مقالات ویژه محرم
جانبازی و شهادت طلبی در سیره حسینی علیه السلام
حسين بن على عليه السلام، براى يارانش سخنرانى كرد و خداى را سپاس گفت و ستود و سپس فرمود: «اى مردم! قلّاده مرگ براى فرزندان آدم، چونان گردنبند بر گردن دختر جوان است [و حتمى است]، و اشتياقى فراوان به ديدار گذشتگانم دارم، چونان اشتياق يعقوب به يوسف و برادرش. به راستى كه مرا قتلگاهى است كه آن را ملاقات مىكنم و گويا به بندهايم مىنگرم كه درندگان بيابانها، آنها را از هم مىگسلند و شكمهاى خود را از آن مىآكنند
حسين بن على عليه السلام، براى يارانش سخنرانى كرد و خداى را سپاس گفت و ستود و سپس فرمود: «اى مردم! قلّاده مرگ براى فرزندان آدم، چونان گردنبند بر گردن دختر جوان است [و حتمى است]، و اشتياقى فراوان به ديدار گذشتگانم دارم، چونان اشتياق يعقوب به يوسف و برادرش. به راستى كه مرا قتلگاهى است كه آن را ملاقات مىكنم و گويا به بندهايم مىنگرم كه درندگان بيابانها، آنها را از هم مىگسلند و شكمهاى خود را از آن مىآكنند.»
فضیلت شهادت
پیامبر خدا صلى الله علیه و آله:
فَوقَ کُلِّ ذِی بِرٍّ بِرٌّ حتّىٰ یُقتَلَ الرجُلُ فی سبیلِ اللّٰهِ، فإذا قُتِلَ فی سبیلِ اللّٰهِ فلیسَ فَوقَهُ بِرٌّ.
بالاتر از هر نیکوکارى، نیکوکارى [دیگر] هست، تا آن گاه که مرد در راه خدا کشته شود. پس چون در راه خدا کشته شد، بالاتر از آن، نیکىاى (ارزشى) وجود ندارد.[1]
پیامبر خدا صلى الله علیه و آله:
أشرَفُ المَوتِ قَتلُ الشهادَةِ.
شرافتمندانهترین مرگ، شهادت است.[2]
دعاهای مأثور در طلب شهادت
1- فرازی از دعای افتتاح: وَ لَيْلَةَ الْقَدْرِ وَ حَجَّ بَيْتِکَ الْحَرٰامِ وَ قَتْلاً فيٖ سَبيٖلِکَ فَوَفِّقْ
و ما را در بهرهمندى از ثواب شب قدر و حج بیت الحرام و شهادت در راه حق، موفق بگردان..
2- أسأَلُکَ أن تَجعَلَ وَفاتی قَتلاً فی سَبیلِکَ تَحتَ رایَةِ نَبِیِّکَ محمّد صلَّى اللّهُ عَلَیهِ و آلِهِ مع أولِیائِکَ و أسأَلُکَ أن تَقتُلَ بی أعداءَکَ و أعداءَ رَسولِکَ، و أسأَلُکَ أن تُکرِمَنی بِهَوانِ مَن شِئتَ مِن خَلقِکَ و لا تُهِنِّی بِکَرامَةِ أحَدٍ مِن أولِیائِکَ.
از تو مىخواهم که مرگم را کشته شدن در راهت، زیر پرچم پیامبرت با دوستان خودت قرار دهى؛ و از تو مىخواهم که دشمنانت و دشمنان پیامبرت به دست من کشته شوند؛ و از تو مىخواهم که با خوارىِ هر کدام از بندگانت که بخواهى، بر من اکرام کنى و با اکرام هیچ یک از اولیایت، مرا خوار نسازى..
ثواب جانباز راه خدا
پیامبر خدا صلى الله علیه و آله: هر کس در راه خدا مجروح شود، در روز قیامت، بویش همچون بوى مُشک و رنگش مانند رنگ زعفران است و نشانِ شهیدان بر او خواهد بود. و هر کس شهادت را خالصانه از خداوند بخواهد، خداوند، اجر شهید به وى مىدهد؛ هر چند در بسترش بمیرد.[3]
ثواب شهادتطلبى
پیامبر خدا صلى الله علیه و آله: هر که به راستى خواهان شهادت باشد، [ثواب آن] به او داده مىشود، هر چند به شهادت نرسد.[4]
پیامبر خدا صلى الله علیه و آله: هر که صادقانه از خداوند، شهادت را مسئلت کند، خداوندْ او را به جایگاههاى شهیدان مىرساند، هر چند در بستر خود بمیرد.[5]
شهادتْ دوستى پیامبر صلی الله علیه و آله
پیامبر خدا صلى الله علیه و آله:
لَوَدِدتُ أ نّی أغزُو فی سَبیلِ اللّٰهِ فَأُقتَلُ، ثُمّ أغزُو فَأُقتَلُ، ثُمّ أغزُو فَأُقتَلُ.
دوست دارم که در راه خدا بجنگم و کشته شوم، و بازْ بجنگم و کشته شوم، و باز هم بجنگم و کشته شوم.[6]
امیرالمؤمنین علیه السلام و اشتیاق شهادت
1- امام على علیه السلام: گفتم: اى پیامبر خدا! مگر در روز احد - که تعدادى از مسلمانان شهید شدند و من از شهادت محروم ماندم و این امر بر من، گران آمد -، به من نفرمودى:
«مژده بادا تو را که شهادت، پیشِ روى توست»؟
پیامبر خدا به من فرمود: «به راستى که همین طور است. حال در آن صورت، شکیبایى تو چگونه خواهد بود؟».
گفتم: اى پیامبر خدا! این جا، جاى شکیبایى نیست؛ بلکه جاى شادى و شکر است.[7]
2- از دعاى امام على علیه السلام در روز صفّین: بار خدایا! از تو درخواست مىکنم... تا وقتى مرا در زمینت سکونت [و عمر] مىدهى، همواره به یاد خودت کوشا [یم] بدارى. و هر گاه مرگ - که از آن گریزى نیست - مرا فرا مىرسد، مردنم را کشته شدن در راه خودت به دست بدترینْ آفریدهات قرار بده، و در آن سراى زندگى [حقیقى]، مرا در میان زندگانى که نزد تو روزى مىخورند، جاى ده.[8]
شهادت طلبی در سیره حضرت فاطمه سلام الله علیها
لَو تَرَى المِنبَرَ الَّذی کُنتَ تَعلو
هُ عَـلـاهُ الـظَّـلـامُ بَـعـدَ الضِّیاءِ
یـا إلٰـهـی عَجِّل وَفاتی سَریعاً
فَلَقَد تَنَغَّصَتِ الحَیاةُ یا مَولائی
اگر منبرى را که تو بالایش بودى ببینى
پس از نور [تو]، ظلمت از آن بالا رفته است
خداى من! مرگ زودرسم را زود برسان
که دیگر زندگى به کام نیست اى مولاى من
شهادت طلبی در سیره امام حسین علیه السلام
1- سخنرانى امام علیه السلام هنگام بیرون رفتن از مکّه
زید بن على، از پدرش امام زین العابدین علیه السلام: حسین بن على علیه السلام، براى یارانش سخنرانى کرد و خداى را سپاس گفت و ستود و سپس فرمود: «اى مردم! قلّاده مرگ براى فرزندان آدم، چونان گردنبند بر گردن دختر جوان است [و حتمى است]، و اشتیاقى فراوان به دیدار گذشتگانم دارم، چونان اشتیاق یعقوب به یوسف و برادرش. به راستى که مرا قتلگاهى است که آن را ملاقات مىکنم و گویا به بندهایم مىنگرم که درندگان بیابانها، آنها را از هم مىگسلند و شکمهاى خود را از آن مىآکنند.
خشنودى خدا، خشنودى خانواده ماست. بر بلاى او بردباریم تا پاداش بردباران را به ما ببخشد. حرم و خاندان پیامبر، از او جدا نیستند و اعضاى آن، هرگز از هم جدا نمىشوند و آنان در بهشت برین، جمع مىشوند و دیدگان او (پیامبر صلى الله علیه و آله) به آنان، روشن مىگردد و وعده خدا در باره آنان، تحقّق مىیابد.
هان! هر کس آماده است جان خود را در راه ما بدهد، با ما همسفر شود. من إن شاء اللّه فردا حرکت مىکنم».[9]
2- سخنرانى امام علیه السلام در ذى حُسُم
...ألا تَرَونَ إلَى الحَقِّ لا يُعمَلُ بِهِ، وإلَى الباطِلِ لا يُتَناهى عَنهُ! لِیَرغَبِ المُؤمِنُ فی لِقاءِ رَبِّهِ مُحِقّا، فَإِنّی لا أرى المَوتَ إلّا سَعادَةً وَالحَیاةَ مَعَ الظّالِمینَ إلّا بَرَما.
مگر نمىبینید که بر پایه حق، رفتار نمىشود و از باطل، دورى نمىگردد؟ باید که مؤمن به ملاقات پروردگارش راغب باشد! به راستى که من، مرگ را جز خوشبختى و زندگى با ستمگران را جز رنج و خسارت نمىبینم».[10]
شهادت طلبی اصحاب امام حسین علیه السلام
1- زین العابدین علیه السلام مىفرماید: من در شبى که صبح فردایش پدرم [حسین علیه السلام] کشته شد، با او بودم. به یارانش فرمود: «این، شب است. آن را مَرکب خود بگیرید که این جماعت، در پىِ مناند و اگر مرا بکشند، دیگر به شما کارى ندارند و شما [از جهت بیعت با من] آزاد و اختیاردار هستید».
یارانش گفتند: نه. به خدا سوگند، هرگز چنین نمىشود!
فرمود: «فردا همه شما کشته مىشوید و هیچ یک از شما نمىرَهَد».
گفتند: ستایش، خدایى که ما را به شَرَف کشته شدن همراه تو رساند.
سپس امام حسین علیه السلام دعا کرد و به آنان فرمود: «سرهایتان را بالا بگیرید و بنگرید».
پس به جایگاه و منزلگاه خود در بهشت نگریستند. امام حسین علیه السلام به آنان فرمود: «فلانى! این، منزل توست؛ فلانى! این، قصر توست. فلانى! این، درجه توست».
از این رو، هر یک از آنان با سر و سینه به استقبال نیزهها و شمشیرها مىرفتند تا به جایگاهشان در بهشت برسند.[11]
2- امام زین العابدین علیه السلام: چون کار امام حسین علیه السلام سخت شد، برخى از همراهانش، به او نگریستند. امام علیه السلام و برخى از یاران ویژهاش، بر خلاف آنان که هرگاه کار سخت شود، رنگشان دگرگون مىشود و به لرزه مىافتند و دلهایشان به تپش مىافتد، رنگشان گلگون مىشد و اندامشان آرام و جانهایشان قرار مىگرفت.
برخى به برخى دیگر گفتند: بنگرید که باکى از مرگ ندارد!
امام حسین علیه السلام به آنان فرمود: «اى بزرگزادگان! شکیبا باشید. مرگ، جز پلى نیست که شما را از سختى و ناخوشى به بهشت پُر گستره و نعمتِ جاویدان،
عبور مىدهد. کدامتان خوش ندارد که از زندان به قصر منتقل شود؟! و آن براى دشمنانتان، مانند انتقال از قصر به زندان و شکنجه شدن است.
پدرم از پیامبر خدا برایم نقل کرد: "دنیا، زندانِ مؤمن و بوستانِ کافر است و مرگ، پل مؤمنان به بهشتشان و پل کافران به دوزخشان است. نه دروغ گفتم و نه به من، دروغ گفته شده است"».[12]
ذکر مصیبت
عبّاس، سقا، ماه بنى هاشم و پرچمدار حسین علیه السلام بود. او از دیگر برادرانش بزرگتر بود و در طلب آب مىرفت که بر او حمله بُردند. او هم به آنها حمله بُرد و چنین مىخواند:
لــا أرهَــبُ الـمَـوتَ إذِ الـمَـوتُ رَقـى
حَتّى اوارى فِی المَصالیتِ لِقا
نَفسی لِنَفسِ المُصطَفَى الطُّهرِ وَقا
إنّــی أنَـا الـعَـبّـاسُ أغـدو بِـالـسَّـقـا
ولا أخافُ الشَّرَّ يَومَ المُلتَقى
از مرگْ نمىهراسم؛ زیرا مرگ، ترقّى و صعودى است که مرا در پشت شمشیرها، پنهان مىکند. جانم، سپر جان پاکیزه مصطفى باد! ن، عبّاسم که سقّا گشتهام و به روز برخورد، هراسى از شرّ ندارم. پس آنان را متفرّق کرد. زید بن وَرقاى جُهَنى، در پشت درخت خرمایى به کمین او نشست و حَکیم بن طُفَیل سِنبِسى نیز او را یارى داد و بر دست راست عبّاس علیه السلام ضربهاى زد [و آن را قطع کرد]. عبّاس علیه السلام، شمشیر را به دست چپ گرفت و به آنها حمله بُرد و چنین رَجَز مىخواند:
وَالـلّـهِ إن قَطَعتُمُ یَمینی
إنّی احامی أبَداً عَن دینی
وعَن إمامٍ صادِقِ الیَقینِ
نَـجلِ النَّبِیِّ الطّاهِرِ الأَمین
به خدا سوگند، اگر دست راستم را قطع کنید من، همیشه از دینم حمایت مىکنم و نیز از امام راستگو و استوارباورى که نواده پیامبرِ پاک و امین است. آن گاه، جنگید تا ناتوان شد. حَکیم بن طُفَیل طایى، از پشت درخت خرما به او کمین زد و بر دست چپش ضربهاى زد [و آن را قطع کرد]. عبّاس علیه السلام نیز خواند:
یا نَفسُ لا تَخشَی مِنَ الکُفّارِ
و أبـشِـری بِـرَحمَةِ الجَبّارِ
مَـعَ الـنَّـبِـيِّ الـسَّـيِّدِ المُختارِ
قَد قَطَعوا بِبَغیِهِم یَساری
فَأَصلِهِم یا رَبِّ حَرَّ النّار
اى جان! از کافران مترس و به رحمت خداى جبران کننده، بشارتت باد! همراه با پیامبر صلى الله علیه و آله، سَرور برگزیده! با سرکشىشان، دست چپم را قطع کردند پروردگارا! آنان را به داغىِ آتش برسان! پس آن ملعون، با عمود آهنین [به او زد و] عبّاس علیه السلام را به شهادت رساند. هنگامى که حسین علیه السلام، او را بر [کناره] رود فرات، افتاده دید، گریست و چنین خواند:
تَعَدَّیتُمُ یا شَرَّ قَومٍ بِفِعلِکُمُ
وخالَفتُمُ قَولَ النَّبِيِّ مُحَمَّدِ
أما کانَ خَیرُ الرُّسُلِ وَصّاکُم
بِنا أما نَحنُ مِن نَسلِ النَّبِيِّ المُسَدَّدِ
أما کانَتِ الزَّهراءُ امِّيَ دونَکُمُ
أما کانَ مِن خَیرِ البَرِیَّةِ أحمَدِ
لُعِنتُم واُخزیتُم بِما قَد جَنَیتُمُ
فَسَوفَ تُلاقوا حَرَّ نارٍ تَوَقَّدِ.
«اى بدترینِ مردمان! با کارتان، تجاوز کردید
و با گفته محمّد پیامبر، مخالفت کردید.
آیا بهترینِ پیامبران، سفارش ما را به شما نکرد؟
آیا ما از نسل پیامبرِ تأیید شده نیستیم؟
آیا زهرا علیها السلام، مادر ماست یا شما؟
آیا احمد، بهترینِ مردمان نیست؟
نفرین شُدید و به خاطر جنایتتان، رسوا گشتید
به زودى، داغىِ آتشى برافروخته را خواهید دید».[13]
مرثیه
شراره میکشدم آتش از قلم دفتر دست؟
قلم که عود نبود،آخر این چه خاصیتی ست
که با نوشتن نامت شود معطر دست؟
حدیث حُسن تو را نور میبرد بر دوش
شکوه نام تو را حور میبرد بر دست
چنین به آب زدن، امتحان غیرت بود
وگرنه بود شما را به آب کوثر دست
چو دست برد به تیغ، آسمانیان گفتند:
به ذوالفقار مگر برده است حیدر دست؟
برای آنکه بیفتد به کار یار، گره
طناب شد فلک و دشت شد سراسر دست
چو فتنه موج زد از هر کران و راهش بست
شد اسب، کشتی و آن دشت، بَحر و لنگر دست
بریده باد دو دستی که با امید امان
به روز واقعه بردارد از برادر دست
فرشته گفت: بینداز دست و دوست بگیر
چنین معاملهای داده است کمتر دست
صنوبری تو و سروی، به دست حاجت نیست
نزیبد آخر بر قامت صنوبر دست
چو شیر، طعمه به دندان گرفت و دست افتاد
به حمل طعمه نیاید به کار، دیگر دست
گرفت تا که به دندان، ابوالفضایل مشک
به اتفاق به دندان گرفت لشکر دست
هوای ماندن و بردن به خیمه، آبِ زلال
اگر نداشت، چه اندیشه داشت در سر، دست؟
مگر نیامدنِ دست از خجالت بود
که تر نشد لب اطفال خیل و شد تر، دست
به خون چو جعفر طیار بال و پر میزد
شنیده بود: شود بال، روز محشر، دست
حکایت تو به امالبنین که خواهد گفت
وزین حدیث، چه حالی دهد به مادر دست؟
به همدلی، همه کس دست میدهد اول
فدای همت مردی که داد آخر دست
در آن سموم خزان آنقدر عجیب نبود
که از وجود گلی چون تو گشت پرپر دست
به پایبوس تو آیم به سر، به گوشهی چشم
جواز طوف و زیارت دهد مرا گر دست
نه احتمال صبوری دهد پیاپی پای
نه افتخار زیارت دهد مکرر دست[14]
پی نوشت ها:
[1] محمدی ریشهری، محمد، حکمت نامه پیامبر اعظم صلی الله علیه و آله و سلم، جلد: ۱۱، صفحه: ۵۲۵، مؤسسه علمی فرهنگی دار الحدیث. سازمان چاپ و نشر، قم - ایران، 1386 ه.ش.
[2] همان.
[3] همان، ص 535.
[4] همان، ص 531.
[5] همان.
[6] همان، ص 525.
[7] همان، ص 527.
[8] محمدی ریشهری، محمد، دانشنامه قرآن و حدیث، جلد: ۱، صفحه: ۳۴۹، مؤسسه علمی فرهنگی دار الحدیث. سازمان چاپ و نشر، قم - ایران، 1391 ه.ش.
[9] محمدی ریشهری، محمد، دانشنامه امام حسین علیه السلام بر پایه قرآن، حدیث و تاریخ، جلد: ۵، صفحه: ۱۰۱، مؤسسه علمی فرهنگی دار الحدیث. سازمان چاپ و نشر، قم - ایران، 1388 ه.ش.
[10] همان، ص 247.
[11] محمدی ریشهری، محمد، حکمتنامه امام حسین علیه السلام، جلد: ۱، صفحه: ۳۲۹، مؤسسه علمی فرهنگی دار الحدیث. سازمان چاپ و نشر، قم - ایران، 1387 ه.ش.
[12] همان، صفحه: ۳۳۷.
[13] دانشنامه امام حسین علیه السلام ، ج 7، ص 97.
[14] شعر مرحوم زرویی در مدح و مرثیه حضرت ابوالفضل (ع)؛ سایت کانون فرهنگی آموزشی ولایت.
مطالب مرتبط
- مقاله مقایسه تطبیقی نظریه محقق طوسی و علامۀ حلّی در معاد جسمانی با نظریه شبیهسازی
- به میدان رفتن حضرت عباس(ع)
- مقاله کاربرد اصل تشکیک در معاد جسمانی از دیدگاه ملاصدرا
- مقاله اصول تربیت اخلاقی از منظر اسلام: رویکردی تطبیقی
- مقاله رابطه دین و اخلاق در قرآن
- مقاله نقش اخلاق اسلامی در رساندن انسان به کمال
- مقاله رابطه استضعاف و نجات از دیدگاه علامه طباطبایی و شهید مطهری
- حضرت عباس پرچم دار امام حسین علیه السلام
تگها
مطالب پربیننده
- چه کسانی می توانند نامخانوادگیشان را تغییر دهند
- روزانه چقدر پروتئین مصرف کنیم؟
- خواص شگفتانگیز کیوی را بشناسید
- فراخوان دومين كنگره بين المللی راهكارهای گسترش فرهنگ غدير و ترويج نهج البلاغه
- ۳ نوشیدنی مفید برای سالمندان
- نکاتی مهم درباره جوشهای صورت
- علائم بیش فعالی در دخترها و پسرها را بشناسید
- میوه ای برای تقویت سیستم ایمنی بدن
- گیاهی برای دفع سنگ کلیه
- اربعین؛ پلی به سوی وحدت جهانی
- چالشهای ازدواج در دوران پیری
- اذن پدر برای ازدواج دختر لازم است یا خیر؟
- معرفی سوغات و صنایع دستی مازندران
- چگونه عطر مناسب بخریم؟
- زندگی نامه مسعود پزشکیان
- رابطه زناشویی برنده و بازنده ندارد
- درباره دوران بحرانی نوجوانی
- بازار کرمان با قدمت ۶۰۰ سال
- معرفی موزه هنرهای معاصر تهران؛ بازتابی از هنر ایران و جهان
- مصرفگرایی و ویرانی زندگی
- پاسخ به سوالات رایج درباره مصرف شیر
- معرفی جنگل فندقلو؛ بهشتی مینیاتوری در اردبیل
- درباره سن پیری بیشتر بدانیم
- اهمیت خواب را جدی بگیرید
- معرفی مسجد شیخ لطف الله، اثری شگفت انگیز از دوران صفویه
- پناهگاه سکوت
- نحوه خوابیدن به خواستههای درونی
- مضرات سیگار از آسیبهای پوستی تا تهدید سلامتی
- در مورد کف پای صاف و باورهای قدیمی
- چگونه با کودکان چاق تعامل داشته باشیم
- قوانین کلاس و مدرسه
- قالب آماده و زیبای پاورپوینت(15)
- ۵ فیلم که همه زنان ایرانی باید تماشا کنند
- شعار سال ۱۴۰۱ «سال تولید، دانشبنیان و اشتغالآفرین»
- قالب زیبای پاورپوینت برای ارائه پروپوزال و دفاع رساله دکترا
- قالب پاورپوینت کادر دار زیبا
- پورنوگرافی چیست و چه اثری بر مغز و رابطه جنسی دارد؟
- قالب پاورپوینت گرافیکی و طرح دار زیبا
- قالب پاورپوینت گرافیکی زیبا
- رنگ چشم هایتان درباره شما و اجدادتان چه می گوید؟
- نمونه تدریس درس اول هدیه آسمان پنجم
- قالب پاورپوینت گرافیکی جالب
- اندکی درباره درسپژوهی
- کتاب پسری که جادویی شد
- همه زائران سلطان
- قالب پاورپوینت
- معرفی کتاب
- دوستی با کتاب
- قالب پاورپوینت گرافیکی
- درباره محسن رضایی
- معرفی کتاب
- قیافه و ظاهر واسه متولدین کدوم ماه، خیلی مهمه؟
- درباره امیر کبیر
- کتاب راهنمای کامل Interaction access
- متن کامل دعای جوشن کبیر با ترجمه
- کتاب پیوند زخم خورده
- درباره فخرالدین عراقی
- درباره محسن مهر علیزاده
- کتاب آموزش علیه آموزش
- خلاصه کتاب سواد بصری