مقالات اجتماعی

نقد یعنی جدا کردن اثر اصیل از اثر عقیم

نقد یعنی جدا کردن اثر اصیل از اثر عقیم

در این مطلب و مبحث مجمل و مختصر، به لغت‌شناسی و فیلولوژی «philology» واژه نقد اندیشه و اهتمام می‌ورزم و تلاش خواهم نمود به‌قدر وسع در کنکاش و کندوکاو واژه و واژه‌شناسی « lexicology» نقد روشنی ایجاد کنم و آگاهی اولیه درباره نقدشناسی که حداقل اثر و حاصل تعریف و توصیف و توضیح لغت‌شناسی اندیشه ورزانه است، پیدا و پدیدار شود.

 به تصور بنده، نقد یعنی هستی و اثر اصیل در مقابل نیستی و اثر عقیم. مثل پول نقد در برابر نسیه.

در ادامه یادداشت چهارم اسفند روزنامه همدلی با محمد علی نویدی مدرس دانشگاه می‌خوانیم: در این مطلب و مبحث مجمل و مختصر، به لغت‌شناسی و فیلولوژی «philology» واژه نقد اندیشه و اهتمام می‌ورزم و تلاش خواهم نمود به‌قدر وسع در کنکاش و کندوکاو واژه و واژه‌شناسی « lexicology» نقد روشنی ایجاد کنم و آگاهی اولیه درباره نقدشناسی که حداقل اثر و حاصل تعریف و توصیف و توضیح لغت‌شناسی اندیشه ورزانه است، پیدا و پدیدار شود.

به تصور بنده، نقد یعنی هستی و اثر اصیل در مقابل نیستی و اثر عقیم. مثل پول نقد در برابر نسیه. به تحقیق، ریشه نقد و نقادی به زمان و مکان هم‌کلامی و زبان‌آوری و برهان پروری آدمیان می‌رسد که قدرت گفت‌وگو و تعامل پیدا کردند و به سخن همدیگر نقبی و نفوذی پیدا کردند.

واژه «critic» کریتک و »criticism، هم در زبان‌ها و زمان‌های روم، لاتین و یونان و اروپای باستان و دوران جدید به معنی نقد و انتقاد و نقادی است. «فرهنگ‌نامه، Robert». در زبان فارسی واژه نقد پیام‌رسان قدرت تشخیص و جداسازی سره از ناسره و نیک از زشت و خوب از بد را می‌رساند؛ یعنی، نقد و نقدکردن، امر خالص و پاک را از امر آمیخته و ناپاک تمیز دادن و جدا کردن است. 

مثل، تشخیص و تمییز سخن مستدل و معقول و مؤثر از سخن معیوب و معلول و مهمل. «نقدی سره ست عمر و جهان قلب بد، مده/نقد سره به قلب که نیاید تو را سره.»(ناصرخسرو) بنابراین، نقد همان تشخیص عیار و معیار است تا جعلیات و کجی‌های امور و سخن و مسئله راست شود و عیار پیدا کند و حقیقت یابد.

ازاین‌روی، نقد وارد ساحت اندیشه ورزی می‌شود و چون در عمل و صحنه زندگی به کار آدمی می‌آید، در میدان اثربخشی نیز ورود پیدا می‌کند. بدین‌سان، نقدشناسی به اندیشه ورزی اثربخش محتاج می‌افتد. کار نقد همانند کار صرافان است؛ صرافان گردانندگان و دادوستدکنندگان پول و طلا و دلار هستند، صراف پول شناس و دلار شناس است و نقاد سخن‌شناس و برهان فهم. گویی، صراف سه کار انجام می‌دهد: یکم. تشخیص پول معتبر و مقبول؛ و دوم. 

جداسازی پول‌های جعلی و معیوب؛ و سوم، دادوستد مستمر و مدام. نقد و نقاد نیز چنین می‌کند: سخن‌شناس، سخن‌سنج و سره مند. به‌عبارت‌دیگر، نقد هرس کردن و فرخو نمودن است تا زواید سخن و اثر حذف و اصلاح شوند و سایه‌ها و ثمرها افزون شوند؛ بنابراین، نقد اصل را از فرع تمییز دادن و جدا کردن است، دانه از کاه سوا نمودن است؛ زیرا تا اصل‌ها و مبناها شناخته نشوند، فرع‌ها و بناها ساخته نمی‌شوند. 

نقد، اصلاح و تکمیل و ترمیم است، نقد، یاری گری و امدادرسانی و اعانت است؛ نه زهر پراکنی و تخریب و اهانت. معنی نقد اثربخش همین است. «پیش ظاهربین چه قلب و چه سره/او چه داند چیست اندر قوصره.» (مثنوی مولانا) چون قوصره ظرفی است پوشیده و پنهان، نیاز به اندیشیدن، تجربه، دانش و مهارت دارد. نقد، همین است و نقاد نیازمند، آموزش، تجربه، مهارت و تمرین بی‌امان دارد.

نقد همان چوبک‌های تمیز و تشخیص است. چوبک‌هایی که در بقالی‌ها و نانوایی‌ها و حتی بازی‌های مهم اعمال و استفاده می‌شد، تا بین ستانده و داده معیار باشد تا بین برنده و بازنده اعلام و علامت باشد. حاصل سخن این است که نقد فهم و آگاهی از امر درست از نادرست با برهان و شواهد واقعی و اثربخش است. نقد به‌گزینی و گل‌چینی و انتخاب متن و طریق معقول و منطقی و واقعی است در مقابل سخن خرافی و بی‌دلیل. آیا امر نقد و نفیس و هستومند با امر نسیه و نیستی وش یکسان است؟

مطالب مرتبط

تگ‌ها

مطالب پربیننده

پربیننده
آخرین مطالب

عضویت در خبرنامه