شطرنج سیاست ایران در جنگ جهانی اول

شطرنج سیاست ایران در جنگ جهانی اول


مهدی احمدی
 اگرچه دولت وقت ایران به دستور احمدشاه قاجار در جنگ جهانی اول، اعلان بی‌طرفی کرده بود اما ژنرال باراتف فرمانده قوای روسی تا اصفهان پیش آمد، عثمانی‌ها تا همدان را به تصرف خود درآوردند و انگلیسی‌ها هم از شرق تا قائنات پیشروی کردند و برخی نواحی جنوبی کشور را هم به تصرف خود درآوردند. در چنین شرایطی صحنه خاصی از سیاست در کشور رقم خورد و هر فرد وطن‌دوستی به این فکر نجات وطن بود اما بار دیگر اختلاف و درگیری حزبی چهره خود را نمایان کرد.

تنها چند روز بعد از تاجگذاری احمدشاه، زبانه های جنگی عالمگیر دنیا را فراگرفت؛ جنگی که ۴۸ ساعت پس از التیماتوم اتریش به دولت صربستان در ۲۸ ژوئیه ۱۹۱۴ میلادی آغاز شد و ایران نیز از این مصیبت در امان نماند. به گونه ای که خسارات فراوان اقتصادی، سیاسی و اجتماعی را در ایران بر جای گذاشت که اسناد به جای مانده به خوبی نمایانگر وضعیت این دوره هستند. در یکی از این اسناد مشارالسلطنه(از رجال سیاسی قاجار) می نویسد: با اینکه اطلاعات کافی از قوچان، دره گز و کلات داشتم، باز از آنجا استعلام کردم و جواب رسید حمل غله از این سه سرحد غیرممکن است ... الان در قوچان گندم بیست تومان و هر روزه در ترقی است. آن ۲ ولایت هم بدتر از آنجاست.

مردم ایران در جنگ

دولت متزلزل ایران که ریاست آن را هر چند هفته یا چند ماه، یکی بر عهده داشت در برابر بحران های سیاسی ناشی از مداخله نظامی متفقین و متحدین و همچنین بی رمقی و ضعف مجلس سوم، هیچ کار مثبتی نمی توانست، انجام بدهد. بنابراین سرنوشت مردم به دست عواطف و احساسات خودشان سپرده شده بود. در چنین شرایطی، برای افرادی که صرفاً دارای روح جنگ آوری بودند، چندان تفاوتی نداشت که در کدام جبهه حضور یابند و برای متفقین یا متحدین بجنگند. به همین جهت هم متفقین و مأموران و جاسوسان آلمانی موفق شدند که  در منطقه های نفوذ خود، این قبیل افراد را مسلح کنند اما نباید فراموش کرد که ایرانیان کینه و حس نفرتی نسبت به انگلیس و روسیه داشتند که البته سرپرسی سایکس(نماینده نظامی انگلیس) نفرت ملت ایران را از انگلیسی ها توجیه می کند و می نویسد: در میان ایرانیان یک بغض و عداوت آمیخته با خفت و ترس به روس ها وجود داشت اما در مراکز و مقامات مطلع احساسی که وجود داشت، این بود که می‌گفتند، بریتانیای کبیر مغلوب کننده ناپلئون بالاخره جنگ را خواهد برد، ولی روی هم رفته ما از اینکه متفق روسیه منفور بودیم، خیلی مورد تنفر واقع شدیم.

به هر ترتیب ایرانیان بدان علت که تا این زمان از آلمان زیان و آسیبی ندیده بودند به سیاست آن کشور متمایل شده و فعالیت ماموران و جاسوسان آلمانی در ایران را تسهیل می کردند.

مهاجرت و احزاب

فعالیت آلمان ها در ایران و بعضی از سران حزب دموکرات مانند سیدحسن تقی‌زاده در برلین و فشار روس ها و نابسامانی دولت و انفعال مجلس سوم، نهضتی در میان سران احزاب و آزادیخواهان برای تشکیل یک جبهه متحد علیه متفقین به ویژه روسیه تزاری پدید آورد که این فعالیت‌ها به تدریج با سیاست دولت هماهنگی یافت و فرماندهان و روسای ژاندارمری نیز با آن هم داستان شدند.

در نتیجه این فعالیت ها در آبان ۱۲۹۴ خورشیدی نیروهای روسیه قزوین را تصرف و درصدد تدارک مقدمات برای تصرف تهران برآمدند و اندکی بعد به طرف تهران حرکت کردند. مستوفی الممالک نخست وزیر وقت به وسیله ملک الشعرای بهار(تاریخ‌نگار و سیاست‌مدار) و سلیمان میرزا(رهبر حزب دموکرات در مجلس دوم) به کمیته حزب دموکرات محرمانه دستور داد که به قم بروند. ژاندارمری با مهمات و سفیرهای متحدین و آلمان و شماری از نمایندگان مجلس و مردم به قم رفتند. در این میان مستوفی‌الممالک تصمیم گرفت که به علت حرکت قوای روسیه به تهران، شاه و هیات دولت را نیز از تهران به اصفهان منتقل کند اما در چنین شرایطی سپهسالار وزیر جنگ، کامران میرزا(شاهزاده قاجار) و صمصام السلطنه( از رجال دوره قاجار و سران ایل بختیاری) به همراه عده دیگری از رجال کهنسال به دربار رفتند تا احمدشاه جوان را از رفتن به اصفهان منصرف کنند. ساعتی بعد سفیرهای روس و انگلیس نیز به آنها پیوستند، هرچند که احمدشاه بار نخست سفرای ۲ دولت را نپذیرفت اما سرانجام به حضور او رسیدند و به او یادآوری کردند که در صورت عزیمت از تهران، او از سلطنت خلع کرده و فرد دیگری را به جای او خواهند نشاند. در چنین شرایطی احمدشاه اخذ تصمیم در این باره را به دولت واگذار کرد و عاقبت دولت از تصمیم انتقال به اصفهان منصرف شد و نیروهای روسیه از آمدن به تهران منصرف شدند.

تشکیل دولت ملی

کمیته دفاع ملی که در قم از سران دموکرات مانند سلیمان میرزا، میرزا سلیمان خان میکده(از افراد تأثیرگذار در انقلاب مشروطه) و شمار دیگری تشکیل شده بود و با شونمان(صنعتگر آلمانی) و مامور دولت آلمان همکاری می‌کرد، به محض اینکه قوای روسیه از ۲ طرف به قم هجوم بردند و نیروهای ژاندارمری و چریک های داوطلب را در هم شکستند از قم به کاشان و از آنجا به اصفهان رفتند و عده زیادی از مبارزان و مجاهدین دوره انقلاب مشروطه از هر صنف و طبقه نیز با آن همراه شدند. در ضمن روسای احزاب دیگر مانند سید محمدصادق طباطبایی از حزب اعتدالیون و سید حسن مدرس نیز به اصفهان رفتند. این دسته‌ها و گروه‌ها به تدریج از اصفهان به طرف کرمانشاه که آن زمان در تصرف نیروهای عثمانی بود، مهاجرت کردند و در آن شهر، نظام السلطنه مافی نیز به آنان پیوست و یک دولت ملی به ریاست نظام السلطنه تشکیل شد.

اختلاف و تفرقه

شاید دولت ملی می توانست با کمک نیروهای عثمانی و آلمان و با مساعدت مالی آلمان ها که آن زمان به متحد خود، عثمانی نیز کمک مالی می‌کرد، هسته نیرومندی برای مبارزه با متفقین یا دست کم برای دفاع از ولایات غربی ایران در برابر نیروهای روسیه تزاری به وجود آورد اما به زودی بین رهبران و سران ۲ حزب دموکرات و اعتدالی از یک طرف و میان مقامات عثمانی و آلمان از طرف دیگر اختلاف نظر و عقیده پدید آمد و عثمانی‌ها به متحد خود آلمان اعتراض می‌کردند که چرا به طور مستقیم با افراد و محافل ملی ایران تماس گرفته است و حال آنکه می بایست روابط خود را با حکومت ملی به وسیله مقامات عثمانی برقرار کند.

شکست دولت ملی

در چنین شرایطی و در گیر و دار مبارزه سیاسی ۲ حزب دموکرات و اعتدالی که دولت ملی و مساله مهاجرت را زیر نفوذ خود قرار داده بود، نیروهای روسیه تزاری در خانقین نیروهای دولت ملی را شکست دادند و این شکست مواجه شدن با خطر مبارزه ۲ حزب پایان بخشید و رهبران احزاب دموکرات و اعتدالی با هم کنار آمدند و هر ۲ حزب را منحل کردند. با پیشروی متفقین دولت ملی و مهاجرین پس از حدود ۹ ماه توقف در کرمانشاه مجبور شدند، این پایتخت تازه تاسیس را رها کرده به قصر شیرین عقب نشینی کنند.

استانبول؛ پایان مسیر پر تلاطم

مهاجرین پس از سپری کردن یک دوره کوتاه با همه امیدهای واهی که برای فتح تهران داشتند، اینک به پایان راه نزدیک شده بودند. به همین دلیل هم به طرف استانبول عقب نشینی کردند به هر حال سفر به استانبول برای مهاجرین انتهای راهی پر پیچ و خم و برای دولت ملی پایان مسیری پر تلاطم بود.

در استانبول آخرین و شاید مهم ترین رخداد دوران حیات دولت موقت ملی به وقوع پیوست که در این واقعه شرکت نمایندگان این دولت در کنفرانس صلح برست لیتوفسک بود. دولت ملی با شرکت فعال در این کنفرانس مواضع آزادیخواهان ایران را مطرح کرد و آنها را با موفقیت به تصویب اعضای کنفرانس رساند. بدین ترتیب پیروزی چشمگیری برای ایرانیان در سطوح بین المللی به ارمغان آورد. به هر حال پس از کنفرانس برست لیتوفسک در اعلامیه ای که از طرف مهاجران ایرانی مقیم استانبول منتشر شد، رسماً پایان عمر دولت موقت ملی اعلام شد.

منابع

۱- شمیم، علی اصغر. (۱۳۸۷)، ایران در دوره سلطنت قاجار، تهران: نشر بهزاد.

۲- ل. ی. میروشنیکف. (۱۳۴۴)، ایران در جنگ جهانی اول، ترجمه: ع. دخانیاتی، تهران: امیرکبیر.

۳- تورج اتابکی(۱۳۸۷)، ایران و جنگ جهانی اول، ترجمه: مهدی حقیقت خواه، تهران: انتشارات ققنوس.

مطالب مرتبط

تگ‌ها

مطالب پربیننده

پربیننده
آخرین مطالب

عضویت در خبرنامه