حاج قاسم سلیمانی؛ فاتح و سردار جنگ شناختی

حاج قاسم سلیمانی؛ فاتح و سردار جنگ شناختی

رحمت طهمورثی
یکی از اهداف دشمن در جنگ شناختی تضعیف سرمایه اجتماعی و ایجاد دو دستگی در جامعه است که شهادت سردار سلیمانی توانست خونی تازه در رگ‌های همبستگی ملی جاری کند.

صبح روز جمعه ۱۳ دی‌ماه رسانه‌های عراقی به نقل از مقام‌های رسمی این کشور اعلام کردند که خودروی حامل سردار «حاج قاسم سلیمانی» و «ابو مهدی مهندس» فرمانده حشد الشعبی، در حال خروج از فرودگاه بغداد، هدف بالگردهای آمریکایی قرار گرفت و هر دو نفر شهید شدند. سپاه پاسداران انقلاب اسلامی با صدور اطلاعیه‌ای اخبار مربوط به شهادت سردار سرلشکر قاسم سلیمانی فرمانده نیروی قدس سپاه پاسداران انقلاب اسلامی را تأیید کرد. سپاه پاسداران در اطلاعیه خود آورده است: سردار سرافراز اسلام حاج قاسم سلیمانی پس از عمری مجاهدت بامداد امروز در حمله بالگردهای آمریکایی به شهادت رسید.

پژوهشگر ایرنا با «علی توسلی کجانی» تحلیلگر مسائل سیاسی در مورد شهادت سردار سرفراز اسلام «حاج قاسم سلیمانی» به گفت‌وگو پرداخت.

سردار سلیمانی؛پیروز جنگ شناختی

توسلی کجانی در ابتدای این مصاحبه، با اشاره به شهادت سردار سلیمانی اظهار داشت: در هر نبردی، پیروزی و شکست وجود دارد. هر سرداری گاه فاتح است و گاهی مغلوب. کمتر امیری است که بدون گشودن سرزمین، فتح دل و عقل کند. تاریخ این سرزمین هیچ‌گاه به یاد نداشته که امیری مرز سرزمین اش آب‌وخاک نیست، بلکه اندیشه و اعتقاد است.

سردار سلیمانی نه‌تنها فاتح جنگ نظامی در جبهه‌های سوریه، عراق، یمن بود، بلکه توانست فاتح جنگ شناختی نیز باشد و خود به یکی از بزرگ‌ترین سرمایه‌های اجتماعی و نمادین ایران امروز تبدیل شود. در سال‌های پس از دفاع مقدس شکل رویارویی و ستیز نظام سلطه با ایران تغییر یافت. این عرصه که در ادبیات نظامی دنیا به جنگ‌های شناختی مشهور است، نظام سلطه میدان جدیدی را برای نبرد با ایران تعریف کرده است.

در جنگ شناختی هدف اصلی، منابع قدرت نرم هر نظام سیاسی است. هدف از این نبرد تغییر در قوه شناخت عموم مردم و نخبگان جامعه است. به این معنا که مسئول، نخبه و بخشی از توده مردم دچار تردید در ارزش‌ها و سیاست‌های حاکم می‌شود و به‌مرور نظام شناختی، بینشی و انگیزشی گذشته خود را نفی می‌کنند و نظام معرفتی و انگیزشی دشمن را می‌پذیرند و برای آن جبهه یارگیری می‌کنند.

 

این تحلیلگر مسائل سیاسی با اشاره به جنگ شناختی دشمن بیان داشت: در این جنگ خونی ریخته نمی‌شود، اما یارگیری دشمن از میان نیروهای داخل به‌سرعت اتفاق می‌افتاد. چند سالی است که انقلابیون پشیمان، مبارزان خسته و بی‌انگیزه‌ها را در اطراف خود می‌بینیم. افرادی که زمانی مدافع آرمان‌ها، ارزش، و بینش‌های نظام حاکم بودند و چه‌بسا فداکاری‌های بسیاری برای آن کرده‌اند، ولی امروز همان ارزش‌های دیروز خود را مورد تردید قرار می‌دهند و از نظام شناختی و معرفتی دیگر صحبت می‌کنند.

«جوزف نای»، محقق و سیاستمدار آمریکایی، مبدع عبارت “قدرت نرم” یا Soft Power است. او کتاب‌ها و مقاله‌های متعددی در خصوص به‌کارگیری قدرت نرم در مناسبات بین‌المللی و کسب هژمونی جهانی نوشته است. نای معتقد است قدرت نرم یک کشور از سه طریق قابل تأمین است: فرهنگ، ارزش‌های سیاسی و سیاست خارجه آن کشور.

در جنگ شناختی کشور مهاجم به هر سه منبع قدرت حمله می‌کند. پیروزی دشمن در جنگ شناختی سبب می‌شود تا توانایی اثرگذاری بر رفتارهای جامعه را به دست آورد و رفتارهای آنان را در امور سیاسی، اقتصادی، فرهنگی و حتی دیپلماتیک به سمت موردنظر خود سوق دهد.دشمن از تمامی امکانات خود برای توسعه این جنگ استفاده می‌کند. یکی از بسترهای مناسب شتاب‌دهنده این نبرد شبکه‌های اجتماعی و ماهواره‌ای است. تکنولوژی‌های ارتباطی بستر بسیار مناسبی برای تردید افکنی و تغییر در هنجارها، ارزش‌ها، باورها، نگرش‌ها و رفتارها ایجاد کرده است. ادامه این مسیر می‌تواند به ایجاد گسست عاطفی- ادراکی بین توده‌ها و نخبگان با حاکمیت و نهایتاً تضعیف و زوال سرمایه اجتماعی باشد. دشمن تلاش می‌کند با این تهاجم به مشروعیت زدایی، اعتبار زدایی، اعتماد زدایی، قداست زدایی، ناامید سازی و ناکارآمد نمایی بپردازد، تا درنهایت سبب رویگردانی اجتماعی و از بین رفتن سرمایه اجتماعی نظام شود.

دشمن در جنگ شناختی به دنبال از بین بردن سرمایه اجتماعی است. این مهم با ارائه تصویر نامطلوب از وضعیت فعلی و تصویر فاجعه آور از آینده اتفاق می‌افتد. دشمن تلاش می‌کند این تصویر را تبدیل به یک برداشت عمومی در جامعه کند، تا جایی که برخی از نخبگان سیاسی به دنبال این هستند که تصویر آمریکا را روتوش کنند و آن را کشور پیشرفت و تکنولوژی تعریف کنند و پیشرفت را درگرو همکاری و تعامل با آن دولت بازتعریف کنند. این افراد توانستند بخشی از فضای عمومی جامعه را تحت تأثیر خود قرار دهند و با خود همراه سازند. از سوی دیگر در این جنگ شناختی دستگاه‌های معرفتی و تبلیغی جمهوری اسلامی نتوانسته‌اند ارزش‌ها، باورها و حقانیت خود را به نسل سوم آن‌چنان‌که شایسته است منتقل کنند و در ارائه تصویر درست از دشمنی آمریکا چندان موفق عمل‌نکرده‌اند.

توسلی کجانی، نسل سوم انقلاب را کسانی دانست که درک مستقیم از جنایات آمریکا نداشته و بیان داشت: نسل سوم انقلاب درک مستقیم و بی‌واسطه از جنایات آمریکا ندارد و آن را کشور هالیوود و پروپاگاندای رسانه‌ای و مساوی با پیشرفت و سعادت می‌انگارد و از ماهیت حقیقی آمریکا آگاه نیست. در میدان جنگ شناختی، ملاک صحت‌وسقم دیگر القای رسمی حکومت نیست و ناکارآمدی نظام تبلیغی و شناختی زمانی خود را نشان می‌دهد که در اعتراض‌های صنفی و مدنی شاهد اعتراض به سیاست‌های بین‌المللی جمهوری اسلامی هستیم.

سردار سلیمانی؛ سرمایه اجتماعی فراموش‌نشدنی

به گفته توسلی، سردار سلیمانی توانست در سال‌های طولانی در بُعد نظامی و امنیتی توانایی آمریکا و دشمنان را به چالش بکشد. او با تحلیل عمیق از شرایط جنگ شناختی آسیب دیدگان این جنگ را فرزندان و دختران و پسران خودمان نامید و تلاش کرد به بازگشت آنان کمک کند. سردار می‌دانست این میدان شناخت، تحلیل و ابزاری دیگر می‌طلبد و پیروزی در این میدان به‌سادگی نیست. سال‌ها آرزوی شهادت را بر دوشش حمل می‌کرد و هزاران بار دعایش را از یاران خواسته بود. این میدان خون پاکی می‌خواهد که تمایلات اجتماعی را بتواند تغییر دهد.خون پاک حاج قاسم توانست آمریکای واقعی را به یاد مسئولان بیاورد و ماهیت استکباری آمریکا را برای جوانان نمایش دهد.

خون پاک سلیمانی لازم بود که چون مولایمان اباعبدالله با هدیه خون قلبش مردم را از جهالت دربیاورد و از ضلالت ساخته‌شده توسط نخبگان زخمی از جنگ شناختی، نجات دهد. در زیارت اربعین اباعبدالله می‌خوانیم که او با ریخته شدن خون پاکش توانست بندگان را از جهالت و ضلالت رهایی بخشد بَذَلَ مُهْجَتَهُ فِیک لِیسْتَنْقِذَ عِبَادَک مِنَ الْجَهَالَةِ وَ حَیرَةِ الضَّلالَةِ (جانش را در راه تو بذل کرد تا بندگانت را از جهالت و گمراهی برهاند).

خون پاک سردار توانست اعتماد به‌درستی سیاست استکبارستیزی و حقانیت راه و ارزش‌های اسلامی را در جامعه زنده کند. جوششی که از خون سردار در جهان اسلام و ایران شده است این حقیقت را پیش چشمان ما می‌گشاید که سردار سلیمانی توانست فاتح جنگ شناختی هم بشود، ببینم حاج قاسم چگونه توانست دوباره انسجام اسلامی و اجتماعی در ایران به وجود بیاورد و انتقام سخت از آمریکا را به یک خواسته ملی و اسلامی تبدیل کند. ببینم این روح آسمانی چگونه توانست دل‌های عالم را با حقانیت نظام همراه کند بینیم که چگونه جوانان ما با سلیمانی هم‌افق شده‌اند.ببینم که چگونه خون حاج قاسم توانست معادله جهانی را به نفع جهان اسلام و انقلاب اسلامی تغییر دهد. ببینم که چگونه نسل ما دوباره می‌خواهند مثل او بیاندیشند و ارزش‌هایش را همراه شوند.

او توانست با ایثار جان خود به سرمایه نمادین تبدیل شود و شکاف‌های پدید آمده طی سالیان گذشته میان مردم، نخبگان و ارزش‌های انقلاب و مسئولین را ترمیم کند و سرمایه اجتماعی جامعه را افزایش دهد و اعتماد و همراهی عمومی به سیاست‌های منطقه‌ای جمهوری اسلامی را تقویت کند.باید از این سرمایه به وجود آمده مراقبت کنیم و نگذاریم که با اختلافات سیاسی و اجتماعی این سرمایه پدید آمده آسیب ببیند. این سرمایه پتانسیل‌های بسیاری برای افزایش سرمایه اجتماعی در جامعه ایجاد کرده است همان چیزی که از بین بردنش هدف دشمن در جنگ شناختی است.

مطالب مرتبط

تگ‌ها

مطالب پربیننده

پربیننده
آخرین مطالب

عضویت در خبرنامه