ویژه سالروز شهادت صیاد شیرازی

صیاد شیرازی؛ محور وحدت ارتش و سپاه

صیاد شیرازی؛ محور وحدت ارتش و سپاه

 سردار سرلشگر پاسدار غلامعلی رشید درباره شهیدصیاد شیرازی می‌گوید: شهید صیاد شیرازی یک انسان عادی نبود و در حقیقت جنبه‌های برجسته و بارزی در شخصیتش داشت که او را از دیگران متمایز می‌کرد.

 سردار سرلشگر پاسدار غلامعلی رشید درباره شهیدصیاد شیرازی می‌گوید: شهید صیاد شیرازی یک انسان عادی نبود و در حقیقت جنبه‌های برجسته و بارزی در شخصیتش داشت که او را از دیگران متمایز می‌کرد.

سردار سرلشکر پاسدار غلامعلی رشید متولد ۱۳۳۲ در دزفول، از فرماندهان ارشد سپاه پاسداران انقلاب اسلامی در طول دفاع مقدس به شمار می‌آید و در تمامی عملیات‌های اصلی سپاه حضور داشت. او از ۱۳۶۵ تا ۱۳۶۸ معاون عملیات ستاد مشترک سپاه بود و در سال ۱۳۹۵ با حکم فرمانده معظم کل قوا به فرماندهی قرارگاه مرکزی خاتم الانبیاء(ص) منصوب شد. سردار رشید مسؤولیت‌هایی همچون مسؤول اطلاعات و عملیات سپاه دزفول، معاون اطلاعات و عملیات و جانشین رئیس ستاد کل نیروهای مسلح و همچنین معاون امور دفاعی دبیرخانه شورای‌عالی امنیت ملی را در کارنامه کاری خود دارد. سردار رشید معتقد است که تفکر بسیجی، اعتقاد عمیق به ولایت و میل به خدمت صادقانه و مخلصانه در تمام مراحل زندگی شهید صیاد شیرازی موج می‌زند. آنچه در پی می‌آید گفت‌وگویی با او است.

ابتدا مختصری از سابقه و نحوه آشنایی خود با سپهبد صیاد شیرازی توضیح دهید.

در مورد سابقه آشنایی‌ام با شهید بزرگوار سپهبد علی صیاد شیرازی باید عرض کنم بار اول در ماه چهارم جنگ بود که با ایشان در دزفول آشنا شدم. البته من نام ایشان را که آوازه بلندی هم در نیروهای مسلح داشت شنیده بودم و می‌دانستم که او یک افسر شجاع، پرتحرک و متدین است که از طریق ارتش جمهوری اسلامی ایران در مناطق کردستان علیه ضدانقلاب و مزدوران استکبار جهانی در کنار برادران سپاهی و بسیجی می‌جنگد. به هر حال ماه چهارم جنگ بود که او را در دزفول در حالی که با لباس شخصی بود، دیدم و با ایشان آشنا شدم. آن زمان هم درست ایامی بود که شهید صیاد شیرازی به دلیل تفکرات بسیجی‌وار خود و حمایت قاطعانه‌اش از منویات حضرت امام(ره) مغضوب بنی‌صدر و ضد انقلاب و لیبرال‌ها از ارتش اخراج شده و متواضعانه آمده بود در کنار برادران سپاه تلاش می‌کرد و آموزش‌هایی چون نقشه‌خوانی را که در ارتش فراگرفته بود در اختیار برادران سپاهی قرار می‌داد. وی علاوه بر کلاس‌های آموزشی که در تهران منعقد ساخت برای برخی از برادران سپاه هم در شهرهای جنگی از جمله دزفول کلاس‌هایی را برگزار کرد.

شهید صیاد شیرازی به دلیل تفکرات بسیجی‌وار خود و حمایت قاطعانه‌اش از منویات حضرت امام (ره) مغضوب بنی‌صدر و ضد انقلاب و لیبرال‌ها شد و از ارتش اخراج شده و در کنار برادران سپاه تلاش می‌کرد و آموزش‌هایی چون نقشه‌خوانی را که در ارتش فراگرفته بود در اختیار برادران سپاهی قرار می‌داد.

این ارتباط باز هم ادامه داشت؟

بله، بار دوم که باز خیلی طول نکشید در مهر ۱۳۶۰ بود که امام راحل(ره) ایشان را به فرماندهی نیروی زمینی ارتش منصوب کردند، آن زمان ما در اهواز بودیم که به دیدن‌مان آمدند، همان جایی که معروف به گلف بود و ما نام آن را به پایگاه منتظران شهادت تغییر داده بودیم. وقتی ایشان به آنجا آمدند با فرماندهان سپاه مانند سردار محسن رضایی، سردار صفوی، شهید باقری در پایان شمخانی و سایر عزیزان سپاهی که در آرزوی وحدت و یکپارچگی با ارتش بودند دست دوستی، برادری، اتحاد و انسجام دادند و از همان جا بود که کار مشترک عملیات ارتش و سپاه شکل گرفت، ایشان به اوامر امام راحل توجه خاصی داشت و می‌گفت: «امام فرمودند همه باید یکی شویم، ید واحده شویم» در سال اول جنگ، بنی صدر ادعا کرد که جنگ را علم و تخصص حل می‌کند، ما باید زمین بدهیم و زمان بگیریم! می‌گفت ما باید به شیوه اشکانیان بجنگیم. تمام این شعارها را داد اما نتوانست هیچ کاری صورت بدهد و موفق نشد حتی یک عملیات برجسته و گسترده علیه عراقی‌ها به اجرا درآورد. از سویی فرمانده فرمانده کل قوا هم بود. در چنین شرایطی بود که امام (ره) یک فرمانده ۳۵ الی ۳۶ ساله جوان را به نام «علی صیاد شیرازی» در صدر نیروی زمینی ارتش منصوب کردند.

از عملیات بیت‌المقدس و نقش شهید صیاد برای‌مان بگویید.

شهید صیاد در بیت‌المقدس فرماندهی نیروی زمینی ارتش و همچنین فرماندهی قرارگاه مرکزی کربلا از طرف ارتش را عهده‌دار بود. از سوی سپاه هم سردار رضایی فرماندهی این قرارگاه را به عهده داشت. شهید صیاد با تدبیر بلندی که داشت، اصرار می‌کرد عملیات آزادسازی هر چه سریع‌تر صورت بگیرد و دلیل ایشان هم این بود که دشمن بعد از عملیات فتح‌المبین دریافته است که اولویت نقطه‌ای که رزمندگان اسلام در حمله بعدی در منطقه جنوب به سراغ آن خواهند آمد، همین منطقه بیت‌المقدس در غرب کارون و جنوب غربی اهواز است. لذا به همراه سردار رضایی تأکید داشت که نباید زمان را از دست داد و همین کار هم صورت گرفت. مرحله اول عملیات به خوبی پیش رفت تا اینکه ما بعد از تکمیل دو مرحله اول به مدت ۱۰ روز پشت دروازه‌های خرمشهر تأمل کردیم، چون ورود به خرمشهر نقطه اوج و بحرانی عملیات و لذا به دنبال راهکاری بودیم که عملیات ورود با شکست مواجه نشود. بیم از این داشتیم که قبل از حمله ما دشمن شهر را تخلیه کند. می‌توانیم بگوییم فتح خرمشهر، یادگار تدبیر عالی شهید صیاد شیرازی بود.

یکی از حضورهای حماسی شهید، حضور داوطلبانه وی در عملیات مرصاد بود. از خاطرات شرکت وی در این عملیات بگویید.

همچنان که می‌دانید صیاد شیرازی از نیمه سال ۶۵ به بعد فرمانده نیروی زمینی ارتش نبود و تنها نماینده حضرت امام(ره) در شورای‌عالی دفاع بود که مسؤولیتی هم در آن نداشت، اما وقتی که خبر حمله منافقین به غرب و اسلام‌آباد را شنید، بی‌هیچ توقعی و بدون اینکه منتظر دستوری بماند به کرمانشاه رفت و هوانیروز را به حالت آماده‌باش درآورد.

ارتباط شهید صیاد شیرازی با امام چگونه بود؟

مهمترین عملکرد شهید در اجرای اوامر امام(ره) را می‌توانیم در تلاش وی بر وحدت‌بخشی نیروهای سپاه، ارتش و بسیج بدانیم. یادم می‌آید در جلسه‌ای که فرماندهان عملیات از سپاه و ارتش حضور داشتند و در محضر امام بودیم حضرت امام خمینی(ره)دست‌های سردار رضایی و سپهبد صیاد شیرازی را در درست هم گذاشتند و تأکید کردند که با وحدت عمل کنید. این کار امام(ره) احساسات حاضران را برانگیخت و شهید صیاد تا آخر عمر به دنبال این هدف بود و می‌کوشید، ارتش و سپاه را به یک میزان حمایت کند.

مهمترین عملکرد شهید صیاد شیرازی در اجرای اوامر امام(ره) را می‌توانیم در تلاش وی بر وحدت‌بخشی نیروهای سپاه، ارتش و بسیج بدانیم.

چه ویژگی‌های برجسته‌ای از ایشان در ذهن دارید؟

همین قدر بگویم که شهید صیاد شیرازی یک انسان عادی نبود و جنبه‌های برجسته و بارزی در شخصیتش داشت که او را از دیگران متمایز می‌کرد. از لحاظ شجاعت کم‌نظیر بود و شجاعت بالایی در وجودش موج می‌زد. بسیاری از سرداران و رزمندگان در جنگ ایشان را دعوت می‌کردند که در عقبه بماند و از رفتن به صحنه‌های بحرانی، خودداری کند، اما این شهید عزیز هرگز قبول نمی‌کرد و با شجاعت تمام، دوشادوش رزمندگان می‌جنگید. زمانی که به عنوان معاون بازرسی ستاد کل نیروهای مسلح بود از اذان صبح تا انتهای شب کار می‌کرد. هیچ‌گاه ندیدیم خسته شود. به قول برادرها صیاد شیرازی «خستگی را خسته می‌کرد» من نزدیک پنج سال از نزدیک در یک قرارگاه با ایشان زندگی کردم. در زمان جنگ در قرارگاه مرکزی کربلا یا در قرارگاه مرکزی خاتم الانبیاء با هم بودیم و یک بار ایشان را در حال خواب ندیدم. اینکه کجا و یا کی می‌خوابید؟ واقعا در حیرتم!

مطالب مرتبط

تگ‌ها

مطالب پربیننده

پربیننده
آخرین مطالب

عضویت در خبرنامه