زنان از شوهر ایده آلشان چه انتظاری دارند؟

زنان از شوهر ایده آلشان چه انتظاری دارند؟

رابطه زن و شوهر، در ایده آل ترین حالت ها، رابطه ی یک زوج عاشق پیشه است که دائما در حال برطرف کردن نیازهای یکدیگرند، یک پله پایین تر که بیاییم، دوست داشتن و عادت است که باعث می شود این زوج در کنار هم آرامش یابند.

به طور کلی دوست داشتن، مزه ی زندگی مشترک است که بدون آن روز مردگی نصیب هر دو نفر می شود، پس باید بتوانیم در هر لحظه از زندگی مشترکمان، تا جایی که می توانیم در جهت رفع توقعات و انتظارات طرف مقابل باشیم تا شیرینی زندگی در نظرمان بیشتر شود و به قول معروف من آن پسندم که جانانم پسندد.


توقعات مردان ساده است...

هر مرد عادی در رابطه ی ایده آلش، آرزوی همسری به تمام معنا کدبانو را می کند، که هر روز پس از اینکه به خانه می آید، نه تنها شام خوشمزه ای برایش آماده کرده و محیط گرم و مطبوعی فراهم کرده باشد، بلکه راه اتاق خواب را هم با گل سرخ فرش کرده باشد. با اینکه بیشتر زنان امروزی زمان و انرژی کافی ندارند تا به شوهرانشان کمک کنند تا در این فضای رویایی زندگی کنند، اما، به طور میانگین، آنان هم، رویاهای نسبتاً غیرواقعی خود را در ذهن دارند.


امان از این زنان پر توقع!

زن آرزو دارد همسر عاشق پیشه و حمایت گری داشته باشد که زمانی که از سر کار به خانه می آید، با یک شاخه گل سرخ(توجه کنید شاخه گل، نه یک انگشتر الماس!) یا با کلام دلنشین و آگاهانه به او محبت کند.

از راه های مختلف و به میزان متفاوت، زنان می خواهند شوهرانشان بیشتر شبیه زنان باشند. اکنون که زنان کار می کنند و از نظر زمان در مضیقه هستند، از مردان می خواهند تا مسئولیت های داخل خانه و رابطه شان را به طور مساوی تقسیم کنند. دیگر برای هیچ مردی کافی نیست که فقط تأمین کننده ی خوبی برای خانواده اش باشد. اگر زن بیرون از خانه هم مانند داخل خانه کار کند، از مرد می خواهد که او هم در خانه به اندازه ی بیرون کار کند. به عقیده ی او، مرد می توانست در این رابطه حضور پررنگتری داشته باشد. مرد باید شریک غمخواری باشد که به استرس های روزانه ی همسرش با علاقه گوش می دهد و در همه ی وظایف روزانه داخل خانه با او سهیم می شود. اما مردان هم اولویت های خود را دارند. درست مانند زنان که از شوهرانشان می خواهند با زمان تغییر کنند. شوهران از همسرانشان می خواهند در رفتار با آن ها مانند مادرانشان در 30 سال پیش یا قبل از آن رفتار کنند!

استرس هنگامی افزایش می یابد که انتظارات غیرواقعی با واقعیت های زندگی مدرن تداخل کند. البته، بیشتر تنش ها ناشی از تغییر زنان است. زنان امروزی دو برابر مادرانشان مسئولیت دارند. آنها نه تنها به سبب کار خارج از خانه، فشار اقتصادی را تحمل می کنند بلکه یک قانون قدیمی و شاید ژنتیکی هم به آن ها می گوید باید در خانه کار کنند. بر خلاف مردان، زنان به خاطر غریزه ی مراقبت کردن و خانه داری درونی شان، خواسته ها، آرزوها، نیازها و استانداردهای ویژه ای دارند که از مادر مادربزرگشان به ارث برده اند.

برای پرهیز از تداخل نقش ها و مسئولیت ها، زنان و مردان فقط می توانند به درک بهتر همسرشان امیدوار باشند. مردان باید تشخیص دهند که مسئولیت هایی روی دوش همسرانشان سنگینی می کند و کوچک ترین کمک از جانب شوهرش می تواند کارهایش را آساتر کند. همزمان، زنان هم باید محدودیتهای مردان در توانایی یا ناتوانی در حمایت بیشتر از همسرانشان را تشخیص دهند

زن و مرد در پایان یک روز کاری

بیشتر مردان زیبایی و خانه ی مرتب و منظم را دوست دارند، اما می توانند وارد خانه ی نامنظم و شلوغی شوند، هم استراحت کنند و هم تلویزیون ببینند. برای هیچ مردی این موضوع آنقدر هم مهم نیست. برای مرد، استراحت کردن اولویت دارد، بنابراین در حقیقت چیزی به جز مبل در خانه توجهش را جلب نمی کند. در واقع، پس از یک روز طولانی در محل کار مرد نفس عمیقی می کشد و دقیقاً از زمانی که به فکر رفتن به خانه است، شروع به استراحت می کند.

این قضیه در مورد زنان خیلی فرق می کند. به مجرد اینکه زن به فکر انجام کارهای خانه می افتد، استرسش زیاد می شود. او به فکر ظرف های نشسته و لباس های کثیفی است که روی هم جمع شده اند. تک تک سلول های بدنش می گویند: «خانه ام باید پیش از اینکه استراحت کنم، تمیز شود.» استراحت؟!

قوانین داخل خانه به ذهنش فشار می آورند و حس می کند که اول باید آن ها را رعایت کند. در طول روز، در ذهنش فهرست بلند بالایی دارد، کارهایی که پیش از اینکه بخواهد کاری دیگر انجام دهد یا از چیزی لذت ببرد، باید انجام شوند و از این فهرست خط بخورند، یعنی اول کارهای خانه و بعد کارهای خودش.

با رفتن از محل کار به سوی خانه، مردان می خواهند استراحت کنند. اما زنان حس می کنند زیر فشار فهرست کارهایی هستند که هرگز پایانی ندارد. زن دائما با خود می گوید: او ساعت 5 بعد از ظهر آزاد است پس چرا از وقت آزادش برای کمک کردن در کارهای خانه استفاده نمی کند. مگر اینجا خانه ی او هم نیست؟ و اینجاست نقطه ی شروع تنش ها...

برای پرهیز از تداخل نقش ها و مسئولیت ها، زنان و مردان فقط می توانند به درک بهتر همسرشان امیدوار باشند. مردان باید تشخیص دهند که مسئولیت هایی روی دوش همسرانشان سنگینی می کند و کار مانع می شود که زنان بتوانند خانه ی بی عیب و نقصی داشته باشند. زن فشار زیادی را تحمل می کند. کوچک ترین کمک از جانب شوهرش می تواند کارهایش را آساتر کند. همزمان، زنان هم باید محدودیتهای مردان در توانایی یا ناتوانی در حمایت بیشتر از همسرانشان را تشخیص دهند. مرد به آسانی نمی تواند به زن تبدیل شود.

بیشتر مردان آمادگی ندارند برای همسرانشان شوهرانی گوش به فرمان، خوش برخورد و عاشق پیشه باشند. شاید همه ی تلاششان را بکنند تا برای لحظاتی، شاید هم چند سال اول، چنین فضایی رویایی را به وجود آورند.

برای هر مردی غیر واقعی است که از زنی توقع داشته باشد، بی کمک شوهرش خانه ی زیبایی بسازد خوش شانس، مردی است که می تواند نیازهای یک زن را با کمک کردن در کارهای خانه، خوب ارتباط برقرار کردن و توجهات دائمی عاشقانه درک کند، که در این صورت، همسرش برای او تبدیل به زنی واقعاً شاد می شود.

مطالب مرتبط

تگ‌ها

مطالب پربیننده

پربیننده
آخرین مطالب

عضویت در خبرنامه