درباره بهاءالدین خرمشاهی

درباره بهاءالدین خرمشاهی

بهاءالدین خرمشاهی از جمله برجسته‌ترین مترجمان و نویسندگان معاصر به شمار می‌رود که تألیفات و ترجمه‌های فراوانی دارد و بخش عمده آنها در چهار حوزه دین، حافظ پژوهی، قرآن و فلسفه متمرکز هستند. این چهره ماندگار با نثری شیرین، شیوا و خواندنی قرآن کریم را بی آنکه دچار تکلف و تصنع شود به فارسی ترجمه کرده است.

تلاش و کوشش مترجمان، دانش پژوهان و دانشمندان قرآن‌پژوه از ابتدا تا کنون در زمینه ترجمه زبان‌های گوناگون ستودنی است. از جمله فرهنگ دوستانِ دانشمند می توان به بهاءالدین خرمشاهی اشاره کرد؛ وی چهره ماندگار ایران زمین و یکی از برجسته ترین مترجمان و نویسندگان معاصر محسوب می شود که در زمینه قرآن پژوهی و حافظ پژوهش گری صاحب سبک و قلم است. تاکنون نقدهای او بر چندین ترجمه در مجلات رونق افزای بازار نقد ترجمه قرآن منتشر شده است. هنر خرمشاهی در ترجمه بر هیچ فردی پوشیده نیست زیرا آثارش نشانگر این توانمندی و علاقه است. او در این باره می گوید: «من از اول قصد داشتم، مترجم بشوم و بعد تصمیم گرفتم، روی به تالیف بیاورم.» (۱)

زبان آگاهیِ آثار خرمشاهی یکی از مهمترین عوامل روی آوردن مخاطبان همگانی و خاص به نوشته هایش است، زبانی شیرین و شیوا با چاشنی آمیخته به طنز که همچون زمزمه جویباری زلال بر دل می نشیند. کشور ما در جهان با ادیبان و چهره های ممتاز ادبی مشهور است. در تقویم ملی اختصاص یافتن روزی برای بزرگداشت افراد مطرح حوزه ادب و زبان فارسی بسیار ضروری به نظر می رسد زیرا هر یک از این افراد مانند ستون های استوار، کاخ رفیع ادب فارسی را همچنان بلند و پا برجا نگه داشته اند. بی شک توانایی شگرف استاد بهاءالدین خرمشاهی در فعالیت های خود مقوله ای بزرگ است که سپاس از او رویکردی ارزنده و ارزشمند به شمار می آید.

بهاءالدین در ۱۳۲۴ خورشیدی در قزوین چشم به جهان گشود. پدرش اهل کتاب و اهل قلم و قریب الاجتهاد بود و در صورتبندی ذهن و زبان او نقش اساسی داشت. در واقع علاقه به قرآن و معارف اسلامی را پدرش در دل او به وجود آورد. با به پایان رساندن تحصیلات ابتدایی و متوسطه در زادگاهش در رشته پزشکی دانشگاه ملی قبول شد اما او به این رشته علاقه ای نداشت و در سال سوم دانشگاه تصمیم گرفت در رشته زبان و ادبیات فارسی که دلخواهش بود، ادامه تحصیل بدهد. خرمشاهی در محضر بزرگانی چون ذبیح الله صفا، مهدی محقق، سید جعفر شهیدی، پرویز ناتل خانلری و سید صادق گوهرین و نیز استادان بی بدیلی مانند آیت الله ابوالحسن شعرانی و استاد عبدالحمید بدیع الزمان کردستانی علم آموزی کرد و توشه علمی، ادبی، معقول و منقول اندوخت. استخدام در مرکز خدمات کتابداری از جمله فعالیت های او به شمار می رود. پرداختن به عشق نخستین و آخرینش یعنی ترجمه و تألیف و انواع فعالیت های ادبی و به ویژه مقاله نویسی به خصوص نگارش نقد کتاب در نشریات مختلف از دیگر فعالیت های خرمشاهی است. (۲)

از این رهگذر در زمینه کتابشناسی و رجال شناسی مربوط به آثار و رجال اسلامی چیزهای بسیاری آموخت. در ۱۳۶۳ خورشیدی چون از کارهای کتابداری خسته شده بود و می خواست شغلش با علاقه قلبیِ یعنی نویسندگی و کار کتاب یکی باشد به انجمن فلسفه وابسته به مؤسسه مطالعات و تحقیقات فرهنگی که امروزه پژوهشگاه علوم انسانی نام دارد، ملحق شد و پس از ترجمه و ویرایش چندین کتاب و همکاری در تدوین و نشر مجله فرهنگ در ۱۳۷۹ خورشیدی، بازنشسته شد اما این به معنای خانه نشینی او نیست و وی هنوز هم با این مؤسسه همکاری و مشاوره دارد و عضو شورای عالی و سردبیر مجله فرهنگ است.

تاسیس دایره المعارف تشیع در ۱۳۶۱ خورشیدی از دیگر اقدام های اجرایی خرمشاهی به شمار می رود. عضویت در فرهنگستان زبان و ادب فارسی و ادامه همکاری او با این سازمان نیز از بخش های فعالیت وی است.

 

آثار برجای مانده از خرمشاهی

آثار قلمی خرمشاهی بسیار زیاد است و شامل بیش از ۸۰ کتاب اعم از ترجمه، تألیف، تصحیح و همچنین ۱۵۰۰ مقاله می شود که فهرست توصیفی کامل کتاب ها و مقاله هایش در کتاب «شاخه های شوق» به کوشش علی دهباشی به تفصیل آمده است. خرمشاهی ۱۴ کتاب در زمینه حافظ و حافظ پژوهی دارد که نخستین آنها ذهن و زبان حافظ و معروف ترین آنها «حافظ نامه» شرح ۲جلدی شعر حافظ است، همچنین یک اثر صوتی و شنیداری به نام حافظ پژوهی نیز دارد.

او همچنین ۱۲ کتاب نیز در زمینه قرآن پژوهی نوشته و ترجمه کرده است. اصلی ترین و معروف ترین آنها ترجمه قرآن کریم با توضیحات و حاشیه به همراه واژه نامه ۱۲۰۰۰ مدخلی و چندین مقاله به عنوان پیوست در پایان کتاب است. ۱۸ کتاب نیز ترجمه کرده که از آن میان ۲ اثر متنی داستانی دارد.(۳)

۱۳ مجموعه نیز به صورت مجموعه مقاله منتشر شده که نخستین آنها «سیر بی سلوک» و آخرین آنها «از این دو راه منزل» نام دارد. ۱۵ اثر نیز تصحیح کرده و بیش از ۲۵ اثر هم تألیف کرده است. رشته اصلی کار خرمشاهی قرآن پژوهی همراه با دین پژوهی و حافظ پژوهی همراه با پژوهش در ادب قدیم و جدید فارسی است و در تدوین چند دائره المعارف از جمله دائره المعارف تشیع و دانشنامه دانش گستر و دانشنامه قرآن و قرآن پژوهی و ... شرکت داشته است.

خرمشاهی در زمینه تعریف مقوله روشنفکری مقاله ای نگاشته است اما وی خود را از تبار روشنفکران دینی نمی داند بلکه خود را «نوسنت گرا» یا «نو ارتدوکس» می داند. در همین زمینه در گفت و گو با نشریه «اندیشه پویا» می گوید: «خودم را نوسنت گرا یا نوارتدوکس می دانم. من فکر می کنم، سنت خیلی اهمیت دارد. در شعر اهمیت دارد، در هنر اهمیت دارد. اصلاً فرهنگ با سنت ساخته می شود. به نظر من ما چیزی به نام روشنفکر دینی نداریم. اما روشنفکران دیندار داریم.»

خرمشاهی در نخستین جشنواره نقد کتاب در ۱۳۸۴ خورشیدی به عنوان پیشکسوت نقد نویسی با نگارش ۳۲۰ نقد در طول ۳۲ سال معرفی شد.

او به زندگینامه خود نوشت، علاقه فراوانی دارد. یک زندگینامه کوتاه خود نوشت از او برآغاز کتاب «سیر بی سلوک» آمده است، همچنین یک زندگینامه خود نوشت فکری و فرهنگی مفصل به نام «فرار از فلسفه» نیز نوشته است. در ۱۳۸۶ خورشیدی نشر قطره برگزیده ای از شعرهای خرمشاهی را با عنوان «زنده میری» منتشر کرده است.(۴)

قرآن و حافظ از منظر خرمشاهی

انس حافظ با قرآن کریم و تأثیر قرآن از جهات گوناگون، امری مسلم و مسأله‌ای است که جمله حافظ‌شناسان در آن اتفاق نظر دارند و برآنند که بی‌گمان یکی از عوامل یا مهمترین عامل انتخاب واژه «حافظ» به عنوان نام شعری یا تخلص خواجه از سوی وی، حافظ قرآن بودن و انس این شاعر با قرآن کریم بوده است. خرمشاهی تأثیر قرآن بر شعر حافظ و تأثر خواجه از کلام وحی را از ۲ منظر صورت یا ساختار و غزل منسجم یا پیوسته بررسی کرده است. ساختار یا ساختمان غزل های حافظ که ابیاتش بیش از هر غزل‌سرای دیگر، استقلال، یعنی تنوع و تباعد دارد، بیش از آنچه متأثر از سنت غزل‌سرایی فارسی باشد، متأثر از ساختمان سور و آیات قرآن است.

او می گوید: سنجش غزل های حافظ با قصاید و مثنوی های او که نسبت به غزل ها منسجم‌ترند، این حقیقت را روشن می‌سازد که به‌هیچ روی قصاید و مثنوی ها هنری‌تر و مؤثرتر از غزل های این شاعر نیستند و این بدان معناست که گسستگی ظاهری غزل ها و پیوستگی باطنی آنها و در یک کلام، قرآن‌گونگی آنها موجب بی‌مانندی‌شان شده است، درست همان‌گونه که سوره یوسف(ع) با انسجام معنایی آن به هیچ روی هنری‌تر و مؤثرتر از سوره‌های دیگر قرآن کریم نیست.

خرمشاهی معتقد است که همان‌سان که ساختار غزل های حافظ همچون ساختار سوره‌های قرآن است، بسیاری از معانی بلند ابیات حافظ نیز معانی قرآنی است. (۵)

بدون شک، شاهکار خرمشاهی در زمینه قرآن پژوهی، ترجمه قرآن مجید است که در نهایت دقت و صحت و همراه با زبانی شیوا و بی آن که دچار تکلف و تصنع شود به فارسی ترجمه شده است. ترجمه او نثری روان، امروزی و در عین حال ادبی است. افزون بر ترجمه و تفسیر، این اثر دارای پیوست هایی شامل گفتار مترجم، مقاله هایی با عنوان های قرآن و قرآن پژوهی، تحریف ناپذیری قرآن، فهم قرآن با قرآن، کلمه های فارسی در قرآن مجید و واژه نامه است. خرمشاهی در خصوص ترجمه می گوید:‌ «ترجمه سه اصل دارد و من یک اصل هم اضافه کرده ام. اصل اول: استادی در زبان مبدأ. زبان مبدأ برای ما زبان انگلیسی، آلمانی، فرانسه، روسی و عربی و غیره است؛ یعنی زبانی که از آن ترجمه می شود، یعنی آغاز کار. اصل دوم این است که در زبان مقصد استاد باشد. زبان مقصد، زبان مادری مترجم است که برای ما فارسی زبانان، زبان فارسی است. اصل سوم این است که به موضوع تسلط داشته باشد؛ یعنی برای مثال اگر به بنده مترجم حرفه ای، کتاب دندان پزشکی، کامپیوتر، ریاضیات یا منطق ارسطو بدهند، خوب از عهده ترجمه آن برنمی آیم، چرا که به موضوع تسلط ندارم و اصل چهارم که من اضافه کردم، این است که مترجم باید نویسنده باشد و ذوق قلم گردانی، متنوع نویسی و مترادف یابی و تمامی اینها را داشته باشد؛ ذخیره واژه گانی او هم بالا باشد تا ضرب المثل را به ضرب المثل، شعر را به شعر و همین طور... ترجمه کند نه تحت اللفظی.» خرمشاهی در خصوص تفاوت ترجمه خود با ترجمه های دیگر قرآن می گوید:‌ «یکی از تفاوت ها، توضیحات پای صفحه است و یکی هم واژه نامه آخر کتاب، با مقاله های ضمیمه؛ مقاله های مهم فهم قرآن با قرآن، کلمات فارسی در قرآن، تحریف ناپذیری قرآن که همین مقاله، برنده جایزه ای هم شد. اما من ویژگی مهم ترجمه خودم را مفهوم بودن و روان بودن و خوانا بودن می دانم. برای اینکه من ابتدا از صبح تا شب تفسیر می خواندم که ۲ صفحه را بفهمم و بعد از اینکه مطالب آن ۲ صفحه مثل آب زلال برایم روشن می شد، به ترجمه آن اقدام می کردم. اگر شخصی از ۶ هزار و دویست آیه، بیشتر از پنج آیه پیدا کند که بگوید اینها که ترجمه کردی، معنی نمی دهد، بنده غرامت می پردازم.»(۶)

حافظ پژوهی حوزه تخصصی کار پژوهشی خرمشاهی است. آثار وی درباره حافظ همواره از اقبال و استقبال خوانندگان اهل نظر برخوردار شده است. خرمشاهی تاکنون بیش از ۱۲ کتاب درباره حافظ نوشته و در آن میان کتاب «حافظ نامه» در زمینه شرح الفاظ، اعلام، مفهوم های کلیدی و بیت های دشوار حافظ بیش از همه شهرت دارد. او این کتاب را به گونه ای به نگارش درآورده که اگر فردی بخواهد حافظ را بشناسد نخست باید ابزار شناخت را یاد بگیرد و این طور نیست که بیاید و هر بیت را معنی کند، زیرا وی می خواهد خواننده با اصطلاح ها و کلید واژه های حافظ آشنا شود و خودش بتواند از آن بهره ببرد. این کتاب نگاه و نگرشی تازه بر حافظ می افکند و با جرات و جسارت دیدگاه های تازه و ناگفته ای را طرح می کند که در پرتو آن اندیشه حافظ و شعرش تابناک تر می شود.(۷) او در خصوص کتاب حافظ نامه و چگونگی انتخاب غزل های بررسی شده می گوید:‌ «بنده ۲۵۰ غزل بهتر حافظ را انتخاب کردم و گفتم که جهان اصلی معنایی حافظ در این دویست و پنجاه غزل بزرگ می گذرد، نه در دل من در هوای روی فرخ یا «درد را درمان نیست پایان الغیاث». در آنجا هیچی نمی گذرد و من بنیاد کار خود را چنان بر آنها گذاشتم که با خواندن آنها کفایت می کند. یعنی حافظ دویست و پنجاه غزل مهم، صدوپنجاه غزل متوسط و صد غزل بد دارد.»

پی نوشت:

۱- زندگینامۀ خودنوشت در ابتدای کتاب «سیر بی سلوک» یا تجدید چاپ مستقل آن توسط شهر کتاب آبان.

۲- زندگینامه و خدمات علمی و فرهنگی بهاءالدین خرمشاهی، (تهران،انجمن آثار و مفاخر فرهنگی،۱۳۸۲).

۳- فرار از فلسفه: زندگینامۀ خود نوشت

مطالب مرتبط

تگ‌ها

مطالب پربیننده

پربیننده
آخرین مطالب

عضویت در خبرنامه