ویژه ولادت پیامبر مهر و رحمت حضرت محمد بن عبدالله (ص)

وحدت زیر ردای رحمت

وحدت زیر ردای رحمت

 بعثت رسول اکرم(ص)، «رَحمَة لِلعَالَمین»، تنها یک رویداد تاریخی نیست بلکه سرآغاز فصلی جدید در دفتر زندگی انسان‌ها و مژده‌رسان شروع طلوعی جدید در عمر بشریت است؛ طلوعی پرشکوه، معرفت‌بخش و بیدارگر.

 بعثت رسول اکرم(ص)، «رَحمَة لِلعَالَمین»، تنها یک رویداد تاریخی نیست بلکه سرآغاز فصلی جدید در دفتر زندگی انسان‌ها و مژده‌رسان شروع طلوعی جدید در عمر بشریت است؛ طلوعی پرشکوه، معرفت‌بخش و بیدارگر.

در ادامه یادداشت یکم آبان ۱۴۰۰روزنامه ایران به قلم همایون همتی استاد دانشگاه تهران آمده است: 

در آستانه ولادت فرخنده پیامبر نور و رحمت(ص) قرار گرفته‌ایم. به بهانه این مناسبت خجسته، بعثت پیامبر(ص) و ضرورت نبوّت و برکات و آثار آن را مورد تأمل قرار می‌دهیم. بعثت رسول اکرم(ص)، «رَحمَة لِلعَالَمین»، تنها یک رویداد تاریخی نیست بلکه سرآغاز فصلی جدید در دفتر زندگی انسان‌ها و مژده‌رسان شروع طلوعی جدید در عمر بشریت است؛ طلوعی پرشکوه، معرفت‌بخش و بیدارگر. در طول تاریخ اسلام تاکنون کتاب‌ها، مقاله‌ها و رساله‌های بسیاری درباره شخصیت پیامبر(ص) و فضیلت‌های ایشان نگاشته شده است با این حال هنگامی که به زندگی او رجوع می‌کنیم و به تأمل می‌نشینیم به نایافته‌ها و ناگفته‌های بسیاری برمی‌خوریم.

بی‌هیچ گزافه‌گویی، پیامبر اسلام(ص) از شخصیت‌هایی است که همواره در طول زندگی منادی و حمایتگر ارزش‌های متعالی اخلاقی بوده است و فلسفه بعثت خود را در سخنی که از او منقول است «به تکمیل رساندن ارزش‌های اخلاقی» معرفی کرده است؛ إِنَّمَا بُعِثْتُ لِأُتَمِّمَ مَکارِمَ الْأَخْلَاقِ. به همین سبب ولادت چنین مولود مبارکی بی‌شک رویداد بسیار خجسته‌ای است؛ زیرا بعثت، سرآغاز جنبشی اخلاقی در میان انسان‌ها مبتنی بر حکمت و فرهیختگی و برای استقرار حق و عدل است.

آسمانـها بنــده مــاه وی‌اند
شرق و مغرب جمله نانخواه وی‌اند
زانک لولاکست بر توقیع او
جمله در انعام و در توزیع او
گر نبودی او نیابیدی فلک
گردش و نور و مکانی ملک
گر نبودی او نیابیدی بهار
هیبت و ماهی و درّ شاهوار
گر نبودی او نیابیدی زمین
در درونه گنج و بیرون یاسمین(مولانا)
رحمت برای اهل عالم

پیامبر(ص) که آمد هستی از او روشنی یافت، بتها شکسته شد، ظلم و تبعیض از جامعه رخت بربست و عرب جاهلی با خدا آشنا شد. خدای مهربانی‌ها، خدای قسط و عدل، خدایی که به انسان‌ها نزدیک است و رنج انسان را می‌بیند و می‌داند؛ نه خدایی در دوردست‌ها که با رنج انسان‌ها بیگانه است و در اوج هیبت و شکوه خود از ساحتی فرازین با استغناء و بی‌اعتنایی بشر را بنگرد و دم برنیاورد. بلکه خدایی که در کنار انسان است با او می‌زید و اندیشناک اوست. خدایی آگاه و مسئول، دوستدار و دل‌نگران انسان، خیرخواه و هدایتگر.

خدایی که مونس و همدم آدمی در هر لحظه زندگی اوست (مولانا در «مثنوی معنوی» می‌گوید: مصطفی آمد که آرد همدمی) و پیامبرش انسانی از جنس انسان‌های عادی است که بر او وحی می‌شود (قُلْ اَنَّما اَنَا بَشَر مِثْلُکمْ یوحی إلَیّ). در بین انسان‌ها زندگی می‌کند، رنج آنها را می‌فهمد، با محرومان و تهی‌دستان همنشین می‌شود. انسانی برگزیده و والا است ولی خود را تافته جدابافته آفرینش نمی‌داند و به آنها فخر نمی‌فروشد. بعدها که به خلوت‌نشینی در «غار حراء» پرداخت در سکوت سرشار غار به تنهایی آدمی و «وضعیت بشری» می‌اندیشید. (این خلوت‌های روحانی در اصطلاح سیره‌نگاران «تحنُّث» نامیده می‌شود) او به رهایی انسان فکر می‌کرد و زنجیرهایی که دست و پای دل و ذهن آدمی را در برگرفته بود. در سوره اعراف در تبیین اهداف بعثت آمده است: «پیامبر آمده است تا زنجیرها را از دست و پای شما برگیرد و آزادتان کند و نه تنها از دست و پا که از ذهن و ضمیر و دل و افکار خرافه‌آلود شما. سنّت‌های جاهلی را در هم کوبد و با جهان‌های فراخ آشنایتان سازد»(اعراف/ ۱۵۷)

خداوند حضرت محمد(ص) را به رسالت فراخواند تا به خاموش کردن فتنه‌ها، به مبارزه با جاهلیت، لغزش‌ها، نادانی‌ها و محو بی‌عدالتی و ستم بپردازد تا دنیای ظلمت‌زده را به نور وحی و هدایت روشن کند و انسان‌ها را از کج‌راهه و انحراف بازدارد.
 

شرایط و ویژگی‌های جامعه و زمانه پیامبر(ص)

حضرت علی(ع) که خود از پیشگامان ایمان به رسول اکرم(ص) و همراه همیشگی ایشان بوده است در تبیین شرایط جهان و جامعه هنگام بعثت می‌فرماید: «او را هنگامی به رسالت فرستاد که در جهان رسولانی نبودند. زمانی دراز بود که مردم به خواب رفته بودند. فتنه‌ها سربرداشته و کارها نابسامان بود. آتش جنگ‌ها شعله می‌کشید، روشنایی از جهان رخت‌بربسته و فریب و نادرستی آشکار گردیده بود. جهان به باغی می‌مانست که برگ درختانش به زردی گراییده بود و کسی از آن امید ثمره‌ای نداشت. آبش فروکش کرده بود. پرچم‌های هدایت کهنه و فرسوده گشته و رایت ضلالت پدیدار شده بود. دنیا در آن روزگاران بر مردمش چهره دژم کرده بود و بر خواستاران خود ترش‌روی گشته بود. میوه‌اش فتنه بود و طعامش مردار. در درون وحشت نهفته داشت و از برون شمشیر ستم آخته.» (نهج‌البلاغه/خطبه ۸۹) پیامبر(ص) در چنین شرایط بدی ظهور کرد و به رسالت برخاست.

باز از علی(ع) بخوانیم که کسی بهتر از او نمی‌تواند آن جامعه گمراه و ظلمت‌زده و آن شرایط دردناک و اندوه‌زا را برای ما با کمال امانت و دقت ترسیم کند؛ «مردمان در فتنه‌هایی گرفتار بودند، که در آن رشته دین گسسته بود و پایه یقین شکست برداشته و می‌لرزید. هر کس به چیزی که خود اصل می‌پنداشت چنگ زده بود. کارها پراکنده و در هم، راه بیرون شدن از آن فتنه‌ها باریک، طریق هدایت مسدود و کوری و بی‌خبری انسان شایع و همه‌گیر که هدایت را آوازه‌ای نبود.

خدا را گناه می‌کردند و شیطان را یار و یاور بودند. ایمان، خوار و ذلیل بود. ستون‌هایش از هم گسیخته و نشانه‌هایش دگرگون و راه‌هایش ویران و جاده‌هایش محو و ناپدید. همگان در راه شیطان گام می‌زدند و از آبشخور او می‌نوشیدند. به یاری این قوم بود که شیطان پرچم پیروزی برافراشت و فتنه‌ها برانگیخت و آنان را در زیر پاهای خود فروکوفت و پی سپر سُم‌های خود نمود. آنان، در آن حال، حیرت‌زده و نادان و فریب‌خورده بودند و بهترین خانه‌ها را بدترین همسایه.

شب‌ها خواب به چشمانشان نمی‌رفت و سرمه دیدگانشان سرشک خونین بود. آنجا سرزمینی بود که بر دانایش چون ستوران لگام می‌زدند و نادانش را بر اورنگ عزت می‌نشاندند.»(خطبه ۲)

و مولانای بزرگ، این عارف رازدان و دل‌آگاه، در مثنوی خود به همین واقعیت دردناک اشاره دارد آنجا که گفت:

احمقان سرور شدستند و ز بیم
عاقلان سرها کشیده در گلیم!

در جامعه‌ای که فرهنگ فرومرده بود، عدالت زیر لگدهای زر و زور و تزویر بی‌رمق افتاده بود؛ ستم، تفاخر و اشرافیت بیداد می‌کرد؛ فرزانگان خانه‌نشین بودند؛ خون می‌خوردند و یارای دم برآوردن نداشتند؛ هوس و شهوت حکومت می‌کرد؛ سودپرستی و دنیاطلبی ارزش رایج شده بود؛ فضیلت‌ها فراموش شده بود و رذیلان فرومایه به سروری رسیده بودند، خداوند پیامبر خود را در آن یلدای تاریک پرظلمت و شب یخ گرفته زمستانی برای نوربخشی به جهان و زدودن تاریکی‌ها، جهالت‌ها، ستمگری‌ها و بی‌فرهنگی‌ها به سوی جهانیان فرستاد: وَمَا اَرْسَلْنَاک إِلَّا رَحْمَة لِلْعَالَمِینَ (انبیاء ۱۰۷) «و (ای رسول) ما تو را نفرستادیم مگر آنکه رحمت برای اهل عالم باشی.» وَ دَاعِیا إِلَی‌الله بِإِذْنِهِ وَ سِرَاجًا مُنِیرًا (احزاب ۴۶) «و به اذن حق (خلق را) به سوی خدا دعوت کنی و (در این شب ظلمانی جهان) چراغ فروزان عالم باشی.»

و بدین‌سان پیامبر(ص) مبعوث گشت تا آن فضای پرالتهاب جاهلیت‌زده را آرامش بخشد و قلدران و زورمندان را سرجای خود بنشاند و محرومان و پابرهنگان را برکشد و سروری دهد. شایستگان را در رأس امور قرار دهد و جامعه را به فلاح و رستگاری رهنمون گردد. او آمد تا «چراغ آفرینش» باشد و کل هستی را روشن سازد. مولانا در مثنوی نیکو سروده است:

بی فروغت روز روشن هم شب است
بی پناهت شیر اسیر اَرنَب است!

همانگونه که خدا خود روشنگر هستی است؛ «اللهُ نورُ السماواتِ وَ الأرضِ»، پیامبرش نیز که «مظهر جامع اسماء و صفات» اوست روشنی‌بخش آسمان‌ها و زمین شد.«مظهر جامع اسماء و صفات» یک اصطلاح مشهور و رایج عرفانی است که عارفان مسلمان در بحث از«انسان کامل» و نیز بحث از «اسماء و صفات حق» برای توصیف پیامبر(ص) به کار می‌برند. (به «فصوص الحکم ابن عربی» با ترجمه پاکیزه دکتر محمد علی موحد مراجعه شود.)
 

رسول اکرم(ص) و تأثیرات اجتماعی و سیاسی بعثت ایشان

نباید رویداد بزرگ بعثت را تنها از نگاه اخلاقی مطالعه کرد. «اخلاق» بی‌تردید محور و گوهر این حرکت است اما بعثت پیامبر(ص) پیامدهای پربرکت اجتماعی و سیاسی نیز داشت. آزادی و عدالت، برابری و محو تبعیض و ستم از دستاوردها و ارمغان‌های انکارناپذیر رسالت پیامبر(ص) است که خدا خود نیز در قرآن شریف بدان اشارت فرموده است: «و بارهای سنگین و زنجیرهایی را که بر آنها بود، (از دوش و گردنشان) بر می‌دارد.»(اعراف/ ۱۵۷)

یعنی پیامبر(ص) تنها اخلاق‌گو و عارفی وارسته نیست، دغدغه ظلم و عدل و حق و باطل دارد. اهل رزم و مبارزه هم هست و در متن جامعه و زمانه خویش حضور دارد. بدین‌سان پیامبر(ص) آمده است تا زنجیرهای اسارت و بردگی و جاهلیت را پاره کند و انسان‌ها را از ستم و استثمار جباران و ستمگران رها سازد. او یک رهایی‌بخش و آزادگر (Social Liberator) است. انقلابی آزاده و هدایتگری که آراسته به ایمان و معنویت است و در عین حال به آزادی و برابری و عدل و داد می‌اندیشد و از رنج جامعه دمی غافل نیست. پیام او جاوید است و جهانشمول. وَ مَا اَرْسَلْنَاک إِلَّا کافَّة لِلنَّاسِ بَشِیرًا وَ نَذِیرًا وَ لاکنَّ اَکثَرَ النَّاسِ لَا یعْلَمُونَ (سبأ/۲۸) «و ما تو را جز برای اینکه عموم بشر را (به رحمت خدا) بشارت دهی و (از عذابش) بترسانی نفرستادیم و لیکن اکثر مردم (از این حقیقت) آگاه نیستند.»

رسالت پیامبر(ص) محدود به قوم عرب و صدر اسلام نیست. او برای همه انسان‌ها تا پایان روزگار مبعوث شده است و پیام او «همه مکانی» و «همه زمانی» است و همگان مخاطب اویند. قُلْ یا اَیهَا النَّاسُ إِنِّی رَسُولُ‌الله إِلَیکمْ جَمِیعًا (اعراف/ ۱۵۸) «(ای رسول ما، به خلق) بگو که من بر همه شما جنس بشر، رسول خدایم.» شمول و گستره رسالت او عرب و عجم و مصر و ایران و حجاز، دیروز و امروز نمی‌شناسد و کل بشریت دربند و جهل‌زده و محتاج را در سراسر زمین و تا پایان روزگار دربرمی‌گیرد. پیام بلند و والای او همه را شامل می‌شود و مرزهای‌نژاد، قومیت، تاریخ و جغرافیا، زمان و مکان را درمی‌نوردد. پیامبر(ص) را باید در کلیت خود شناخت و با ابعاد متنوع شخصیت او به ژرفی آشنا شد. باید با او زیست، با او انس گرفت و از روی آگاهی، او را رهروی کرد.

ولادت مبارک پیامبر(ص) جشن فرزانگی و عقلانیت، رهایی انسان، احیای کرامت انسانی و تعالی اخلاقی است. به این اعتبار، بعثت رسول اکرم(ص) هنگامه فعلیت یافتن استعدادها و فزونی یافتن ظرفیت‌ها و شکوفا گشتن همه قابلیت‌های انسان‌ است.

مطالب مرتبط

تگ‌ها

مطالب پربیننده

پربیننده
آخرین مطالب

عضویت در خبرنامه