ. (مجلسی، 1404ق، ج44: 329)

آن حضرت (علیه السلام)، همچنین، در بیانی دیگر، با اشاره به رسالت حکومت دینی، نظام حاکمۀ عصر خویش را باطل شمرده و حیات در ضلّ آن را خلافِ منش و طبع آزاداندیشانه دانسته است و می فرماید: «اَلا تَرَوْنَ اِلَی الْحَقِّ لا یُعْمَلُ بِهِ، وَ اِلَی الْباطِلِ لا یُتَناهی عَنْهُ، لِیَرْغَبَ الْمُؤْمِنُ فی لِقاءِ رَبِّهِ حَقّاً حَقّاً، فاِنّی لا اَرَی الْموتَ اِلَّا سعادَةً، وَالْحَیاةَ مَعَ الظَّالِمینَ اِلَّا بَرَماً.» (همان، ج 44: 381)

امام حسین (علیه السلام) در سخنانی، با اشاره به نقش سازندۀ حاکم و ولیّ جامعه در هدایت عمومی و نیز ادارۀ جامعه بر اساس حق و عدالت، به انتقاد از والیان امر پرداخته است و ایشان را فاقد شرایط حکومت می داند (همان، ج 44: 329) و مرگ را بهتر از زندگی در این جامعه می شمارد (همان، ج 45: 50)

چنانچه اشاره شد، برخی محققان شرط زندگی آزادانه را «عقل گرایی» دانسته اند، که بر این اساس، لازم است حاکم جامعه از عاقل ترین افراد و قوانین حکومتی مبتنی بر احکام عقلی باشد و ما پیش از این گفتیم که امام معصوم (علیه السلام) عاقل ترین افراد جامعه و ظهور مادی عقلِ ملکوتی است. بنابراین، ایجاد حکومت دینی بر پایۀ اندیشۀ ولایت و امامت همان حکومت عقل بر جامعه است، که در کلام امام علی (علیه السلام) از آن به نسخۀ شفابخش بشر تعبیر شده است (همان، ج 75: 7). قیام برای ایجاد این حکومت مصداق واقعی آزادی خواهی و آزاداندیشیِ دینی است، که زیارت اربعین مشتاقان خویش را بدان فرامی خواند. این شوق و ارادۀ واقعی است که بستر تشکیل این حکومت کریمه را فراهم می سازد، آن گونه که سبب شکل گیری نظامی اسلامی و مبتنی بر تعالیم دینی در ایران شد.

نکتۀ پایانیِ این بخش مسئلۀ آزادی معنوی است که مقدس ترین نوع آزادی و نیز هدف غایی از آزادی اجتماعی تلقی می شود. این آزادی به معنای رهایی انسان از قید و بند نفس و سبب رهایی انسان از بردگی و بندگی خواسته ها و هوس های نفسانی می شود. (مطهری، 1373: 19) امام حسین (علیه السلام) نیز یکی از اهداف قیام خود برای ایجاد حکومتی دینی را آزادی معنوی بشر دانسته، فرمود: «... لِیرْغَبَ الْمؤْمِنُ فی لِقاءِ رَبهِ حقّاً حَقّاً»، که این هدف یعنی رغبت بندگان برای لقاء و زیارت حق تعالی در سایۀ حکومت امام معصوم امکان پذیر است و امروزه در زائران اربعین تجلی ویژه ای پیدا کرده است. بنابراین، آزادی طلبی، حق خواهی و شوق و رغبت به زیارت حضرت حق (جل جلاله) از جمله ظهورات و تجلیات نفس قدسی امام حسین (علیه السلام) است که فارق از هرگونه تعیّن و تعلّق، در زیارت اربعین، نمود پیدا کرده است.

4-2. اتصال مکتب سرخ حسینی و میعادگاه سبز مهدوی
یکی دیگر از تجلیات امام حسین (علیه السلام) در اربعین ایجاد پیوند میان قیام خونین عاشورا و ظهور آخرین خلیفۀ الهی و منجی عالم بشریت است. قیام حسین (علیه السلام) به محرم سال 61 هجری خلاصه نشد و فقط ظرف مدت چهل روز، و با زیارت جابربن عبدالله انصاری، شکل یک مکتب به خود گرفت، زیارتی که می توان آن را بر خاسته از عمق ایمان به باورهای دینی و حرکتی ظلم ستیز تلقی کرد. لذا، در طول تاریخ مورد بی مهری و نیز تقابل حاکمان ظالم واقع شده است. اینک، زیارت اربعین، پس از سال ها، جان تازه ای یافته و نویدبخش ظهور امامی است که منتقم خون حسین (علیه السلام) و احیاگر مکتب حسینی است. ما در اینجا به بیان تناسبات مکتب عاشورا و ظهور می پردازیم و معتقدیم که زیارت اربعین تجلی آرمان های آزادی بخش امام حسین (علیه السلام) و، در حقیقت، پل ارتباط این قیام با ظهور حضرت مهدی است.

1-4-2. تناسبات مکتب عاشور و ظهور:
از دیدگاه محققان، عاشورا یک مکتب تلقی می شود، چراکه این قیام برخاسته از نوعی جهان بینی خاص و نیز دارای تعالیمی منسجم و قاعده مند است. (مطهری، 1372: 12-16) دقت در ماهیت، اهداف و نیز مظاهر اجتماعی این دو مکتب موجب شناخت هرچه بهتر این دو جریان می شود، که در این نوشتار بدان توجه شده ‎است.

أ. تناسب ماهیتی مکتب عاشورا و ظهور:
چنانچه گفتیم امام حسین (علیه السلام)، در وصیت به محمد حنفیه، انگیزۀ خود از قیام را اصلاح امت جد خویش اعلان کرده و آن را در گرو احیای فریضۀ امر به معروف و نهی از منکر دانسته است و، همچنین، عمل به سیره و منش پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) و امیرالمؤمنین (علیهما السلام) یکی دیگر از انگیزه های نهضت عاشورا است. (مجلسی، 1403 ق، ج 44: 329) بنابراین، نهضت عاشورا را باید یک نهضت دینی دانست، که به رهبری امام معصوم و جهت احیای امر به معروف و نهی از منکر، اصلاح در امت رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) و مبارزه با ظلم و بیداد حاکمان شکل گرفته است و از این حیث، متناسب با قیام حضرت مهدی (عحل الله تعالی فرجه الشریف) است.

در روایات مهدوی نیز از اصلاح و احیای دین به عنوان یکی از شاخص های نهضت امام زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف) یاد شده است. (نعمانی، 1422: 238) همچنین، در روایت رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم)، عمل به سیره و منش ایشان از ویژگی های امام عصر می باشد (ابن بابویه، 1363: 411؛ طبرسی، 1417 ق: ج 2: 227) و عدالت نیز به عنوان مهم ترین اصل قیام حضرت مهدی و شامل امور اخلاقی و اجتماعی است. (مجلسی، 1403: ج 51: 82)، که درحقیقت، به معنای مبارزه با هر گونه ظلم و ستم است. بنابراین، نهضت عاشورا و ظهور، از حیث رهبری و ماهیت شکل گیری آنها، تناسب زیادی با یکدیگر دارند و هر دو ظلم ستیز، دین محور و اصلاح گرا هستند.

ب. تناسب اهداف مکتب عاشورا و ظهور:
نجات از ضلالت و گمراهی یکی از اهدافی است که امام حسین (علیه السلام) از قیام خود طلب می کرد. این هدفِ والا در زیارت اربعین با این عبارات آمده است: «و بَذَلَ مُهجَتَهُ فِیکَ لِیَسْتَنْقِذَ عِبادَکَ مِنَ الجهالَةِ وَ حیرَةِ الضَّلالَةِ؛ امام حسین (علیه السلام) خون قلب مبارک شان را دادند تا مردم را از ضلالت، گمراهی و جهالتی که در آن فرورفته بودند نجات دهد.» (مجلسی، 1403 ق، ج 98: 331)

ضلالت و گمراهی در اندیشۀ امام حسین (علیه السلام) چیزی جز خروج از حدود الهی و دین نیست. لذا، ایشان بازگشت به سیره و منش نبی اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) را تنها راه علاجِ این بیماری معرفی کرده است. (همان، ج 44: 381)

نجات از ضلالت و گمراهی جامعۀ بشری نیز در متون دینی ما به عنوان یکی از اهداف نهضت امام عصر (عجل الله تعالی فرجه الشریف) برشمرده شده است. امام باقر (علیه السلام) در این باره می فرماید: «اِذا قامَ قائِمُنا وَضعَ یَدَهُ عَلی رُؤوسِ الِعباد فَجمعَ بهِ عقُولُهم و اَکمَلَ بهِ اَخلاقُهُمْ؛ چون قائم ما قیام کند، دستش را بر سر بندگان می گذارد و عقول آنان را متمرکز ساخته، اخلاق شان را کامل می کند.» (همان، ج 52: 336) با دقت در این روایت روشن می شود که قیام امام زمان (عجل الله‎تعالی فرجه الشریف) و اقدامات ایشان در دوران ظهور همه در راستای استکمال نفسانی انسان ها است. آن حضرت (عجل الله‎تعالی فرجه الشریف)  که خود صاحب عقل کل و نفس قدسی الهی است  همواره در پی دستگیری از نفوس و رهایی آنها از تقیدات مادی و دنیوی است و نجات و رستگاری در همین امر است. همچنین، اکمال عقول بشر کمال اخلاق را به همراه خواهد داشت، که در این روایات به خوبی بدان اشاره شده است و نبی اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) نیز رسالت خویش را بر آن پایه گذاری کرده است (ر.ک. همان، ج 68: 382).

استمرار و تجلی تام این نجات و رهایی در ظهور حضرت حجت ( عجل الله‎تعالی فرجه الشریف) است، چراکه زوال این جهالت و ضلالت مبتنی بر استکمال عقول بشری است و با ظهور حضرت حجت (عجل الله‎تعالی فرجه الشریف)، عقل مردم کامل می شود و اخلاق و خلقیات آنها متعالی خواهد شد. بنابراین، زیارت اربعین استمرار تجلی نفس قدسی امام معصوم است، که از عالم ملکوت به سوی بندگان دست دراز کرده و در پی هدایت و نجات آنها است و در آینده ای نه چندان دور این امر هدایت به امام عصر (عجل الله‎تعالی فرجه الشریف) واگذار خواهد شد.

3. مناسبات ظاهری و صوری مکتب عاشورا و ظهور:
ازآنجاکه معتقدیم عصر ظهور حضرت مهدی (عجل الله‎تعالی فرجه الشریف) ادامۀ مکتب عاشورا است، بر این باوریم که نقطۀ اتصال این دو جریان عنصری به نام زیارت اربعین است، که اتصال دو شهر کربلا و نجف در مراسم زیارت اربعین اشارتی عرفانی بر این باور است. کربلا نقطۀ ثقل واقعۀ عاشورا و بیعت پولادین یاران حسین (علیه السلام)، و نجف نیز میعادگاه ظهور و پایتخت حکومت حضرت مهدی (عجل الله‎تعالی فرجه الشریف) است. (ر.ک. همان، 52: 375) بنابراین، جغرافیای شکل گیری عاشورا و ظهور را می توان از تناسبات ظاهری و صوری این دو جریان دانست.

از دیگر تناسبات صوری و ظاهری مکتب عاشورا و ظهور آن است که امام عصر (عجل الله‎تعالی فرجه الشریف)، در جریان قیام، خود را به جدشان معرفی می ‎کند و این امر نشانگر ارتباط این دو نهضت با یکدیگر است. در روایت است که وقتی قائم آل محمد (عجل الله‎تعالی فرجه الشریف) ظهور کند، مابین رکن و مقام می ایستد و پنج ندا می دهد:

آگاه باشید ای جهانیان، که منم امام قائم؛ آگاه باشید ای اهل عالم، که منم شمشیر انتقام گیرنده؛ بیدار باشید ای اهل عالم، که جد من حسین را تشنه کام کشتند؛ بیدار باشید ای اهل عالم، که جد من حسین را عریان روی خاک افکندند؛ آگاه باشید ای جهانیان، که جد من حسین را از روی کینه توزی پایمال کردند. (یزدی، 1422، ج2: 233)

همچنین، شعار امام مهدی (عجل الله‎تعالی فرجه الشریف) و اصحاب او در هنگام قیام نیز دلالت بر ارتباط این دو نهضت دارد؛ امام رضا (علیه السلام) در روایتی به این شبیب فرمود: «انتقام جدم ما حسین را کسی می گیرد که شعارش «یا لَثاراتُ الحُسین» است.» (مجلسی، 1403، 44: 286) در زیارت مختصر جامعه، ائمه (علیهم السلام) نیز این گونه آمده است: «السَّلَامُ عَلَی الْإِمامِ الْعالِمِ، الْغَائِبِ عَنِ الْأَبْصَارِ، وَ الْحاضِرِ فی الْأَمْصَارِ، وَ الْغَائِبِ عَنِ الْعُیُونِ، الْحَاضِرِ فِی الْأَفْکارِ، بَقِیَّةِ الْأَخْیَارِ، الْوَارِثِ ذَا الْفَقَارِ، الَّذِی یَظْهَرُ فِی بیْتِ اللَّه ذِی الْأَسْتَارِ، وَ یُنَادِی بِشِعَارِ یَا لَثَارَاتِ الْحسَیْنِ...» (ابن مشهدی، 1419ق: 107).

نتیجه گیری
بنابر آنچه گفته شد، امام معصوم (علیه السلام) دارای نفس قدسی الهی و حایز بالاترین درجات کمال است؛ نفس او، که پیراسته از هر رجس و پلیدی است، در مرتبۀ بقای بعد از فنا، وساطت فیض الهی و دستگیری و ارشاد بندگان حق تعالی را بر عهده دارد و زمان و مکان نیز تأثیری در این واقعیت ندارد. زیارت اربعین، درحقیقت، درخواست امام معصوم از ملکوت عالم است، که بندگان و مؤمنان را به سوی خود می خواند و موجب استکمال ایمان در آنها می شود و پس از تجدید عهد و پیمان با ولایت، ایشان را به سوی نهضتی موعود رهنمون می سازد. بنابر این، زیارت اربعین را باید پاسخی به ندای «هَل مِن ناصِرٍ یَنصُرُنی» امام حسین (علیه السلام) در ظهر عاشورا، و اجتماع مؤمنان در آن میعادگاه الهی را تاسوعای قیام مهدوی دانست.

کتابنامه

قرآن کریم.

ابن بابویه، محمدبن علی (1413ق). من لایحضره الفقیه، تصحیح علی اکبر غفاری، قم، دفتر انتشارات اسلامی.

ابن قولویه، جفربن محمد (1377). کامل الزیارت، ترجمۀ ذهنی تهرانی، تهران، پیام حق.

ابن مشهدی، محمدبن جعفر (1419ق). المزارالکبیر، قم، دفتر انتشارات اسلامی.

ابن منظور، محمدبن مکرم (1414 ق). لسان العرب، بیروت، دار صادر.

اردبیلی، سیدعبدالغنی (1392). تقریرات فلسفی امام خمینی (قدس سرّه)، تهران، مؤسسۀ تنظیم و نشر امام خمینی (قدس سرّه).

امام جمعه زاده، سیدجواد (1378). «آزادی در اسلام»، پژوهشنامۀ انقلاب اسلامی، ش 2، ص197.

آشتیانی، سیدجلال الدین (1370). شرح مقدمۀ قیصری بر فصوص، تهران، امیر کبیر.

آملی، سیدحیدر (1368). جامع الاسرار و منبع الانوار، تهران، علمی فرهنگی.

جامی، عبدالرحمن (1370). نقد النصوص فی شرح نقش الفصوص، تحقیق سیدجلال الدین آشتیانی، تهران، سازمان چاپ و انتشارات وزارت ارشاد اسلامی.

حائری، علی (1422 ق). إلزام الناصب فی إثبات الحجة الغائب (عجل الله تعالی فرجه الشریف)، تصحیح علی عاشور، بیروت، مؤسسة الأعلمی.

حر عاملی، محمدبن حسن (1409ق). وسائل الشیعۀ، قم، مؤسسة آل البیت (علیهم السلام).

موسوی خمینی [امام]، سیدروح الله (1376). مصباح الهدایة إلی الخلافة و الولایة، تحقیق سیدجلال الدین آشتیانی، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی (ره).

موسوی خمینی [امام]، سیدروح الله ( 1394). اربعین حدیث، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی (قدس سرّه).

دهخدا، علی اکبر (1377). لغتنامه، تهران، دانشگاه تهران.

راغب اصفهانی، حسین بن محمد (1412ق). المفردات فی غریب القران، بیروت، دارالعلم.

شریف رضی، محمد بن حسین (1414 ق). نهج البلاغه، تحقیق فیض الاسلام، قم، هجرت.

ابن بابویه، محمدبن علی (1414ق). اعتقادات الامامیۀ و تصحیح الاعتقاد، قم، کنگرۀ شیخ مفید.

طباطبایی، سیدمحمدحسین (1360). رسالۀ الولایۀ، قم، مؤسسۀ اهل البیت.

طباطبایی، سیدمحمدحسین (بی تا).؟ ؟؟، بیروت، مؤسسۀ الاعلمی للمطبوعات.

طباطبایی، سیدمحمدحسین (1384). مباحث علمی در تفسیر المیزان، قم، دفتر انتشارات اسلامی.

طریحی، فخرالدین (1408ق). مجمع البحرین، بی جا، مکتب النشر الثقافۀ الاسلامیۀ.

عمید زنجانی، عباسعلی (بی تا). مبانی اندیشۀ سیاسی در اسلام، بی جا، پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه ی اسلامی.

فتال نیشابوری، محمد بن احمد، 1366، روضة الواعظین، ترجمه دامغانی، تهران، نشر نی.

فخررازی، محمد بن عمر، ۱۴۲۰ق، مفاتیح الغیب، بیروت، دارالتراث العربی.

فناری، شس الدین محمد، 1388، مصباح الانس، قم، اشراق.

قریشی، سید علی اکبر، 1371، قاموس قرآن، تهران، دارالکتب الاسلامی.

کلینی، محمد بن یعقوب، 1407، الکافی، تهران، دارالکتب الاسلامی.

کوفی، فرات بن ابراهیم، 1410، تفسیر کوفی، تهران، تصحیح محمد کاظم، وزارة الإرشاد الإسلامی .

مجلسی، محمد باقر، 1404، بحارالانوار، بیروت، مؤسسة الوفا.

مجلسی، محمد باقر، 1423، زادالمعاد-مفتاح الجنان، تحقیق علاء الدین اعلمی، بیروت، موسسة الأعلمی للمطبوعات.

مطهری، مرتضی، 1372، مقدمه ای بر جهان بینی اسلامی، تهران، انتشارات صدرا.

مطهری، مرتضی، 1373، گفتارهای معنوی، تهران، انتشارات صدرا.

ملاصدرا، 1981، الحکمه المتعالیه، بیروت، دار احیاء التراث العربی.

مولوی، جلال الدین محمد، 1375، مثنوی معنوی، تصحیح مهدی آذر یزدی، تهران، انتشارات پژوهش.

پی نوشت ها

[1] تحقق موجودات در علم الهی را «اعیان ثابته» می نامند. (ر.ک. فناری، 1388: 151).

[2] اسفار اربعه عبارت است از: سفر من الخلق الی الحق، سفر من الحق الی الحق فی الحق، سفر من الحق الی الخلق بالحق، و سفر من الخلق الی الخلق فی الخلق بالحق. (ر.ک. آشتیانی، 1370: 663).
[3] در زیارت اربعین می‎خوانیم: «اللَّهُمَّ إِنِّی أَشْهَدُ أَنَّهُ وَلِیُّک وَ ابْنُ وَلِیِّک وَ صفِیُّک وَ ابنُ صَفِیِّک الْفَائِزُ بِکرَامَتِک أَکرَمْتَهُ بِالشَّهَادَةِ وَ حبَوْتَهُ بالسَّعَادَةِ . ...» (مجلسی، 1403، 98، 331).
[4] امام حسن عسکری فرموده است: « پنج چیز از نشانه های مؤمن است: گزاردن پنجاه و یک رکعت نماز واجب و نافله، و زیارت اربعین و انگشتر در دست راست کردن و پیشانی بر خاک ساییدن و بلند گفتن بسم الله الرحمن الرحیم. (فتال نیشابوری، 1366: 320).

 

 منبع : پیام» پاییز 1397 - شماره 130 , خسروشاهی، مرتضی/  مشخصات نویسنده : دانش آموختۀ حوزۀ علمیه و دکترای تخصصی تصوف و عرفان اسلامی

مطالب مرتبط

تگ‌ها

مطالب پربیننده

پربیننده
آخرین مطالب

عضویت در خبرنامه