ویژه شهادت حضرت امام علی(ع)

مولا علی(ع) تنها مولود کعبه

مولا علی(ع) تنها مولود کعبه

امیرالمؤمنین علیه السلام هنگام ضربت خوردن، فرمود: «فُزتُ وَ رَبِّ الکعبه». وقتی هم که پا به دنیا نهاد، در کعبه متولد شد. پیشینه کعبه، شش تا هفت هزار سال است. حضرت آدم علیه السلام، کعبه را بنا نهاد و ابراهیم خلیل علیه السلام، آن را تجدید بنا کرد.


امیرالمؤمنین علیه السلام هنگام ضربت خوردن، فرمود: «فُزتُ وَ رَبِّ الکعبه». وقتی هم که پا به دنیا نهاد، در کعبه متولد شد. پیشینه کعبه، شش تا هفت هزار سال است. حضرت آدم علیه السلام، کعبه را بنا نهاد و ابراهیم خلیل علیه السلام، آن را تجدید بنا کرد.

از اول آفرینش آدم تا به امروز، کعبه تنها یک مولود داشته و آن هم علی بن ابی طالب علیه السلام است. سران مکه دیدند که فاطمه بنت اسد مقابل کعبه ایستاد و دعاهایی خواند؛ کعبه از طرف پشت درب کنونی شکافته شد و وی وارد کعبه گردید. آنها هر کاری کردند، در کعبه باز نشد. همه شگفت زده و متحیر بودند؛ تا این که سه روز بعد، دیدند همان جایی که کعبه شکافته شده بود، دوباره باز شد و فاطمه بنت اسد از آن جا بیرون آمد و در آغوش پرمهر او، مولودی مانند پاره ماه بود. مریم با آن عظمت، وقتی می خواست عیسی مسیح را به دنیا آورد، در بیت المقدس بود که خطاب آمد: مریم! این جا عبادتگاه است؛ زایشگاه نیست؛ پس به طرف درختی خشک هدایت شد و او در آن جا حضرت عیسی را به دنیا آورد. مقام و منزلت مسجدالاقصی، قابل مقایسه با مقام کعبه نیست؛ ولی مریم - مادر پیامبر اولوالعزم - را از کنار بیت المقدس می رانند و مادر امیرالمؤمنین علیه السلام را به داخل کعبه می خوانند.

کار خداوند متعال، بی حکمت نیست. چرا او برای کعبه اش مولود و چرا یک مولود انتخاب کرده است؟

از آدم تا خاتم - این همه اولیاءاللَّه - هیچ کدام در کعبه به دنیا نیامدند. خداوند متعال چه چیزی می خواست بفهماند؟ سرّ این که کعبه تنها یک مولود دارد، چیست؟

به نظر می رسد بین امام علی و کعبه، شباهت هایی هست و به همین جهت، وقتی شمشیر بر فرق مبارک او وارد شد، به جای خیلی از سخنان، فرمود: «فُزتُ وَ رَبِّ الکعبه».

شباهت هایی که می توان در این باره بیان کرد، عبارتند از:

کعبه، «محور توجه» همه عالم اسلام و مسلمین است و خداوند نیز خواسته تا یک نفر در میان بشر، محور توجه مسلمانان باشد. امام علی علیه السلام، قبله ناطق و زنده است و خداوند خواسته تا اگر نماز به طرف کعبه خوانده می شود، قبله ناطقمان نیز علی علیه السلام باشد. جوان اگر می خواهد نمازش را اصلاح کند، شجاعت یاد بگیرد، تواضع داشته باشد، آداب اسلامی و بندگی یاد بگیرد و...، قبله هدایت و محور توجّه او، باید امیرالمؤمنین علیه السلام باشد. هر کس به این قبله ناطق توجه نکند، در خسران بزرگی است.
رو به کعبه نماز خواندن، شرط صحت نماز است. نماز، ستون دین است و این ستون، بدون کعبه، بی بنیان و باطل است و نماز، بی ولایت تنها مولود کعبه نیز باطل است. اگر کسی نماز بخواند و ولایت علی بن ابی طالب علیه السلام را نداشته باشد، نمازش مورد قبول خداوند سبحان نیست.
حاج علی بغدادی درباره تشرّف خود به محضر نورانی امام عصر(عج) می گوید: خدمت آقا رسیدم و گفتم: آقا! در روایات، حدیثی داریم که فهم آن سخت است؛ اگر کسی تمام روزهای زندگی اش را روزه بگیرد و شب ها تا به صبح بین رکن و مقام (حجرالاسود و مقام ابراهیم) نماز بگذارد و تمام اموالش را در تمام عمر صدقه بدهد، اما ولایت علی بن ابی طالب علیه السلام را نداشته باشد، از اهل دوزخ است؛ آیا این روایت درست است؟ حضرت سه بار فرمود: «درست است؛ اگر کسی ولایت علی بن ابی طالب را نداشته باشد». نمازهای بین رکن و مقام، بالاتر از قرآن نیست؛ «وَ لا یزیدُ الظالِمینَ اِلّا خَسارا»

طواف واجب، نیاز به «طهارت» دارد؛ یعنی باید بدن و لباس، پاک و شخص، غسل و وضو داشته باشد. طواف تنها مولود کعبه هم نیاز به «طهارت نفس» دارد. با گناه، نمی توان ادعای تشیع کرد. با بدکاری و دوری از خدا، نمی توان دور امام علی گشت و ادعای ولایت نمود. جوانانی که روز سیزده رجب برای علی بن ابی طالب علیه السلام جشن می گیرند یا شب 21 ماه رمضان برای او سیاه می پوشند و به عشق امام علی دلشان می تپد، بدانند که او می فرماید: «مَن اَحَبَّنا فالیعمل بِعَمَلِنا؛ هر کس ما را دوست دارد، باید مانند ما عمل کند». عمل آنان، تقوا و بندگی است. طواف گرد کعبه، نیاز به طهارت دارد و طواف گرد علی - تنها مولود کعبه - نیز نیاز به تهذیب نفس دارد. در احادیث اهل بیت صلی الله وعلیه وآله وسلم آمده است: ای کسانی که به گرد ما می چرخید و ادعای تشیع دارید، ای پروانه های گرد شمع ولایت! زینت ما باشید؛ نه این که اهل گناه و مایه ناراحتی و عیب ما گردید.
در جوانی پاک بودن، شیوه پیامبران و اولیای الهی است. باید کاری کنیم که در شب اول قبر - که امیرالمؤمنین علیه السلام می آید - رو سفید باشیم و بگوییم علی جان! میل به گناه داشتم؛ ولی شب سیزده رجب گفتم: به خاطر علی، نه. علی جان! وضعیت جامعه خراب و آلوده بود؛ ولی با سختی، خودمان را حفظ کردیم و از تو کمک خواستیم. قرآن می فرماید: «وَ الَّذِینَ جاهَدُوا فِینا لَنَهْدِینَّهُمْ سُبُلَنا»؛ اگر جهاد کنید و دنبال طهارت باشید، مزدتان را داده، راه را به شما نشان خواهیم داد و نمی گذاریم بی راهه بروید.

طوافِ بی نماز نداریم؛ هر طوافی، هفت دور چرخیدن به دور کعبه و دو رکعت نماز خواندن است. ادعای تشیع و محبّت علی علیه السلام، بدون نماز، باطل است.
آن حضرت، مولود کعبه است؛ همان گونه که کعبه، طواف دارد و طواف هم نماز می خواهد، طواف گرد وجود علی علیه السلام نیز نماز می طلبد.

طواف باید با یقین باشد؛ شک در طواف، آن را باطل می کند؛ شک در ولایت نیز مبطل ولایت است و همان گونه که طواف گرد کعبه، باید با یقین باشد، طواف گرد وجود تنها مولود کعبه نیز باید با یقین باشد؛ حتی باید شک ها را به وسیله ولایت علی بن ابی طالب علیه السلام تبدیل به یقین کنیم؛ «عَلی مَعَ الحَق وَ الحَقُّ مَعَ عَلی یدورُ مَعَهُ حَیث ما دار». حضرت علی علیه السلام با حق است. این، چیز مهمی نیست؛ خیلی ها با حقند؛ اما «الحَقُّ مَعَ عَلی»، مهم است. هر کجا که حق را شناختیم، باید ببینیم علی کجاست؛ حق نیز آنجاست؛ «یدور مَعَهُ حیث مادار؛ حق می گردد؛ هر کجا علی بن ابی طالب می گردد».
در جنگ جمل، عده ای گفتند: ما طرف کدام سپاه برویم؟ یک طرف، سپاه ام المؤمنین، عایشه است که در آن جا، طلحه و زبیر هستند؛ زبیر سلف الاسلام و طلحة الخیر. اینها در زمان پیغمبر، شخصیت های مهمی بودند. آن طرف هم علی بن ابی طالب علیه السلام است؛ کدام طرف برویم؟ این عده گفتند: اینها سه نفرند و علی تنهاست؛ پس به طرف این سه تن می رویم. برخی هم گفتند: فضایل علی، روشن است و روایاتی که پیغمبرصلی الله وعلیه وآله در شأن علی علیه السلام گفته، متواتر است و از طرفی، آن سه تن نیز از بزرگان اسلام هستند؛ از این رو، ما در هیچ سپاهی شرکت نمی کنیم! این، اسمش ولایت نیست؛ بلکه باید باورمان شده باشد که «الحَقُ مَعَ عَلی»، یعنی هر کجا علی بود، حق آن جاست.

جوانان! هر کجای تاریخ که شک و شبهه داشتید، بروید و ببینید علی ابن ابی طالب علیه السلام کجا بود و مدافع کدام طرز تفکر و حرکت تاریخی بوده است؛ حق آن جاست. بنابراین، همان گونه که طواف باید با یقین باشد، ولایت نیز باید با یقین باشد. هنر آن است که در آمیختگی حق و باطل، حق را تشخیص دهید. اما آن جا که روشن است، هنری نیست. با یقین، در کنار امام علی علیه السلام باشید و بگویید: خدایا! بهشت بدون علی را نمی خواهم؛ آن بهشت، جهنم است و نه بهشت.

به امام صادق علیه السلام گفتند: ای فرزند رسول خدا! مگر سلمان چه کرده بود که گفته شد: «سَلمانُ مِنّا اَهلَ البَیت»؟ امام فرمود: ولایت سلمان، ولایتش یقینی و پیرو واقعی حضرت علی علیه السلام بود. او هیچ عملی را انجام نمی داد؛ مگر این که می دانست مولایش امیرالمؤمنین علیه السلام به آن راضی است و حتی در راه رفتن نیز قدم هایش را جای قدم آن حضرت می گذاشت؛ چه برسد به عملش؛ پس ولایت سلمان، یقینی بود که سلمان را «سَلمانُ مِنّا اَهلَ البَیت» کرد.

در طواف، باید داخل کعبه و جلوتر از آن حرکت نکنیم و داخل حجر اسماعیل نشویم؛ زیرا آن جا حالت حیاط خانه خدا را دارد و طواف در این قسمت، باطل است. امیرالمؤمنین علیه السلام به مالک اشتر - که به چند قدمی خیمه معاویه رسیده بود - فرمود: برگرد. مالک گفت: چشم. به مالک گفتند: چرا دست نگه داشتی؟ گفت: من برای کشتن معاویه نیامده ام؛ برای اطاعت از امیرالمؤمنین آمده ام. ملاک عمل، کشتن معاویه و عمروعاص نیست؛ بلکه ملاک، اطاعت امر امام است. بنابراین همان طور که اگر کسی در طواف، داخل کعبه شود و جلوتر از کعبه باشد، طوافش باطل است، در هر عملی نیز اگر از امام جلوتر حرکت کنیم، عمل باطل است.
کعبه را یکتاپرستان بنا کردند؛ از آدم تا ابراهیم، تمامی اجداد «مولود کعبه»، موحد بودند. در شجره طیبه پیغمبرصلی الله وعلیه وآله و علی علیه السلام، در طول تاریخ، هیچ کس بت پرست نبوده است.
ابراهیم علیه السلام، تعمیرکننده کعبه، اسماعیلش را به قربانگاه برد و تنها مولود کعبه، علی بن ابی طالب نیز حسینش را به قربانگاه فرستاد. با این فرق که ابراهیم علیه السلام با آن عظمت گفت: خدایا! اسماعیل را سر می برم؛ اما ای کاش از این امتحان می گذشتی! به همین خاطر، سرزمین منا را منا (آرزو) می گویند؛ یعنی سرزمین آرزوی ابراهیم علیه السلام. ابراهیم علیه السلام گفت: خدایا گر چه سخت است، ولی انجام می دهم؛ اما اگر اسماعیل زیرِ دستم پرپر زد و نتوانستم تحمل کنم چه کنم؟ خطاب آمد: «یا ابراهیم قد صدقت الرؤیا»؛ از تو پذیرفتم و همین مقدار بس است. «و فدیناه بذبح عظیم؛ ما ذبح اسماعیلت را با ذبح بزرگی عوض کردیم». تو، ثوابت را بردی. ما در عالم، چنین بساطی را می خواهیم. حال که برای تو سخت است، برای امّت خاتم الانبیاء، پسر علی بن ابی طالب علیه السلام را در کربلا و عاشورا نگه می داریم. خداوند می خواهد یک سفره خونین هدایت در این عالم باشد. امام حسین علیه السلام پذیرفت و گفت: «همان را می خواهم که خداوند می خواهد؛ نه فقط خودم، بلکه طفل شیرخوارم و علی اکبرم را هم در این راه خونین می برم».
نظر به کعبه، عبادت است؛ نظر به امام علی علیه السلام هم عبادت است. پیغمبرصلی الله وعلیه وآله فرمود: «النّظر الی وَجه عَلی بن ابی طالب عباده». اگر به علی نگاه کنید، برایتان ثواب نوشته می شود. یکی از مستحبات مسجدالحرام، نگاه به کعبه است و یکی از مستحبات دینی نیز نگاه به علی بوده است.
احترام کعبه، واجب و بی احترامی به آن، بی احترامی به خداوند است؛ پیغمبرصلی الله وعلیه وآله فرمود: «بی احترامی به علی بی احترامی به من و بی احترامی به خداست»؛ «مَن اَحَب علیاً فَقد اَحَبَّنی وَ مَن ابغَض عَلیا ابغضنی» و نیز فرمود: «مَن اذَی عَلیا فَقد اذانی و من اذانی فقد اذی اللَّه».
کعبه چهار رکن دارد؛ «حجرالاسود، یمانی، عراقی و شامی»؛ امیرالمؤمنین علیه السلام نیز فرمود: من چهار رکن دارم؛ «فاطمه، حسن، حسین و زینب».
یکی از رکن های کعبه، فضیلتش از همه بیشتر است. طواف از حجرالاسود، شروع و به آن نیز ختم می شود. پر فضیلت ترین رکن علی بن ابی طالب علیه السلام نیز فاطمه علیهاالسلام است. محور شناخت اهل بیت و حتی محور شناخت خود پیغمبرصلی الله وعلیه وآله، فاطمه علیهاالسلام است. در حدیث کساء آمده است. که وقتی جبرئیل پرسید: خدایا! چه کسانی زیر کساء هستند، خطاب آمد: «هم فاطِمَهُ وَ اَبوُها وَ بَعلُها و بَنوها؛ آنان فاطمه، پدر فاطمه، شوهر فاطمه و حسن و حسین فاطمه هستند». محور اهل بیت و رکن اصلی، حضرت علی علیه السلام و فاطمه علیهماالسلام هستند.
حجرالاسود، رکن مهم کعبه، از بهشت آمده است. رکن حضرت علی علیه السلام نیز از بهشت آمده است؛ یعنی فاطمه، «حوراء انسیه»، مَلَکی است در قالب بشر. او، حوریه ای بهشتی، در قالب بشر است؛ چون به پیغمبرصلی الله وعلیه وآله خطاب شد که اگر می خواهی صاحب فاطمه شوی، باید چهل روز، روزه بگیری و به خدیجه هم بگو: که باید او نیز چهل روز، روزه بگیرد. آنان در این مدت، با طعام بهشتی افطار می کردند و شب ها را تا صبح عبادت می کردند تا فاطمه، بهشتی به وجود آید. بنابراین، این رکن نیز از بهشت است؛ همان گونه که رکن کعبه از بهشت است.
در روایات آمده است: حجرالاسود، اول سیاه نبود؛ بلکه سفید و نقره فام بود؛ مشرکان به آن دست زدند و سیاه شد. رکن امیرالمؤمنین علیه السلام نیز اول صورتش سیاه نبود؛ منافقین به صورتش سیلی زدند و کبود شد! حجر الاسود، کبود است و از شدت کبودی، به آن سیاه می گویند؛ صورت فاطمه نیز آن قدر کبود شده بود که از حضرت علی علیه السلام رو می گرفت.
حجرالاسود شکسته است و در جنگ ها، پنجاه تکه شده؛ پس با کلافه نقره ای آن را بسته اند.
در زیارت نامه حضرت زهراعلیهاالسلام می خوانیم: «السَّلامُ عَلَیک اَیها المُضطَهدة المَقهورَة»؛ سلام بر تویی که بین در و دیوار، تمام استخوان هایت خرد شد. رکن حضرت علی علیه السلام، بین در و دیوار خرد گردید؛ یک وقت فریاد زد: یا مهدی! «یا فَضّه خُذینی»! چرا علی را صدا نزد؟ چون می دانست دست او بسته است؛ از این رو، فریاد زد: فضه به فریادم برس که محسنم را کشتند!

به امید روزی که فرزند برومند مولود کعبه، از کنار آن، بانگ «الله اکبر» سر دهد و کعبه دل های همه عاشقان علی، آکنده از شادی و امید گردد و رخساره آفتاب عترت، عیان شود.

منبع : مجله  پرسمان  ویژه نامه پرسمان در ضیافت 

 

مطالب مرتبط

تگ‌ها

مطالب پربیننده

پربیننده
آخرین مطالب

عضویت در خبرنامه