مقالات ویژه محرم

سبک زندگی و سیره قرآنی امام حسین (ع) 

سبک زندگی و سیره قرآنی امام حسین (ع) 

امام حسین-علیه‌السلام- گوهر تابناک و چراغ درخشانی است که هماره بر تارک تاریخ درخشیده و خواهد درخشید. طالبان هدایت و انسان‌ه‌ای خسته از ظلم و تبعیض و ذلت و ستیزه، نامردمی و ناجوان‌مردی را به حق رهنمون ساخته و بیدار نموده است. عنصر جاودان‌ه‌ای که به یقین رمز ماندگاریش را در الهی بودنش باید جست. سیره‌ ارجمندش را در قران باید نگریست تا به حقیقتش یا شمه‌ای از حقیقتش دست یافت. امام حسین-علیه‌السلام- نه تنها شاگرد مکتب قران که عدل و شریک قران است

 
امام حسین-علیه‌السلام- گوهر تابناک و چراغ درخشانی است که هماره بر تارک تاریخ درخشیده و خواهد درخشید. طالبان هدایت و انسان‌ه‌ای خسته از ظلم و تبعیض و ذلت و ستیزه، نامردمی و ناجوان‌مردی را به حق رهنمون ساخته و بیدار نموده است. عنصر جاودان‌ه‌ای که به یقین رمز ماندگاریش را در الهی بودنش باید جست. سیره‌ ارجمندش را در قران باید نگریست تا به حقیقتش یا شمه‌ای از حقیقتش دست یافت. امام حسین-علیه‌السلام- نه تنها شاگرد مکتب قران که عدل و شریک قران است از این‌‌روست که در فرازی از زیارت‌نامه شریفش می‌خوانیم: (السلام علیک یا شریک القران؛سلام بر تو ای شریک قران) و در حدیث (ثقلین) نیز همدوشی امام به عنوان قران ناطق و قران به عنوان امام صامت گردیده است. رسول الله -صلی الله علیه و اله وسلم- فرمودند: (انی تارک فیکم الثقلین کتاب الله و عترتی اهل‌بیتی فانهما لن یفترقا حتی‌ یردا علی الحوض)حال که ایمه-علیه‌السلام- بطور عام و امام حسین-علیه‌السلام- به طور خاص چنین نسبت و خویشاوندی محکمی با قران دارند باید تفسیر قران را در انان جست که در (وجود ان‌ها کرامت‌ها و فضیلت‌های قران و گنج‌های الهی نهفته است.) (فیهم کوایم القران و هم کنوز الرحمان)در این نوشتار بر انیم که فرازهایی از ایات نورانی قران را در سیره‌ی علمی و عملی ان امام همام جستجو کنیم و ایات این کتاب صامت را با نور وجود این پرتو درخشنده به نطق اوریم. اگر چه ما را هرگز یارای ان نیست که عمق شخصیت ان دریای علم و معرفت و اخلاق و معنویت را بپیماید ولی از باب عرض ارادت به پیشگاه ان شفیع روز محشر چند جمله‌ای را به تحریر در می‌اوریم.
 

1-تواضع و فروتنی‌

تواضع صفت ارزشمند مردان الهی است و انان که پیشوای مردم‌اند و الگوی انان، وجود این صفت در انان لازم‌تر است. تواضع در مقابل بندگان خوب و انسان‌های ستم‌کشیده نوعی جوانمردی، صبر و شجاعت، اما در مقابل مستکبران و کافران نشانه‌ی ذلت است. قران کریم از یک‌سو به نکوهش تکبر می‌پردازد:(و لا تمش فی الارض مرحا؛ در روی زمین با تکبر راه مرو)؛ (فبیس مثوی المتکبرین؛ بد جایگاهی است جایگاه متکبران) و از سوی دیگر لزوم تواضع را گوشزد می‌کند (و عباد الرحمن الذین یمشون علی الارض هونا؛بندگان خدای رحمان کسانی‌اند که در روی زمین به نرمی [و بدون تکبر] گام بر می‌دارند)؛ (و اخفض جناحک لمن اتبعک من المومنین) امام حسین-علیه‌السلام- نیز صاحب این سیره‌ی ارزشمند قرانی بود.

(مسعده) گوید: گذر امام حسین-علیه‌السلام- به فقیرانی افتاد که گلیم خود را پهن کرده و خود را بر ان افکنده بودند (و غذا می‌خوردند) و حضرت را دعوت نمودند، حضرت-علیه‌السلام- به زانو، نشست و با انان هم خوراک شد. سپس این ایه فوق را تلاوت نمود انگاه فقرا را به منزل خویش دعوت نمود. پس برخاستند و همراه حضرت-علیه‌السلام- به منزل او امدند. حضرت-علیه‌السلام- به کنیز خود فرمود: (انچه را ذخیره می‌کردی بیرون بیاور.)

2- سخاوت‌
(جود و سخاوت) از فضایل مهم اخلاقی است، هر اندازه (بخل) نشانه‌ی پستی و حقارت و ضعف ایمان و فقدان شخصیت است (جود و سخاوت) نشانه‌ی ایمان و شخصیت والای انسانی است. در ایات قران هر چند واژه‌ی (جود) و (سخاوت) به کار نرفته اما تعبیراتی دیده می‌شود که بر این دو مفهوم منطبق است، انفاق اموال در راه خدا، ایثار اموال و جان‌ها، انفاق از انچه خود به ان نیازمندیم یا ان را دوست داریم و... از جمله تعبیرات قران برای توصیف سخاوت است که اکنون به چند مورد ان اشاره می‌کنیم:

(یحبون من هاجر الیهم و لا یجدون فی صدورهم حاجه مما اوتوا و یوثرون علی‌ انفسهم ولو کان بهم خصاصه... [انصار]... هر کس را که به سوی انان کوچ کرد. دوست دارند و نسبت به انچه به ایشان داده‌شده در دل‌هایشان حسد نمی‌یابند، هر چند در خودشان احتیاجی، [مبرم] باشد.)

(و یطعمون الطعام علی‌ حبه مسکینا و یتیما و اسیرا * انما نطعمکم لوجه الله لا نرید منکم جزاء و لا شکورا؛و غذای (خود) را با این‌که به ان، علاقه (و نیاز) دارند به مسکین و یتیم و اسیر می‌دهند (و می‌گویند) ما شما را به خاطر خدا اطعام می‌کنیم و هیچ پاداش و سپاسی از شما نمی‌خواهیم.)

امام حسین-علیه‌السلام- اسوه سخاوت بود. روایت شده که (ابوهشام قناد) از بصره برای حسین-علیه‌السلام- کالا می‌اورد و ان حضرت از جای برنخاسته همه را به مردم می‌بخشید.

(ابن عساکر) روایت کرده است: گدایی، میان کوچه‌های مدینه قدم برمی‌داشت و گدایی می‌کرد تا به در خانه‌ی حسین-علیه‌السلام- رسید در را کوبید و این چنین سرود (ناامید برمی‌گردد امروز ان کسی که به تو امیدوار باشد و حلقه‌ی درخانه تو را حرکت دهد. تو صاحب جود و معدن بخششی و پدرت کشنده‌ی فاسقان بود.)

حسین-علیه‌السلام- مشغول نماز بود. نماز را به زودی به جای اورد و بیرون امده و در سیمای اعرابی اثر تنگدستی را مشاهده کرد. برگشت و قنبر را صدا زد. قنبر جواب داد (لبیک یابن رسول‌الله) فرمود: از پول مخارج ما چه قدر مانده است. عرض کرد دویست درهم که فرمودی در بین اهل‌بیت تقسیم کنم. فرمود: ان را بیاور، کسی امده که از ان‌ها به این پول سزاوارتر است... اعرابی پول‌ها را گرفت و رفت در حالی که می‌گفت: (الله اعلم حیث یجعل رسالته؛ خداوند داناتر است به اینکه رسالت خویش را نزد چه کسی قرار دهد.)

3- احسان گری‌
(انس) گوید نزد امام حسین-علیه‌السلام- نشسته بودم در این هنگام یکی از کنیزان ان حضرت وارد شد و با دسته‌ی ریحانی که به ان حضرت هدیه کرد سلام و تحیت گفت، حضرت نیز به او فرمود: تو در راه خدا و برای خدا ازادی.

انس می‌گوید: من به ان حضرت عرض کردم: این کنیز با چند شاخه‌ی ریحان که اهمیتی ندارد به شما تحیت گفت، حال شما او را ازاد می‌کنید؟ حضرت فرمود: حق‌تعالی ما را چنین تربیت کرده و فرموده است:

(واذا حییتم بتحیه فحیوا باحسن منها او ردوها؛ و چون به شما درود گفته شد شما به [صورتی‌] بهتر از ان درود گویید یا همان را [در پاسخ‌] برگردانید.)

۴. امر به معروف و نهی از منکر
امر به معروف و نهی از منکر محور تحقق یافتن حکمیت ارزش‌ها و محو پلیدیها است بنای رفیع جامعه‌ی اسلامی بر ستون مستحکم امر به معروف و نهی از منکر گذاشته شده و امت مسلمان بهترین امتی هستند که برای امر به معروف و نهی از منکر برانگیخته شدند.

امام حسین-علیه‌السلام- مصداق این ایه بود: (ولتکن منکم امه یدعون الی الخیر ویامرون بالمعروف وینهون عن المنکر واولک هم المفلحون؛ باید از میان شما گروهی به نیکی دعوت کنند و به کار شایسته وادارند و از زشتی بازدارند و انان همان رستگاران‌اند.)

ان بزرگوار هدف قیام خود را اصلاح‌طلبی و امر به معروف و نهی از منکر معرفی کرد از اولین مراحل امر به معروف که همان اندرز و نصیحت است اغاز کرد و بارها و بارها یزیدیان را پند داد. و تا اخرین مرحله که گذشتن از جان خویش است در راه احیای این عنصر مهم کوشا بود. ان حضرت در این‌باره چنین می‌فرماید: (انما خرجت لطلب الاصلاح فی امه جدی محمد -صلی الله علیه و اله وسلم- ارید ان امر بالمعروف وانهی عن المنکر...؛ من برای اصلاح در امت جدم محمد -صلی الله علیه و اله وسلم- قیام کردم و امر به معروف و نهی از منکر را طالبم...)

۵. ایثار
ایثار یکی از جلوه‌های عرفانی قیام امام حسین-علیه‌السلام- و بلکه از زیباترین ان‌هاست، جلوه‌ای که قران کریم بسیار بر ان تاکید کرده و در نمودهای مختلف ظاهر گشته است، شهادت در راه خدا و انفاق مال که ایات بسیاری درباره ان‌ها نازل شده از این جمله است؛ اوج ایثار و از خودگذشتگی را در لیلهالمبیت که علی-علیه‌السلام- به جای پیامبر خوابید می‌توان ملاحظه کرد و خداوند مدال (ومن الناس من یشری نفسه ابتغاء مرضات الله...)را درباره‌ی ان بزرگوار نازل کرد.

در سوره‌ی انسان نیز درخشش دیگری از این فداکاری را که ناظر بر اهل‌بیت است ملاحظه می‌کنیم (و یطعمون الطعام علی‌ حبه مسکینا و یتیما و اسیرا * انما نطعمکم لوجه الله...)

اساس قیام امام حسین-علیه‌السلام- و یاران ان بزرگوار که برگرفته از مکتب ان حضرت است بر محور از خودگذشتگی است. عدم قبول بیعت امام با امویان و از خود گذشتن برای اثبات حقیقت نمونه‌ی بارز ایثار ان بزرگوار بود.

دست‌یابی حضرت ابوالفضل العباس-علیه‌السلام- به اب و نیاشامیدن ان، جان‌فشانی دو تن از یاران امام-علیه‌السلام- در ظهر عاشورا که جهت اقامه‌ی نماز تن خود را سپر بلای ان حضرت ساختند و به شهادت رسیدند، ارادت‌هایی که اصحاب ان حضرت در شب عاشورا ابراز کردند و در روز عاشورا تا زنده بودند نگذاشتند که از بنی‌هاشم وارد میدان شود و بنی‌هاشم نیز تا زنده بودند نگذاشتند امام-علیه‌السلام- وارد میدان شود و.. همه و همه نمونه‌هایی بی‌مانند ایثارند که در قیام امام حسین جلوه‌گر شد.

(محمدعلی جناح) سیاستمدار پاکستانی در این‌باره می‌گوید: (هیچ نمونه‌ای از شجاعت بهتر از ان‌که امام حسین-علیه‌السلام- از لحاظ فداکاری نشان داد در عالم پیدا نمی‌شود) دانشمند اروپایی (موریس دوکبری) نیز می‌نویسد: (امام حسین برای حفظ شرف و ناموس مردم و بزرگی مقام و مرتبه از جان و مال و فرزند گذشت...)

۶. توکل‌
یکی دیگر از اموزه‌های ارجمند قرانی توکل است، کارها را به خدا سپردن و دل از هر چه غیر اوست برکندن، به یک مبدا خبیر قادر تکیه کردن و در راه او گام برداشتن است چرا که قران خود فرموده است: (و من یتوکل علی الله فهو حسبه؛هر کس بر خدا توکل کند خدا او را کافی است): (علی الله فلیتوکل المتوکلون)

امام حسین-علیه‌السلام- در طول سفر خود به کربلا، خدا را تنها تکیه گاه خود می‌داند، در دومین سخنرانی خود در روز عاشورا پس از ان‌که هر دو سپاه اماده‌ی نبرد شدند خطاب به سربازان عمر سعد فرمود: (سخن مرا بشنوید و عجله نکنید... پس [در] کارتان با شریکان خود همداستان شوید تا کارتان بر شما مشتبه ننماید پس درباره من تصمیم گرفته مهلتم ندهید)؛ (بی‌تردید سرور من ان خدایی است که قران را فرو فرستاده و همواره دوستدار شایستگان است.)

۷. جامع اضداد
عده‌ای چنین می‌پندارند که انسان‌هایی که اهل عبادت و تهجد، عرفان و خلوت گزینی‌اند درصحنه اجتماع حضوری موثر نداشته و بالعکس انسان‌های حماسی و قاطع، از روحیه لطیفی برخوردار نیستند.

اما انسان قرانی در عین صلابت و قاطعیت، ریوف و در عین تهجد شبانگاهی چون شیر در روز، بر دشمنان می‌غرد قران رهبانیت را نمی‌پذیرد و در عین حال قطع ارتباط با خالق را نیز رد می‌کند.

از یک‌سو بر جهاد و شهادت، هجرت و امر به معروف و نهی از منکر به عنوان عناصر کلیدی شجاعت و حضور موثر در جامعه تاکید می‌کند و از دیگر سو مومنانی را می‌ستاید که شب‌ها به نجوای با معبودشان می‌پردازند.

قران از یک‌سو نجوای (و من الیل فتهجد به نافله لک) سر می‌دهد و از سوی دیگر بانگ (وقاتلوا المشرکین کافه) بر می‌اورد و حسین-علیه‌السلام- نیز چنین بود، امیزه‌ای از حماسه و دلاوری و شجاعت و عرفان و معنویت، دعای عرفه‌ی امام حسین-علیه‌السلام- سراسر زمزمه‌های عارفانه او با معبود خویش است: (الهی من کانت محاسنه مساوی فکیف لایکون مساویه مساوی؛ خدایا کسی که خوبی‌هایش بدی است چگونه بدی‌هایش بدی نباشد)

جملات عارفانه‌ی امام حسین تنها یک روی سکه‌ی شخصیت است اما روی دیگر شخصیت حماسی و قهرمانی است که با سلاح خون به دیدار شمشیر می‌رود و چنین می‌سراید که:(ان کان دین محمد لم یستقم الابقتلی یا سیوف خذینی؛ اگر دین محمد -صلی الله علیه و اله وسلم- جز با کشتن من پایدار نمی‌ماند پس ای شمشیرها مرا دریابید.)

۸. جاودانگی‌
قران کریم کتابی است که با گذشت زمان رنگ کهنگی بر چهره‌ی مفاهیم بلندش نمی‌نشیند و همواره ماندگار و جاودانه است. مردی از امام صادق-علیه‌السلام- سوال کرد چگونه است که قران با بحث و گفتگو در مورد ان فرسوده نمی‌شود و همواره شاداب و تازه است؟ حضرت فرمودند: (بدان جهت که خداوند قران را مخصوص عصر و دورانی خاص قرار نداد. همچنان که ان را به مردم خاصی اختصاص نداده است بلکه قران برای همه‌ی اعصار جدید و نزد هر گروهی تا به قیامت تازه است.)

از انجا که سرشت سیره‌ی گفتاری و رفتاری امام حسین-علیه‌السلام- با اموزه‌های قرانی عجین گشته است، شخصیت او، قیام او و سیره‌ی او جاودانه است. حضرت زینب، شیر زن کربلا، این جاودانگی را پیش‌بینی کرده و خطاب به امام سجاد در دلداری ان حضرت بعد از واقعه دل‌خراش عاشورا می‌فرماید: (... بر فراز ارامگاه پدرت قبله‌ای ترتیب خواهد داد که نشانه‌هایش کهنه نمی‌گردد و گذشت روزگار ان را از بین نمی‌برد، هر چه ستمگران برای نابودی ان کوشش کنند، هرگز به خواسته‌ی خود نایل نمی‌شوند، پیوسته شکوه و جلال ان رو به افزایش است)

شیخ (عبدالحسین الاعم) شاعر متعهد عرب در سوگ شهادت ان حضرت شعری ناظر به همین معنا دارد که:

(گرچه جسم مطهر حسین-علیه‌السلام- در صحرای کربلا مدتی اندک بدون دفن باقی ماند... لیکن قبر او در درون سینه و قلب دوستدارانش تا ابد جای دارد)

۹. حق تلاوت قران‌
در قران، ایمان ‌اورندگان به این کتاب الهی کسانی معرفی شدند که حق تلاوت را به جای اورند:(الذین ءاتینهم الکتاب یتلونه حق تلاوته اولیک یومنون به؛کسانی که کتاب اسمانی به ان دادیم و ان را چنانکه باید می‌خوانند ایشان‌اند که بدان ایمان‌دارند...)

امام صادق-علیه‌السلام- درباره‌ی چگونگی رعایت حق تلاوت قران می‌فرماید: (ایاتش را روشن و شمرده می‌خوانند، سعی می‌کنند معنایش را بفهمند، احکام و فرمان‌هایش را به کار می‌بندند و به وعده‌هایش امیدوارند و از عذابش می‌ترسند... به خدا سوگند که حق تلاوت قران به حفظ ایات و پشت سر هم خواندن حروف و کلمات و تلاوت سوره‌ها و مطالعه حواشی و هوا مش ان نیست...)

امام حسین از کسانی بود که در گفتار و کردار حق تلاوت قران را رعایت کرد از این‌رو در قسمتی از زیارت‌نامه‌اش می‌خوانیم: (اشهد انک...تلوت الکتاب حق تلاوته...۵۶ گواهی می‌دهم که تو حق تلاوت قران را ادا نمودی) و نیز ان حضرت خدا را به خاطر فراگیری معنای قران و رسیدن به مقام فقاهت دینی حمد و سپاس می‌گوید: (اللهم انی احمدک علی‌ ان اکرمتنا بالنبوه وعلمتنا القران وفقهتنا فی الدین)

۱۰. حق‌گویی‌
قران کریم خود سخن حق است (و انه لحق الیقین)؛ (وانزلنا الیک الکتاب بالحق‌...)

امام حسین-علیه‌السلام- نیز زندگی و گفتارش بر مبنای حق و راستی بود چرا که بر مبنای ایه‌ی تطهیر امامان از هرگونه ناحق و پلیدی مبرایند. در بخشی از زیارت ان بزرگوار که خطاب به ایشان است می‌خوانیم: (ان الحق معک و الیک و انت اهله و معدنه همانا حق با تو و به سوی توست و تو اهل حق و معدن ان هستی.)

۱۱. چند بعدی بودن‌
قران کریم کتابی است که از زوایای مختلف می‌توان به ان نگریست هر چند همه‌ی این ابعاد در یک جهت و ان هم هدایتگری است ایهالله جوادی املی در این‌باره چنین می‌نویسد: (ایات قران که خود را هدایتگر مردم می‌داند (هدی للناس)طوری تنظیم شده است که هر کس می‌تواند به مقدار سطح فکر خود از خرمن معارف و ماثر ان خوشه‌ای برگیرد، هم برای عارفان، حکیمان و سایر اندیشه‌وران برنامه‌ی هدایتی دارد و هم برای توده‌ی مردم و اعراب بیابان‌گرد... سالار شهیدان، حسین بن علی-علیه‌السلام- همانند قران در چهره‌های گوناگون برای مردم جهان درخشید، برای عارفان در چهره‌ی دعای عرفه، برای زمامداران حامی قسط و عدل و حامی مستضعفان و محرومان در چهره‌ی نهضت و قیام علیه طغیانگران امویان، برای پرهیزکاری در چهره‌ی تارک دنیا و برای دیگران در چهره‌های دیگر...)۱۲. حضور در محضر الهی‌

عارف، عالم را محضر خدا می‌داند و او را شاهد و ناظر بر جمیع امور می‌شمارد. در قران کریم می‌خوانیم که (قل اعملوا فسیری الله عملکم و رسوله و المومنون و بگو [هر کاری می‌خواهید] بکنید که به زودی خدا و پیامبر و مومنان در کردار شما خواهند نگریست.)

امام حسین-علیه‌السلام- در روز عاشورا بعد از شهادت اصحاب سرش را به اسمان بلند کرد و گفت: (اللهم انک تری‌ ما یصنع بولد نبیک؛ خدایا تو شاهدی که با پسر پیغمبر تو چه می‌کنند) همچنان که پس از شهادت طفل شیرخوار دست مبارک خود را زیر گلوی او گرفت وقتی که دستش پر از خون شد ان را به طرف اسمان پاشید و گفت: (هون علی ما نزل بی انه بعین الله؛ انچه که این مصیبت را بر من اسان می‌کند این است که این مصایب در محضر خدا و منظر او واقع می‌شود.)

۱۳. خوف و خشیت الهی‌
قران کریم مومنان را می‌ستاید که فقط از خدا می‌ترسند و جز او از کس دیگر هراس ندارند:(الذین یبلغون رسالات الله ویخشونه و لا یخشون احدا الا الله ... کسانی که پیام‌های خدا را ابلاغ می‌کنند و از او می‌ترسند و از هیچ‌کس جز خدا بیم ندارند...)

سیره‌ی عملی امام حسین در جریان کربلا مصداق واقعی این ایه است چرا که اگر ترس از نابودی خود و فرزندانش داشت هرگز پای به این صحنه‌ی پرمخاطره نمی‌گذاشت. امام در زمره‌ی عارفانه خود در دعای عرفه چنین می‌فرماید که: (اللهم اخشاک کانی اراک خدایا مرا ان‌چنان قرار ده که از تو بیمناک باشم به‌طوری که گویا تو را می‌بینم)

۱۴. مقام ذکر
از دیگر اوصاف پارسایان رسیدن به مقام ذکر است. یاد خدا را در دل داشتن و همواره به یاد او بودن، یاد خدا مایه‌ی ارامش است: (الا بذکر الله تطمن القلوب) و مومنان راستین انان‌اند که خرید و فروش و مشغولیت دنیوی ان‌ها را از یاد خدا غافل نمی‌سازد.(رجال لا تلهیهم تجاره و لا بیع عن ذکر الله...)

سرور و سالار شهیدان از جمله کسانی بود که به این مقام شریف نایل گشته بود و همواره یاد خدا می‌کرد موقع حمله به دشمن ذکر (لاحول ولاقوه الا بالله العلی العظیم) می‌گفت هنگام احساس خطر مرگ (انالله و انا الیه راجعون) بر زبان جاری می‌ساخت هنگام رسیدن به کربلا از بلاها و مصیبت‌های ان به خدا پناه می‌برد (اللهم اعوذبک من الکرب و البلاء)

و بالاخره دشمنان خود را سرزنش می‌کند که: (شیطان بر شما مسلط شده و یاد خدای بزرگ را فراموشتان ساخته، ننگ بر شما و انچه می‌خواهید، ما از خداییم و به سوی خدا بازمی‌گردیم.)

۱۵. صبر و تسلیم‌
صبر در برابر مصیبت‌ها و تسلیم در برابر اراده الهی یکی دیگر از خصلت‌های نیک عارفان است. عارف معتقد است که انچه در عالم وجود واقع می‌شود قضای الهی است و تا چیزی از جانب او مقدر نشده باشد واقع نمی‌شود. اگرچه حرکت و تلاش برای دگرگونی وضع موجود و تغییر ناهنجاری‌های خود، قضا و قدر الهی و مرزی جدا از ان ندارد.

در قران کریم هفتاد بار مقوله‌ی صبر مطرح شده که ده مورد ان مرتبط با پیامبر اکرم -صلی الله علیه و اله وسلم- است. خداوند به مومنان دستور داده از صبر و صلوه برای حل مشکلات کمک بگیرید. (یا ایها الذین ءامنوا استعینوا بالصبر و الصلوه) و در ایه دیگر (صبر و تقوی) از استوارترین امور شمرده شده است (وان تصبروا وتتقوا فان ذ لک من عزم الامور)

(تسلیم) نیز اگرچه از جنس صبر است اما مقامی بالاتر است در مقام تسلیم (خود) ی باقی نمی‌ماند تا انسان بگوید انچه را جانان می‌پسندند مورد پسند من است بلکه خود و هرچه را در اختیار دارد تسلیم مولای خود می‌کند.

سخن حضرت اسماعیل که در جواب (یا بنی انی اری‌ فی المنام انی اذبحک)۷۵ گفت: (یابت افعل ما تومر ستجدنی ان شاء الله من الصبرین؛ماموریت خود را انجام بده که اگر خدا بخواهد مرا صابر خواهی یافت) نشانه‌ی دست‌یابی ان حضرت به مقام تسلیم و تفویض است.)

حسین-علیه‌السلام- قهرمان صبر و تسلیم است و گفتار و کردارش بر ان گواه، ان بزرگوار در وصیت‌نامه‌ی خود که به محمد بن حنفیه نوشته فرموده است: (هر کس مرا رد کند و از یاری من سر باز زند صبر می‌کنم تا خدا بین من و قوم اموی حکم کند که او بهترین حکم‌کنندگان است.)

صبحگاه عاشورا یاران خویش را چنین به صبر فرامی‌خواند که: (ای کریم زادگان! صبوری کنید زیرا مرگ چنان پلی است که شما را از سختی‌ها و اسیب‌ها عبور داده و به بهشت‌های پهناور و نعمت‌های جاودانه می‌رساند...)

در قتلگاه و عروج گاه، عصر عاشورا در نیایشی عاشقانه با تن و بازوی زخم دار چنین عرضه می‌دارد: (بر قضا و حکم تو صبر می‌کنم، ای خدای من، جز تو خدایی نیست. ای فریادرس فریادگران.)

۱۶. عبادت‌
(عبادت) پیوند مخلوق با خالق و اوج کمال انسانی و ارج بخشیدن خداوندی است که نعمات فراوانی به ما عطا کرده است. قران کریم، گاه پرستش را هدف افرینش و گاه عامل نفی سلطه‌های شیطانی و گاه زمینه‌ی وحی و پیامبری و... معرفی می‌کند. خداوند در این زمینه می‌فرماید (و ما خلقت الجن و الانس الا لیعبدون؛۵۷.۸۱ و جن و انس را نیافریدیم جز برای انکه مرا بپرستند.)

امام حسین-علیه‌السلام- عبدصالح خدا بود و تجسم عینی ایات الهی، در عین حال که پهلوانی بزرگ بود، عابدی تمام عیار و عارفی کامل در پیشگاه الهی بود. از (مصعب زبیری) روایت شده که گفت: (حسین-علیه‌السلام- بافضیلت و متمسک به دین بود و نماز و روزه و حج او بسیار بود.)

(عقاد) نیز گوید: علاوه بر نمازهای پنج‌گانه نمازهای دیگر بجای اورد و علاوه بر روزه‌ی ماه رمضان در ماه‌های دیگر هم روزهایی را روزه می‌گرفت و در هیچ سال حج خانه‌ی خدا از او فوت نشد مگر ان‌که ناچار به ترک شده باشد.

امام حسین-علیه‌السلام- انس ویژه‌ای با نماز داشت. چنان‌که قبلا بیان شد از برادرش حضرت ابوالفضل خواست یک شب از امویان مهلت بگیرد تا در ان شب فقط به دعا، نماز، تلاوت قران و استغفار و راز و نیاز باخدا بپردازد.

در ظهر عاشورا نیز که تنور جنگ به شدت گرم شده بود وقتی صحبت از نماز شد به فکر اقامه‌ی نماز افتاد و به شخصی که وقت نماز را به ایشان یاداوری کرد فرمود: (نماز را به یادمان اوردی خدا تو را از نمازگزاران قرار دهد، بلکه اکنون وقت ان است، از دشمنان بخواهید که دست از جنگ بشویند تا نمازمان را بخوانیم.) و چون انان حاضر به این امر نشدند، سعید بن عبدالله حنفی و زهیر بن قین، پاسداری از جان امام را بر عهده گرفته و در این راه شهید شدند.

۱۷. عزت‌طلبی و ذلت ستیزی‌
عزت از ان خداست و هرکس طالب عزت است باید ان را نزد خدا بجوید (من کان یرید العزه فلله العزه جمیعا) در قران کریم خطاب به پیامبر خود می‌فرماید که: (و لن ترضی‌ عنک الیهود و لا النصاری حتی‌ تتبع ملتهم؛ یهود و نصاری‌ هرگز از تو خشنود نخواهند شد تا زمانی که از انان تبعیت کنی) بنابراین در صورتی که پیامبر ذلت تبعیت از انان را بپذیرد تا ان‌ها از او خشنود می‌گردند و توطیه نکنند؛ اما در ادامه ایه خداوند به پیامبر دستور می‌دهد که بگوید: (ان هدی الله هو الهدی‌)به طور قاطع و با عزت تمام سخن انان را رد کند.

اساسا نفوذناپذیری از صفات قران است، هرگونه بطلان، دروغ، تحریف، تغییر و شکست در ان راه ندارد. از این‌رو درباره‌ی صفت قران در این کتاب می‌خوانیم (انه لکتاب عزیز * لا یاتیه الباطل من بین یدیه و لا من خلفه؛این کتاب نفوذناپذیر [و صاحب عزت] است هیچ باطلی چه از پیش رو یا از پشت سر به ان راه نمی‌یابد...)

سیره‌ی امام حسین-علیه‌السلام- نیز بر مبنای همین حبل متین الهی بود و لحظه‌ای تن به ذلت و سر به خواری نداد و سطر سطر قیام او نشانگر عزت‌مداری و پایداری بر راه هدایت الهی بود.

امام-علیه‌السلام- در روز عاشورا در مقابل سپاه دشمن فریاد بر اورد که: (اگاه باشید که زنازاده پسر زنازاده (ابن زیاد) مرا بین دو چیز مخیر ساخته یا شمشیر کشیده اماده جنگ شوم و یا لباس ذلت بپوشم و با یزید بیعت نمایم ولی ذلت از ما بسیار دور است.

 منبع : ماهنامه ‌پاسدار اسلام،علی اسعدی

مطالب مرتبط

تگ‌ها

مطالب پربیننده

پربیننده
آخرین مطالب

عضویت در خبرنامه