ویژه شهادت حضرت امام علی(ع)

یک واحد علی شناسی در دانشگاه کلمات

یک واحد علی شناسی در دانشگاه کلمات

علی علیه­السلام همان بی­نهایتی است که خاتم انبیا در وصفش می­فرماید: دروغ می­گوید کسی که گمان می­برد مرا دوست دارد؛ ولی با علیعلیه­السلام دشمن است.


دوباره مثل علی­ علیه­السلام زاده می­شود؟ آری

اگر دو مرتبه کعبه شکاف بردارد

علی را تعریف کنید.

علی علیه­السلام همان بی­نهایتی است که خاتم انبیا در وصفش می­فرماید: دروغ می­گوید کسی که گمان می­برد مرا دوست دارد؛ ولی با علیعلیه­السلام دشمن است.

علی علیه­السلام همان حقیقت محتومی است که در مکاشفة یوحنای انجیل، تصویر بالغش چنین ترسیم گشته است... در میان شمعدان­ها انسانی را دیدم شبیه عیسی مسیح علیه­السلام که ردایی بلند، بر تن داشت و کمربندی طلایی، دور سینه­اش بود. سر و موی او، سفید بود؛ چون برف و پشم. چشمانش تیز و نافذ بود؛ همچون شعله­های آتش. پاهای او می­درخشید؛ مانند مسی که در آتش صیقل داده باشند. صدای او، مثل آبشار، طنین افکن بود. در دست راست او، هفت ستاره بود و شمشیر دو دم، در دهانش قرار داشت. صورت او، همچون خورشید نیمروز، می­درخشید.

همان معجزة کعبه که امام شافعی در توصیفش می گوید: «در شگفتم از مردی که دشمنان، کینه توزانه، فضایلش را پنهان داشتند و دوستانش از ترس، آشکار نکردند. با این حال، آن­قدر فضیلت برای او ذکر شده که زمین و آسمان را پر کرده است».

علی علیه­السلام همان علو بی­حدی است که جبران خلیل، او را در منطق خود چنین به شهود رسیده است: علی بن ابیطالب علیه­السلام، شهید عظمت خویش گشت. مردم عرب، حقیقت مقام او را درک نکردند؛ تا گروهی از مردم کشور همسایة آنها، ایران، برخاسته، این گوهر گرانبها را از سنگ، تشخیص داده، او را شناختند.

علی علیه­السلام را باید در نگاه میخائیل نعیمه، یکی از دانشمندان ملت مسیح، به مرور نشست؛ پهلوانی امامعلیه­السلام، نه تنها در میدان نبرد بود، بلکه در روشن‎بینی و پاک­دلی و بلاغت و سحر بیان و اخلاق فاضله و شور ایمان و بلندی همّت و یاری ستم­دیدگان و ناامیدان و پیروی حق و راستی و به طور کلی، در همة صفات حسنه، پهلوان بود.

حقیقت علیعلیه­السلام را باید در دریافت درونی جُرج جرداق مسیحی، نویسندة معروف لبنانی به تماشا نشست که گفت: ای دنیا! چه می‎شد اگر همة نیروهایت را در هم می‎فشردی و در دوران ما، شخصیتی مانند علی علیه­السلام را با آن عقل و دل و زبان و شمشیر، نمودار می‎کردی؟

چهره علی علیه­السلام را باید در اندیشة اعتراف­آمیز کارلیل، فیلسوف انگلیسی، نظاره کرد؛ آن گاه که گفت: ما نمی‎توانیم علی را دوست نداشته باشیم و به وی عشق نورزیم؛ زیرا هر چه خوبی هست که ما آن را دوست داریم، همه در علی جمع بوده است. او جوانمرد شریف و بزرگواری بود که دلش سرشار از مهر و عطوفت و دلیری بود؛ از شیر شجاع‎تر بود؛ اما شجاعتش آمیخته با مهر و عطوفت و لطف و احسان بود.

جلوة دانش علی علیه­السلام را باید در جملة مستشرق معروف، لامنس، جست­وجو کرد؛ علمای اسلام از مخالف و موافق، از دوست و دشمن، مفتخرند که گفتار خود را به علی علیه­السلام مستند دارند؛ چه گفتار او، حجیت قطعی داشت و او، باب مدینة علم بود و با روح کلّی، پیوند تامّ داشته است.

آل علی علیه­السلام، همان بطن نهفته در احساس«مادام دیالافوا»، سیاح فرانسوی است که گفت: ای چشمان من! گریه کنید و اشک‎های خود را با آه و نالة من، مخلوط نمایید و برای اولاد پیامبر که مظلومانه شهید شدند، عزاداری کنید.

معرفت باطنی را باید در ادراک استاد «امین نخله»، یکی از دانشمندان مسیحی، دریافت که رو به قبلة علی علیه­السلام چنین اذعان می­دارد: هر گاه کسی بخواهد بیماری روح و روان خود را درمان کند، باید به گفتار امام علی علیه­السلام در نهج البلاغه روی آورد و راه و روش زندگی را در پرتو این کتاب ارزشمند، بیاموزد.

معنای علی علیه­السلام را باید در کلمات محمد بن ادریس - رئیس مذهب شافعی یکی از مذاهب چهارگانة اهل تسنن - دریافت که گفت: «هر گاه علی جایگاه و حقیقت خویش را برای مردم آشکار کند، هر آینه مردم دسته دسته در برابر او به سجده خواهند افتاد. شافعی مرد و عاقبت نفهمید علی علیه­السلام پروردگار اوست یا پروردگارش خدای اوست.

فضایل علوی علیه­السلام را باید در تفکر «شبلی شمیل»، از پیشتازان مکتب مادیگری، بیرون کشید؛ آن گاه که اعتراف کرد؛ پیشوا علی بن ابیطالب علیه­السلام، بزرگ بزرگان، یگانه نسخه­ای است که نه شرق و نه غرب، نه در گذشته و نه در امروز، صورتی مطابق این نسخه ندیده است.

تصویر حقیقت علیعلیه­السلام را می­بایست در آیینة منطق ژنرال سر پرسی سایکس، کارگزار سیاسی انگلیس در ایران به تماشا نشست؛ آن گاه که گفت: این که اهالی ایران در او مقام ولایت قایل شده و او را به اصطلاح سرپرست حقیقی و مربی الهی می­دانند، واقعاً این عقیده، قابل تحسین و شایان بسی تمجید است؛ اگر چه مقام و مرتبة او خیلی بالاتر از اینهاست.

سرسپردگی علوی علیه­السلام را باید در نگاه و باور شاعر مسیحی، «بولس سلامه» به تماشا نشست؛ وقتی خالصانه گفت: اگر سؤال کنند چرا در مورد علی - علیه­السلام - شعر سرودی، با آن که تو مسیحی هستی؟ در جواب می­گویم: هر یک از ابیات کتاب، جواب سؤال توست و هر کدام بیان­گر فضلی از فضایل اوست و علیعلیه­السلام مردی است که همة مسلمانان او را به عظمت یاد می­کنند و مسیحی­ها هم او را به بزرگی و زهد و تقوا یاد و احادیث او را در مجالس خود، ذکر می­کنند و من در روی زمین، کسی را در مقابل غم و اندوه و ستم ستم­گران، با صبرتر از علی[علیه­السلام] نیافتم.... علی علیه­السلام از آن روزی که چشم خود را در کعبه باز کرد، تا وقتی چشمش را در مسجد بست، درگیر با مشکلات و مصائب بود و... ولی در برابر همة آنها صبر کرد.. ..اگر شیعه بودن عبارت است از حب اهل بیت نبی[علیه­السلام]، من شیعه هستم؛ سپس خطاب به حضرت علی علیه­السلام می­گوید: شعر من در ساحل بیکران تو، یک سنگریزه است؛ اما این سنگ، به خون حسین[علیه­السلام] خضاب شده است؛ پس این هدیة ناقابل را به خاطر امام حسین علیه­السلام از من قبول کن.

منبع : مجله  پرسمان  ویژه نامه پرسمان در ضیافت /نویسنده : محبوبه زارع

مطالب مرتبط

تگ‌ها

مطالب پربیننده

پربیننده
آخرین مطالب

عضویت در خبرنامه