مقالات ویژه محرم
شجاعت در سیره حسینی علیه السلام
در قرآن کریم، خداوند متعال در توصیف ویژگی های مردان الهی و مبلغان راه حقیقت، شجاعت و شهامت را یکی از بارزترین صفات و خصلت های آنان بر می شمارد. حضرت ابا عبد الله الحسین علیه السلام یکی از نمونه های برجسته از مبلغان با شهامت پیام های الهی است که این خصلت ستوده را از جدش رسول اکرم صلی الله علیه و آله و امیرمؤمنان علی علیه السلام به ارث برده بود و از همان دوران کودکی و نوجوانی به صراحت لهجه و بی باکی و شجاعت معروف بود و در گفتار و کردار، روحیه قوی و عظمت نفس خود را نشان می داد؛
در قرآن کریم، خداوند متعال در توصیف ویژگی های مردان الهی و مبلغان راه حقیقت، شجاعت و شهامت را یکی از بارزترین صفات و خصلت های آنان بر می شمارد. حضرت ابا عبد الله الحسین علیه السلام یکی از نمونه های برجسته از مبلغان با شهامت پیام های الهی است که این خصلت ستوده را از جدش رسول اکرم صلی الله علیه و آله و امیرمؤمنان علی علیه السلام به ارث برده بود و از همان دوران کودکی و نوجوانی به صراحت لهجه و بی باکی و شجاعت معروف بود و در گفتار و کردار، روحیه قوی و عظمت نفس خود را نشان می داد؛ چنانکه در کتاب کشف الغمة آمده است: شجاعت امام حسين عليه السلام مَثَل زدنى است و پايدارىاش در تنگناى جنگ، پسينيان و پيشينيان را [از همسانى و هماوردى] عاجز ساخته است و استوارىاش به گاه دعوت به مبارزه، به استوارى كوه مىمانَد و گام پيش نهادنش در تنگناهاى جنگ، همچون جلو آمدن مرگ است و ايستادگىاش در برابر اين نابهكاران، با ايستادگى نيايَش صلى الله عليه و آله در جنگ بدر به سنجش در آمد و همسنگ شد.
از حسین بن علی درباره شجاعت پرسیدند. فرمود: «قدم نهادن در سختی، شکیبایی ورزیدن در مصیبت و دفاع از برادران.»[1]
فاطمه علیها السلام با دو فرزندش حسن و حسین علیهما السلام در بیمارى منجر به وفات پیامبر صلى الله علیه و آله نزد ایشان آمد و گفت: اى پیامبر خدا! این دو، فرزندان تو هستند. چیزى براى آنها به ارث بگذار.
پیامبر صلى الله علیه و آله فرمود: «براى حسن، شیوه و شرافتم، و براى حسین، سخاوت و شجاعتم را به ارث نهادم». [2]
در روایت دیگری آمده فاطمه علیها السلام با دو فرزندش حسن و حسین علیهما السلام در بیمارى منجر به وفات پیامبر صلى الله علیه و آله، نزد ایشان آمد و گفت: اى پیامبر خدا! این دو، فرزندان تو هستند. چیزى براى آنها به ارث بگذار.
پیامبر صلى الله علیه و آله فرمود: «براى حسن، هیبت و سیادتم را و براى حسین، شجاعت و سخاوتم را به ارث نهادم». [3]
نمونه هایی از شجاعت امام حسین علیه السلام
حسین علیه السلام و ولید بن عتبة بن ابى سفیان، بر سرِ زمینى درگیر شدند. ولید در آن زمان، حاکم مدینه بود. حسین علیه السلام در حین درگیرى، عمامه ولید را از سرش برداشت و کشید. مروان بن حَکَم که حاضر بود، کلمه استرجاع (إنّا للّه) را بر زبان راند و گفت: تا به امروز، چنین جسارتى را از سوى مردى نسبت به فرمانروایش ندیده بودم.
ولید گفت: این گونه نیست؛ بلکه تو بر بردبارى من در برابر او حسد ورزیدى.
حسین علیه السلام هم فرمود: «زمین، براى تو باشد. گواه باشید که آن براى اوست». [4]
تاریخ المدینة - به نقل از عبد اللّٰه بن کعب -: حسین بن على علیه السلام به سوى عمر - که بر منبر پیامبر صلى الله علیه و آله براى مردم، خطبۀ نماز جمعه مىخواند -، آمد و گفت: «از منبر جدّم، پایین بیا!». عمر گفت: عقب برو، اى برادرزاده! حسین علیه السلام، عباى عمر را گرفت و آن را رها نمىکرد و مىگفت: «از منبر جدّم پایین بیا» و آن قدر تکرار کرد تا آن که عمر، خطبهاش را قطع نمود و از منبر فرود آمد و نماز را خواند. هنگامى که نماز را خواند، دنبال حسین علیه السلام فرستاد و چون آمد، به او گفت: اى برادرزاده! چه کسى به تو فرمان داده که این گونه کنى؟ حسین علیه السلام گفت: «کسى به من فرمان نداده است» و این را سه مرتبه تکرار کرد. عمر گفت: «و براى من»؟! و دیگر چیزى نیفزود. حسین علیه السلام در آن زمان، بالغ نشده بود. [5]
کلمه حق در نزد سلطان جائر
آمدن معاویه به مکّه و بیعت گرفتنش براى یزید : معاویه در مکّه اقامت کرد و هیچ چیزى در بارۀ یزید نگفت. سپس به سوى حسین علیه السلام فرستاد و او را فرا خواند. چون آمد و بر او وارد شد، او را نزدیک خود نشاند و گفت: اى ابا عبد اللّٰه! بدان که من، هیچ شهرى را ننهادهام، جز آن که به سوى اهلش فرستادهام و از آنان، براى یزید، بیعت گرفتهام و مدینه را به تأخیر انداختهام؛ زیرا گفتم: آنان، ایل و تبار و خویشان یزید و کسانىاند که بیمى از آنها ندارم. سپس به مدینه [پیک] فرستادم؛ امّا آنان از بیعت با یزید، خوددارى کردند و از همه در این کار، سختگیرتر هستند. اگر براى امّت محمّد صلى الله علیه و آله بهتر از پسرم یزید سراغ داشتم، براى [بیعت کردن با] یزید، کسى را روانه نمىکردم. حسین علیه السلام فرمود: «آرام، اى معاویه! این گونه نگو. تو بهتر از او را وا نهادهاى؛ کسى که هم خودش بهتر است، هم پدر و مادرش از پدر و مادر او بهترند».
معاویه گفت: گویى خود را مىگویى، اى ابا عبد اللّٰه؟! حسین فرمود: «اگر خودم را قصد کنم، چه مىشود؟!». معاویه گفت: اى ابا عبد اللّٰه! در این صورت، به تو مىگویم. امّا مادرت، بهتر از مادر یزید است. امّا پدرت، سابقه و فضیلت دارد و خویشاوندىاش را با پیامبر خدا، کسِ دیگرى ندارد، جز آن که پدرت با پدر یزید (معاویه) به حَکَمیت، تن در دادند و خداوند، پدرش را بر پدرت مقدّم داشت. و امّا تو و او، به خدا سوگند، او براى امّت محمّد، بهتر از توست.
حسین علیه السلام فرمود: «چه کسى براى امّت محمّد، بهتر است؟ یزید بادهخوار فاسد؟!». معاویه گفت: آرام، اى ابا عبد اللّٰه! اگر از تو نزد او یاد شود، جز نیکى از تو نمىگوید. حسین علیه السلام فرمود: «اگر آنچه من از او مىدانم، او در من سراغ دارد، بگوید». معاویه به او گفت: ابا عبد اللّٰه! بههوش باش و هشیار به سوى خانوادهات باز گرد و از خدا بر خودت بترس و مراقب باش که شامیان، آنچه من از تو شنیدم، نشنوند که آنان، دشمنان تو و دشمنان پدرت هستند. حسین علیه السلام به خانهاش باز گشت. [6]
شجاعت امام حسین علیه السلام در کلام دیگران
تاریخ الطبرى - به نقل از حمید بن مسلم: حسین علیه السلام، پیاده، مانند سواران شجاع مىجنگید، از تیرها مىگریخت، شکافها [ى صُفوف دشمن] را مىجُست و بر سواران مىخروشید. [7]
ابن ابى الحدید: چه کسى مانند حسین بن على علیه السلام است؟! روز واقعه عاشورا گفتند: هیچ مغلوبِ میان سیل دشمن گرفتار آمدهاى را ندیدیم که همه برادران و خاندان و یارانش کشته شده و از گِرد او پراکنده باشند، امّا به شجاعت حسین بجنگد. مانند شیر به خشم آمده، سواران را در هم مىشکست. چنین گمانى نیز به جان غیرتمند عزّتمندى که به خوارى تن در نداد، مىرود. کسى که دست تسلیم به بیعت نگشود و جنگید تا خود، پسران، برادران و پسر عموهایش، همگى به شهادت رسیدند با آن که [دشمنْ] امان را به آنان پیشکش نموده و پیماننامهاش را با سوگندهایى غلیظ و شدید، محکم کرده بودند. حسین بود که تسلیم زور نشدن را براى عرب، پایهگذارى کرد. [8]
کشف الغمّة: شجاعت امام حسین علیه السلام مَثَل زدنى است و پایدارىاش در تنگناى جنگ، پسینیان و پیشینیان را[از همسانى و هماوردى]عاجز ساخته است و استوارىاش به گاه دعوت به مبارزه، به استوارى کوه مىمانَد و گام پیش نهادنش در تنگناهاى جنگ، همچون جلو آمدن مرگ است و ایستادگىاش در برابر این نابهکاران، با ایستادگى نیایَش صلى الله علیه و آله در جنگ بدر به سنجش در آمد و همسنگ شد. [9]
مطالب السَّؤول: هماره مىجنگید... مانند شیر شَرزه، یورش مىبرد و با شمشیرش، دشمن را به خاک مىافکند و این، گواه صادق شجاعت و بزرگى جان اوست و نیازى به افزودن گواه دیگر نیست. [10]
... حسین علیه السلام، چنان ثابتقدم بود که [هرگز] سنگ شجاعتش سبُک نیامد و شهامت تصمیمش کاستى نگرفت. پایدارىاش در معرکه، از استوارى کوهها بیشتر بود و [هرگز] از وحشت جنگ و پیکار جنگجویان، دلنگران نشد، که گروهش، جمعى انبوه از لشکریان ابن زیاد را کُشتند و با جوانْمردى و غیرت هاشمى خود، [جامه] خوارى و زخم بر تن آنان پوشاندند. [11]
الصواعق المُحْرِقة: هنگامى که یاران حسین علیه السلام شهید شدند و ایشان تنها ماند، یکتنه بر آنان یورش بُرد و شجاعان بسیارى را از ایشان کُشت. [12]
مرثیه
ناگاه، باغ سبز پیمبر سوخت
آیینۀ شجاعت حیدر سوخت
آتش گرفت فاطمه را گلزار
سرو بلندِ قامت اکبر سوخت
در حجم نینواى عطشپرورد
یک باغ از تبارِ صنوبر سوخت
رگبار فتنه از همه سو بارید
یک دشتْ لالههاى معطّر سوخت
از بوستان خرّم پیغمبر
سر برکشیده نخل تناور سوخت
فریاد «العطش» به هوا برخاست
پرواز، روى بال کبوتر سوخت
مردى کنار علقمه در خون خفت
زین درد و داغ، جان برادر سوخت
بر روى دستهاى پدر، طفلى
لبتشنه چون شقایق پَرپَر سوخت
هر سینهاى که بوى خدا مىداد
در معرض شقاوت خنجر سوخت
خورشید تابناک، به خاک افتاد
یک آسمانْ تلألؤ اختر سوخت
هفتاد و دو ستارۀ نورافشان
در یک فضاى تب زده، یکسر سوخت
از بس که سوز حادثه، وسعت داشت
شعر و کلام و خامه و دفتر سوخت
در راه عشقِ خالق بىهمتا
آن کس که بود از همه بهتر، سوخت.
ذکر مصیبت
على اکبر علیه السلام، بزرگترین پسر امام حسین علیه السلام بود که از نظر صورت و سیرت و سخن گفتن، به حدّى شبیه پیامبر خدا صلى الله علیه و آله بود که هر کس شوق دیدار پیامبر صلى الله علیه و آله را داشت، به او مىنگریست، چنان که پدر بزرگوارش، طبق نقلى، هنگام رفتن وى به میدان نبرد، فرمود: خداوندا! گواه باش که جوانى براى جنگ با آنان مىرود که شبیهترینِ مردم به پیامبرت از جهت صورت و سیرت و سخن گفتن است و ما هرگاه مشتاق دیدار پیامبر تو مىشدیم، به او نگاه مىکردیم. على اکبر علیه السلام در واقعه عاشورا، از ارکان سپاه امام علیه السلام به شمار مىرفت. تأکید او بر حقمدارى و دفاع از حق تا ایثار جان، هنگام شنیدن خبر به شهادت رسیدن خود در مسیر کربلا از پدر بزرگوارش، اذان گفتن براى اقامه جماعت به امامت حسین علیه السلام در جریان برخورد سپاه حُر با کاروان امام علیه السلام، بر عهده گرفتن مسئولیت آبرسانى به خیمهها در شب عاشورا و همچنین داوطلب شدن ایشان براى شهادت پیش از دیگر بنىهاشم، بنا بر نقل مشهور، از ویژگىهاى این فرزند برومند سیّد الشهدا علیه السلام است. در «زیارت ناحیه مقدّسه»، خطاب به او آمده است:
سلام بر تو، اى نخستین کُشته از تبار بهترین بازمانده از نسلِ ابراهیم خلیل! درود خدا بر تو و بر پدرت، آن گاه که در بارهات فرمود: «خدا، بکُشد آن گروهى را که تو را کُشت. پسرم! چه جرئتى بر خداى مهربان کردند. و چه جسارتى در هتکِ حرمت پیامبر! پس از تو، خاک بر سرِ دنیا!». گویى که من (زائر)، در نزد تو هستم و تو (على اکبر علیه السلام) به کافران مىگویى:
أنَا عَلِیُّ بنُ الحُسَینِ بنِ عَلِیّ
نَـحـنُ وبَـیـتِ الـلّـهِ أولـى بِـالـنَّبِیّ
أطـعَـنُـکُم بِالرُّمحِ حَتّى یَنثنَی
أضرِبُکُم بِالسَّیفِ أحمی عَن أبی
ضَـرَبَ غُـلامٍ هاشِمِيٍّ عَرَبِيّ
وَالـلّـهِ لـا یَـحـکُـمُ فینَا ابنُ الدَّعِی
(من على، پسر حسین بن على ام. به خانه خدا سوگند که ما به پیامبر صلى الله علیه و آله، نزدیکتریم. با نیزه، چنان بر شما خواهم زد که نوک آن، کج شود و با شمشیر، در حمایت از پدرم، شما را مىزنم؛ زدنِ جوان هاشمىِ عرب. به خداوند سوگند، پسر بىنسب (ابن زیاد)، حق ندارد بر ما حکمرانى کند!)
تا عهدت را به انجام رساندى و پروردگارت را دیدار کردى. [13]
پی نوشت ها:
[1] دانشنامه امام حسین علیه السلام، ج 14، ص 129.
[2] همان، ج 2، ص 107.
[3] همان، ص 109.
[4] همان.
[5] همان، ص ۳۵۱.
[6] همان، ج ۱۳، ص ۲۹۳.
[7] همان، ج ۲، ص ۱۱۱.
[8] همان، ص ۱۱۱.
[9] همان، ص ۱۱۱.
[10] همان، ص 111.
[11] همان، ص 113.
[12] همان، ص 113.
[13] ج 7، ص 445.
مطالب مرتبط
- مقاله مقایسه تطبیقی نظریه محقق طوسی و علامۀ حلّی در معاد جسمانی با نظریه شبیهسازی
- به میدان رفتن حضرت عباس(ع)
- مقاله کاربرد اصل تشکیک در معاد جسمانی از دیدگاه ملاصدرا
- مقاله اصول تربیت اخلاقی از منظر اسلام: رویکردی تطبیقی
- مقاله رابطه دین و اخلاق در قرآن
- مقاله نقش اخلاق اسلامی در رساندن انسان به کمال
- مقاله رابطه استضعاف و نجات از دیدگاه علامه طباطبایی و شهید مطهری
- حضرت عباس پرچم دار امام حسین علیه السلام
تگها
مطالب پربیننده
- چه کسانی می توانند نامخانوادگیشان را تغییر دهند
- روزانه چقدر پروتئین مصرف کنیم؟
- خواص شگفتانگیز کیوی را بشناسید
- فراخوان دومين كنگره بين المللی راهكارهای گسترش فرهنگ غدير و ترويج نهج البلاغه
- ۳ نوشیدنی مفید برای سالمندان
- نکاتی مهم درباره جوشهای صورت
- علائم بیش فعالی در دخترها و پسرها را بشناسید
- میوه ای برای تقویت سیستم ایمنی بدن
- گیاهی برای دفع سنگ کلیه
- اربعین؛ پلی به سوی وحدت جهانی
- چالشهای ازدواج در دوران پیری
- اذن پدر برای ازدواج دختر لازم است یا خیر؟
- معرفی سوغات و صنایع دستی مازندران
- چگونه عطر مناسب بخریم؟
- زندگی نامه مسعود پزشکیان
- رابطه زناشویی برنده و بازنده ندارد
- درباره دوران بحرانی نوجوانی
- بازار کرمان با قدمت ۶۰۰ سال
- معرفی موزه هنرهای معاصر تهران؛ بازتابی از هنر ایران و جهان
- مصرفگرایی و ویرانی زندگی
- پاسخ به سوالات رایج درباره مصرف شیر
- معرفی جنگل فندقلو؛ بهشتی مینیاتوری در اردبیل
- درباره سن پیری بیشتر بدانیم
- اهمیت خواب را جدی بگیرید
- معرفی مسجد شیخ لطف الله، اثری شگفت انگیز از دوران صفویه
- پناهگاه سکوت
- نحوه خوابیدن به خواستههای درونی
- مضرات سیگار از آسیبهای پوستی تا تهدید سلامتی
- در مورد کف پای صاف و باورهای قدیمی
- چگونه با کودکان چاق تعامل داشته باشیم
- قوانین کلاس و مدرسه
- قالب آماده و زیبای پاورپوینت(15)
- ۵ فیلم که همه زنان ایرانی باید تماشا کنند
- شعار سال ۱۴۰۱ «سال تولید، دانشبنیان و اشتغالآفرین»
- قالب زیبای پاورپوینت برای ارائه پروپوزال و دفاع رساله دکترا
- قالب پاورپوینت کادر دار زیبا
- پورنوگرافی چیست و چه اثری بر مغز و رابطه جنسی دارد؟
- قالب پاورپوینت گرافیکی و طرح دار زیبا
- قالب پاورپوینت گرافیکی زیبا
- رنگ چشم هایتان درباره شما و اجدادتان چه می گوید؟
- نمونه تدریس درس اول هدیه آسمان پنجم
- قالب پاورپوینت گرافیکی جالب
- اندکی درباره درسپژوهی
- کتاب پسری که جادویی شد
- همه زائران سلطان
- قالب پاورپوینت
- معرفی کتاب
- دوستی با کتاب
- قالب پاورپوینت گرافیکی
- درباره محسن رضایی
- معرفی کتاب
- قیافه و ظاهر واسه متولدین کدوم ماه، خیلی مهمه؟
- درباره امیر کبیر
- کتاب راهنمای کامل Interaction access
- متن کامل دعای جوشن کبیر با ترجمه
- کتاب پیوند زخم خورده
- درباره فخرالدین عراقی
- درباره محسن مهر علیزاده
- کتاب آموزش علیه آموزش
- خلاصه کتاب سواد بصری