مقالات معارف اسلامی

ازدواج حضرت فاطمه(علیها السلام)

ازدواج حضرت فاطمه(علیها السلام)

ازدواج حضرت فاطمه سلام الله علیها و حضرت علی علیه السلام از مهم‌ترین اتفاقات تاریخ شیعه به شمار می آید، زیرا سلسله امامان شیعه ثمره این ازدواج هستند. در این ازدواج از رسم عروسی گرفته تا جهیزیه، ولیمه و سایر فرایندهای لازم در ازدواج، همه الگو و سرمشق است برای کسانی که می خواهند بنا به دستور اسلام تشکیل خانواده بدهند.


الف) مقدمات ازدواج
ازدواج حضرت فاطمه(علیها السلام)، همانند سایر دوره های زندگی آن حضرت، دارای اسرار فراوان است. بسیاری از بزرگان و ثروتمندان قریش و غیر قریش از آن بانوی بزرگوار خواستگاری کردند، اما پاسخ منفی شنیدند. رسول خدا(ص) در پاسخ منفی به خواستگاران، چنان روی برمی گرداند که آنان گمان می کردند که آن حضرت از آنان خشمگین است یا قرار است در این باره وحی بر ایشان نازل شود تا آنجا که ابوبکر و عمر نیز از ایشان خواستگاری کردند؛ اما با مخالفت رسول خدا(ص) روبه رو شدند و آن حضرت فرمود: «منتظر قضای الهی هستم».[1]

بنابر نقلی وقتی خواستگاران در این باره به رسول خدا(ص) اعتراض کردند، آن حضرت فرمود: «به خدا قسم! من مانع شما نیستم، بلکه خداوند مانع است».[2]

در گزارشی دیگر آمده است که گروهی از مهاجران، از حضرت فاطمه(علیها السلام) خواستگاری کردند، اما رسول خدا(ص) پاسخ مثبت نداد. ازاین رو آنان پس از ازدواج آن حضرت با امیرمؤمنان(ع) دراین باره سخنانی گفتند و رسول خدا(ص) در پاسخ آنان فرمود: «من ایشان را به ازدواج علی(ع) درنیاوردم، بلکه خداوند وی را به ازدواج ایشان درآورد».[3] یا فرمود: «خداوند به من امر کرده است که فاطمه را به ازدواج علی درآورم».[4]

آری! گویی آن ذخیره الهی برای ذخیره ای الهی است. آری! فاطمه(علیها السلام) برای علی(ع) ذخیره شده است و تنها علی(ع) است که می تواند همتای فاطمه(علیها السلام) باشد؛ همچنان که تنها فاطمه(علیها السلام) است که می تواند همتا و همراز علی(ع) باشد.

به هرحال پس از آنکه ابوبکر، عمر، عثمان، عبدالرحمان بن عوف و دیگران با پاسخ منفی رسول خدا(ص) مواجه شدند، امیرمؤمنان(ع)، تنها مرد شایسته همسری حضرت فاطمه(علیها السلام)، پیشنهاد ازدواج با آن حضرت را مطرح کرد که رسول خدا(ص) با تعبیر

« هی لک یا علی »[5] ؛ «او برای توست» بی درنگ پاسخ مثبت داد و گویی آن حضرت انتظار چنین درخواستی را از سوی امیرمؤمنان(ع) داشت. اما چون براساس مقررات خواستگاری و ازدواج باید نظر خود حضرت فاطمه(علیها السلام) را نیز جویا شد، ازاین رو رسول خدا(ص) پیشنهاد امیرمؤمنان را به اطلاع حضرت فاطمه(علیها السلام) رساند و نظر ایشان را در این باره جویا شد. حضرت فاطمه(علیها السلام) سکوت کرد و سکوت آن حضرت نشانه رضایت ایشان بود.[6]

براساس برخی روایات تاریخی، پس از آنکه رسول خدا(ص) موافقت خود را با این ازدواج، اعلام کرد، تعدادی از صحابه را دعوت کرد و خود ایشان خطبه عقد را خواند. این خطبه با حمد و سپاس خداوند آغاز شده است و پس از بیان شماری از الطاف خداوند، به نعمت ازدواج و فواید آن اشاره دارد. رسول خدا(ص) پس از خواندن خطبه، دعوت شدگان را برای این عقد شاهد گرفت.[7]

رسول خدا(ص) پس از ازدواج ایشان به او فرمود: «من تو را به ازدواج کسی درآوردم که در دنیا و آخرت سرور است».[8]

از گزارش های تاریخی برمی آید که عقد و عروسی حضرت فاطمه(علیها السلام)، با فاصله بوده است. پاره ای از منابع، این فاصله را 29 روز[9] و برخی دیگر یک ماه[10] دانسته اند.

درباره زمان این ازدواج (چه به معنای عقد و چه به معنای عروسی) در منابع تاریخی نظر یکسانی وجود ندارد. بیشتر منابع برآنند که این ازدواج پس از بازگشت مسلمانان از غزوه بدر [در سال دوم هجرت] و پیش از غزوه احد صورت گرفته است. اما برخی منابع، زمان آن را پس از غزوه احد [در سال سوم هجرت] آورده اند. بنابر نقلی این ازدواج، یک سال پس از هجرت بوده است.[11] برخی نیز این ازدواج را در ماه صفر و یازدهمین ماه هجرت دانسته اند.[12] همچنین گفته اند پس از بازگشت رسول خدا(ص) از بدر، دخترش رقیه از دنیا رفت و شانزده روز پس از آن فاطمه(علیها السلام) به ازدواج امیرمؤمنان(ع) درآمد.[13]

اختلاف مهم تر در اینجا درباره سن آن حضرت به هنگام ازدواج است که این اختلاف از اختلاف در زمان تولد ایشان نشئت گرفته است. بر این اساس، بیشتر منابع اهل سنت سن ایشان را به هنگام ازدواج، حدود 18 تا 21 سال آورده اند. درحالی که بیشتر منابع شیعه، سن آن حضرت را حدود نُه سال دانسته اند.

ب) مهریه حضرت فاطمه(علیها السلام)
از مطالب عبرت آموز زندگی حضرت زهرا(علیها السلام) نوع و مقدار مهریه آن حضرت است. بنابر نقل های تاریخی، امیرمؤمنان(ع) سپر یا زرهی داشت که آن را به دوازده اوقیه نقره (معادل 400 درهم) فروخت و همان را مهریه حضرت فاطمه(علیها السلام) قرار داد.[14] بر اساس نقلی، چون امیرمؤمنان(ع) پولی نداشت، زره خود را مهریه حضرت زهرا(علیها السلام) قرار داد.[15] بنابر نقلی دیگر، ایشان زره و برخی کالاهای دیگر، مانند شترش را به 400 درهم فروخت و مهریه قرار داد.[16]

نکته درخور توجه اینکه ممکن است تصور شود این مهریه در زمان رسول خدا(ص) کاملاً عادی و مطابق عرف آن زمان بوده است، درحالی که از برخی گزارش های تاریخی چنین برمی آید که این مهریه حتی در آن زمان نیز اندک بوده است.[17]

نکته دیگر آنکه چون در زمان های سابق، مهریه در همان ابتدای ازدواج به همسر پرداخت می شد، مهریه حضرت فاطمه(علیها السلام) نیز پیش از عروسی از سوی امیرمؤمنان(ع) پرداخت شد که با همان پول لوازم جهیزیه را خریداری کردند.

ج) جهیزیه حضرت فاطمه(علیها السلام)
باید در تهیه جهیزیه به سه نکته توجه داشت: اول، نیازهای یک زندگی نوپا؛ دوم، توانایی اقتصادی خانواده و سوم که بسیار مهم است پیروی از روش زندگی اهل بیت(علیهم السلام).

اهل بیت(علیهم السلام) در این امور، همیشه سطح عادی زندگی اجتماعی مردم را در نظر می گرفتند و تلاش می کردند تا سطح زندگی خود را در مرتبه ای پایین قرار دهند. آنان حتی اگر می توانستند زندگی مرفه و خوبی داشته باشند، هیچ گاه اسیر اسراف، چشم و هم چشمی، تجمل گرایی و اشرافی گری نمی شدند و این همان گمشده جامعه امروز ماست که در صورت توجه به آن، بسیاری از مشکلات، حل خواهد شد.

نمونه بارز زندگانی اهل بیت(علیهم السلام)، زندگی حضرت فاطمه(علیها السلام) و جهیزیه آن حضرت است. صورت این جهیزیه در منابع موجود، متفاوت نقل شده، اما بنابر قول مشهور و براساس برخی از منابع چنین بوده است:

- یک پیراهن؛

- یک خمار(مقنعه)؛

- پارچه ای سیاه از منطقه خیبر؛

- تختی بافته شده از پوست خرما؛

- دو عدد تشک که یکی از پشم و دیگری از لیف خرما پر شده بود؛

- چهار بالش که از اذخر (نوعی گیاه) پر شده بود؛

- پرده ای دوخته شده از پشم؛

- حصیری هجری (هجر نام روستایی نزدیک مدینه است که ساکنان آن به بافت حصیر اشتغال داشتند)؛

- دستاس (آسیای دستی)؛

- مشکی از چرم؛

- یک ظرف مسی؛

- ظرفی برای شیر؛

- ظرفی برای آب خوردن؛

- طشت لباسشویی؛

- پرده ای سبز رنگ؛

- دو کوزه سفالی؛

- پوستی از چرم؛

- الک برای غربال؛

- ظرفی برای طهارت (آفتابه)؛

- دلوی از چرم.[18]

پس از تصمیم حضرت فاطمه(علیها السلام) برای ازدواج، رسول خدا(ص) به امیرمؤمنان(ع) فرمود: «منزلی برای خود تهیه کن». ایشان منزلی یافت که کمی عقب تر از منزل رسول خدا(ص) قرار داشت و در همان جا با حضرت فاطمه(علیها السلام) عروسی کرد. پس از آن، رسول خدا(ص) نزد حضرت فاطمه(علیها السلام) آمد و فرمود: «می خواهم منزل تو را نزدیک خودم بیاورم». حضرت فاطمه(علیها السلام) عرض کرد: «با «حارثة بن نعمان» صحبت کنید تا منزلش را به ما بدهد». فرمود: «حارثه چند بار برای ما جابه جا شده است و از او شرم می کنم».

چون این خبر به حارثه رسید، خانه اش را تخلیه کرد و خدمت رسول خدا(ص) آمد و عرض کرد:

ای رسول خدا! به من خبر رسیده که می خواهی حضرت فاطمه(علیها السلام) را نزد خود بیاوری. خانه های من از نزدیک ترین خانه های «بنونجار» به شمایند و من و دارایی ام از آن خدا و رسول اوست. به خدا سوگند! ای رسول خدا! مالی که تو از من بگیری، برایم دوست داشتنی تر است از آنچه نمی گیری.

آن حضرت فرمود: «راست می گویی. خداوند به تو برکت دهد». سپس رسول خدا(ص) حضرت فاطمه(علیها السلام) را به منزل حارثه منتقل کرد.[19]

د) فرزندان حضرت فاطمه(علیها السلام)
در منابع شیعه درباره نام و تعداد فرزندان حضرت فاطمه(علیها السلام) اختلاف چندانی وجود ندارد. ولی در منابع اهل سنت، این اختلاف بیشتر دیده می شود.

به نظر تعدادی از منابع اهل سنت، حضرت فاطمه(علیها السلام)، امام حسن(ع)، امام حسین(ع)، حضرت زینب(علیها السلام)، ام کلثوم و محسَّن را به دنیا آورد.[20] درحالی که برخی از منابع اهل سنت گزارش کرده اند که آن حضرت، به وزن موی امام حسن(ع)، امام حسین(ع)، زینب(علیها السلام) و ام کلثوم(علیها السلام) به فضه صدقه داد.[21] اما از حضور پسر دیگر ایشان سخن نگفته اند.

همچنین در برخی منابع دیگر آمده است که حضرت فاطمه(علیها السلام) برای امام حسن و امام حسین(علیهما السلام) هر کدام، یک گوسفند عقیقه کرد و این به جز عقیقه رسول خدا(ص) برای آن دو بود.[22] درحالی که از عقیقه برای محسَّن سخنی در میان نیست. چنان که نام محسَّن در بیشتر منابع، یا در شمار فرزندان آن حضرت نیست یا او را همان پسری دانسته اند که به دنیا نیامد و سقط‍ شد.

پس می توان نتیجه گرفت که محسَّن به دنیا نیامده است. البته ممکن است آنها بدین وسیله و با این استدلال که اگر به دنیا آمده بود برای ایشان نیز صدقه می دادند، بخواهند اصل وجود محسَّن را منکر شوند، اما اولاً تنها صدقه دادن، دلالت بر تولد نمی کند؛ ثانیاً بحث درباره تولد یافتن نیست، بلکه بحث درباره اصل وجود پسری است که سقط‍ شده و نامش محسَّن بوده است. ازاین رو، این مطلب نیز درست نیست که برخی منابع اهل سنت گفته اند محسَّن در کودکی از دنیا رفت.[23]

به نظر می رسد این اختلاف، بیشتر درباره وجود داشتن سومین پسر برای آن حضرت است که بیشتر علمای شیعی بر این باورند که آن حضرت پسری به نام محسَّن داشته است که به هنگام هجوم به خانه ایشان برای گرفتن بیعت برای ابوبکر یا پس از این زمان در اثر مشکلاتی که برای ایشان به وجود آوردند، سقط‍ شده و زنده به دنیا نیامده است. البته علمای اهل سنت، دیدگاه های دیگری دارند که بیان شد.

پی نوشت ها:

[1] ر.ک: الطبقات الکبری، ج 8، ص 16؛ المناقب، خوارزمی، ص343.

[2] عیون اخبار الرضا(ع)، شیخ صدوق، ج 2، ص 203؛ بحارالانوار، مجلسی، ج 43، ص 93.
[3] تاریخ یعقوبی، ج 2، ص 41.
[4] المعجم الکبیر، ج 10، ص 156؛ تاریخ مدینة دمشق، ج 37، ص 13.
[5] الطبقات الکبری، ج 8، ص 16؛ المعجم الکبیر، ج 4، ص 34.
[6] ر.ک: الطبقات الکبری، ج 8، ص 16.
[7] المناقب، ص 336؛ تاریخ مدینة دمشق، ج 52، ص 444؛ الفصول المهمه، ابن صباغ، ج 1، ص654.
[8] الاستیعاب، ج 4، ص 449.
[9] مناقب علی بن ابی طالب(ع)، ابن مردویه، ص 198.
[10] الامالی، طوسی، ص 41؛ المناقب، ص 350.
[11] المعارف، ابن قتیبه، ص 142.
[12] امتاع الاسماع، ج 1، ص 73.
[13] المعارف، ص 158.
[14] مسند، ابویعلی موصلی، ج 1، ص 362؛ دلائل النبوه، ج 3، ص 160.
[15] تهذیب الکمال، مزّی، ج 35، ص 249.
[16] سبل الهدی و الرشاد، ج 11، ص 38.
[17] تنقیح التحقیق، ذهبی، ج 2، ص 184.
[18] برای اطلاع از این جهیزیه و اختلاف در مقدار آن، ر.ک: الطبقات الکبری، ج 8، صص 19 و 20؛ مسند، احمد بن حنبل، ج1، ص 108؛ الامالی، طوسی، ص 41؛ اعیان الشیعه، امین، ج 1، ص 379.
[19] الطبقات الکبری، ج 8، ص 19.
[20] المعارف، ص 143؛ الذرّیة الطاهرة النبویه، ص 157؛ کتاب الثقات، ج 2، ص 304؛ السنن الکبری، ج 8، ص 283.
[21] الموطاء، مالک، ج 2، ص 501.
[22] المحلی، ابن حزم، ج 7، ص 531.
[23] الذرّیة الطاهرة النبویه، ص 157.

 

 منبع : کتاب فاطمه زهرا علیها السلام دختر رسول خدا صلی الله علیه و آله، جلد 1، صص 47 - 57 , خانجانی، قاسم

مطالب مرتبط

تگ‌ها

مطالب پربیننده

پربیننده
آخرین مطالب

عضویت در خبرنامه