​ رودکی احیاگر و رهگشای شعر فارسی

​ رودکی احیاگر و رهگشای شعر فارسی

 رودکی سمرقندی یکی از نوابغ ادبیات فارسی در سده چهارم هجری به شمار می‌رفت. پیش از وی شعر فارسی کیفیت چندانی نداشت اما اشعار رودکی آغازگر راه پیشرفت ادبیات فارسی بود، او توانست شعر را از حالت ابتدایی و ساده خود بیرون آورد و احیاگر شعر فارسی شود.

عهد سامانیان یکی از مهمترین و پرثمرترین دوره های ادب فارسی و عصر ظهور ادیبان و شاعران نامدار به شمار می‌رود. شاهان این خاندان در احترام به میهن و بزرگداشت مراسم ملی و به ویژه در ترویج زبان فارسی کوشش بسیاری بکار می‌بردند در واقع این برهه، دوران شکوفایی ساختارهای بزرگ فرهنگ و تمدّن اسلامی ایرانی بود و به این نظر در تشویق شاعران، نویسندگان و مترجمان تلاش بی بدیلی انجام می دادند. یکی از این شاعران که مورد توجه شاهان سامانی قرار گرفت، ابوعبدالله جعفر بن محمد رودکی سمرقندی بود.

ابوعبدالله جعفر بن محمد رودکی سمرقندی یکی از بزرگترین شاعران دوره سامانیان محسوب می شد که سال و محل تولد دقیقش مشخص نیست اما به‌واسطه اسمش عده‌ای زادگاهش را روستای بنج در رودک و تاریخ تولدش را ۲۰۶ قمری می‌دانند. از نخستین روزهایی که قادر به فراگیری بود به مکتب رفت. هوش و نبوغ او، زبانزد اطرافیان بود و به خصوص در کودکی از حافظه ای قوی و ذوقی سرشار بهره داشت، به گونه ای که هشت ساله بود که حافظ قرآن شد. رودکی به‌دلیل تبحری که در سرودن شعر داشت، خیلی زود به دربار سامانیان راه یافت، او بسیار مورد توجه نصربن احمد سامانی یکی از پادشاهان سلسله سامانی قرار گرفت و به یکی از نوابغ بزرگ ادب فارسی مبدل شد به گونه‌ای که ابوالفضل بلعمی بر این باور بود که او را در عرب و عجم نظیری نبود. از اوضاع و وضع خانوادگی اش اطلاعاتی دقیق در نیست، اما همان گونه که از اشعارش بر می‌آید، پدر و مادر او از اقشار طبقه پایین جامعه بودند و خود نیز دوران کودکی را به سختی می گذراند. تا قبل از رودکی شاعری دیوان شعر نداشته‌است، برخی از نویسندگان همانند محمد عوفی در لباب‌الالباب رودکی را کورمادرزاد دانسته‌اند، اما برخی تنها از نابینایی او سخن گفته‌اند، برای نمونه سعید نفیسی با صراحت نابینا بودن رودکی را رد می‌کند، همچنین از آنجایی که خود وی در هیچ کجای اشعار باقی‌مانده‌اش اشاره‌ای به کوری خود نمی‌کند و تذکره نویسانی که مدعی کور بودن مادرزادی وی هستند، بیتی از خود رودکی درباره کور بودنش نگفته اند، این گفته قابل استناد تر است. البته این احتمال وجود دارد که در سال‌های پایانی عمرش کور بوده باشد.(۱)

 

خدمات رودکی به شعر فارسی و ویژگی اشعار وی

رودکی شعر فارسی را از حالت ابتدایی و ساده خود بیرون آورد، در انواع مضامین و اقسام مختلف شعر از قبیل قصیده، غزل، مثنوی، رباعی و ترانه وارد شد و آنها را توسعه داد و نزدیک۱۰۰ هزار بیت (صد دفتر) شعر از خود به یادگار گذاشت، البته رشیدی سمرقندی تعداد اشعار وی را تا یک میلیون و ۳۰۰ هزار شعر نسبت داده است اما تعداد اشعاری که از او امروزه در دست است به هزار بیت نمی رسد. رودکی در قصیده‌های خود به طرح موضوعات مختلفی مانند توصیف طبیعت، حسب حال و مرثیه می‌پردازد، استفاده از تعابیر ساده و عدم استفاده بیش از حد از اغراق، از جمله ویژگی‌های شعری او است. بنابراین وی نخستین شاعر بزرگ فارسی دری است که شعرهای زیادی سروده است. همچنین رودکی شعر را وسیله‌ای برای بیان اندیشه‌ها و تفکرات‌ فلسفی‌ و حکمی‌ خویش قـرار می داد. تنوع مضامین، تأثیر کلام، انسجام، لطافت و متانت سخنان رودکی باعث شد تا اشعار وی از همان آغاز مورد توجه بسیاری از شاعران و سرایندگان واقع شود و بسیاری از شعرهای او را تضمین کرده یا مضامین وی را در سروده های خویش بیاورند. این شاعر نامدار چون از هشت سالگی با قرآن مانوس بود در اشعار خود از قرآن کریم و سخنان اهل بیت(ع) نهایت بهره را می برد و مفاهیم و نکات موجود در آن‌ها را به‌زیبایی هرچه تمام‌تر در شعرهایش گنجانده است.

همچنین چون پادشاهان دوره سامانی دیدند که کلیله و دمنه پهلوی کهنه شده و امکان دارد که مردم ایران بر اثر رغبتی که بدان دارند از ترجمه عربی آن که به دست عبدالله پسر مقفع صورت گرفته بود، استفاده کنند، به ترجمه  آن از تازی به نثر پارسی فرمان دادند و این کار در عهد سلطنت نصر بن احمد سامانی انجام شد و سپس به همت وزیرش ابوالفضل بلعمی، رودکی، شاعر مشهور آن را از نثر به نظم فارسی در آورد در حقیقت مهمترین کار رودکی به نظم در آوردن کلیله و دمنه بود، اگرچه این اثر گرانبها مانند دیگر آثار و مثنوی‌های رودکی گم شده است و از آن جز بیت هایی پراکنده در دست نیست. این نابغه شعر فارسی، سخنی شیرین، کلامی لطیف و طبیعی و خالی از هرگونه اشکال دارد و اگر از کهنگی زبان و لهجه او که نسبت به ما امری طبیعی و نتیجه گذشت ۱۰ سده و نیم است، بگذریم باید سخن او را ساده و آسان بدانیم. به همین دلیل است که او را پدر شعر فارسی می دانند.

 

 

سبک شعری رودکی، سبک غالب آن روزگار یعنی سبک خراسانی به شمار می رود. ویژگی‌های سبک خراسانی در شعر رودکی نمود کامل و جامعی دارد و به همین دلیل می‌توان او را نماینده تام و تمام این سبک از شعر فارسی دانست. وی از داستان‌ها و موضوعات حماسی، به خوبی آگاهی داشته و با استادی و مهارت تمام توانسته‌است، این موضوع را در شعر خود بازتاب دهد، همچنین یکی از مهارت‌های او کاربرد صور خیال از جمله تشبیه و استعاره در اشعار است، تصاویری که رودکی در اشعارش به کار می برد، بر خلاف شاعران دیگر سبک خراسانی، متحرک و جاندار است. در میان تصویرهای گوناگون، تشبیه مهم‌ترین نوع تصاویری است که رودکی بدان علاقه نشان داد. (۲)

 تاثیرپذیری برجسته ترین شاعران از رودکی

رودکی نخستین شاعر فارسی زبان و پدر شعر فارسی است که بسیاری از شاعران از سبک شعر سرودن او پیروی کرده‌اند. شاعران بعد از رودکی مانند دقیقی، کسائی، فرخی، عنصری، رشیدی سمرقندی و نظامی از او به عنوان استاد شاعران، سلطان شاعران یاد کردند. در حقیقت او را به سبب جایگاهش در شاعری و به علت پیشوایی پارسی گویان و آغازکردن بسیاری از انواع سروده های پارسی به حق استاد شاعران لقب داده اند. در شعر او قوه تخیل، قدرت بیان، استحکام و انسجام کلام همه با هم جمع است و به همین دلیل در دربار سامانیان، قدر و مرتبه ای داشت که شاعران بعد از او همیشه آرزوی روزگار او را داشتند. رودکی در شعر و اندیشه حافظ تأثیرگذار بوده و جدای از تضمین حافظ از شعر رودکی سبک شاعری و اندیشه‌های شاعرانه رودکی نیز در شعر حافظ دیده می‌شود. از همین غزل ذیل خواجه حافظ شیرازی غزلسرای بزرگ سده هشتم در استقبال از مهاجمی که احتمالاً امیرتیمور است، اینگونه شعر رودکی را یادآوری کرده و دیگران را به غازی مهاجم فرا می‌خواند
خیز تا خاطر بدان ترک سمرقندی دهیم|  کز نسیمش بوی جوی مولیان اید همی


علاوه بر حافظ، مولوی نیز در بسیاری از اشعارش از رودکی استقبال کرده‌ که مهمترین آنها شعری است که مولوی در مرثیه سنایی سروده‌است که تقلیدی مستقیم از سروده‌ای از رودکی به این مطلع است.
مرد همانا که مرادی بمرد
مرگ چنان خواجه نه کاریست خرد

 

در جایی دیگر مولوی یکی دیگر از تنها چند واژه متن اصلی رودکی را تغییر داده‌ که نشان از علاقه وی به اشعار رودکی دارد. رودکی در غزلی اینگونه می‌سراید:
هرباد که از سوی بخارا به من آید/ با بوی گل و مشگ و نسیم وسمن آید

بر هر زن و هر مرد کجا بر وزد آن باد / گویی مگر آن باد همی از ختن آید

نی نی ز ختن باد چنان خوش نوزد هیچ/کان باد ه می از بر معشوق من آید

هر شب نگرانم به یمن تا تو برآیی /زیرا که سهیلی و سهیل از یمن آید

در اواخر حیات رودکی و بعد از او شاعران دیگری هم در دربار سامانیان، خراسان و ماوراء النهر تربیت شدند و توجه سلاطین سامانی به آنها باعث پیشرفت کار و علاقه شاعران دیگر می شد به حدی که سده چهارم از نظر کثرت شعر و شاعر سده کم نظیری بود. بدین ترتیب باید اذعان کرد که شعر این دوره با رودکی بالیدن را آغاز کرد، کم کم اوج گرفت و شاعران بزرگ دیگری در پی او ظهور کردند. (۳)

 بوی جوی مولیان اثربخش ترین سروده رودکی

بدون شک مشهورترین شعر و سروده رودکی که در ادب فارسی وجود دارد و روی این شعر آهنگ ساخته شده، غزلی محسوب می شود که در بازگرداندن امیرنصر سامانی به بخارا سروده شد. داستان بوی جوی مولیان از این قرار بود که در یکی از سفرهای امیر که رودکی نیز با او همراه بود، منطقه ای خوش آب و هوا نظر امیر را جلب کرد و امیر فرمان داد که در آن منطقه خیمه بر پا کنند و چون که در آن مکان به امیر خوش گذشت، اقامت امیر در آن جا طولانی شد و بزرگان هم رکاب امیر ابونصر سامانی را یارای یادآوری لزوم مراجعت به بخارا نبود. پس دست به دامان رودکی شدند تا در شعری امیر را متوجه بخارا کند. ابو نصر بازگشت به بخارا را فصل به فصل عقب می‌ انداخت که مدت چهارسال او و ملازمانش در هرات می‌مانند. لشکریانش که دلتنگ بخارا شده بودند به رودکی که در آن زمان نزد امیرمحتشم و مقبول القول بود، روی آورده و به او گفتند اگر هنری بورزد و شاه را به بازگشت به بخارا ترغیب کند، پنجاه هزار درم به او پاداش می‌دهند. رودکی نیز می‌دانست در این هوای لطیف نثر کارگر نیست و باید چیزی بسراید و بنوازد که از هوای هرات لطیف تر بنماید. از این رو غزلی می‌سراید، چنگ نواخته و آن تصنیف را با آواز می‌خواند و امیر تحت تأثیر قرار می‌گیرد و به بخارا بازمی گردد.

بوی جوی مولیان آید همی
یادِ یارِ مهربان آید همی

 ریگ اموی و درشتی راه او
زیر پایم پرنیان آید همی
آب جیحون از نشاط  روی دوست

خنگ ما را تا میان آید همی
ای بخارا شاد باش  و دیر زی

میر سوی تو شادمان آید همی
میر، ماه است و بخارا اسمان

ماه سوی آسمان آید همی
میر، سرو است و بخارا بوستان

سرو سوی بوستان آید همی
آفرین و مدح و سود آید همی

گر به گنج اندر زیان آید همی
 

نگاهی به اشعار مثنوی پدر شعر فارسی
رودکی نماینده کامل شعر دوره سامانی و اسلوب شاعری شده بود، کامل ترین مجموعه عروض فارسی، نخستین بار در شعرهای وی پیدا شد و در همین شعرهای باقی مانده، ۳۵ وزن گوناگون دیده می شود. این شعرها دارای گشادگی زبان و توانایی بیان است در مجموع می توان گفت که رودکی هشت مثنوی داشت: مثنوی کلیله و دمنه که در بالا به آن اشاره شد، رودکی این مجموعه شعر را به امیر نصر بن نوح سامانی تقدیم می کند، مثنوی سندباد نامه: پاول هرن شرق شناس آلمانی، معتقد است که هشت بیت از اشعار برجای مانده از رودکی سمرقندی، مربوط به مثنوی سندباد نامه است، مثنوی مطوی موقوف از بحر سریع، مثنوی مسدس اخرب مقبوض محذوف از بحر هزج، مثنوی مسدس محذوف از بحر مضارع، مثنوی اصلم مسبغ از بحر خفیف، مثنوی مثمن مقصور از بحر متقارب، مثنوی مسدس مقصور از بحر هزج.

خاموشی

بنا بر نوشته سمعانی در کتاب الانساب، سرانجام این نابغه شعر فارسی در ۳۲۹ قمری در رودک که شهری در ناحیه سمرقند است، دیده از جهان فروبست.

منابع

۱- رجوع به شرح احوال و آثار رودکی تألیف سعید نفیسی

۲- تاریخ بخارا، أبو بکر محمد بن جعفر نرشخی (م ۳۴۸)، ترجمه أبو نصر أحمد بن محمد بن نصر القباوی، تلخیص محمد بن زفر بن عمر، ص۴

۳- صفا، ذبیح الله؛ (۱۳۸۹)، مختصری در تاریخ تحول نظم و نثر پارسی، تهران: انتشارات ققنوس، چاپ هفدهم

مطالب مرتبط

تگ‌ها

مطالب پربیننده

پربیننده
آخرین مطالب

عضویت در خبرنامه