ویژه شهادت حضرت امام جعفر صادق(ع)

مناظرات امام صادق عليه السلام

مناظرات امام صادق عليه السلام

تاريخ نشان مي­دهد كه تكامل علوم، به ويژه معارف عقلي بشر در پرتو مباحثات علمي و هم‌انديشي‌ها تحقق يافته است و ثمره آن، رشد و شكوفايي فرهنگ جوامع مختلف است. در آثار اسلامي نيز بر اين امر تأكيد شده است؛ تاآنجاكه امام علي عليه السلام فرمودند: «ديدگاه‌هاي خود را بر يكديگر عرضه داريد تا رأي صحيح از آن پديد آيد».


اشاره

ازآنجاكه سيره معصومان عليهم السلام بايد همواره الگوي ما باشد، بر آن شديم تا به بررسي محور­هاي مناظره‌هاي امام صادق عليه السلام با استفاده از متون تاريخي و روايي بپردازيم.

معناي لغوي مناظره

مناظره در ادب فارسي به معناي «جدال كردن»، «با هم بحث كردن»، «با هم سؤال و جواب كردن»، «با هم نظر كردن؛ يعني فكر كردن در حقيقت و ماهيت چيزي»، «مجادله و نزاع با همديگر» و نيز «بحث با يكديگر در حقيقت و ماهيت چيزي»، (دهخدا، 1377: ۱۴: ۲۱۵۶۲) به كار رفته است.

معناي اصطلاحي

راغب اصفهاني درباره مناظره مي‌گويد: مناظره عبارت است از گفت‌و‌گو و نكته‌بيني طرفيني رو در رو، و به ميان آوردن هر آنچه به آن معتقد است. او نظر را عبارت از كاوش مي‌داند و مي‌گويد نظر اعم از قياس است؛ زيرا هر قياسي، نظر است، ولي هر نظري، قياس نيست (راغب اصفهاني، 1362: ۴۹۸).

هدف مناظره

هدف از مناظره، هميشه «بيان برتري يك طرف بر ديگري» نيست. هدف اصلي مناظره­هاي رسمي، رسيدن به حقيقت يك مسئله است؛ بر خلاف مجادله كه هدف از آن، چيرگي بر طرف مقابل است (شهيد ثاني، 1374: ۵۴۷ ـ ۵۵۱).

فوايد مناظره

مهم‌ترين فايده مناظره، فايده آموزشي آن است. آموزش دانش‌هاي گوناگون، دين، عقايد، اخلاق و... . در مناظره از يك‌سو همه اطلاعات راجع به موضوعي گردآوري مي­شود و از سوي ديگر، با بيان آن منتشر مي‌گردد. اهميت اين آموزش­ها نيز در آن است كه اولاً، چون نتيجه بحث و استدلال است، در ذهن‌ها ماندني است و ثانياً به دليل غير مستقيم بودن، پذيرفتني­تر و جذّاب­تر است (همان: ۵۴۷ ـ ۵۵۱).

نقش مناظره در تكامل علوم و معارف

تاريخ نشان مي­دهد كه تكامل علوم، به ويژه معارف عقلي بشر در پرتو مباحثات علمي و هم‌انديشي‌ها تحقق يافته است و ثمره آن، رشد و شكوفايي فرهنگ جوامع مختلف است. در آثار اسلامي نيز بر اين امر تأكيد شده است؛ تاآنجاكه امام علي عليه السلام فرمودند: «ديدگاه‌هاي خود را بر يكديگر عرضه داريد تا رأي صحيح از آن پديد آيد».

آداب مناظره

با توجه به اينكه مناظره در روشنگري و بيان احكام دين جايگاه خاصي دارد و شرايط، محل و زمان ويژه‌اي مي‌طلبد، هر كس به مناظره مي‌پردازد، بايد شرايط و آداب آن را رعايت كند. برخي از اين آداب بدين قرار است:
1.خطاب افراد با صفت‌هاي نيك
حضرت امام صادق عليه السلام در گفت‌و‌گوهايي خود با گروه‌هاي مختلف، آنها را با استفاده از واژه­هاي مؤدبانه و احترام‌آميز مخاطب مي‌ساخت. مثلاً هنگامي كه زنديقي از مصر براي مناظره با حضرت به مدينه و بعد از آن به مكه آمده بود، حضرت او را چنين خطاب فرمود: «يا اخا اهل مصر؛ اي برادر اهل مصر». نتيجه مناظره وي با امام اين بود كه زنديق ايمان آورد و امام نيز يكي از ياران خود، هشام بن حكم را مأمور آموزش آداب و احكام اسلام به او نمود (طبرسي، 1386: ۲: ۳۳۵).
2. آزادانديشي
يكي از ويژگي‌هاي ديگر مناظره‌هاي امام صادق عليه السلام اصرار نداشتن بر تغيير عقيده طرف گفت‌و‌گوست. اين روش نشان‌دهندة آزادانديشي و عدم استبداد بوده و اصل را بر روشنگري قرار مي‌دهد و نه نتيجه‌گيري. در احاديث از قول امام صادق عليه السلام آمده است: «دين‌داري خود را به حساب خدا بگذاريد و نه به حساب مردم. با مردم درباره دين ستيزه نكنيد؛ زيرا ستيزه دل را بيمار مي‌كند» (كليني، 1365: ج1: 475).
3. اثبات حق و حق‌جويي
هدف مناظره‌كننده بايد رسيدن به حق و يافتن و نماياندن آن باشد. منظور اهل بحث و مناظره نبايد به كرسي نشاندن گفتار و نظريه خود و اظهار حق بودن خويشتن باشد. اين‌گونه هدف‌گيري را در بحث و مناظره، جدال و ستيزه مي‌نامند (فيض كاشاني، بي‌تا: ۱: ۱۰۰).
4. مناظره با افراد برجسته علمي
مناظره بايد با افرادي صورت پذيرد كه داراي استقلال علمي، صاحب‌نظر، برجسته و معروف باشند تا در صورتي كه مناظره‌كننده طالب حق باشد، بتواند از بياناتشان سودمند گردد (شهيدثاني، 1374: ۵۰۴).
5. داشتن اخلاص و انصاف در مناظره
مناظره‌كننده بايد خود را «داعي الي اللّه» بداند و پيوسته رسالت هدايتگري و روشنگري را در جهت اعتلاي كلمه حق بر دوش خود احساس كند و دانش را با اين هدف كه با نابخردان درافتد، با دانشمندان به جدال و ستيزه برخيزد يا نظر مردم را به خود معطوف سازد، فرانگيرد؛ بلكه در گفتارش همان اهدافي باشد كه در پيشگاه خداوند متعال قرار دارد؛ چرا كه آنچه نزد خداست، پايدار و فناناپذير است (همان: ۵۰۸).

آفت‌هاي مناظره نادرست

برخي از آفت‌هاي مناظره نادرست بدين قرار است: 1.نپذيرفتن حق؛ 2. تظاهر و رياكاري؛۳. خشم و غضب؛۴. كينه‌توزي و حسد؛ 5. سخنان ناروا و گفتارهاي حرام؛ (فيض كاشاني، بي‌تا: ۱: ۱۰۳) 6. تكبّر و خودبزرگ‌بيني؛ (حرّ عاملي، 1409ق: ۱۴: ۵۱۶) 7. تجسس و كنجكاوي در عيب‌هاي طرف مناظره؛ 8. نفاق و دورويي.

محور­هاي مناظره‌هاي امام صادق عليه السلام

مناظره درباره توحيد و اثبات وجود خدا
امام صادق عليه السلام در آموزه‌هاي توحيدي خود مي‌فرمايد: اگر مردم اهميت و ارزش خداشناسي را مي­شناختند، چشم خويش را به نعمت‌هاي دنيوي كه خداوند به دشمنان ارزاني كرده، نمي­دوختند و دنياي آنان نزدشان كوچك‌تر از آن بود كه قدمي براي آن بردارند. اينان به تحقيق از معرفت خداوند بهره­مند مي­شدند و از آن لذت مي­بردند؛ مانند كسي كه هميشه در باغ‌هاي بهشت با اولياي الهي باشد.
امام صادق عليه السلام در پاسخ به ابن ابي‌العوجا، زنديق معروف كه گفت خداوند غايب است، مي­فرمايد: چگونه ممكن است خداوند خالق رازق عالم، غايب باشد؟ كيست كه با مخلوق همراه است و شاهد حال آنهاست و به آنها از رگ گردن‌شان نزديك‌تر است. اوست كه اصوات و الحان خلق را مي­شنود و پاسخ مي­دهد و اسرار آنها را مي­داند. اوست كه هيچ مكاني خالي از او نيست و هيچ مكاني شاغل وجود او نيست و به جايي نزديك‌تر از جايي نيست. تمام آثار و آيات الهي شاهد وجود اوست و نماينده قدرت اوست (مفيد، 1413ق: 2: 201).
2. مناظره درباره برتري پيامبر اسلام صلي الله عليه و آله
ابوخنيس كوفي مي­گويد: در مجلس امام صادق عليه السلام حضور داشتم. عده­اي از مسيحيان هم آنجا بودند. آنان مدعي بودند كه موسي و عيسي عليهما السلام و محمد صلي الله عليه و آله در فضيلت برابرند؛ چون هر سه داراي شريعت و كتاب آسماني بوده‌اند.
امام صادق عليه السلام فرمود: حضرت محمد صلي الله عليه و آله با فضيلت‌تر و داناتر است و خداوند آن‌قدر كه به او دانش داده، به ديگران نداده است .
گفتند: آيا در اين مورد آيه اي از قرآن مي‌توانيد ارائه دهيد؟ فرمود: بلي، خداوند درباره حضرت موسي عليه السلام مي‌فرمايد: براي او در لوح‌ها راجع به همه چيز اندرزي نوشتيم (اعراف: 145) و درباره عيسي عليه السلام مي‌فرمايد: من بايد براي آنان برخي از آنچه را در آن اختلاف دارند، توضيح دهم (زخرف: 63) و در حق حضرت محمد مصطفي صلي الله عليه و آله فرمود: تو را بر اينان گواه آورديم و بر تو كتاب فروفرستاديم كه بيان و توضيح همه چيز است (نحل: 89).
و فرمود: تا بداند كه آنان رسالت‌ها و پيام‌هاي پروردگارشان را رساندند و او آمار و رقم همه چيز را دارد (جن: 28). به خدا سوگند! او از موسي و عيسي داناتر و بافضيلت‌تر بوده و اگر آنان در اينجا حاضر مي‌بودند و پرسش‌هايي از من مي‌كردند، پاسخ‌شان مي‌دادم، ولي من هم پرسش‌هايي مي‌كردم كه آنان نمي‌توانستند پاسخ‌گو باشند (مجلسي، 1379: 2: 203).
3. مناظره درباره صدقه و احسان
مناظره­اي كه ميان امام صادق عليه السلام و فردي مدعي دانش را درباره صدقه از زبان خود امام مي­شنويم: روزي مشاهده كردم كه عده­اي از مردمان قشري و سطحي اطراف مردي راگرفته­اند و او با رفتار فريبكارانه­اش مردم را سرگرم كرده است. سرانجام از مردم جدا شد و راهش را در پيش گرفت و من هم به دنبال او راه افتادم و با چشم خود ديدم كه او به نانوايي رسيد و با تردستي خاصي، دو عدد نان ازدكان نانوا دزديد. من از مشاهده اين وضع، بسيار در شگفت شدم و در دل خويش گفتم: شايد معامله كرد و پول داد و خريد. اما سپس گفتم: اگر پول مي­داد و مي­خريد، پس چه حاجت داشت كه نان را دزدكي بردارد؟ باز او را دنبال كردم تا به مغازه انارفروشي رسيد. آنجا نيز دو انار سرقت نمود. باز در تعجب فرو رفتم، ولي در دل گفتم: شايد خريد كرد و پول پرداخت. بعد به نظرم رسيد كه اگر چنين بود، چه نيازي به دزدي داشت؟ باز او را تعقيب نمودم. به بيماري رسيد؛ دو عدد نان و دو انار را جلوي او گذاشت .
جلو رفتم و پرسيدم: اين چه كاري بود كه انجام دادي؟
گفت: شايد تو جعفر بن محمد هستي؟
گفتم: بلي .
گفت: آن اصل و نسب براي تو چه سودي دارد كه نادان هستي؟
گفتم: به چه چيز نادانم؟
گفت: سخن خدا را كه فرمود: هر كس يك حسنه و كار نيك انجام دهد، براي او ده برابر پاداش هست و هر كس كار بدي به جا آورد، جز به همان اندازه كيفر نشود (انعام: 160). اينكه ديدي من دو عدد نان دزديدم، دو گناه بيش نكردم و بعد كه دو انار سرقت نمودم، دو گناه بر گناهانم افزوده شد؛ پس اين مي­شود چهار گناه، و چون هر يك از نان‌ها و انارها را احسان كردم و صدقه دادم، چهل ثواب به دست آوردم. پس، از اين چهل ثواب، چهارگناه كسر مي­شود، براي من 36 ثواب باقي مي‌ماند!
گفتم: مادرت به عزايت نشيند! تو از كتاب خدا بي­خبر هستي. آيا نشنيده­اي كه خداي تعالي گويد: جز اين نيست كه خداوند از پرهيزگاران مي­پذيرد (مائده: 27). پس تو كه دو عدد نان دزديدي، دو گناه كردي و دو انار هم كه سرقت كردي گناهان تو شد چهار تا و موقعي هم كه آنها را به صاحبانشان برنگرداندي و بدون اجازه مالك آنها به ديگران بخشيدي، بر چهار گناه قبلي چهار گناه ديگر افزودي، نه اينكه چهل حسنه و ثواب به دست آوردي!
پس او را كه همچنان به سخنان من گوش مي­داد و مرا نظاره مي­كرد، به حال خود گذاشتم و راهم را در پيش گرفتم (حرعاملي، 1409ق: 6: 327).
4. مناظره درباره زهد
روزي سفيان ثوري امام را ديدار كرد و ديد كه آن حضرت لباسي بر تن دارد سفيد؛ همچون سفيده تخم مرغ .
گفت: اين لباس، برازنده شما نيست !
امام فرمود: گوش كن! چيزي برايت مي­گويم كه اگر برحق و سنت بميري، نه بر بدعت و گمراهي، براي دنيا و آخرتت سودمند خواهد بود. اين را بدان كه رسول‌الله صلي الله عليه و آله در عصري زندگي مي­كرد كه فقر و نداري بر آن حاكم بود، اما پس از آنكه دوران فقر و تنگدستي جامعه پايان يافت و فراواني و وفور نعمت پيش آمد، شايسته‌ترين اشخاص براي اين نعمت‌ها، نيكوكاران‌اند نه بدكاران، مؤمنان‌اند نه منافقان، مسلمانان‌اند نه كافران. پس تو چه مي­گويي اي­سفيان؟! به خدا سوگند! با اينكه مي­بيني اين‌گونه لباسي نفيس و سفيد پوشيده­ام، از آن روزي كه به حد تكليف رسيده­ام، صبح و شامي فرانرسيده است كه در ميان اموال و دارايي من حق خدايي بوده باشد و من آن را به جاي خود پرداخت نكرده باشم (كليني، 1365: 5: 65).
5. مناظره درباره احكام شرعي
روزي ابوحنيفه ـ يكي از پيشوايان و رهبران اهل سنّت ـ به همراه عده­اي از دوستانش به مجلس امام صادق عليه السلام وارد شد و اظهار داشت: يا بن رسول اللّه! فرزندت، موسي عليه السلام را ديدم كه مشغول نماز بود و مردم از جلوي او رفت و آمد مي­كردند و او آنها نهي نمي­كرد، با اينكه رفت و آمدها مانع معنويّت است؟
امام صادق عليه السلام فرزند خود موسي عليه السلام را فراخواند و فرمود: ابوحنيفه مي­گويد در حال نماز بودي و مردم از جلوي تو رفت و آمد مي­كرده­اند و مانع آنها نمي­شدي؟
پاسخ داد: بلي، درست است؛ چون كسي را كه در برابرش ايستاده بودم و نماز مي­خواندم، از هر كسي نزديك‌تر به خود مي­دانستم. بنابراين، افراد را مانع و مزاحم عبادت خود نمي‌ديدم.
امام فرزند خود را در آغوش گرفت و فرمود: پدر و مادرم فداي تو باد! كه نگه‌دارنده علوم و اسرار الهي و امامت هستي.
بعد از آن خطاب به ابوحنيفه كرد و فرمود: حكم قتل، شديدتر و مهم‌تر است يا حكم زنا؟
ابوحنيفه گفت: قتل شديدتر است.
امام فرمود: اگر چنين است، پس چرا خداوند شهادت بر اثبات قتل را دو نفر لازم دانسته، ولي شهادت بر اثبات زنا را چهار نفر قرار داده است؟ (ابن بابويه، 1380: 1: 301).
منابع

( قرآن كريم.
ابن بابويه، محمد. 1380. علل‌الشرايع. قم: انتشارات مؤمنان.
حرّعاملي، محمد. 1409ه‍ .ق. وسايل‌الشيعة. قم: مؤسسه آل البيت لاحيأ التراث.
دهخدا، علي‌اكبر. 1377. لغت‌نامه. تهران: مؤسسه انتشارات و چاپ دانشگاه.
راغب اصفهاني، ابوالقاسم. 1362. المفردات. انتشارات كتابفروشي مرتضوي.
شهيد ثاني. 1374. منية‌المريد. تهران: دفتر نشر فرهنگ اسلامي.
طبرسي، احمد. 1386ه‍ .ق. الاحتجاج. نجف: كتابفروشي قدس.
فيض كاشاني، محمد. بي‌تا. محجة‌البيضأ في تهذيب الاحيأ. قم.
كليني، محمّد بن يعقوب. 1365. اصول كافي. تهران: دارالكتاب الاسلامية.
مجلسي، محمدباقر. 1379. احتجاجات. تهران: اسلاميه.
مفيد، محمد. 1413ه‍‌ ق. الإرشاد في معرفة حجج‌الله علي العباد. قم: مؤسسة آل البيت.

منبع : مجله  اشارات  تابستان سال 1394 شماره 159 / نویسنده : علي‌اصغر نوبخت

مطالب مرتبط

تگ‌ها

مطالب پربیننده

پربیننده
آخرین مطالب

عضویت در خبرنامه