ویژه شهادت حضرت امام علی(ع)

 شرح حال امام علی (ع)

 شرح حال امام علی (ع)

بر اساس روایتی که امام موسی بن جعفر (ع) از اجداد خویش بیان می دارد، علت خودداری امام علی (ع) از جنگ و درگیری را، به هنگامی که دیگران برای احراز پست خلافت پیشگام شدند، از زبان علی (ع) چنین شرح می دهد:

بر اساس روایتی که امام موسی بن جعفر (ع) از اجداد خویش بیان می دارد، علت خودداری امام علی (ع) از جنگ و درگیری را، به هنگامی که دیگران برای احراز پست خلافت پیشگام شدند، از زبان علی (ع) چنین شرح می دهد: وقتی رسول خدا (ص) رحلت کرد، من به دفن جسد مقدس رسول خدا (ص) و امور مربوط به آن مشغول بودم، وقتی این کار را به سامان بردم، آنگاه سوگند خوردم که جز برای نماز رداءبدوش نیندازم و نیز به جمع آوری قرآن بپردازم و مشغول این کار شدم، سپس دست فاطمه (س) و فرزندانم حسن و حسین (ع) را در دست گرفتم، در خانه «اهل بدر» وسابقین به اسلام رفتم، با آنها سخن گفتم و آنها را برای احقاق حق خویش دعوت کردم و یاری طلبیدم، اما کسی به من پاسخ مثبت نداد، جز چهار نفر: سلمان، عمار، مقداد، و ابوذر غفاری(18).

سلمان فارسی روایت می کند: وقتی امیرالمؤمنین (ع) کار غسل و تجهیز رسول خدا (ص) را به پایان رسانید، به خانه برگشت، ابوذر، مقداد، فاطمه (س) ، حسن وحسین (ع) وارد شدند، علی (ع) جلو ایستاد و ما عقب سر او صف کشیدیم و بر جسدرسول خدا (ص) نماز خواندیم، و عایشه هم در اطاق خود بود و متوجه این کار نشد!

سلمان می گوید: البته کار بیعت ابوبکر به پایان رسیده بود، اما همین که شب فرارسید، علی (ع) فاطمه (س) را سوار چهارپایی کرد، دست حسن و حسین (ع) را نیز در

[137]دست خود گرفت، در خانه شرکت کنندگان در «جنگ بدر» و مهاجران و انصار رفت، تا جایی که هیچ خانه ای را فروگذار نکرد و حق اولویت امامت خویش را بیان نمود وآنان را به یاری خویش دعوت کرد، اما به غیر از چهل نفر به آن حضرت جواب موافق ندادند!

آن حضرت با این افراد صحبت کرد و قول مساعد گرفت، که برای صبح فردای آن شب سرهای خود را بتراشند و سلاحهای خویش را بردارند و در حالی که برای بیعت با او به کشته شدن هم حاضرند، حضور به هم رسانند.

اما فردای آن شب، به غیر از چهار نفر، یعنی من، ابوذر، مقداد، و زبیربن عوام کسی به قول خود وفا نکرد و حضور نیافت. ناچار علی (ع) موضوع رفتن به در خانه همان افراد را سه شب متوالی تکرار کرد، و به غیر از ما چهار نفر کسی یاری و حمایت آن حضرت را نپذیرفت، و علی (ع) هم چون وضع را اینطور دید، ناچار خانه نشینی وجمع آوری قرآن را انتخاب کرد(19).

اضافه بر این، به روایت «ابن فتیبه دینوری » متوفای 276 هجری، آن حضرت با «ابوبکر» سخنها گفت، خود را برادر پیامبر (ص) نامید، لایقرترین فرد برای احرازمقام خلافت دانست و حتی مسلمانان را به بیعت با خود فرا خواند، و دیگران راغاصبان مقام خلافت شمرد، (20)اما با وضع دردناکی، کار از کار گذشته بود، که شرح قسمتی از آن را در ذیل می خوانیم.

حال ببینیم، سلمان در این غوغای وحشتناک، که «کینه های پنهان » فوران می زده واستمرار نبوت پیامبر (ص) را در مخاطره می انداخته، چه اقدامهایی انجام داده است؟

18. بحارالانوار، ج 22، ص 328؛ احتجاج طبرسی، ج 1، ص 98؛ ناسخ التواریخ، خلفاء، ج 1، ص 64.19. احتجاج طبرسی، ج 1، ص 107؛ بحارالانوار، ج 22، ص 329؛ بهجة الامال، ج 4، ص 166.20. الامامة و السیاسیة، ج 1، ص 11.

منبع : کتاب سلمان فارسی استاندار مداین  فصل 5; در ماجرای بیعت 

مطالب مرتبط

تگ‌ها

مطالب پربیننده

پربیننده
آخرین مطالب

عضویت در خبرنامه