ویژه سالگرد قیام 15 خرداد 42

پانزده خرداد نقطه صفر قیام

پانزده خرداد نقطه صفر قیام

با ظهور امام خمینی در سال 1341 به عرصه تحولات سیاسی ایران، تغییراتی در فرآیند سیاسی، اجتماعی و اندیشههای دینی ـ با تأکید بر مبانی سیاسی اسلام ـ بوجود آمد، ایشان بهعنوان یکی از مقتدرترین مراجع شیعه، از یک سو مترصّد فرصتی بود تا رژیم شاهنشاهی را در اجرای نیات پلید و برنامههای غیر اسلامی خود ناکام سازد و از سوی دیگر، بنیان حکومتی را استوار سازد که مجری شرعیات دین اسلام باشد

با ظهور امام خمینی در سال 1341 به عرصه تحولات سیاسی ایران، تغییراتی در فرآیند سیاسی، اجتماعی و اندیشههای دینی ـ با تأکید بر مبانی سیاسی اسلام ـ بوجود آمد، ایشان بهعنوان یکی از مقتدرترین مراجع شیعه، از یک سو مترصّد فرصتی بود تا رژیم شاهنشاهی را در اجرای نیات پلید و برنامههای غیر اسلامی خود ناکام سازد و از سوی دیگر، بنیان حکومتی را استوار سازد که مجری شرعیات دین اسلام باشد؛ اگر چه شکل حکومت اسلامی را تا پیش از درس ولایت فقیه ـ در سالهای 47 و 48 ـ بیان نکرد، اما بدلیل این که رژیم اصلاحاتی در ابتدای دهه چهارم به راه انداخت، فرصتی برای ایشان بوجود آمد تا در مقابل آن به پا خاسته و موجی ایجاد کند که سالها بعد توانست اساس نظام شاهنشاهی را براندازد.

هدف کارگزاران رژیم پهلوی از اصلاحات مذکور، ایجاد پایگاه اجتماعی تازهای از این طریق بود تا بلکه بتوانند ساخت اجتماعی کشور را دگرگون سازند. این دگرگونی با رشد سریع نهادهای دولتی و تصویب قوانین جدید، با هدف از هم پاشیدن نهادهای سنتی، به وسیله دولت و همچنین زدودن مظاهر دینی از متن جامعه اسلامی صورت میگرفت.

از جمله اقداماتی که در این زمینه انجام شد، اعطای حق رأی به زنان، بر اساس تصویبنامه انجمنهای ایالتی و ولایتی بود. سیاست اعلام شده رژیم پهلوی درباره مشارکت سیاسی زنان، به ظاهر ارتقای جایگاه اجتماعی آنان محسوب میشد، اما واقعیت امر غیر از آن بود؛ زیرا از زنان، به عنوان نماد نوگرایی نظام استفاده میشد و حقوق سیاسی اعطا شده به زنان و همچنین اغلب مشاغل اجتماعی، خاص گروههای رده بالای جامعه بود و این مشارکت هیچگاه در سطح توده زنان اتفاق نیفتاد.

هدف اصلی برنامهریزان لایحه انجمنهای ایالتی و ولایتی و اصلاحات شاه و مردم (انقلاب سفید) ایجاد تمهیدات و زمینهسازی برای اجرای عملیات بعدی در طرحهای اصلاحات شاهنشاهی بود و از این رو، دگرگونی در بستر و محیط اجتماعی وارزشهای دینی حاکم بر جامعه ایرانی ضروری مینمود.

امام خمینی(ره) که در صدد فرصتی بود تا آغازگر یک تحول بنیادین در نظام سیاسی باشد، مبارزه خود با شاه را از همین نقطه آغاز کرد. واکنشهای رژیم پهلوی در قبال اقدامات امام و سایر علما و روحانیون و نیز رفتار خشونت بار نوکران شاه در جریان تهاجم به مدرسه فیضیه، نماد روشنی از شکلگیری قیام همگانی مردم مسلمان ایران، به رهبری روحانیت و در مقابل، رویارویی و ستیزهجویی نظام پهلوی با آنان است. این رویارویی، زمینه و رخداد عظیمی را که سه منشأ تحولی بزرگ در تاریخ مبارزات مردم مسلمان ایران بود فراهم کرد.

امام خمینی (ره) با درک این مطلب که اعمال خشونت بار رژیم در مدرسه فیضیه، تا حد زیادی بنیان نظام سیاسی را از تعادل خارج ساخته و زمینه را برای وقوع دگرگونیهای انقلابی فراهم ساخته است، با استفاده از ایام سوگواری در ماه محرم، اقدامات تازهای را انجام میدهد. از یک طرف فرا رسیدن ماه محرم و از طرف دیگر آتش افروخته شده بر اثر فاجعه مدرسه فیضیه، فرصت مناسبی بود تا امام خمینی برای گسترش دامنه قیام و هدایت مردم به سوی یک مبارزه بزرگ، دست به یک بسیج عمومی بر ضد شاه بزند.

اوج این اعتراضات و انتقادات، زمانی بود که امام راحل در عصر عاشورای (13 خرداد 42) در مدرسه فیضیه حضور یافت. ایشان با بهرهگیری از ماه محرم و ایام عزاداری و سوگواری امام حسین (ع) در نطق آتشین خود، حکومت پهلوی را به دستگاه یزید و بنی امیه تشبیه کرده و به شاه، درباره همسویی او با اسرائیل و عمال صهیونیسم هشدار داد.

بدین سان تلاشهای رژیم برای کنترل رو حانیون که به نمایندگان و سخنگویان نیروهای مخالف رژیم تبدیل شده بودند به جایی نرسیده و از این پس امام خمینی به عنوان نماد مبارزه با استبداد و سلطهگری استعمار و همچنین مبارزه بر ضد صهیونیسم شناخته شد.

پس از سخنرانی امام خمینی در عصر عاشورا، موج جدیدی از اعتراضات و انتقادات بر ضد حکومت آغاز گردید و در روز بعد (14 خرداد) دامنه آن در تهران و قم به حدی گسترش یافت که رژیم مجبور شد به واکنش شدیدی دست بزند و بر اساس گزارش شهربانی تهران، همان روز حدود 124 نفر از اقشار مختلف مردم در میدان توپخانه دستگیر و تعداد زیادی نیز کشته و مجروح شدند.

شکاف میان نیروهای اجتماعی و رژیم سیاسی، روز به روز عمیقتر می شد و نشانههای بحرانی که از پیش آغاز شده بود، آشکارتر میگردید. برای خروج از این بحران، حاکمان سیاسی چاره را در بازداشت امام خمینی و افزایش خشونت بر ضد مخالفان دیدند. و سرانجام دستور بازداشت ایشان در نیمه شب پانزدهم خرداد 42 صادر گردید.

با انعکاس خبر دستگیری امام، اغلب شهرهای بزرگ ایران دستخوش ناآرامی و قیام عمومی در برابر این اقدام دولت گردید. بر اساس گزارشهای شهربانی، تهران و قم در آتش و خون به سر میبرد و مردم در نقاط مختلف شهرها با مأموران به مقابله پرداختند. در این هنگام، وزارت جنگ با اعلام حکومت نظامی مأموریت پیدا میکند تا این قیام با شکوه را سرکوب کند؛ اما با این که دامنه قیام به سایر شهرهای کشور کشیده میشود، ولی سرانجام رژیم به شکل خشونت باری آن را سرکوب میکند.

شالوده قیام 15 خرداد را باید در رهیافت مبارزاتی امام خمینی(ره) بر ضد نظام سیاسی حاکم جستوجو کرد؛ رهیافتی که بر اساس آن، به مخالفت با تغییر قانون اساسی در لایحه انجمنهای ایالتی و ولایتی پرداخت؛ رفراندوم اصلاحات را زیر سؤال برد؛ به افشاگری نظام استبدادی حاکم ـ که باعث استیلای بیگانگان شده بود ـ پرداخت و توده مردم را در مقابل رژیم قرار داد و این هدف و مبارزات را نیز ادامه داد که بعد از 15 سال آن را به ثمر رساند.

منبع » مجله  امید انقلاب  خرداد 1385، شماره 367 / نویسنده : فاطمه رضایی

مطالب مرتبط

تگ‌ها

مطالب پربیننده

پربیننده
آخرین مطالب

عضویت در خبرنامه